او در سرودن شعر وتفسیر سوره هایی از قرآن کریم و خطبه های نهج البلاغه فعالیت داشت و تفسیر سوره معراج را تدریس می کرد.
به گزارش شهدای ایران، قدرت الله چگینی یکی از اعضای خانواده 17 هزار نفری شهدای ترور است که سال 26 در قزوین بدنیا آمد و در رشته زبان ادبیات عرب تحصیلاتش را به پایان رساند.
«این خاطرات از سوی موسسه هابیلیان گردآوری و توسط ایرنا تنظیم شده است.»
برادر شهید چگینی در ادامه خاطرات خود می گوید: شهید قدرت الله اشراف کاملی به قرآن داشت و تفاسیر بزرگان را مطالعه می کرد. با حسن خلق، عنایت و تفضل الهی چنان تاثیر کلامی داشت که هر جوانی حتی منافقین را متحول و به خود و در حقیقت اسلام جذب می کرد.
اهالی الیگودرز شهید قدرت الله را مبعوث شده به شهرشان برای ارتقای فرهنگ، اخلاق و معنویت می خواندند چرا که مردم آن منطقه هر چند اهل نماز و روزه بودند؛ اما به لحاظ معنوی وفرهنگ همچنان در فقر به سر می بردند و حضور شهید در آنجا جرقه ای برای رشد و تعالی شان بود.
وی ادامه می دهد:هنوز هم اغلب اهالی آن منطقه عکس برادرم را در خانه هایشان به یادگار نگه داری کرده و از وی به نیکی یاد می کنند که این ها نشان ازموثربودن کلام و رفتار ایشان است که پس از سال ها هنوز الفت ها حفظ شده است.
برادر این شهید می گوید: قدرت الله در « انجمن ناشرین حق»، «هیات جانبازان حسینی» و « مجمع علمی و اسلامی جوانان» فعالیت چشمگیری داشت اما هر سه این مجموعه ها توسط ساواک تعطیل شدند.
وی تشکیل انجمن اسلامی در مسجد ستوده و مناظره با منافقین از جمله اقدامات اولیه شهید قدرت الله برشمرده و می افزاید: تفکر او آزادانه و فارق از حزب گرایی بود و مخالفت شدیدی با حزب گرایی وعضویت در گروهی خاص داشت.
علاوه براین، کلاس های اخلاق در دبیرستان شهید بهشتی قزوین برگزار می کرد و این کلاس ها چنان بازتابی داشت که زن ومرد در گرمای تابستان، استراحت در خانه را رها می کردند تا بهره ای از تدریس ایشان داشته باشند. مردم از کلاس های ایشان استقبال فوق العاده ای داشتند.
فعالیت های انقلابی شهید قدرت الله منحصر به سال های انقلاب نبود بلکه به پیش از انقلاب هم مربوط می شد و او از بزرگانی چون فخرالدین حجازی، آیت الله رفسنجانی، شهیدان مطهری و باهنر برای سخنرانی در استان دعوت می کرد.
برادر شهید چگینی در ادامه می افزاید: هر چند شهید از همان دوران کودکی پایبند به اعتقادات دین مبین اسلام بود؛ اما شاید بتوان خواب عجیب دوران نوجوانی اش را نقطه اوجی برای جرقه فعالیت ها و آرمان هایش دانست.
برادرم نسبت به رعایت حلال و حرام بسیار مقید بود و اگر ناخواسته در حق کسی کوتاهی می کرد حلالیت می طلبید و سعی می کرد رضایتش را جلب کند.
وی می گوید: وقتی قدرت الله به اصرار دوستانشان در نخستین دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی به همراه 14 نفر دیگر در قزوین کاندیدا شد اساتید دانشگاه بین الملل، دانشجویان ومعلمان به حمایت ازوی پرداختند اما برادرم به دلیل اهمیت ویژه ای که برای بحث حلال وحرام قائل بود به مبلغان سپرده بود که بی اجازه صاحب خانه ها حق چسباندن تبلیغات و اطلاعیه ها را بر دیوار خانه ها ندارند. اگر هم اجازه این کار را پیدا کردند باید برای آسیب هرچه کمتر به دیوار خانه ها از چسب های کاغذی استفاده کنند تا موقع برداشتن کاغذها، آسیبی به کاه گل ها وارد نشود.
او حتی یک بار یکی از اعضای ستاد که حساسیت کار درتبلیغ را فراموش کرده بود، اخراج کرد.
شهید درآن انتخابات با اختلاف بسیار کم، رتبه سوم را کسب کرد که البته تنها دو تن را برای نمایندگی می پذیرفتند و ایشان آن سال به مجلس راه پیدا نکرد.
بردار شهید چگینی در ادامه می گوید: برادرم دو سال از من بزرگتر بود وقتی بعد از فراغت از دبیرستان تصمیم گرفتم به دانشگاه بروم او توصیه کرد که روانه سربازی شوم بعدها که علت این توصیه را جویا شدم وی گفت که از محیط فاسد دانشگاه و فعالیت های منافقین می ترسیدم که اثر سویی برایت داشته باشد.
زمانی که معاونت آموزش وپروش استان به قدرت الله پیشنهاد شد شرط او این بود که کلاس های درس هیچگاه تعطیل نشود. چرا که معلمی برای ایشان یک هدف و به منزله تربیت جوانان بود.
در آن دوران آقای جلالیان، فرمانده وقت سپاه هم از اخوی خواست که عضو شورای فرماندهی سپاه شود؛ آن روزها افراد مختلفی وارد سپاه می شدند و شهید با قبول این مسوولیت وارد حوزه تدریس مباحث عقیدتی، اخلاقی و شیوه برخورد صحیح پاسدارها با مردم شد.
برادرم با وجود تهدیدهایی که توسط گروهک منافقین شده بود می دانست که به زودی به سراغش می آیند.
قدرت الله چگینی بالاخره دوازدهم شهریور سال 1360 طبق برنامه، هنگامی که برای تفسیر سوره معراج برای معلمین در انجمن اسلامی معلمان از خانه خارج و سوار اتومبیل اش شده بود توسط منافقین با شلیک چند گلوله به شهادت رسید.
*ایرنا
«این خاطرات از سوی موسسه هابیلیان گردآوری و توسط ایرنا تنظیم شده است.»
برادر شهید چگینی در ادامه خاطرات خود می گوید: شهید قدرت الله اشراف کاملی به قرآن داشت و تفاسیر بزرگان را مطالعه می کرد. با حسن خلق، عنایت و تفضل الهی چنان تاثیر کلامی داشت که هر جوانی حتی منافقین را متحول و به خود و در حقیقت اسلام جذب می کرد.
اهالی الیگودرز شهید قدرت الله را مبعوث شده به شهرشان برای ارتقای فرهنگ، اخلاق و معنویت می خواندند چرا که مردم آن منطقه هر چند اهل نماز و روزه بودند؛ اما به لحاظ معنوی وفرهنگ همچنان در فقر به سر می بردند و حضور شهید در آنجا جرقه ای برای رشد و تعالی شان بود.
وی ادامه می دهد:هنوز هم اغلب اهالی آن منطقه عکس برادرم را در خانه هایشان به یادگار نگه داری کرده و از وی به نیکی یاد می کنند که این ها نشان ازموثربودن کلام و رفتار ایشان است که پس از سال ها هنوز الفت ها حفظ شده است.
برادر این شهید می گوید: قدرت الله در « انجمن ناشرین حق»، «هیات جانبازان حسینی» و « مجمع علمی و اسلامی جوانان» فعالیت چشمگیری داشت اما هر سه این مجموعه ها توسط ساواک تعطیل شدند.
وی تشکیل انجمن اسلامی در مسجد ستوده و مناظره با منافقین از جمله اقدامات اولیه شهید قدرت الله برشمرده و می افزاید: تفکر او آزادانه و فارق از حزب گرایی بود و مخالفت شدیدی با حزب گرایی وعضویت در گروهی خاص داشت.
علاوه براین، کلاس های اخلاق در دبیرستان شهید بهشتی قزوین برگزار می کرد و این کلاس ها چنان بازتابی داشت که زن ومرد در گرمای تابستان، استراحت در خانه را رها می کردند تا بهره ای از تدریس ایشان داشته باشند. مردم از کلاس های ایشان استقبال فوق العاده ای داشتند.
فعالیت های انقلابی شهید قدرت الله منحصر به سال های انقلاب نبود بلکه به پیش از انقلاب هم مربوط می شد و او از بزرگانی چون فخرالدین حجازی، آیت الله رفسنجانی، شهیدان مطهری و باهنر برای سخنرانی در استان دعوت می کرد.
برادر شهید چگینی در ادامه می افزاید: هر چند شهید از همان دوران کودکی پایبند به اعتقادات دین مبین اسلام بود؛ اما شاید بتوان خواب عجیب دوران نوجوانی اش را نقطه اوجی برای جرقه فعالیت ها و آرمان هایش دانست.
برادرم نسبت به رعایت حلال و حرام بسیار مقید بود و اگر ناخواسته در حق کسی کوتاهی می کرد حلالیت می طلبید و سعی می کرد رضایتش را جلب کند.
وی می گوید: وقتی قدرت الله به اصرار دوستانشان در نخستین دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی به همراه 14 نفر دیگر در قزوین کاندیدا شد اساتید دانشگاه بین الملل، دانشجویان ومعلمان به حمایت ازوی پرداختند اما برادرم به دلیل اهمیت ویژه ای که برای بحث حلال وحرام قائل بود به مبلغان سپرده بود که بی اجازه صاحب خانه ها حق چسباندن تبلیغات و اطلاعیه ها را بر دیوار خانه ها ندارند. اگر هم اجازه این کار را پیدا کردند باید برای آسیب هرچه کمتر به دیوار خانه ها از چسب های کاغذی استفاده کنند تا موقع برداشتن کاغذها، آسیبی به کاه گل ها وارد نشود.
او حتی یک بار یکی از اعضای ستاد که حساسیت کار درتبلیغ را فراموش کرده بود، اخراج کرد.
شهید درآن انتخابات با اختلاف بسیار کم، رتبه سوم را کسب کرد که البته تنها دو تن را برای نمایندگی می پذیرفتند و ایشان آن سال به مجلس راه پیدا نکرد.
بردار شهید چگینی در ادامه می گوید: برادرم دو سال از من بزرگتر بود وقتی بعد از فراغت از دبیرستان تصمیم گرفتم به دانشگاه بروم او توصیه کرد که روانه سربازی شوم بعدها که علت این توصیه را جویا شدم وی گفت که از محیط فاسد دانشگاه و فعالیت های منافقین می ترسیدم که اثر سویی برایت داشته باشد.
زمانی که معاونت آموزش وپروش استان به قدرت الله پیشنهاد شد شرط او این بود که کلاس های درس هیچگاه تعطیل نشود. چرا که معلمی برای ایشان یک هدف و به منزله تربیت جوانان بود.
در آن دوران آقای جلالیان، فرمانده وقت سپاه هم از اخوی خواست که عضو شورای فرماندهی سپاه شود؛ آن روزها افراد مختلفی وارد سپاه می شدند و شهید با قبول این مسوولیت وارد حوزه تدریس مباحث عقیدتی، اخلاقی و شیوه برخورد صحیح پاسدارها با مردم شد.
برادرم با وجود تهدیدهایی که توسط گروهک منافقین شده بود می دانست که به زودی به سراغش می آیند.
قدرت الله چگینی بالاخره دوازدهم شهریور سال 1360 طبق برنامه، هنگامی که برای تفسیر سوره معراج برای معلمین در انجمن اسلامی معلمان از خانه خارج و سوار اتومبیل اش شده بود توسط منافقین با شلیک چند گلوله به شهادت رسید.
*ایرنا