در برخی سرقتها، سعید پشت چراغ قرمز با موتور سیکلت میایستاد و من به بهانه فروش روزنامه به رانندهها نزدیک میشدم، گوشی، کیف پول و هر چه نزدیک به دستم بود را از داخل خودروها سرقت میکردم در بعضی موارد نیز سرقتها را از دست مردم انجام میدادیم ...
به گزارش شهدای ایران؛ در پی گزارشات و شکایات متعدد مبنی بر سرقت موبایل در پشت چراغ قرمز محدوده خیابان سید جمالالدین اسدآبادی، خیابان 64 با شگرد و در پوشش روزنامه فروشی، مأموران کلانتری 125 یوسفآباد در تاریخ 24 اسفند 94 اقدام به گشتزنی نامحسوس در محدوده سرقتهای واقع شده پرداختند که حدود ساعت 13 همان روز پسر جوانی در پوشش روزنامهفروش کنار خودروی شخصی مأموران ایستاد و زمانیکه قصد فروش روزنامه و سرقت از مأموران را داشت به محض اینکه متوجه حضور پلیس در آنجا شد پا به فرار گذاشت که توسط مأموران دستگیر شد.
پس از دستگیری و انتقال فرهاد 23 ساله به پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران، وی درباره نحوه سرقت به مأموران گفت: دارای سابقه کیفری هستم و به خاطر سرقت منزل به مدت 4 ماه در زندان کرمانشاه حبس بودم و 20 مرداد 94 از زندان آزاد شدم؛ مدتی زمانی بعد از آزادی به تهران آمدم و با شخصی به نام سعید آشنا شدم، پس از آشنایی با سعید در خیابانهای تهران میچرخیدیم و گوشی موبایل و کیف سرقت میکردیم، در برخی سرقتها پشت چراغ قرمز، سعید با موتور سیکلت میایستاد و من به بهانه فروش روزنامه به رانندهها نزدیک میشدم، گوشی، کیف پول و هر چه نزدیک به دستم بود را از داخل خودروها سرقت میکردم، در بعضی موارد نیز سرقتها را از دست مردم انجام میدادیم.
فرهاد درباره نحوه دستگیری و سرقت نافرجام از مأمور انتظامی نیز گفت: در آخرین سرقت قصد داشتم گوشی موبایل راننده خودرویی را بدزدم که متوجه شدم وی پلیس است و سریعا از آنجا گریختم، به سمت سعید دویدم و قصد داشتم سوار بر موتور شوم که دستگیر شدم، سعید نیز موتور را روی زمین انداخت و فرار کرد.
وی درباره تعداد سرقتهای انجام شده و فروش اموال سرقتی به مأموران گفت: حدود 100 سرقت موبایل انجام دادیم و گوشیها را مقابل پاساژ علاءالدین به دلالها میفروختیم البته هر کسی خریدار گوشی نبود و به افراد خاصی میفروختیم؛ هر گوشی را نیز بین 100 تا 200 هزار تومان میفروخیتم.
پس از بازداشت فرهاد، یکی از شاکیان این پرونده با حضور در اداره پلیس اگاهی نحوه سرقت موبایلش را تشریح و سارق جوان را شناسایی کرد؛ وی درباره نحوه سرقت به مأموران گفت: 22 اسفند 94 در خیابان دبستان محدوده میدان رسالت داخل خودرو و پشت چراغ قرمز ایستاده بودم که پسر جوانی به بهانه فروش روزنامه به من مراجعه کرد و تعدادی روزنامه داخل ماشین ریخت؛ وی اصرار داشت از او روزنامه بخرم، من حواسم پرت شده بود و او سریعا محل را ترک کرد که بعد از چند ثانیه متوجه سرقت تلفن همراهم از روی داشبرد خودرو شدم، زمانیکه از ماشین پیاده شدم اثری از پسر جوان نبود.
پس از دستگیری فرهاد، وی به دستور بازپرس ویژه سرقت بازداشت شد و برای ادامه تحقیقات در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفت.
پس از دستگیری و انتقال فرهاد 23 ساله به پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران، وی درباره نحوه سرقت به مأموران گفت: دارای سابقه کیفری هستم و به خاطر سرقت منزل به مدت 4 ماه در زندان کرمانشاه حبس بودم و 20 مرداد 94 از زندان آزاد شدم؛ مدتی زمانی بعد از آزادی به تهران آمدم و با شخصی به نام سعید آشنا شدم، پس از آشنایی با سعید در خیابانهای تهران میچرخیدیم و گوشی موبایل و کیف سرقت میکردیم، در برخی سرقتها پشت چراغ قرمز، سعید با موتور سیکلت میایستاد و من به بهانه فروش روزنامه به رانندهها نزدیک میشدم، گوشی، کیف پول و هر چه نزدیک به دستم بود را از داخل خودروها سرقت میکردم، در بعضی موارد نیز سرقتها را از دست مردم انجام میدادیم.
فرهاد درباره نحوه دستگیری و سرقت نافرجام از مأمور انتظامی نیز گفت: در آخرین سرقت قصد داشتم گوشی موبایل راننده خودرویی را بدزدم که متوجه شدم وی پلیس است و سریعا از آنجا گریختم، به سمت سعید دویدم و قصد داشتم سوار بر موتور شوم که دستگیر شدم، سعید نیز موتور را روی زمین انداخت و فرار کرد.
وی درباره تعداد سرقتهای انجام شده و فروش اموال سرقتی به مأموران گفت: حدود 100 سرقت موبایل انجام دادیم و گوشیها را مقابل پاساژ علاءالدین به دلالها میفروختیم البته هر کسی خریدار گوشی نبود و به افراد خاصی میفروختیم؛ هر گوشی را نیز بین 100 تا 200 هزار تومان میفروخیتم.
پس از بازداشت فرهاد، یکی از شاکیان این پرونده با حضور در اداره پلیس اگاهی نحوه سرقت موبایلش را تشریح و سارق جوان را شناسایی کرد؛ وی درباره نحوه سرقت به مأموران گفت: 22 اسفند 94 در خیابان دبستان محدوده میدان رسالت داخل خودرو و پشت چراغ قرمز ایستاده بودم که پسر جوانی به بهانه فروش روزنامه به من مراجعه کرد و تعدادی روزنامه داخل ماشین ریخت؛ وی اصرار داشت از او روزنامه بخرم، من حواسم پرت شده بود و او سریعا محل را ترک کرد که بعد از چند ثانیه متوجه سرقت تلفن همراهم از روی داشبرد خودرو شدم، زمانیکه از ماشین پیاده شدم اثری از پسر جوان نبود.
پس از دستگیری فرهاد، وی به دستور بازپرس ویژه سرقت بازداشت شد و برای ادامه تحقیقات در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفت.