بشار حافظ الاسد که از سال 2000 قدرت را در سوریه به دست گرفت، در حال حاضر به یکی از خطوط جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی اش تبدیل شده است.
به گزارش شهدای ایران، شاید برای بسیاری از مردم ایران این سوال پیش آمده باشد که چه دلیلی دارد جمهوری اسلامی ایران از یکی از حکام عرب حمایت کند و برای دفاع از نظامش، حتی نیروهایی را برای مقابله با تروریست ها و مخالفان مسلح به سوریه اعزام می کند.
علی اکبر ولایتی، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاور بین الملل مقام معظم رهبری، در برنامه تلویزیونی نگاه یک، با اشاره به این که آمریکایی ها می گویند بشار اسد باید برود اذعان داشت که بشار اسد به عنوان رئیس جمهور قانونی سوریه باید بماند تا دوران ریاست جمهوری اش پایان یابد گفت: شرط رفتن بشار اسد برای ما خط قرمز است لذا از بشار اسد دفاع می کنیم.
در سال 2011 و آغاز بحران سوریه، حتی برخی از ناظران داخلی تحولات سوریه، اظهاراتی از جنس سخنان ولایتی را دخالت در امور سوریه می دانستند و با ژست هایی روشنفکرانه سعی در تخطئه سیاست های حمایت از نظام سوریه را داشتند. در یکی از این موارد اصلاحطلبان تندرو تحت پوشش صنفی دست به کار پیگیری منافع سیاسی جناحی خود شدند و با پوشش سفید پزشکان که نمادی از صلحطلبی است به بشار اسد نامهای اعتراضی نوشتند.
در اين نامه كه به امضاي اصلاحطلبانی چون مصطفي معين، ايرج فاضل، قربان بهزادياننژاد، محمدرضا خاتمي، علي تاجرنيا، علي شكوريراد، فاطمه رمضانزاده و ۲۰۰ نفر ديگر از افراد رسيد، امضاكنندگان به تحصيل بشار اسد در رشته پزشكي و سوگند او «براي نجات جان انسانها» اشاره کرده و از اينكه كسي با چنين سوگندي «آمر اين وقايع» ( به زعم اصلاحطلبان جنایات) است، ابراز تاسف كردهاند: "اخبار رسیده از کشور سوریه نشان دهنده فاجعه ای است که ریشه در اعتراض و ناخشنودی مردم سوریه به حکومت موروثی شمادارد. استفاده از تسلیحاتی نظیر توپ و تانک در مقابله با مردم بی دفاع ودر پاسخ به خواستهای مشروع ومدنی آنها تنها بدنامی ورسوایی همیشگی برای چنین حکومت ها و اداره کنندگان آن به ارمغان می آورد . آنچه مایه حیرت و تاسف فراوان است این واقعیت مشئوم است که فردی چون شما که تحصیلات خود را در رشته پزشکی به اتمام رسانده است و برای نجات جان انسانها قسم خورده است آمر این وقایع جنایت بار باشد. ما اعضای جامعه پزشکی ایران ضمن محکوم کردن کشتار مردم بی دفاع سوریه، از اقدامات خشونت بار و غیر انسانی که به دستور شما درآن کشور انجام میشود اعلام انزجار مینمائیم."
اما پس از چند ماه مشخص شد که تنها راه نجات کشور سوریه، حمایت از حکومت مرکزی است. هر چند بشار اسد در اداره کشور دچار برخی از اشتباهات شده بود و در تقسیم پست های حکومتی و مشارکت دادن مخالفان سیاسی، سختگیری به خرج می داد و از سوی سرکوب اعتراضات داخلی در برخی از شهرها از جمله حماء توسط مسئولان محلی، باعث تندرتر شدن فضا شد، ولی شروع جنگ مسلحانه و ورود تروریست های تکفیری به این فضا، نمی توانست بدون برنامه ریزی و طرح های بلندمدت قبلی باشد. مخالفان مسلح از سوی کشورهایی حمایت می شدند که خود هیچ رنگ و بویی از دموکراسی و حقوق بشر نبرده بودند و کاملا مشخص بود سوریه را برای انتقام جویی و خارج کردن آن از اتحاد با ایران برگزیده اند. عربستان و قطر در کنار ترکیه و کشورهای غربی، بخش عمده ای از تدارکات مالی و تسلیحاتی مخالفان مسلح را برعهده گرفتند و محیط برای ایجاد و تحرک گروه های تروریستی مهیا شد.
سوریه، متحد استراتژیک تهران
در تاریخچه روابط تهران و دمشق، نوعی ملاحضات و منافع مشترکی وجود دارد که باعث گردیده این دو کشور به متحد استراتژیک تبدیل شوند. می توان گفت روابط چندین دهه ای دو کشور یکی از پایدارترین روابط تهران با یک کشور عربی باشد. همیشه سوریه به عنوان استثنایی در سیاست خارجی ایران مطرح بوده است. همراهی و پشتیبانی حکومت سوریه از مبارزان انقلابی ایران و برقراری روابط حسنه پس از انقلاب با جمهوری اسلامی، در زمان حافظ اسد، نشاندهنده وجود علائق مشترک بین دو نظام بود.
در سال 1946 با اعلام استقلال سوریه، ایران از اولین کشورهایی بود که آن را به رسمیت شناخت. اتحاد نظام شاهنشاهی ایران با غرب و اسرائیل، از نزدیکی و روابط گرم با سوریه که متمایل به شوروی و در مقابل رژیم صهیونیستی قرار داشت، جلوگیری می کرد. هر چند وجود رقیب حزب بعث سوریه، یعنی حزب بعث عراق و دخالت آنها در امور کشور سوریه، اشتراکاتی ایجاد می کرد. با آغاز نهضت امام خمینی (ره) و شروع مبارزه علیه حكومت پهلوی٬ حافظ اسد رئیسجمهور سوریه از مخالفین شاه حمایت كرد. او با جناحهای مخالف ایرانی از طریق امام موسی صدر، دكتر چمران و بسیاری دیگر از مبارزین ایرانی ارتباطاتی برقرار كرد و آموزش نیروهای مبارز را در كشورش بر عهده گرفت. حافظ اسد پس از تبعید امام به پاریس٬ به تمام سفارتهای خود در خارج از كشور به خصوص پاریس دستور داد از هیچ كمكی به مخالفان شاه دریغ نكنند.
با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 و قطع فوری روابط ایران با رژیم صهیونیستی و مصر، روابط تهران و دمشق عمق بیشتری پیدا کرد. در همان سال، یک مقام ارشد سوری به صراحت اعلام می کند که سوریه از امام خمینی (ره) در برابر شاه حمایت می کند و روابط دمشق با رهبر مذهبی انقلاب ایران در سطح عالی است. سوریه یکی از کشورهایی بود که در خط مقدم مبارزه با اسرائیل قرار داشت و همچنان بر مواضع ضد صهیونیستی خود برخلاف کشوری چون مصر، پافشاری می کرد. بلندی های جولان در جنگ 1967 ارتش کشورهای عربی و اسرائیل به اشغال این رژیم درآمده بود و سوریه همواره از سوی اسرائیل تهدید می شد. هر چند برخی از کشورهای عربی از جمله مصر و اردن، از مواضع ضداسرائیلی خود کوتاه آمده و روابط خود را با آن برقرار کردند، اما سوریه همچنان به دنبال آزادسازی جولان و حمایت از گروه های مقاومت در فلسطین و لبنان بود.
نظام جمهوری اسلامی از همان بدو تاسیس، حمایت از آرمان فلسطین و مبارزه با صهیونیسم را در راس سیاست های خود قرار داد. حافظ اسد، رئیس جمهور وقت سوریه، در تلاش بود تا حساسیت کشورهای عربی را نسبت به انقلاب ایران کاهش دهد ولی حکام عربی به خصوص شیخ نشین های خلیج فارس، الگوی انقلاب اسلامی را برای نظام های پادشاهی و خودکامه خود خطرناک می دیدند و با شروع جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران، بیشتر کشورهای عربی به حمایت از صدام حسین پرداختند. حکومت سوریه از جمله معدود کشورهایی بود که در جنگ عراق و ایران در کنار تهران قرار گرفت. اسد حتی مسیر خط لوله عراق به دریای مدیترانه را که از سوریه می گذشت، بست و ضربه اقتصادی قابل توجهی به صدام وارد کرد. ملاحظات رقابت عراق و سوریه، و خطر پیروزی صدام در جنگ و به خطر افتادن آینده سوریه، نیز در این تصمیمات تاثیرگذار بود. از سوی دیگر، حضور سوریه در لبنان و هجوم رژیم صهیونیستی در سال 1982 به لبنان، پیوند میان تهران و دمشق را مستحکمتر کرد. حمله اسرائیل به لبنان نقطه عطفی در روابط دمشق با تهران است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران نقش به سزایی در تاسیس جنبش حزب الله لبنان دارد که در سال 2000، منجر به خروج نیروهای اسرائیلی از مرزهای جنوبی لبنان شد.
یکی از معضلاتی که ایران در جنگ عراق با آن دست به گریبان بود، نداشتن توان موشکی بود. سوریه با دعوت از کارشناسان نظامی ایرانی، آموزش های لازم را برای استفاده از موشک در اختیار ایران قرار داد و ایران توانست در ادامه جنگ با موشک های اسکادی که از سوریه و لیبی تهیه کرده بود، بغداد را مورد هدف قرار دهد. به طور کلی دمشق در دور زدن تحریم تسلیحاتی علیه ایران، کمک های شایانی کرد.
پس از خاتمه جنگ، روابط همچنان پایدار بود و در سال 1990، حافظ اسد، اولین سفر خود را به تهران داشت. حضور سوریه در لبنان و افزایش قدرت و اقتدار حزب الله لبنان، پیوندها میان دو کشور ایران و سوریه را گسترده تر کرد. در قرادادهای فی مابین تهران، با قیمت های مناسبتری نفت در اختیار این کشور قرار می داد.
پس از مرگ حافظ اسد، بشار پسر وی در انتخاباتی بر روی کار آمد. رهبر معظم انقلاب در پیامی به مناسبت درگذشت حافظ اسد، گوشه ای از گرمی روابط تهران و دمشق را در دوران رهبری وی بر سوریه نشان می دهد: "نقش آن مرحوم در تقویت همبستگی بین جهان عرب و امت اسلامی را نمیتوان به آسانی فراموش کرد. وی در پیروزی اخیر مقاومت اسلامی جنوب لبنان نقش انکارناپذیری داشت. استمرار مبارزه در سرزمینهای اشغالی فلسطین مرهون حمایتهای بیدریغ وی بود. از زمان وقوع انقلاب اسلامی ایران تا کنون دولت و ملت سوریه به رهبری آن فقید سعید همواره از این انقلاب، علی رغم همه فراز و نشیبهای منطقهای و بینالمللی، حمایت میکرد. زیرا به حق تشخیص داده بود که تشکیل حکومت اسلامی ایران موازنه قوا را به نفع نیروهای انقلابی جهان اسلام بهم زده است و لذا از این انقلاب الهی حتی به قیمت تحمل بعضی فشارها حمایت میکرد.رجاء واثق دارم که ملت رشید و سرفراز سوریه راه آن بزرگ مرد را در جهت اعتلای ملی وحدت و یکپارچگی، حفظ استقلال و پایداری در برابر صهیونیسم و حامیانش ادامه خواهد داد. دولت و ملت ج.ا.ایران نیز کماکان خود را یار و همسنگر دولت و ملت سوریه دانسته و در غم از دست دادن آن پیر عرصه مبارزه، شریک شما، خانواده محترم آن مرحوم، دولت و ملت شریف سوریه میداند."
سوریه در دوران بشار اسد
روابط تهران و دمشق در دوران بشار نه تنها کاهش نیافت بلکه این مسیر به سمت قراردادها و پیمان های امنیتی و نظامی بیشتری ادامه یافت و در منطقه غرب آسیا این روابط میان دو کشور، حساسیت قدرت های فرامنطقه ای و برخی از رقبای ایران در منطقه را برانگیخت.
حمله نظامی ایالات متحده آمریکا به عراق در سال 2003 و جو امنیتی و جنگی که بوش پسر بر منطقه خاورمیانه گسترانده بود، باعث نزدیکی بیشتر ایران و سوریه شد. از سال ۲۰۰۳و با اشغال عراق توسط امریکا، سوریه و ایران قراردادهایشان را افزایش و تقویت کردند و تلاش نمودند تا سیاستهایشان را در جهت برآورده کردن و رویارویی با چالشهای جدید همگام سازند. آمریکا بارها اسد را به حمایت از گروه های شیعه مسلح در عراق متهم می کرد و بر این نظر بود که سوریه مبارزان شیعه را در سوریه آموزش می دهد و در اختیار آنها سلاح و تجهیزات قرار می دهد.
رئیس جمهور جدید سوریه در ابتدای ریاست جمهوری خود تا حدود سال 2005، متحمل سخترین فشارهای منطقه ای و فرامنطقه ای بود و این درحالی است که فشارهای بینالمللی و منطقهای بر دولت حافظ اسد تقریباً به حالتی نهادینه و ساختاری تبدیل شده بود. بشار با تجربیات جدیدی در عرصه بین الملل علیه سوریه مواجه شد. قتل رفیق حریری، نخست وزیر لبنان در سال 2005 و به دنبال آن گزارش یکسویه گزارشگر سازمان ملل مبنی بر اینکه افسران سوری و مقامات لبنانی طرفدار سوریه عامل قتل حریری بودهاند، مقدمهای برای اعمال شدیدترین فشارهای حقوقی، سیاسی و هنجاری بر دولت سوریه شد و بهدنبال خود موجب خروج اجباری 17هزار نیروی نظامی سوری از لبنان در همان سال گردید. پس از سیل اتهامات نقض حقوق بشر علیه سوریه، طرح موضوع بازداشت ناراضیان سیاسی لیبرال و کشتار طرفداران جنبش سوری اخوانالمسلمین، بشار اسد دوران بحرانی سختی را در ابتدای زمامداری خود تجربه کرد. تقریباً همگی این فشارها حاصل طراحیهای سیاست خارجی امریکا و اسرائیل بود.
بشار اسد در عین حال برنامه های بسیار زیادی برای اصلاحات ساختاری در سوریه داشت و در همان شروع کار تعداد زیادی از زندانیان سیاسی را آزاد کرد و دستور تغییراتی در قانون اساسی را صادر کرد. شروع اصلاحات اسد در سوریه با فشارهای آمریکا و اسرائیل همراه بود و بوش، سوریه را یکی از کشورهای سرکش نامید و یکی از اهداف نظامی دولت آمریکا نیز بود. افزایش تهدیدات، تحریم ها و فشارها، برنامه اصلاحی اسد را کندتر کرد. به دنبال جنگ 33 روزه حزب الله لبنان با اسرائیل و پیروزی یک نیروی عربی بر رژیم صهیونیستی، اسد را بر حمایت از مقاومت راغبتر کرد. به طور کلی حمایت از گروه های مقاومت در لبنان و فلسطین از اهداف سیاست خارجی سوریه است.
هر چند روابط ایران و سوریه بسیار گرم بود ولی این دلیلی نمی شد تا اسد، از تجدید روابط با آمریکا اجتناب کند. حتی تلاش های برای گفتگو با رژیم صهیونیستی نیز صورت گرفت، که اسرائیل خواهان چشم پوشی سوریه از جولان و قطع روابط با ایران بود، دولت سوریه در پاسخ به این درخواست های رژیم صهیونیستی عنوان کرده بود اگر از جولان بگذرد، امکان قطع روابط با تهران به هیچ وجه وجود ندارد. به هر روی، حضور رژیم اسد بر سر قدرت در سوریه، هرگز نمی توانست منافع آمریکا و اسرائیل را تامین کند و این کشور همواره در مظان اتهامات حقوق بشری و کمک به گروه های تروریستی بود.
به طور کلی سوریه در سیاست منطقه ای ایران یکی از متحدان اساسی می باشد که علی رغم سیستم ونظام متفاوت با ایران، روابط عمیقی میان این دو کشور برقرار شده است. بدون شک خروج سوریه از محور مقاومت، توان تاثیرگذاری سیاست خارجی ایران را کاهش می دهد، به همین منظور حفظ ترتیبات کنونی در سوریه از اولویت های سیاست تهران می باشد. بشار اسد در انتخابات ریاست جمهوری سال 2014 در رقابت با دو رقیب دیگر بار دیگر توانست قدرت را در دست بگیرد. این انتخابات برای اولین بار در تاریخ سوریه بود که چند نامزد داشت. در گذشته انتخابات بیشتر شبیه به رفراندوم بود و تنها یک نامزد حضور داشت. دوران ریاست جمهوری در سوریه 7 ساله است.
در سال 2011، اسد با چالش بزرگی در تاریخ سوریه مواجه شد و اعتراضاتی که تنها ابعاد سیاسی داشت به فاز تهدید حاکمیت ارضی و تقسیم سرزمینی سوریه پیش رفت. بهترین فرصت در اختیار دشمنان و رقبای سوریه و ایران قرار گرفت تا در یک اجماع جهانی، نظام و کشور سوریه را از درون از هم بپاشانند و قدرت محور مقاومت و توان آن را در منطقه از بین ببرند. هجمه ای که علیه سوریه در عرض چندماه تبدیل به بحران و جنگ مسلحانه شد، بی سابقه بود. گروه های تروریستی در این کشور سربر آوردند که به خطرناکترین کارتل های وحشت در جهان تبدیل شدند. گروه تروریستی داعش، داعیه حکومت جهانی را در سر می پروراند و بخش های زیادی از خاک سوریه و عراق را اشغال کرد و پایتخت خلافت اسلامی را شهر بزرگ رقه سوریه اعلام کرد. دیگر تهدید گروه های تروریستی محدود به دو کشور سوریه و عراق نماند و صداهای انفجار پس از ظهور داعش، در اقصی نقاط جهان شنیده شد.
تهران با درک شرایط حساس منطقه و گسترش ناامنی ویرانگر و افسارگسیخته، به کمک بغداد و دمشق شتافت و روند پیشروی ترویست ها را کند کرد. هر چند ورود ایران به بحران سوریه با مخالفت های از سوی قدرت های جهانی مواجه شد و حتی در داخل نیز عده ای بر آن تاختند، ولی در ادامه مشخص شد، در صورت عدم مداخله، موج تروریسم می توانست شهرهای ایران را نیز تهدید کند. سردار قاسم سلیمانی در سخنرانی 27 بهمن 92، جنگ سوریه را، یک جنگ عالم گیر علیه ایران و محور مقاومت ارزیابی کرده بود: "همین سوریه که الان محور جدال اساسی است، یک طرف همه دنیا قرار دارد و یک طرفش ایران. بعضیها تز روشنفکری میدهند که حالا این آقا (بشار اسد) برود و یک نفر دیگر بیاید. فرض کنید مرده. چون حقیقت موضوع را نمیدانند. در همین اردوگاهی که در آن امریکا، رژیم صهیونیستی، ترکیه و عربستان هستند خوارج را به خوبی میبینم."
پس از گذشت 5 سال از بحران سوریه، کشورهای غربی که با موج مهاجرت آوارگان و ترویسم مواجه شدند، به خوبی دریافتند آینده امن در سوریه تنها زمانی حاصل می شود که ترتیباتی حکومتی و داخلی سوریه پذیرفته شود و به همین دلیل دیگر کمتر کشور از رفتن اسد یا لزوم سرنگونی اسد سخنی می گوید. کشورهایی نظیر ترکیه و عربستان که همه توان خود را به صورت کاملا غیرانسانی در اختیار تروریست ها قرار داده اند، با وجود شکست های پی در پی، کماکان بر تز کنارگذاشتن بشار اسد پافشاری می کنند و یکی از دلایل اصلی شکست طرح های صلح سوریه، این دو کشور می باشند.
اوضاع در سوریه به سمتی پیش می رود که با حمایت ایران و روسیه، شکست های سنگینی بر تروریست ها وارد شده و در ابعاد دیپلماتیک نیز، وزن سیاسی نظام اسد افزایش پیدا کرده است. هر چند ایران پیش از این نیز با ارائه طرح 6 ماده ای، در پی برقراری صلح در سوریه بود و تعیین سرنوشت آن کشور را تنها در دستان مردمانش می دانست، با این وجود هیچگاه در دفاع از نظام سوریه شک به خود راه نداد و همچنان به کمک های خود ادامه می دهد. علاوه بر وجود پیوندهای سیاسی مستحکم میان دو کشور، وجود عتبات مذهبی و علقه مذهبی ایرانیان به حرم حضرت زینت (س) نیز، بسیاری از شیعیان را برای دفاع از آن بسیج کرده است.
جمهوری اسلامی ایران در سال های بحران سوریه نشان داد که در شرایط حساس دست از حمایت هم پیمانان خود برنمی دارد و حفظ توان و تاثیرگذاری خود را در منطقه در مقابل دشمنان فرامنطقه ای و رقبای منطقه ای، ایستادگی بر محور مقاومت می داند. محوری که توانسته از لبنان و سوریه تا عراق و یمن، امتداد پیدا کند و به عنوان سدی محکم در مقابل نفوذ استکبار آمریکا و کشورهای حامی غرب در منطقه عمل کند. بنابراین پیوند میان ایران و سوریه در دهه های اخیر چنان مستحکم شده و در مواقع اضطرار این دو کشور به کمک یکدیگر شتافته اند، که خدشه در آن باعث از بین رفتن یکی از بازوهای قدرت هریک از دو کشور در منطقه می شود.
علی اکبر ولایتی، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاور بین الملل مقام معظم رهبری، در برنامه تلویزیونی نگاه یک، با اشاره به این که آمریکایی ها می گویند بشار اسد باید برود اذعان داشت که بشار اسد به عنوان رئیس جمهور قانونی سوریه باید بماند تا دوران ریاست جمهوری اش پایان یابد گفت: شرط رفتن بشار اسد برای ما خط قرمز است لذا از بشار اسد دفاع می کنیم.
در سال 2011 و آغاز بحران سوریه، حتی برخی از ناظران داخلی تحولات سوریه، اظهاراتی از جنس سخنان ولایتی را دخالت در امور سوریه می دانستند و با ژست هایی روشنفکرانه سعی در تخطئه سیاست های حمایت از نظام سوریه را داشتند. در یکی از این موارد اصلاحطلبان تندرو تحت پوشش صنفی دست به کار پیگیری منافع سیاسی جناحی خود شدند و با پوشش سفید پزشکان که نمادی از صلحطلبی است به بشار اسد نامهای اعتراضی نوشتند.
در اين نامه كه به امضاي اصلاحطلبانی چون مصطفي معين، ايرج فاضل، قربان بهزادياننژاد، محمدرضا خاتمي، علي تاجرنيا، علي شكوريراد، فاطمه رمضانزاده و ۲۰۰ نفر ديگر از افراد رسيد، امضاكنندگان به تحصيل بشار اسد در رشته پزشكي و سوگند او «براي نجات جان انسانها» اشاره کرده و از اينكه كسي با چنين سوگندي «آمر اين وقايع» ( به زعم اصلاحطلبان جنایات) است، ابراز تاسف كردهاند: "اخبار رسیده از کشور سوریه نشان دهنده فاجعه ای است که ریشه در اعتراض و ناخشنودی مردم سوریه به حکومت موروثی شمادارد. استفاده از تسلیحاتی نظیر توپ و تانک در مقابله با مردم بی دفاع ودر پاسخ به خواستهای مشروع ومدنی آنها تنها بدنامی ورسوایی همیشگی برای چنین حکومت ها و اداره کنندگان آن به ارمغان می آورد . آنچه مایه حیرت و تاسف فراوان است این واقعیت مشئوم است که فردی چون شما که تحصیلات خود را در رشته پزشکی به اتمام رسانده است و برای نجات جان انسانها قسم خورده است آمر این وقایع جنایت بار باشد. ما اعضای جامعه پزشکی ایران ضمن محکوم کردن کشتار مردم بی دفاع سوریه، از اقدامات خشونت بار و غیر انسانی که به دستور شما درآن کشور انجام میشود اعلام انزجار مینمائیم."
اما پس از چند ماه مشخص شد که تنها راه نجات کشور سوریه، حمایت از حکومت مرکزی است. هر چند بشار اسد در اداره کشور دچار برخی از اشتباهات شده بود و در تقسیم پست های حکومتی و مشارکت دادن مخالفان سیاسی، سختگیری به خرج می داد و از سوی سرکوب اعتراضات داخلی در برخی از شهرها از جمله حماء توسط مسئولان محلی، باعث تندرتر شدن فضا شد، ولی شروع جنگ مسلحانه و ورود تروریست های تکفیری به این فضا، نمی توانست بدون برنامه ریزی و طرح های بلندمدت قبلی باشد. مخالفان مسلح از سوی کشورهایی حمایت می شدند که خود هیچ رنگ و بویی از دموکراسی و حقوق بشر نبرده بودند و کاملا مشخص بود سوریه را برای انتقام جویی و خارج کردن آن از اتحاد با ایران برگزیده اند. عربستان و قطر در کنار ترکیه و کشورهای غربی، بخش عمده ای از تدارکات مالی و تسلیحاتی مخالفان مسلح را برعهده گرفتند و محیط برای ایجاد و تحرک گروه های تروریستی مهیا شد.
سوریه، متحد استراتژیک تهران
در تاریخچه روابط تهران و دمشق، نوعی ملاحضات و منافع مشترکی وجود دارد که باعث گردیده این دو کشور به متحد استراتژیک تبدیل شوند. می توان گفت روابط چندین دهه ای دو کشور یکی از پایدارترین روابط تهران با یک کشور عربی باشد. همیشه سوریه به عنوان استثنایی در سیاست خارجی ایران مطرح بوده است. همراهی و پشتیبانی حکومت سوریه از مبارزان انقلابی ایران و برقراری روابط حسنه پس از انقلاب با جمهوری اسلامی، در زمان حافظ اسد، نشاندهنده وجود علائق مشترک بین دو نظام بود.
در سال 1946 با اعلام استقلال سوریه، ایران از اولین کشورهایی بود که آن را به رسمیت شناخت. اتحاد نظام شاهنشاهی ایران با غرب و اسرائیل، از نزدیکی و روابط گرم با سوریه که متمایل به شوروی و در مقابل رژیم صهیونیستی قرار داشت، جلوگیری می کرد. هر چند وجود رقیب حزب بعث سوریه، یعنی حزب بعث عراق و دخالت آنها در امور کشور سوریه، اشتراکاتی ایجاد می کرد. با آغاز نهضت امام خمینی (ره) و شروع مبارزه علیه حكومت پهلوی٬ حافظ اسد رئیسجمهور سوریه از مخالفین شاه حمایت كرد. او با جناحهای مخالف ایرانی از طریق امام موسی صدر، دكتر چمران و بسیاری دیگر از مبارزین ایرانی ارتباطاتی برقرار كرد و آموزش نیروهای مبارز را در كشورش بر عهده گرفت. حافظ اسد پس از تبعید امام به پاریس٬ به تمام سفارتهای خود در خارج از كشور به خصوص پاریس دستور داد از هیچ كمكی به مخالفان شاه دریغ نكنند.
با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 و قطع فوری روابط ایران با رژیم صهیونیستی و مصر، روابط تهران و دمشق عمق بیشتری پیدا کرد. در همان سال، یک مقام ارشد سوری به صراحت اعلام می کند که سوریه از امام خمینی (ره) در برابر شاه حمایت می کند و روابط دمشق با رهبر مذهبی انقلاب ایران در سطح عالی است. سوریه یکی از کشورهایی بود که در خط مقدم مبارزه با اسرائیل قرار داشت و همچنان بر مواضع ضد صهیونیستی خود برخلاف کشوری چون مصر، پافشاری می کرد. بلندی های جولان در جنگ 1967 ارتش کشورهای عربی و اسرائیل به اشغال این رژیم درآمده بود و سوریه همواره از سوی اسرائیل تهدید می شد. هر چند برخی از کشورهای عربی از جمله مصر و اردن، از مواضع ضداسرائیلی خود کوتاه آمده و روابط خود را با آن برقرار کردند، اما سوریه همچنان به دنبال آزادسازی جولان و حمایت از گروه های مقاومت در فلسطین و لبنان بود.
نظام جمهوری اسلامی از همان بدو تاسیس، حمایت از آرمان فلسطین و مبارزه با صهیونیسم را در راس سیاست های خود قرار داد. حافظ اسد، رئیس جمهور وقت سوریه، در تلاش بود تا حساسیت کشورهای عربی را نسبت به انقلاب ایران کاهش دهد ولی حکام عربی به خصوص شیخ نشین های خلیج فارس، الگوی انقلاب اسلامی را برای نظام های پادشاهی و خودکامه خود خطرناک می دیدند و با شروع جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران، بیشتر کشورهای عربی به حمایت از صدام حسین پرداختند. حکومت سوریه از جمله معدود کشورهایی بود که در جنگ عراق و ایران در کنار تهران قرار گرفت. اسد حتی مسیر خط لوله عراق به دریای مدیترانه را که از سوریه می گذشت، بست و ضربه اقتصادی قابل توجهی به صدام وارد کرد. ملاحظات رقابت عراق و سوریه، و خطر پیروزی صدام در جنگ و به خطر افتادن آینده سوریه، نیز در این تصمیمات تاثیرگذار بود. از سوی دیگر، حضور سوریه در لبنان و هجوم رژیم صهیونیستی در سال 1982 به لبنان، پیوند میان تهران و دمشق را مستحکمتر کرد. حمله اسرائیل به لبنان نقطه عطفی در روابط دمشق با تهران است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران نقش به سزایی در تاسیس جنبش حزب الله لبنان دارد که در سال 2000، منجر به خروج نیروهای اسرائیلی از مرزهای جنوبی لبنان شد.
یکی از معضلاتی که ایران در جنگ عراق با آن دست به گریبان بود، نداشتن توان موشکی بود. سوریه با دعوت از کارشناسان نظامی ایرانی، آموزش های لازم را برای استفاده از موشک در اختیار ایران قرار داد و ایران توانست در ادامه جنگ با موشک های اسکادی که از سوریه و لیبی تهیه کرده بود، بغداد را مورد هدف قرار دهد. به طور کلی دمشق در دور زدن تحریم تسلیحاتی علیه ایران، کمک های شایانی کرد.
پس از خاتمه جنگ، روابط همچنان پایدار بود و در سال 1990، حافظ اسد، اولین سفر خود را به تهران داشت. حضور سوریه در لبنان و افزایش قدرت و اقتدار حزب الله لبنان، پیوندها میان دو کشور ایران و سوریه را گسترده تر کرد. در قرادادهای فی مابین تهران، با قیمت های مناسبتری نفت در اختیار این کشور قرار می داد.
پس از مرگ حافظ اسد، بشار پسر وی در انتخاباتی بر روی کار آمد. رهبر معظم انقلاب در پیامی به مناسبت درگذشت حافظ اسد، گوشه ای از گرمی روابط تهران و دمشق را در دوران رهبری وی بر سوریه نشان می دهد: "نقش آن مرحوم در تقویت همبستگی بین جهان عرب و امت اسلامی را نمیتوان به آسانی فراموش کرد. وی در پیروزی اخیر مقاومت اسلامی جنوب لبنان نقش انکارناپذیری داشت. استمرار مبارزه در سرزمینهای اشغالی فلسطین مرهون حمایتهای بیدریغ وی بود. از زمان وقوع انقلاب اسلامی ایران تا کنون دولت و ملت سوریه به رهبری آن فقید سعید همواره از این انقلاب، علی رغم همه فراز و نشیبهای منطقهای و بینالمللی، حمایت میکرد. زیرا به حق تشخیص داده بود که تشکیل حکومت اسلامی ایران موازنه قوا را به نفع نیروهای انقلابی جهان اسلام بهم زده است و لذا از این انقلاب الهی حتی به قیمت تحمل بعضی فشارها حمایت میکرد.رجاء واثق دارم که ملت رشید و سرفراز سوریه راه آن بزرگ مرد را در جهت اعتلای ملی وحدت و یکپارچگی، حفظ استقلال و پایداری در برابر صهیونیسم و حامیانش ادامه خواهد داد. دولت و ملت ج.ا.ایران نیز کماکان خود را یار و همسنگر دولت و ملت سوریه دانسته و در غم از دست دادن آن پیر عرصه مبارزه، شریک شما، خانواده محترم آن مرحوم، دولت و ملت شریف سوریه میداند."
سوریه در دوران بشار اسد
روابط تهران و دمشق در دوران بشار نه تنها کاهش نیافت بلکه این مسیر به سمت قراردادها و پیمان های امنیتی و نظامی بیشتری ادامه یافت و در منطقه غرب آسیا این روابط میان دو کشور، حساسیت قدرت های فرامنطقه ای و برخی از رقبای ایران در منطقه را برانگیخت.
حمله نظامی ایالات متحده آمریکا به عراق در سال 2003 و جو امنیتی و جنگی که بوش پسر بر منطقه خاورمیانه گسترانده بود، باعث نزدیکی بیشتر ایران و سوریه شد. از سال ۲۰۰۳و با اشغال عراق توسط امریکا، سوریه و ایران قراردادهایشان را افزایش و تقویت کردند و تلاش نمودند تا سیاستهایشان را در جهت برآورده کردن و رویارویی با چالشهای جدید همگام سازند. آمریکا بارها اسد را به حمایت از گروه های شیعه مسلح در عراق متهم می کرد و بر این نظر بود که سوریه مبارزان شیعه را در سوریه آموزش می دهد و در اختیار آنها سلاح و تجهیزات قرار می دهد.
رئیس جمهور جدید سوریه در ابتدای ریاست جمهوری خود تا حدود سال 2005، متحمل سخترین فشارهای منطقه ای و فرامنطقه ای بود و این درحالی است که فشارهای بینالمللی و منطقهای بر دولت حافظ اسد تقریباً به حالتی نهادینه و ساختاری تبدیل شده بود. بشار با تجربیات جدیدی در عرصه بین الملل علیه سوریه مواجه شد. قتل رفیق حریری، نخست وزیر لبنان در سال 2005 و به دنبال آن گزارش یکسویه گزارشگر سازمان ملل مبنی بر اینکه افسران سوری و مقامات لبنانی طرفدار سوریه عامل قتل حریری بودهاند، مقدمهای برای اعمال شدیدترین فشارهای حقوقی، سیاسی و هنجاری بر دولت سوریه شد و بهدنبال خود موجب خروج اجباری 17هزار نیروی نظامی سوری از لبنان در همان سال گردید. پس از سیل اتهامات نقض حقوق بشر علیه سوریه، طرح موضوع بازداشت ناراضیان سیاسی لیبرال و کشتار طرفداران جنبش سوری اخوانالمسلمین، بشار اسد دوران بحرانی سختی را در ابتدای زمامداری خود تجربه کرد. تقریباً همگی این فشارها حاصل طراحیهای سیاست خارجی امریکا و اسرائیل بود.
بشار اسد در عین حال برنامه های بسیار زیادی برای اصلاحات ساختاری در سوریه داشت و در همان شروع کار تعداد زیادی از زندانیان سیاسی را آزاد کرد و دستور تغییراتی در قانون اساسی را صادر کرد. شروع اصلاحات اسد در سوریه با فشارهای آمریکا و اسرائیل همراه بود و بوش، سوریه را یکی از کشورهای سرکش نامید و یکی از اهداف نظامی دولت آمریکا نیز بود. افزایش تهدیدات، تحریم ها و فشارها، برنامه اصلاحی اسد را کندتر کرد. به دنبال جنگ 33 روزه حزب الله لبنان با اسرائیل و پیروزی یک نیروی عربی بر رژیم صهیونیستی، اسد را بر حمایت از مقاومت راغبتر کرد. به طور کلی حمایت از گروه های مقاومت در لبنان و فلسطین از اهداف سیاست خارجی سوریه است.
هر چند روابط ایران و سوریه بسیار گرم بود ولی این دلیلی نمی شد تا اسد، از تجدید روابط با آمریکا اجتناب کند. حتی تلاش های برای گفتگو با رژیم صهیونیستی نیز صورت گرفت، که اسرائیل خواهان چشم پوشی سوریه از جولان و قطع روابط با ایران بود، دولت سوریه در پاسخ به این درخواست های رژیم صهیونیستی عنوان کرده بود اگر از جولان بگذرد، امکان قطع روابط با تهران به هیچ وجه وجود ندارد. به هر روی، حضور رژیم اسد بر سر قدرت در سوریه، هرگز نمی توانست منافع آمریکا و اسرائیل را تامین کند و این کشور همواره در مظان اتهامات حقوق بشری و کمک به گروه های تروریستی بود.
به طور کلی سوریه در سیاست منطقه ای ایران یکی از متحدان اساسی می باشد که علی رغم سیستم ونظام متفاوت با ایران، روابط عمیقی میان این دو کشور برقرار شده است. بدون شک خروج سوریه از محور مقاومت، توان تاثیرگذاری سیاست خارجی ایران را کاهش می دهد، به همین منظور حفظ ترتیبات کنونی در سوریه از اولویت های سیاست تهران می باشد. بشار اسد در انتخابات ریاست جمهوری سال 2014 در رقابت با دو رقیب دیگر بار دیگر توانست قدرت را در دست بگیرد. این انتخابات برای اولین بار در تاریخ سوریه بود که چند نامزد داشت. در گذشته انتخابات بیشتر شبیه به رفراندوم بود و تنها یک نامزد حضور داشت. دوران ریاست جمهوری در سوریه 7 ساله است.
در سال 2011، اسد با چالش بزرگی در تاریخ سوریه مواجه شد و اعتراضاتی که تنها ابعاد سیاسی داشت به فاز تهدید حاکمیت ارضی و تقسیم سرزمینی سوریه پیش رفت. بهترین فرصت در اختیار دشمنان و رقبای سوریه و ایران قرار گرفت تا در یک اجماع جهانی، نظام و کشور سوریه را از درون از هم بپاشانند و قدرت محور مقاومت و توان آن را در منطقه از بین ببرند. هجمه ای که علیه سوریه در عرض چندماه تبدیل به بحران و جنگ مسلحانه شد، بی سابقه بود. گروه های تروریستی در این کشور سربر آوردند که به خطرناکترین کارتل های وحشت در جهان تبدیل شدند. گروه تروریستی داعش، داعیه حکومت جهانی را در سر می پروراند و بخش های زیادی از خاک سوریه و عراق را اشغال کرد و پایتخت خلافت اسلامی را شهر بزرگ رقه سوریه اعلام کرد. دیگر تهدید گروه های تروریستی محدود به دو کشور سوریه و عراق نماند و صداهای انفجار پس از ظهور داعش، در اقصی نقاط جهان شنیده شد.
تهران با درک شرایط حساس منطقه و گسترش ناامنی ویرانگر و افسارگسیخته، به کمک بغداد و دمشق شتافت و روند پیشروی ترویست ها را کند کرد. هر چند ورود ایران به بحران سوریه با مخالفت های از سوی قدرت های جهانی مواجه شد و حتی در داخل نیز عده ای بر آن تاختند، ولی در ادامه مشخص شد، در صورت عدم مداخله، موج تروریسم می توانست شهرهای ایران را نیز تهدید کند. سردار قاسم سلیمانی در سخنرانی 27 بهمن 92، جنگ سوریه را، یک جنگ عالم گیر علیه ایران و محور مقاومت ارزیابی کرده بود: "همین سوریه که الان محور جدال اساسی است، یک طرف همه دنیا قرار دارد و یک طرفش ایران. بعضیها تز روشنفکری میدهند که حالا این آقا (بشار اسد) برود و یک نفر دیگر بیاید. فرض کنید مرده. چون حقیقت موضوع را نمیدانند. در همین اردوگاهی که در آن امریکا، رژیم صهیونیستی، ترکیه و عربستان هستند خوارج را به خوبی میبینم."
پس از گذشت 5 سال از بحران سوریه، کشورهای غربی که با موج مهاجرت آوارگان و ترویسم مواجه شدند، به خوبی دریافتند آینده امن در سوریه تنها زمانی حاصل می شود که ترتیباتی حکومتی و داخلی سوریه پذیرفته شود و به همین دلیل دیگر کمتر کشور از رفتن اسد یا لزوم سرنگونی اسد سخنی می گوید. کشورهایی نظیر ترکیه و عربستان که همه توان خود را به صورت کاملا غیرانسانی در اختیار تروریست ها قرار داده اند، با وجود شکست های پی در پی، کماکان بر تز کنارگذاشتن بشار اسد پافشاری می کنند و یکی از دلایل اصلی شکست طرح های صلح سوریه، این دو کشور می باشند.
اوضاع در سوریه به سمتی پیش می رود که با حمایت ایران و روسیه، شکست های سنگینی بر تروریست ها وارد شده و در ابعاد دیپلماتیک نیز، وزن سیاسی نظام اسد افزایش پیدا کرده است. هر چند ایران پیش از این نیز با ارائه طرح 6 ماده ای، در پی برقراری صلح در سوریه بود و تعیین سرنوشت آن کشور را تنها در دستان مردمانش می دانست، با این وجود هیچگاه در دفاع از نظام سوریه شک به خود راه نداد و همچنان به کمک های خود ادامه می دهد. علاوه بر وجود پیوندهای سیاسی مستحکم میان دو کشور، وجود عتبات مذهبی و علقه مذهبی ایرانیان به حرم حضرت زینت (س) نیز، بسیاری از شیعیان را برای دفاع از آن بسیج کرده است.
جمهوری اسلامی ایران در سال های بحران سوریه نشان داد که در شرایط حساس دست از حمایت هم پیمانان خود برنمی دارد و حفظ توان و تاثیرگذاری خود را در منطقه در مقابل دشمنان فرامنطقه ای و رقبای منطقه ای، ایستادگی بر محور مقاومت می داند. محوری که توانسته از لبنان و سوریه تا عراق و یمن، امتداد پیدا کند و به عنوان سدی محکم در مقابل نفوذ استکبار آمریکا و کشورهای حامی غرب در منطقه عمل کند. بنابراین پیوند میان ایران و سوریه در دهه های اخیر چنان مستحکم شده و در مواقع اضطرار این دو کشور به کمک یکدیگر شتافته اند، که خدشه در آن باعث از بین رفتن یکی از بازوهای قدرت هریک از دو کشور در منطقه می شود.