زلمي خليل زاد، سفير سابق آمريكا در عراق، افغانستان، سازمان ملل و افسر سابق دولت جورج بوش، رئيس جمهور سابق آمريكا كه به نوعي بالاترين مقام مسلمان در دولت جورج بوش را دارا بود، در كتاب جديد خود به مرور خاطرات گذشته پرداخت و در آن عملكرد دولت جورج بوش را بررسي كرد. بخشي از اين كتاب به سياست خارجي آمريكا در عراق و افغانستان و تعامل اين كشور با ايران اشاره دارد.
به گزارش شهدای ایران به نقل از «نیویورک تایمز»، زلمی خلیل زاد مقام سیاسی آمریکا در دولت جورج بوش در کتاب جدید خود نوشت، مقامات آمریکایی قبل از اینکه به عراق حمله نظامی بکنند، در این رابطه جلساتی را با مقامات سیاسی ایران برگزار کردند و از ایران خواستند در رابطه با جنگندههای هوایی آمریکا ـ که احتمالاً به اشتباه به مرزهای غربی ایران وارد میشوند ـ تعامل لازم را داشته باشند و آنها را مورد اصابت موشکهای خود قرار ندهند.
در این کتاب به محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه فعلی ایران نیز که آن زمان یعنی سال ۲۰۰۳ نماینده ایران در سازمان ملل بود اشاره شده است که در این رابطه دیدارهایی با مقامات آمریکایی در شهر ژنو داشت. این کتاب مدعی است تعاملات سیاسی- نظامی ایران و آمریکا به پیش از آغاز حملات محدود نشد و در جریان حملات و تصرف عراق نیز ادامه داشت.
بنا به نوشته «نیویورک تایمز»، از زمان انتشار این کتاب بیش از یک ماه نمیگذرد و نویسنده در این کتاب آورده است که هدف اصلی ما از گفتوگو با ایران این بود که خیالمان از بابت عدم سرنگونی جنگندههای آمریکا توسط ایران راحت باشد و در همین رابطه محمد جواد ظریف موافقت مقامات سیاسی ایران را با درخواست آمریکا اعلام کرد.
در این کتاب همچنین به قدرت نفوذ ایران در بین جامعه شیعی عراق که اکثریت جمعیت عراق نیز هستند اشاره و نوشته شده است، در سال ۲۰۰۳ آمریکا علاقه مند بود از طریق نفوذ ایران در عراق، موافقت جامعه شیعی عراق را برای سقوط صدام جلب کند، زیرا آمریکا به خوبی میدانست رهبران شیعی عراق از سوی ایران حمایت میشدند و همچنین قدرت نفوذ بالایی در میان جامعه شیعی عراق داشتند.
در این کتاب اعتراف شده است که البته در همان مذاکرات، جدا از اشتراکاتی که میان دو کشور وجود داشت، اختلافات شدیدی نیز پیش میآمد. برای مثال، آمریکا به شدت به دنبال ایجاد یک حکومت موافق با سیاستهای آمریکا در عراق بود و ایران از روی کار آمدن یک دولت شیعی در عراق حمایت میکرد. از سوی دیگر موضوع تروریسم و اتهاماتی که از سوی مقامات سیاسی آمریکا در مورد حمایت ایران از تروریسم مطرح میشد، عاملی برای تشدید اختلافات بود.
این مقام سیاسی پیشین آمریکا که متولد افغانستان و از قوم پشتون است در توضیحات بیشتری که در کتاب خود، معتقد است اگر آمریکا سیاستهای تعاملی خود را که با بهانه حمله به عراق با ایران آغاز شده بود ادامه میداد و با وارد کردن اتهامات متعدد به ایران این فضا را خراب نمیکرد ما میتوانستیم بسیاری از طرح و برنامههای سیاست خارجی ایران را با سیاستهای اجباری خود تحت نظارت درآوریم.
«نیویورک تایمز» در خبر مربوط به تعامل پیشین ایران و آمریکا اضافه کرد، زمان انتشار این کتاب قابل توجه است، چون در حالی این کتاب منتشر میشود که سیاستهای دولت باراک اوباما ریاست جمهور جدید آمریکا نیز در عرصه دیگر و این بار برنامه هستهای ایران پرده دیگری از مذاکرات با ایران را باز و البته منتقدان زیادی به ویژه در جناح رقیب یعنی جمهوری خواهان پیدا کرده است.
این روزنامه در مورد مشخصات نویسنده کتاب نیز نوشت: خلیل زاد متولد افغانستان و بزرگ شده آمریکا و دارای مدرک دکتری از دانشگاه شیکاگو است.
این مقام سیاسی آمریکایی در سال ۲۰۰۳ به نمایندگی از کاخ سفید مذاکراتی را در مورد ایجاد تعامل با ایران از طریق محمد جواد ظریف آغاز کرد. او در دیدارهای خود با وزیر فعلی امور خارجی ایران گفت: آمریکا بر آن است تا در عراق دولت دموکراتیک برقرار کند ولی همواره ظریف در این دیدارها از نگرانیهای جمهوری اسلامی ایران در رابطه با دوران پس از سرنگونی صدام صحبت میکرد.
در این خبر اضافه شده است که جمهوری اسلامی ایران در همان زمان نگران اوضاع فعلی عراق بود و اعلام میکرد نیروهای حزب بعث عراق و وابستگان به حکومتهای غربی قادر به ایجاد دولت دموکراتیک در عراق نخواهند بود و محمد جواد ظریف تأکید میکرد که پس از سقوط صدام باید فضای سیاسی عراق به صورت کامل از نیروهای رژیم بعث عراق پاک سازی شود.
در توضیحات بیشتر در مورد جزئیات مذاکرات ایران و آمریکا در سال ۲۰۰۳ در کتاب مذکور آمده است، زمانی که موضوع تروریسم روی میز در یک جلسه در ماه می ۲۰۰۳ قرار گرفت، ظریف از ایالات متحده آمریکا خواست تا رهبران مجاهدین خلق را ـ که گروه مخالف ایرانی شناخته میشود و در پناه صدام بودند ـ به عنوان گروه تروریستی بشناسد و از حمایت آنها دست بردارد.
خلیل زاد اضافه کرد، در برابر این خواسته آمریکا متقابلاً ایران را متهم کرد که مقامات القاعده، از جمله پسر اسامه بن لادن را پناه خود قرار دادهاند و از تحویل آنها ممانعت میکند.
این مقام سیاسی دولت سابق آمریکا اضافه کرده است: پس از سقوط صدام حسین ارتباطات میان ایران و آمریکا ادامه داشت؛ اما حمایتهای ایران از شیعیان عراق در حالی که واشنگتن گمان میکرد آنها تروریست هستند باعث ایجاد اختلافات شدید میان این دو کشور شد و موضوع تا قطع ارتباطات دیپلماتیک ادامه یافت.
در همین رابطه «نیویورک تایمز» به نقل از رایان سی کروکر، دیپلمات کهنه کار آمریکایی که در مذاکرات خلیل زاد با محمد جواد ظریف حضور داشته است، نوشت: مذاکرات سازنده مقامات سیاسی ایران و آمریکا در سال ۲۰۰۱ در رابطه با افغانستان و مذاکرات مشابه آنها در سال ۲۰۰۳ در مورد عراق میتوانست در ابعاد گسترده تری ادامه یابد اما طرح موضوع محور شرارت از سوی جورج بوش و قرار دادن ایران در این محور از سوی آمریکا باعث تشدید اختلافات و قطع روابط دیپلماتیک شد.
در این کتاب از قول فیلیپ دی زلیکو مشاور وزارت امور خارجه وقت آمریکا آمده است، مذاکرات میان ایران و آمریکا که در رابطه با افغانستان و عراق آغاز شده بود، تا زمانی که ایالات متحده آمریکا خود را برای سرکوب جدی شیعیان عراق ـ که از سوی ایران حمایت میشدند ـ آماده کرد، ادامه داشت. این اتفاق که در سال ۲۰۰۷ رخ داد، باعث شد جورج بوش دستور بدهد که نیروهای نظامی آمریکا در عراق افزایش یابند و این گونه رفتارها باعث تشدید اختلافات شد.
در همین رابطه از قول خلیل زاد آمده است، پس از آغاز دور مفیدی از مذاکرات و تعاملات با ایران از سوی آمریکا، موضوع تروریسم و اختلافات شدید میان ایران و آمریکا و همچنین طرح موضوع محور شرارت از سوی جورج بوش رئیس جمهور آمریکا سبب شد تا رهبر جمهوری اسلامی ایران اعلام کند که آمریکاییها قابل اعتماد نیستند و تشدید اختلافات باعث قطع روابط میان این دو کشور شد.
در این کتاب به محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه فعلی ایران نیز که آن زمان یعنی سال ۲۰۰۳ نماینده ایران در سازمان ملل بود اشاره شده است که در این رابطه دیدارهایی با مقامات آمریکایی در شهر ژنو داشت. این کتاب مدعی است تعاملات سیاسی- نظامی ایران و آمریکا به پیش از آغاز حملات محدود نشد و در جریان حملات و تصرف عراق نیز ادامه داشت.
بنا به نوشته «نیویورک تایمز»، از زمان انتشار این کتاب بیش از یک ماه نمیگذرد و نویسنده در این کتاب آورده است که هدف اصلی ما از گفتوگو با ایران این بود که خیالمان از بابت عدم سرنگونی جنگندههای آمریکا توسط ایران راحت باشد و در همین رابطه محمد جواد ظریف موافقت مقامات سیاسی ایران را با درخواست آمریکا اعلام کرد.
در این کتاب همچنین به قدرت نفوذ ایران در بین جامعه شیعی عراق که اکثریت جمعیت عراق نیز هستند اشاره و نوشته شده است، در سال ۲۰۰۳ آمریکا علاقه مند بود از طریق نفوذ ایران در عراق، موافقت جامعه شیعی عراق را برای سقوط صدام جلب کند، زیرا آمریکا به خوبی میدانست رهبران شیعی عراق از سوی ایران حمایت میشدند و همچنین قدرت نفوذ بالایی در میان جامعه شیعی عراق داشتند.
در این کتاب اعتراف شده است که البته در همان مذاکرات، جدا از اشتراکاتی که میان دو کشور وجود داشت، اختلافات شدیدی نیز پیش میآمد. برای مثال، آمریکا به شدت به دنبال ایجاد یک حکومت موافق با سیاستهای آمریکا در عراق بود و ایران از روی کار آمدن یک دولت شیعی در عراق حمایت میکرد. از سوی دیگر موضوع تروریسم و اتهاماتی که از سوی مقامات سیاسی آمریکا در مورد حمایت ایران از تروریسم مطرح میشد، عاملی برای تشدید اختلافات بود.
این مقام سیاسی پیشین آمریکا که متولد افغانستان و از قوم پشتون است در توضیحات بیشتری که در کتاب خود، معتقد است اگر آمریکا سیاستهای تعاملی خود را که با بهانه حمله به عراق با ایران آغاز شده بود ادامه میداد و با وارد کردن اتهامات متعدد به ایران این فضا را خراب نمیکرد ما میتوانستیم بسیاری از طرح و برنامههای سیاست خارجی ایران را با سیاستهای اجباری خود تحت نظارت درآوریم.
«نیویورک تایمز» در خبر مربوط به تعامل پیشین ایران و آمریکا اضافه کرد، زمان انتشار این کتاب قابل توجه است، چون در حالی این کتاب منتشر میشود که سیاستهای دولت باراک اوباما ریاست جمهور جدید آمریکا نیز در عرصه دیگر و این بار برنامه هستهای ایران پرده دیگری از مذاکرات با ایران را باز و البته منتقدان زیادی به ویژه در جناح رقیب یعنی جمهوری خواهان پیدا کرده است.
این روزنامه در مورد مشخصات نویسنده کتاب نیز نوشت: خلیل زاد متولد افغانستان و بزرگ شده آمریکا و دارای مدرک دکتری از دانشگاه شیکاگو است.
این مقام سیاسی آمریکایی در سال ۲۰۰۳ به نمایندگی از کاخ سفید مذاکراتی را در مورد ایجاد تعامل با ایران از طریق محمد جواد ظریف آغاز کرد. او در دیدارهای خود با وزیر فعلی امور خارجی ایران گفت: آمریکا بر آن است تا در عراق دولت دموکراتیک برقرار کند ولی همواره ظریف در این دیدارها از نگرانیهای جمهوری اسلامی ایران در رابطه با دوران پس از سرنگونی صدام صحبت میکرد.
در این خبر اضافه شده است که جمهوری اسلامی ایران در همان زمان نگران اوضاع فعلی عراق بود و اعلام میکرد نیروهای حزب بعث عراق و وابستگان به حکومتهای غربی قادر به ایجاد دولت دموکراتیک در عراق نخواهند بود و محمد جواد ظریف تأکید میکرد که پس از سقوط صدام باید فضای سیاسی عراق به صورت کامل از نیروهای رژیم بعث عراق پاک سازی شود.
در توضیحات بیشتر در مورد جزئیات مذاکرات ایران و آمریکا در سال ۲۰۰۳ در کتاب مذکور آمده است، زمانی که موضوع تروریسم روی میز در یک جلسه در ماه می ۲۰۰۳ قرار گرفت، ظریف از ایالات متحده آمریکا خواست تا رهبران مجاهدین خلق را ـ که گروه مخالف ایرانی شناخته میشود و در پناه صدام بودند ـ به عنوان گروه تروریستی بشناسد و از حمایت آنها دست بردارد.
خلیل زاد اضافه کرد، در برابر این خواسته آمریکا متقابلاً ایران را متهم کرد که مقامات القاعده، از جمله پسر اسامه بن لادن را پناه خود قرار دادهاند و از تحویل آنها ممانعت میکند.
این مقام سیاسی دولت سابق آمریکا اضافه کرده است: پس از سقوط صدام حسین ارتباطات میان ایران و آمریکا ادامه داشت؛ اما حمایتهای ایران از شیعیان عراق در حالی که واشنگتن گمان میکرد آنها تروریست هستند باعث ایجاد اختلافات شدید میان این دو کشور شد و موضوع تا قطع ارتباطات دیپلماتیک ادامه یافت.
در همین رابطه «نیویورک تایمز» به نقل از رایان سی کروکر، دیپلمات کهنه کار آمریکایی که در مذاکرات خلیل زاد با محمد جواد ظریف حضور داشته است، نوشت: مذاکرات سازنده مقامات سیاسی ایران و آمریکا در سال ۲۰۰۱ در رابطه با افغانستان و مذاکرات مشابه آنها در سال ۲۰۰۳ در مورد عراق میتوانست در ابعاد گسترده تری ادامه یابد اما طرح موضوع محور شرارت از سوی جورج بوش و قرار دادن ایران در این محور از سوی آمریکا باعث تشدید اختلافات و قطع روابط دیپلماتیک شد.
در این کتاب از قول فیلیپ دی زلیکو مشاور وزارت امور خارجه وقت آمریکا آمده است، مذاکرات میان ایران و آمریکا که در رابطه با افغانستان و عراق آغاز شده بود، تا زمانی که ایالات متحده آمریکا خود را برای سرکوب جدی شیعیان عراق ـ که از سوی ایران حمایت میشدند ـ آماده کرد، ادامه داشت. این اتفاق که در سال ۲۰۰۷ رخ داد، باعث شد جورج بوش دستور بدهد که نیروهای نظامی آمریکا در عراق افزایش یابند و این گونه رفتارها باعث تشدید اختلافات شد.
در همین رابطه از قول خلیل زاد آمده است، پس از آغاز دور مفیدی از مذاکرات و تعاملات با ایران از سوی آمریکا، موضوع تروریسم و اختلافات شدید میان ایران و آمریکا و همچنین طرح موضوع محور شرارت از سوی جورج بوش رئیس جمهور آمریکا سبب شد تا رهبر جمهوری اسلامی ایران اعلام کند که آمریکاییها قابل اعتماد نیستند و تشدید اختلافات باعث قطع روابط میان این دو کشور شد.