شهدای ایران shohadayeiran.com

شهید "مسعود آخوندی" به عنوان شهید شاخص سال 95 سازمان بسیج مهندسین کشاورزی و منابع طبیعی معرفی شد. وی در وصیت‌نامه‌اش نوشته است: به آنهایی که ادعای روشنفکری می‌کنند، بگویید: به قول امام کشور ما کشور الله اکبر است، سعی کنید در این راه گام بردارید و گرنه محکوم به زوالید. فکر نمی‌کنم مردم مسلمان اجازه بدهند با خون شهدا بازی شود.
به گزارش شهدای ایران،شهید مسعود آخوندی در آبان ماه سال 1332 هجری شمسی در یک خانواده مذهبی در کرج دیده به جهان گشود. او دوران دبستان و دبیرستان را در مدارس مرادیان، سوی و فارابی کرج با کوشش بسیار پشت سر گذاشت، سپس برای تحصیلات دروه عالی در مدرسه عالی کشاورزی ساری مشغول به تحصیل شد.

خصوصیات اعتقادی و اخلاقی شهید

از خصوصیات بارز وی از اوایل کودکی و نوجوانی مسیر حرکت وی در خط اسلام اصیل بود اوبا وجوداینکه در زمان طاغوت فرزند خردسالی بیش نبود، علاقه عجیبی به ولایت و اهل بیت عصمت و ائمه طاهرین (ع) داشت، به طوری¬که بسیاری از اوقات در هیئت¬های مذهبی شرکت نموده، و در ایام محرم و صفر با علاقه¬ای شدید به بزرگ آموزگار شهادت حضرت حسین ابن علی(ع) عشق ورزیده و تاپاسی از شب در مجالس نوحه و عزاداری و زنجیر زنی شرکت فعال داشت و در مراسم احیاء، دعای کمیل، دعای ندبه، در مهدیه تهران در محضر آیت الله کافی شرکت می-کرد.

نقش شهید در پیروزی انقلاب اسلامی

 او از کودکی مخالف و مبارز جو فاسد و کاذب آن رژیم بود و نحوه کار تبلیغات سـوء مجلات را برای عموم روشن می¬نمود، به طوری¬که خوشبختانه این عوامل تخدیر کننده برای نزدیکان وی هیچ¬گونه اثری نداشت. او از ده سالگی امام عزیز را شناخته بود و بسیاری از نوارها و کتب امام را مخفیانه در اختیار داشت و مطالعه می¬نمود و در اختیار افرادی که زمینه جذب شدن را داشتند قرار می¬داد. از آن زمان مقلد حضرت امام (ره) بود و حتی گفته¬ها و نوشته¬های ایشان را قبل از تولد خویش (10ـ15 سال قبل از سال 42 ) جمع آوری و نگهداری کرده و دیگران را به اطاعت از رهبری امام امر می-نمود. او به قیام 15 خرداد و به تمام ابعاد و جوانب آن در آن زمان آگاهی داشته و دیگران را از مواضع و اهداف انقلاب روشن می¬نمود.

در دوران دانشجویی به مبارزات خود نه فقط بر علیه رژیم ستم شاهی بلکه هر آنچه مخالف خط اسلام و رهبری بود ادامه مستمر و جدی می¬داد به طوری¬که در یکی از درگیری¬های اعتصابی دانشگاه به مدت چند ماه توسط ساواک دستگیر شد و در زندان تحت شکنجه¬های روحی و بدنی قرار گرفت ولی همچنان در هنگام بازجویی بدون ترس و دلهره مواضع و اهداف و خط مشی خود را علام می¬کرد. او پس از آزادی از زندان به مدت دو سال به علت این موضوع از ادامه تحصیل محروم گردید. بیش از یک¬سال قبل از پیروزی انقلاب در تظاهرات و مبارزات شرکت فعال داشته و هدایت¬گر و مشوق دیگران نیز بود.

رهبری مبارزات

از مدیران واقعی و مخلص به تمام معنی حضرت امام بود وآنقدر دقیق و واقع بینانه و با تیزهوشی، رهبری مبارزات را اداره می¬کرد تا مبادا با توجه به اظهار وجود گروههای سیاسی و احزاب و گروهی و تبلیغات آنها و آگاهی یک¬باره توده مردم احدی از خط اصلی انقلاب منحرف شود. وی از هنگام ورود امام عزیزمان به وطن، بعد از سال¬ها هجرت از روزهای قبل از آن شبانه روز در تهیه و تدارکات این امر بود و در 12 بهمن سال 57 در کمیته استقبال از امام مسئولیت حفاظتی و امنیتی را بر عهده داشت و در همان ایام قبل از پیروزی انقلاب و بعد از آن علاوه بر مبارزات پیگیر، به منظور دفع طاغوت بر دستاوردهای انقلاب و ره¬آورد خون شهدا، تشکیل مجلس خبرگان، تشکیل حکومت جمهوری اسلامی و در معرفی افراد لایق و صالح، دیگران را راهنمایی کرده و همیشه مراقب بود که مبادا جایی برای دست اندازی فرصت طلبان و سودجویان باقی بماند. وی سپس در حفاظت شهر و اماکن با تلاش پیگیر انجام مسئولیت می¬نمود.

 قائم مقام سپاه پاسداران کرج

هنگام تجاوز ناجوانمردانه رژیم عراق بر خاک میهن اسلامی وی طی دوره فشرده¬ای که به منظور اعزام به جبهه بود شرکت نموده و کلیه فنون و عملیات رزمی، دفاعی را آموزش می¬بیند که در جبهه¬ها رهسیار شود. در همین زمان و حدود یک¬ماه از شروع جنگ برادرش سعید به شهادت می¬رسد. دیگران را امر به پاسداری از خون شهدا و ره¬آورد آنان و استقامت و پایداری می¬نمود و گریه بر شهید را در حضور دیگران که امکان شاد شدن دشمن را داشت، مجاز نمی¬دانست تا مبادا سوژه¬ای به دست اشخاص بیافتد. وی پس از شهادت سعید، اصرار بسیار بر حضور در جبهه داشت و در همین ایام به جای برادرش سعید که یک عضو فعال و نادر در سپاه بود به سمت قائم مقام سپاه پاسداران کرج منصوب شد. او در مدت چند ماهی که به خدمت سپاه مشغول بود بارها و بارها توسط دشمنان داخلی مورد تهدید قرار گرفت ولی بدون توجه به تهدید و ارعاب آنان به راه خود بسیار علاقه مندتر و جدی¬تر به مبارزه با قاچاقچیان و ضد انقلابیون شبانه روز ادامه داد.

ازدواج و عروج در اربعین پیوند آسمانی

وی در 13 رجب 1400 ه. ق در محضر آیت الله مشکینی پیمان عقد با همسرش را می¬بندد و در شب نیمه شعبان مراسم عقد خود را بسیار ساده و بی آلایش با تعداد کمی از اقوام و دوستان برگزار می¬کند. بنا بر گفته وی ازدواج، قدمی در مسیر پویایی هدف می¬باشد. شهید مسعود آخوندی در تیر ماه خونین سال 1360 مقارن با توطئه ضد انقلابیون و شایعات و تبلیغات کاذب و رأی مجلس بر عدم کفایت بنی صدر و انفجار دفتر حزب جمهوری و شهادت مظلومانه شهید دکتر بهشتی و یارانش، شبانه روز به فعالیت¬های خود ادامه داد و مدام مورد تهدید واقع می¬شد تا اینکه در شب 5 مرداد ماه متقارن با 25 ماه مبارک رمضان با وجود اینکه فقط 40 روز از تشکیل زندگی مشترکش می¬گذشت در تعقیب منافقین در حین مأموریت به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

وصیت نامه شهیدمسعود آخوندی

بسم الله الرحمن الرحیم

شرمنده‌ام زخویش که چرا زنده¬ام هنوز جایی که سخن از شهید و شهادت است

با نظر به حقانیت حق تعالی و خاتمیت محمد رسول الله و ولایت امیر المومنین علی (ع) و ائمه معصومین (صلوات الله و سلام اجمعین ) از ذریه پاک حضرت زهرا سلام الله علیه بر اساس سوره مبارک والعصر ـ ان الانسان لفی خسر ـ الا الذین ءامنو و عملوا الصالحات و تواصو بالحق و تواصو بالصبر. این وصیت-نامه در روز دوم فروردین ماه سال یک هزار سیصد و شصت ساعت 5 /10 شب نوشته می¬شود. و این در حالی است که دقیقا 142 روز از تدفین سعید که مردانه جنگید و شهید شد می¬گذرد یادش گرامی. من فکر می¬کردم که معلم اویم ولی او درس بزرگی به من آموخت.

حق الله: اول از خدای کریم می¬خواهم که مرا به خاطر گناهانی که کرده¬ام ببخشد اگر قرار بر این است.

به خواهرانم بگوئید که زینب وار پیام را به گوش همه برسانند و ضمنا هیچ¬کس حق ندارد برای من گریه کند فقط بر حسین عزیز که این راه را به ما آموخت و به مصائبش فکرکنید. از خدا خواسته¬ام که مثل برادر و دوست عزیزم حسن که راحت خوابیده و پیکرش غرق در خون بود و نیز مثل سعید که او هم چنین بود شهیدش باشم. ضمنا مرا در سمت چپ سعید در زیر درخت دفن کنید.

این را به برادران سپاه که با تمام وجود دوستشان دارم گفته¬ام، اگر برایتان زحمتی نیست مرا با لباس سپاه خاک کنید و به خمینی بگویید مسعود از 15 خرداد 42 تو را شناخت و سعی کرده حتی¬المقدور در این راه گام بردارد. و به مردم بگویید که از خواب خرگوشی بیدار شوید و دگر عادی مردن رسم نیست باید در راه اسلام کار کرد وشهید شد و به آنهایی که ادعای روشنفکری می¬کنند بگویید: به¬قول امام کشور ما کشورا لله اکبر است، سعی کنید در این راه گام بردارید و گرنه محکوم به زوالید، فکر نمی¬کنم مردم مسلمان اجازه بدهند با خون شهدا بازی شود.خدایا: امام عزیز خمینی را یاری کن صدها نفر مثل من و امثال من فدای او باد و به مردم بیاموز که چه الگویی دارند. خدایا: فکر می¬کنم بر ما حجت تمام شده است زمان ما مثل صدر اسلام است. خدایا: مارا به استقامت و پایمردی یاری فرما. خدایا: نگذار خون پاک بچه¬ها هدر رود و آنهایی را که در این فکرند منکوب فرما و باز هم مرا به خاطر گناهانم ببخشای. توفیق به همه سربازان و مجاهدان طریق حق و حزب¬الله را از خدای بزرگ خواهانم، درود بر روان مطهر شهدای انقلاب اسلامی از اول تا به امروز.

والسلام علیکم و رحمةالله وبرکاته

دوم فروردین ماه 1360

» یادش گرامی و راهش پر رهرو باد«

 

زندگی شهید مسعود آخوندی در یک نگاه:

تاریخ تولد: آبان ماه سال 1332

محل تولد: کرج

رشته تحصیلی: کشاورزی‌

نام دانشگاه: مدرسه عالی کشاورزی ساری

تاریخ شهادت: 5 مرداد 1360

محل شهادت:ترور به دست منافقین در حین مأموریت

*بسیج سازمان مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار