شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۱۰۴۴۳
تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۶:۴۵
ملت عدالت می‌خواهد، اتاق بزرگ نمی‌خواهد. ملت وزارتخانه می‌خواهد، وزارتخانه اسلامی، نه آن وزارتخانه کاخ دادگستری، کاخ نخست وزیری، کاخ وزارتِ مالی، هی کاخ! کاخ مال ملت است. این تزییناتی که الآن در این کاخها موجود است، علاوه بر اینکه بسیاری‌اش یا بعضی‌اش از محرّمات است و حتماً باید دولت توجه کند به آن
به گزارش شهدای ایران، این روزها با توجه به فضای سیاسی و اجتماعی کشور و طرح ادعاهایی از سوی جریان های مختلف سیاسی مبنی بر پیروی از خط امام(ره)، بازخوانی صحیفه امام خمینی(ره) از اهمیت فراوانی برخوردار است، چرا که اتفاقات روی داده در آن زمان بی شباهت به مسائل جاری کشور نیست.

امروز در صحیفه
زمان: ۱۵ اسفند ۱۳۵۷ / ۷ ربیع الثانی ۱۳۹۹
مکان: قم، مدرسه فیضیه
موضوع: مسئولیتهای روحانیت در شرایط مختلف - مسئله رفراندم - بلای غربزدگی و خودباختگی
حضار: علما و روحانیون حوزه علمیه قم

اعتراض به شرایط طاغوتی در وزارتخانه‌ها
الآن وزارتخانه‌ها - این را می‌گویم که به دولت برسد، آنطوری که برای من نقل می‌کنند- باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. وزارتخانه اسلامی نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانه‌های اسلامی نباید زنهای لخت بیایند؛ زنها بروند اما با حجاب باشند. مانعی ندارد بروند؛ اما کار بکنند، لکن با حجاب شرعی باشند، با حفظ جهات شرعی باشند. نباید در آنجا ظرف طلا و نقره - که به نص اسلام حرام است - استعمال بشود. نباید این تزیینات فوق العاده‌ای که صرف شده است در اینجا و آنجا باز محفوظ باشد. اینها را بگذارید در بانکها، بگذارید در [خزانه‌] برای ملت خرج بکنید. ملت عدالت می‌خواهد، اتاق بزرگ نمی‌خواهد. ملت وزارتخانه می‌خواهد، وزارتخانه اسلامی، نه آن وزارتخانه کاخ دادگستری، کاخ نخست وزیری، کاخ وزارتِ مالی، هی کاخ! کاخ مال ملت است. این تزییناتی که الآن در این کاخها موجود است، علاوه بر اینکه بسیاری‌اش یا بعضی‌اش از محرّمات است و حتماً باید دولت توجه کند به آن، دولتی که می‌گوید دولت اسلامی است - و هستند - نباید تحت تأثیر واقع بشود و هر طوری سابق بوده همان طوری که در زمان محمدرضاشاه خان بوده است حالا هم همان فرم باشد. پس شما چکاره اید! تو که می‌گویی من مسلمان هستم، چکاره هستی؟ ما یکی یکی باید بگوییم؟ دانه دانه باید بسپاریم؟ اینها باید اصلاح بشود و شماها (هیأت دولت) - من می‌دانم - مسلمانید - من همه افراد اینها را بعضی‌شان را می‌شناسم، بعضی‌شان را هم معرفی کرده‌اند به من - اینها همه متعهدند، همه مسلمانند، لکن ضعیف النفسند! می‌ترسند که مبادا یک وقت میهمانی از اجانب بیاید در کاخ دادگستری یا در کاخ نخست وزیری و آنجا ببیند که یک [محیط] محقری است؛ باید حتماً به فرم غرب باشد؟!

قدرت روحی در پرتو اجتناب از زخارف دنیا
ضعیفید آقا! تا ضعیفید زیر بار اقویا هستید. آن وقتی که نَفْس شما قوی شد و اعتنا نکردید، اعتنا به این زخارف نکردید، آن وقت است که از شما حساب می‌برند. صدر اسلام را مطالعه کنید ببینید چه جور بوده وضع. آنهایی که ممالک را فتح کردند، آنهایی که دنیا را گرفتند، آنهایی که قدرتشان را بر عالَم نشان دادند، زندگی‌شان چه جور بود؟ وقتی حریر فرش کرده بودند در یکی از دارالسلطنه‌ها؛ این جوانهای اسلام آمدند آنجا گفتند: «اگرچه حرام نفرموده است فرش حریر را لکن چون لباس حریر را - اینطور نقل می‌کنند - حرام فرموده، ماروی فرش حریر هم نمی‌نشینیم». با سر شمشیر در حضور سلطان کنار گذاشتند اینها را وروی زمین نشستند. (تاریخ طبری، ج ۳، ص ۵۱۹ - ۵۱۸) اینها آدم بودند، اینها قوی بودند. آن کسی که در رأس بود، در زندگی از همه افراد پایین تر بود: شاید در یمامه، شاید در سرحدات یک نفر باشد که گرسنه باشد؛ یک نفر باشد که درست نتواند زندگی خوب بکند؛ بنابراین من اینجا که هستم باید زندگی‌ام این باشد یعنی یک لقمه نان با یک قدری نمک. این حکومت ما بود. و ما هم البته قدرت نداریم خودشان فرمودند شما قدرت ندارید لکن‌ أَعِینُونی بِالوَرَعِ وَالاْجْتِهادِ - بالتَّقوی‌ والوَرَع وَالاْجْتِهاد (نامه امام علی(ع) به عثمان بن حنیف: مرا یاری کنید با پارسایی و کوشش، با تقوا، پارسایی و سختکوشی نهج البلاغه، نامه شماره ۴۵.) اعانت کنید امیرالمؤمنین - سلام الله علیه - را.

دولتها بفهمند که قدرت به این نیست که ظرف طلا باشد و ظرف نقره باشد، قدرت به این نیست که پرده‌های کذا باشد، بزرگی و عظمت به این نیست که پرده‌های کذا باشد و مبلهای کذا باشد از مال این ملت ضعیف! خود ملت توی این غارها زندگی بکند و شما در کاخهای دادگستری و در کاخهای نخست وزیری؟! تعدیل کنید خودتان را؛ اگر از خودتان شروع نکنید نمی‌توانید اصلاح کنید. وزارتخانه‌ها را اصلاح کنید. همه درد و بلای ما این است که ما غربزده هستیم. ما سالهای طولانی زیر بار غرب بودیم، زیر بار امریکا بودیم، سالهای متمادی مأنوس شدیم ما. اصلاً قلوبمان قلوب غربی است. متبدل شدیم به یک انسان غربی.

تحول معجزه آسای توده‌ها از اسلام
و به این زودی نمی‌توانید شما برگردید؛ لکن همت کنید برگردید. شما حال می‌خواهید بگویید روی پای خودمان می‌خواهیم بایستیم، باز هم رنگ غرب؟! حالایی که می‌گوییدروی پای خودمان، باز هم «جمهوری دمکراتیک»؟! یعنی جمهوری غربی؟! مستقلیم ما؛ ما می‌خواهیم مستقل باشیم. ما اسلام است مذهبمان. ما قوانینمان قوانین اسلام است؛ قوانین غنی اسلام است. همه چیز باید متحول بشود. حضرت امیر در آن فرمایششان - که من حافظه ندارم که یادم بماند مطلب - که شما را متبدل می‌کنند، مثل اینکه از ته بالا بیاید، از بالا پایین بیاید، مثل دیگی که کفچه به آن می‌زنند که زیرش رو بشود رویش زیر بشود، (لتغربلن غربله‌ ...) باید متحول بشوید- همین جور تحولی که ملت ما در ظرف مدت کمی پیدا کرد؛ یک نحو تحول معجزه آسا که یک روز از پاسبان حساب می‌بُرد، بازارهای بزرگ ما از پاسبان حساب می‌بردند، یک روز هم از شخص اول مملکت حساب نبردند! یک روز جرأت نمی‌کردند که توی خانه‌شان اسم شاه را به ناگواری ببرند، یک روز هم در خیابانها ریختند و گفتند مرگ بر این [شاه‌]! همچو متحول شد. کی این کار را کرد؟ اسلام، قوت ایمان. و الّا انسان که نمی‌تواند این کار را بکند. کار من و تو و اینها نیست که! کار اسلام است.

توجه به زاغه نشینان
متشبث بشوید به اسلام. متحول کنید خودتان را. نقطه اول این است که خود انسان متحول بشود؛ خود انسان از غربزدگی بیرون بیاید. [آیا] باید حتماً ما وزارتخانه‌هایمان آنطور تشریفات داشته باشد که هر کسی تویش برود خیال کند که در یک جایی غیر از ایران است؟! یک جای دیگری است؟! یک بساط دیگری است؟! از آنجا وقتی بیاید در این زاغه نشینان ما، که یک شب به من نوشته بودند عدد محله‌هایی که در تهران از اینها هست - چادرنشینها، این زاغه نشینها، این خانه‌های گلی خیلی خرابه - اینها را به من نوشته بودند که قریب سی تا، یا سی و چند تا محله ما در تهران داریم که از برکت «اصلاحات ارضی» مردم از محالّ خودشان کوچ کردند آمدند اینجا، با این زندگی فلاکتبار دارند زندگی می‌کنند لکن ندیده بودم. در چند شب پیش از این در همین قم ظاهراً بود - در تلویزیون - که من نگاه کردم نشان دادند. انسان اگر انصاف داشته باشد، یک قدری انصاف داشته باشند، باید چقدر متأثر باشد از اینکه یک جمعیت انسان مُسْلم، انسان، اینطور زندگی بکند و ما به فکر اینها نباشیم.

منبع: صحیفه امام خمینی - جلد ۶ - صفحات ۳۲۸ تا ۳۳۲


*خبرنامه دانشجویان
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار