غلامرضا نادری پدر شهید حسین نادری می گوید:از زمان شهادت فرزندم هر روز صبح ها از ساعت 9 تا 11 و عصرها از ساعت 15 تا اذان مغرب در گلزار شهدای سوم خرداد قم، بر سر قبر حسین حضور دارم و تا زنده ام نیز این حركت را ادامه می دهم.
به گزارش شهدای ایران، «غلامرضا نادری» روز سه شنبه درگفت و گو با خبرنگار ایرنا خاطرنشان كرد: فرزندم با آگاهی، شناخت و معرفت كامل برای دفاع از اسلام، انقلاب اسلامی و ارزش های دینی در جبهه حضور پیدا كرده و به درجه عالی شهادت نائل آمد.
پدر این شهید ادامه داد: پسرم در زمان جنگ تنها 15 سال داشت، برای حضور در جبهه، شناسنامه خود را تعویض و سن خود را دو سال افزایش داد تا بتواند برای دفاع از میهن اسلامی وارد جبهه شود.
وی خاطرنشان كرد: شهید نادری حدود دو هفته در كلاس های آموزش نظامی در تهران شركت كرده وبعد از آن راهی جبهه شد و در عملیات آزاد سازی خرمشهر(بیت المقدس ) درسال 1361 به شهادت رسید.
وی ادامه داد: حسین با تمام وجود عاشق امام خمینی (ره)، انقلاب اسلامی و آرمان های اسلام بود و امید است ما بتوانیم رهروان خوبی برای شهدا باشیم.
نادری خاطرنشان كرد: از زمانی كه شهید به سن تكلیف رسیده بود، همه دغدغه اش پیروی از مكتب اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و اسلام ناب محمدی (ص) و عمل به تكلیف بود، حسین با اولین ندای حضرت امام راحل، از هر فرصتی برای حضور در جبهه جنگ استفاده كرد و حتی از افزایش سن خود جهت قانونی كردن حضورش در صحنه نبرد، دریغ نكرد.
وی، احترام به والدین و افراد بزرگتر را از خصوصیات بارز شهید نادری عنوان كرد و گفت: زمانی كه وی عزم خود را برای حضور در جبهه جنگ، جزم كرده بود، توصیه كردم درس خود را تمام كند و بعد به جبهه برود با این وجود پسرم به بنده پاسخ منفی نداد ولی از راه های مختلف برای قانع كردن من و كسب رضایت خانواده وارد شد.
پدر شهید حسین نادری همچنین روز حركت فرزندش به سمت جبهه را تشریح می كند و می گوید: وی از یك طرف شوق رفتن به جبهه را داشت و از سوی دیگر بنده اصرار داشتم كه درس خود را به پایان ببرد و بعد راهی جبهه شود، به همین دلیل بین دو راهی بود ولی در نهایت راه درست را خودش انتخاب كرد.
وی گفت: روزی كه قرار بود به جبهه اعزام شود با صراحت به من و مادرش گفت، 'شهید می شوم و دیگر بر نمی گردم'، ما شوق خاصی برای رفتن به جبهه در وجودش می دیدیم، بسیار عاشق شهادت بودند و با معرفت پا در سفر عشق گذاشت.
* رویای صادقانه شهید حسین نادری
نادری همچنین به بیان خاطره ای از پسر شهیدش می پردازد و می گوید: شش ماه قبل از اعزام، یك شب پسرم از خواب پرید و سر و صدا كرد، ما اطراف وی جمع شدیم و سوال كردیم چه شده، وی گفت:' در خواب دیدم در جبهه هستم و گلوله به گردنم خورده و شهید می شوم.'
وی ادامه داد: در زمان شهادت گلوله ای به گردن حسین اصابت كرده و به شهادت رسید و ما در زمان شهادت به یاد خواب آن شهید افتاده و آرام می گرفتیم.
وی تصریح كرد: شهید هیچ زمان اهل دروغگویی و ریاكاری نبود با همه دوستان، خانواده و نزدیكان صداقت داشت.
*سابقه انقلابی شهید حسین نادری
پدر شهید حسین نادری با اشاره به سوابق انقلابی پسرش نیز گفت: وی از زمان آغاز مبارزات با وجود سن كم، در راهپیمایی ها و حركت های حماسی مردم قم علیه رژیم طاغوت حضور داشت.
وی ادامه داد: با توجه به موقعیتی كه منزل ما در قم داشت، وی همیشه در خانه را بر روی انقلابیون باز می گذاشت كه در زمان تعقیب و گریز توسط ماموران ساواك، آنها به منزل پناه بیاورند.
وی گفت: در اوج مبارزات وقتی مردم شعار مرگ بر شاه سر می دادند، ماموران به تظاهرات حمله كرده و تعداد زیادی از مردم همراه با شهید حسین نادری وارد منزل ما شدند.
وی ادامه داد: شهدا برای دفاع از آرمان های انقلاب اسلامی، ارزش های اسلام و ولایت جان خود را فدا كردند و توصیه ما به عنوان والدین شهدا این است كه جوانان انقلابی ما پیرو رهبر معظم انقلاب باشند و قدر شهدا را بدانند.
پدر این شهید ادامه داد: پسرم در زمان جنگ تنها 15 سال داشت، برای حضور در جبهه، شناسنامه خود را تعویض و سن خود را دو سال افزایش داد تا بتواند برای دفاع از میهن اسلامی وارد جبهه شود.
وی خاطرنشان كرد: شهید نادری حدود دو هفته در كلاس های آموزش نظامی در تهران شركت كرده وبعد از آن راهی جبهه شد و در عملیات آزاد سازی خرمشهر(بیت المقدس ) درسال 1361 به شهادت رسید.
وی ادامه داد: حسین با تمام وجود عاشق امام خمینی (ره)، انقلاب اسلامی و آرمان های اسلام بود و امید است ما بتوانیم رهروان خوبی برای شهدا باشیم.
نادری خاطرنشان كرد: از زمانی كه شهید به سن تكلیف رسیده بود، همه دغدغه اش پیروی از مكتب اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و اسلام ناب محمدی (ص) و عمل به تكلیف بود، حسین با اولین ندای حضرت امام راحل، از هر فرصتی برای حضور در جبهه جنگ استفاده كرد و حتی از افزایش سن خود جهت قانونی كردن حضورش در صحنه نبرد، دریغ نكرد.
وی، احترام به والدین و افراد بزرگتر را از خصوصیات بارز شهید نادری عنوان كرد و گفت: زمانی كه وی عزم خود را برای حضور در جبهه جنگ، جزم كرده بود، توصیه كردم درس خود را تمام كند و بعد به جبهه برود با این وجود پسرم به بنده پاسخ منفی نداد ولی از راه های مختلف برای قانع كردن من و كسب رضایت خانواده وارد شد.
پدر شهید حسین نادری همچنین روز حركت فرزندش به سمت جبهه را تشریح می كند و می گوید: وی از یك طرف شوق رفتن به جبهه را داشت و از سوی دیگر بنده اصرار داشتم كه درس خود را به پایان ببرد و بعد راهی جبهه شود، به همین دلیل بین دو راهی بود ولی در نهایت راه درست را خودش انتخاب كرد.
وی گفت: روزی كه قرار بود به جبهه اعزام شود با صراحت به من و مادرش گفت، 'شهید می شوم و دیگر بر نمی گردم'، ما شوق خاصی برای رفتن به جبهه در وجودش می دیدیم، بسیار عاشق شهادت بودند و با معرفت پا در سفر عشق گذاشت.
* رویای صادقانه شهید حسین نادری
نادری همچنین به بیان خاطره ای از پسر شهیدش می پردازد و می گوید: شش ماه قبل از اعزام، یك شب پسرم از خواب پرید و سر و صدا كرد، ما اطراف وی جمع شدیم و سوال كردیم چه شده، وی گفت:' در خواب دیدم در جبهه هستم و گلوله به گردنم خورده و شهید می شوم.'
وی ادامه داد: در زمان شهادت گلوله ای به گردن حسین اصابت كرده و به شهادت رسید و ما در زمان شهادت به یاد خواب آن شهید افتاده و آرام می گرفتیم.
وی تصریح كرد: شهید هیچ زمان اهل دروغگویی و ریاكاری نبود با همه دوستان، خانواده و نزدیكان صداقت داشت.
*سابقه انقلابی شهید حسین نادری
پدر شهید حسین نادری با اشاره به سوابق انقلابی پسرش نیز گفت: وی از زمان آغاز مبارزات با وجود سن كم، در راهپیمایی ها و حركت های حماسی مردم قم علیه رژیم طاغوت حضور داشت.
وی ادامه داد: با توجه به موقعیتی كه منزل ما در قم داشت، وی همیشه در خانه را بر روی انقلابیون باز می گذاشت كه در زمان تعقیب و گریز توسط ماموران ساواك، آنها به منزل پناه بیاورند.
وی گفت: در اوج مبارزات وقتی مردم شعار مرگ بر شاه سر می دادند، ماموران به تظاهرات حمله كرده و تعداد زیادی از مردم همراه با شهید حسین نادری وارد منزل ما شدند.
وی ادامه داد: شهدا برای دفاع از آرمان های انقلاب اسلامی، ارزش های اسلام و ولایت جان خود را فدا كردند و توصیه ما به عنوان والدین شهدا این است كه جوانان انقلابی ما پیرو رهبر معظم انقلاب باشند و قدر شهدا را بدانند.
