ساعت ۷:۳۰ صبح به خیابان فلسطین رسیدم و انبوه جمعیت مداحان که غالبا شهرستانی هم بودند را در صف گیت بازرسی دیدم. با اینکه اول صبح بود اما برخی از مداحان اصرار داشتند حتما کمی صدای خود را با ابیاتی از صائب تبریزی تنظیم کنند.
جوانی از میان جمعیت می خواست صلوات چاق کند اما پیرغلامی گفت: همسایه های بیت رهبری چه گناهی کرده اند که اول صبح روز عید باید با صدای صلوات های ما بیدار شوند!
هم جوان و هم جمعیت متقاعد شدند که صلوات چاق نکنند. بازار سلفی گرفتن هم در جمعیت حسابی گرم بود و برخی هم که کسی رو نمیشناختند با کارت های دعوت دیدار عکس یادگاری می گرفتند.
به هر زحمتی بود پس از چند گیت بازرسی وارد حسینیه شدیم. شربت و شیرینی ساده همیشگی که پای ثابت اعیاد در بیت است برای پذایرایی از مهمانان از قبل آماده شده بود.
ساعت ۸:۳۰ بود و مداحان اندک اندک وارد فضای حسینیه امام خمینی می شدند،همان حسینیه ای که تحولات جهان اسلام در آن رهبری می شود.مداحان خوزستانی با همان زبان شیرین عربی سرود شادباش همخوانی می کردند:
ساعت تقریبا ۹:۱۵ دقیقه شده بود اما هیچکس احساس خستگی نداشت چون هر ازچندگاهی و نوبت به نوبت بلبلی از بلبلان بوستان محمدی نغمه سرائی می کرد و چه زیباست لهجه های مختلی که برای خاندان پیغمبر، مدح خوانی می کنند.
مجری برنامه پشت تریبون می رود و ضمن خوش آمد از مداحان خواهش می کند خارج از روال برنامه؛ رهبری را با اشعار یا درخواستی مخاطب قرار ندهند که بتوان جلسه را مدیریت کرد و بعد شعری از غلامرضا سازگار را که قرار است توسط همه مداحان همخوانی شود با هم تمرین کردند.
درب مهمانان ویژه باز می شود و از پیرغلامان تا مداحان جوان وارد قسمت جلوی حسینیه می شوند،صندلی و میز و میکروفون را یکی از عوامل اجرایی مراسم روی جایگاه قرار می دهد. از تکاپوی محافظان و مسئولان برنامه همه متوجه شدند که قرار است تا لحظاتی دیگر رهبر انقلاب وارد حسینیه شوند. در بین جمعیت کمی جابجا می شوم تا بتوانم لحظه ورود «آقا» به حسینیه را ببینم.یکی از میان جمعیت شروع به خواندن شعری می کند و بقیه هم با او همخوانی می کنند:
نائب مهدی منتظر توهستیم...
«آقا» وارد می شود و مثل همیشه شعارها شروع می شود،با این تفاوت که هیچ کس قصد به پایان رساندن این شعار گفتن را ندارد. وقتی قاری قرآن شروع به تلاوت آیات می کند دیگر همه به احترام قرائت آیات دلنشین وحی دل به شنیدن و دیده به رُخ یار دوختند.
اولین مداحی که برای اجراء دعوت می شود حاج اسماعیل اخباری از کاشان است، مجری برنامه قبل از مدیحه سرایی آقای اخباری گفته بود که ایشان از یادگارهای هشت سال دفاع مقدس است.او نیز با کسب اجازه از رهبر شروع به مدیحه سرایی می کند:
ای دامن شریف تو را نسل پروری
درسینه تو عطر بهشت پیمبری
از کودکی برای پدر کرده مادری
دست تو به دفاع از علی دست حیدری
مداح دوم نیز در میان احسنت های جمعیت شعر خود را شروع به خواند می کند.رهبر انقلاب نیز با دقت به اشعار که در کنار ایشان قرار داده شده نظاره می کند و نیم نگاهی هم به مداح و جمعیت دارند.وقتی قصیده را به پایان می رساند بی درنگ به سمت «آقا» می رود و احتمالا دست بوسی و در خواست چفیه یا انگشتر متبرک اما در کمال ناباوری حضّار، حاج اسماعیل اخباری انگشتر خود را به رهبر معظم انقلاب هدیه می دهد که همه جمعیت او را «احسنت» گویان بدرقه می کنند.
ماجرای دستنوشته های خودجوش در این دیدار اما رنگ و بوی دیگری داشت .یکی نوشته بود«آقا جان اهالی ایلام منتظر تشریف فرمایی شما هستند»یکی دیگر که زیر کاغذش پررنگ تاکید می کرد از میناب هرمزگان است بزرگ نوشته بود«جانم فدای رهبر» و آن جوان دیگر نوشته بود «شیعه و اهل سنت؛مدافع ولایت»
مجری برنامه از مداحی حاج علی آیینه چی تشکر کرد و گفت:امسال دو مهمان از کاشان داریم و در این قسمت از برنامه جناب آقای معین علی مددی مداح نوجوان کاشانی مدیحه سرایی خواهند کرد.
قبل از اینکه مداح نوجوان به جایگاه برسد،یکی از میان جمعیت بلند شد و و با صدای بلند و حماسی شعری زیبا در وصف بی بی دو عالم و ولایتمداری ایشان خواند که همه مداحان به او احسنت گفتند و «آقا» هم با تبسمی او را تحسین کرد. مداح جوان فرصت را غنیمت شمرد و از «ره بر» درخواست کرد که جلو بیاید و دستان ایشان را ببوسد و ایشان هم اجازه دادند اما چون می بایست از میان جمعیت متراکم جلوی و نرده های جلوی جایگاه مهمان های ویژه عبور می کرد تقریبا ناامید شده بود که «آقا» به محافظان اشاره کردند بعد از مراسم این جوان را برای ملاقات راهنمایی کنند.با خودم فکر می کردم؛حالا تنها کسی که لحظات پایانی دیدار را تمنّا می کند حتما این جوان است.
معین علی مددی شروع به شعرخوانی می کند و «آقا» با محبت به این نوجوان مداح نگاه می کند.آقا معین وقتی به ابیات زیر می رسد؛مداحان او را با «احسنت» و ذکر شریف «صلوات» تشویق می کنند:
گشته مصادف از عنایات خداوند
میلاد بزرگ مادر و میلاد فرزند
مادر یگانه کفو شخص بوتراب است
فرزند معمار کبیر انقلاب است
او هم بعد از اتمام اجرای خود به سوی رهبر انقلاب رفت با این تفاوت که صحبت های رهبری با او کمی طول کشید و در انتها هم چفیه ی «آقا» را به عنوان تبرک گرفت که گل از گل جمعیت شکفت و باز هم احسنت احسنت گویان از او استقبال کردند.
صابر خراسانی که در جایگاه آماده ی اجرای اشعارش بود، مدیحه سرائی خود را با شعر مشهورش درباره ی امیرالمومنین شروع کرد و با اجرای طوفانی خود جمعیت را به وجد آورد تا وقتی شعر بهاری خود که به مناسبت میلاد حضرت زهرا و روز مادر آماده کرده بود را اجرا کرد:
کاش حالا که نوبهار شده
کاش حالا که غنچه روییده
کاش حالا که جان گرفته زمین
کاش حالا که سبز پوشیده
از مزارش نشانهای هم بود
تا برایش گلاب و گل ببریم
آخ مادر، ببخش، شرمنده
چِقَدَر ساده از تو میگذریم...
جمعیت اشک شوق می ریختند و او را در اجرای شعر همراهی می کردند. صابر خراسانی اما مدیحه سرائی خود را با شعری به لهجه ی مشهدی خطاب به امام رضا به پایان رساند.
قبل از اینکه مداح بعدی شروع به اجرا کند مداحی از دیار گیلان با گلایه از اینکه چندین سال است از مداحان گیلان برای مداحی در محضر رهبری دعوت نمی شود، شعری خواند که مورد توجه رهبری قرار گرفت.
به عالمی ندهم اقتدار ایران را
ولای فاطمه و اهل بیت و قرآن را
همه ز شاعر و ذاکر مدافعیم , وخدا
مدافعان حرم کرده نسل سلمان را
جهان ندیده نظیر انقلاب اسلامی
وَانقلاب خمینی امام دوران را
دچار لغزش تحریفها نخواهد شد
کسیکه خود بشناسد نفوذ شیطان را
شعار وحدت و اسلام ناب در هیئت
شکسته پشت همه دشمنان ایران را
مداحی که به جایگاه دعوت شده بود با اشاره ی مجری شروع به مدیحه سرایی می کند در حالیکه مداح گیلانی هنوز در حال اجرای اشعارش بود و «آقا» هم با نگاه اش به او توجه داشت تا شعرش به پایان برسد.
سید محمد عاملی مداح آذربایجانی شعری از ولی الله کلامی خواند که مورد تحسین حضار قرار گرفت و البته بند بند اشعارش تبیین حماسه ی فاطمی و تقویت روحیه ی استکبار ستیزی و نفرت از آل سعود بود.
نگاهم به مداحان جانباز افتاد که کنار حسینیه ی با ویلچرهایشان از راه های دور و نزدیک برای دیدار سالیانه ی ستایشگران با رهبر انقلاب آمده بودند. حضور دو جوان که سنّ شان به ایام هشت سال دفاع مقدس نمیخورد برای تعجب آور بود. وقتی علت را جویا شدم گفتند : این دو جوان مداح هستند و در دفاع از حرم حضرت زینب به جانبازی مفتخر شدند؛ حالا دلیل بغل گرفتن تصویر دوست شهیدش را خوب می فهمم « رفیقم کجایی؟! »
مجری این بار اما قبل از دعوت از مداح بعدی تذکر می دهد کسی از مداحان خارج از روال جلسه با شعر خوانی رهبری را خطاب ندهند که وقت اندک است. حسن شالبافان که از قم آمده بود نیم نگاهی به اشعاری که در کاغذ نوشته بود داشت و نیم نگاهی هم به بازخورد جمعیت؛ تا به این بیت رسید :
ما ذاکریم نه؛ همه سرباز رهبریم
فرمود اگر روید به آتش به سر رویم
و همه ی مداحان نیم خیز به او «احسنت» و «طیب الله» گفتند.
آقای شالبافان شعرش حالا دیگر تمام شده و برای عرض ارادت به سوی جایگاه می رود.رهبر وی را هم مورد تفقد قرار می دهد.
مجری تاکید می کند: شعر خوانی حاج سعید حدادیان خاتمه بخش مدیحه سرائی ستایشگران در محضر رهبر انقلاب است و بعد از آن به بیانات حضرت «آقا» گوش فرا می خوانیم.
شعر سعید حدادیان هم رنگ و بوی امام و شهدا داشت و هم مدافعان حرم:
تمام جرم تو این است عاشق حقی
مدافع حرم حیدری به تنهایی
قسم به بیرق سرخ مدافعان حرم
قسم به داغ دل لاله های صحرایی
چونانکه مادر این انقلاب فاطمه است
گرفته امت ما از حسین آقایی
حدادیان هم بعد از اتمام شعر خود به دست بوسی رهبر انقلاب رفت و «آقا» هم دست نوازش بر سر او کشید.
نوبت به قرائت «سرود» دست جمعی مداحان میرسد و همه ی کاغذ هایی که از قبل بین آنها توزیع شده بود را آماده می کنند:
عید قرآن عید پیغمبر مبارک
بر همه پیغمبران مادر مبارک
همه سعی می کنند شعر را اجرا بکنند «آقا» هم با دقت خواصی به اشعار توجه می کردند و گاهی با حرکت سرشان تایید و تحصین می کردند شعر واقعا از لحاظ مضامین وسبک عالی بود تا جایی که رهبر انقلاب از شاعر این شعر حاج غلامرضا سازگار تشکر کرد بند آخر را همه با اشک و آه می خوانند :
بارالها رهبر ما را نگه دار
زاده ی پیغمبر مارا نگه دار
انقلاب و کشور ما را نگه دار
حالا که سرود تمام شده جمعیت با شعار به استقبال سخنرانی رهبر می روند و فریاد میزدند « ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند » « ابالفضل علمدار ؛ خامنه ای نگه دار».
«آقا» اما شروع به سخنرانی نمی کند گویا منتظر چیزی هستند ، یکی از محافظان روی جایگاه میرود و یک چفیه روی دوش رهبر میگذارد.
حالا «آقا» با چفیه شروع به سخنرانی می کند...
*مهر