شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۱۵۷۲۷
تاریخ انتشار: ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۶:۴۳
هفته گذشته برای دومین بار پای میز محاکمه قرار گرفت. باز هم اتهام قتل را رد کرد و مدعی شد، ضربه مرگبار را من نزدم. یک‌بار از حکم قصاص نجات یافت و حالا منتظر رای دومین دادگاه است.
به گزارش شهدای ایران به نقل از جام جم، صبح شانزدهم مرداد 93 وقتی علی 41 ساله همراه پسرش برای جمع کردن ضایعات خانه را ترک می‌کرد، نمی‌دانست چه سرنوشت تلخی در انتظارش است. پیمانکار شهرداری و سه نفر از همکارانش درخودروی برخورد با سد معبر، در خیابان‌های منطقه 4 گشت‌زنی می‌کردند که با علی و پسرش روبه‌رو شدند و به آنها اعتراض کردند و این شروع درگیری بود.


محاکمه عامل

شاهرخ با مشت به سر علی کوبید و بی‌اعتنا به فریادهای پسر نوجوان گریخت. علی پس از 9 روز در بیمارستان جان سپرد و پرونده قتلی در دادسرا تشکیل شد. پس از واکنش‌های بسیار به این ماجرا در رسانه‌ها، متهمان دستگیر شدند و قاضی دادسرا شاهرخ را در اتهام قتل عمدی مجرم شناخت.

شاهرخ، سال گذشته نخستین بار در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و در دفاع از خود گفت: «هنوز باورم نمی‌شود که علی با ضربه مشت من کشته شده باشد. چون بوکسور بودم و مشت‌های سنگین دارم ضربه‌ای که به سر او زدم موجب مرگش شد، ولی من قصد کشتن او را نداشتم.»

در پایان آن جلسه هیات قضایی وارد شور شد و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده، شاهرخ را از اتهام قتل عمد تبرئه و به اتهام قتل شبه‌عمد به پرداخت دیه محکوم کرد. سه متهم دیگر این پرونده نیز به جرم شرکت در درگیری منجر به قتل به شش ماه زندان محکوم شدند.

وقتی رای دادگاه اعلام شد، اولیای دم مقتول به حکم دادگاه اعتراض کردند و پرونده برای رسیدگی به شعبه 29 دیوان عالی کشور فرستاده شد. قضات دیوان عالی کشور حکم را تائید نکردند و پرونده برای رسیدگی دوباره به دادگاه بازگشت. این بار شاهرخ در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران و به ریاست قاضی باقر قربانزاده پای میز محاکمه قرار گرفت. در جلسه محاکمه که هفته گذشته برگزار شد، اولیای دم علی برای قاتل پدرشان تقاضای قصاص کردند. پسر مقتول در این جلسه درباره روز حادثه گفت: من و پدرم در حال جمع کردن ضایعات بودیم که ماشین مبارزه با سد معبر سر رسید. آنها به پدرم اعتراض کردند و از او مجوز خواستند، اما پدرم گفت مجوزی برای جمع کردن ضایعات ندارد. به همین دلیل آنها با پدرم درگیر شدند. مردان جوان با مشت و لگد به جان پدرم افتادند. پدرم با پلیس تماس گرفت و در حال صحبت کردن بود که شاهرخ به سمت ماشین برگشت و پنجه‌ بوکس برداشت. او از پشت سر و ناغافل ضربه‌ای به سر پدرم زد و پدرم روی زمین افتاد.

رئیس دادگاه سپس با تفهیم اتهام به شاهرخ از او خواست از خود دفاع کند که او اظهار کرد: من و همکارانم مسئول جمع‌آوری ضایعات در منطقه 4 شهرداری بودیم. به همین دلیل وقتی با علی روبه‌رو شدیم که ضایعات را جمع‌آوری و بار وانتش می‌کرد به او اعتراض کردیم، اما او فحاشی کرد. به او گفتیم باید همراه ما به شهرداری بیاید، اما قبول نکرد. او پیراهن مرا پاره کرد. می‌خواستم سیلی به صورتش بزنم که سرش را کنار کشید و ضربه به گردنش خورد. من هیچ ضربه‌ای به سر او نزدم. او خودش روی زمین افتاد و به احتمال زیاد سرش با زمین برخورد کرده و ضربه مغزی شده است. شاهدان علیه من دروغ گفته‌اند که پنجه بوکس همراه داشته‌ام. باور کنید من قصد کشتن علی را نداشته‌ام. حالا شاهرخ منتظر است تا ببیند قضات شعبه دهم دادگاه کیفری چه حکمی را برای او در نظر می‌گیرند.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار