پسر جوانی که دختر مورد علاقه خود را کشت و توانست از خانواده اولیای دم رضایت بگیرد، اینبار زن مورد علاقه خود را در مقابل چشمان شوهرش ربود. این پسر پس از دستگیری ادعا کرد که شاکی با پای خودش همراه او رفته است.
به گزارش شهدای ایران به نقل از «شهروند»، چندی پیش مرد جوانی به پلیس مراجعه کرد و در شکایتی از ربودهشدن همسرش خبر داد. این مرد به ماموران گفت: «دیشب مرد جوانی که از چند وقت پیش با ما آشنا بود جلوی در خانه ما آمد و پس از یک درگیری همسرم را در مقابل چشمانم ربود.»
این مرد زمانی که در مقابل سیفی بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت، درباره جزئیات این آدمربایی گفت: «یک سال پیش همسرم با نمایندگی یکی از شرکتهای صوتی و تصویری تماس گرفت و از آنها خواست که برای نصب تلویزیون به خانهمان بیایند. پس از آن مردی به نام بهرام به خانه ما آمد و تلویزیون را تعمیر کرد. در صحبتهایی که با این مرد داشتیم ارتباط ما صمیمیتر شد. وقتی او در جریان دستگیری برادرزنم به اتهام سرقت قرار گرفت، گفت که میتواند از طریق یک نماینده حقوقی مشکل برادرزنم را حل کند. برای همین ارتباط ما بیشتر شد و بهرام گاهی اوقات به خانهمان میآمد.»
او ادامه داد: «مدتی گذشت تا اینکه چند وقت پیش یک شب همسرم با حالت ناراحت و مضطرب به خانه آمد. رفتارهایش مشکوک بود، برای همین از او خواستم که توضیح بدهد. پس از پیگیریهای زیاد در نهایت همسرم گفت که در این مدت بهرام مرتب مزاحم او میشده و میگفته باید با هم ارتباط داشته باشیم. همسرم ادعا میکرد پسر جوان او را تهدید کرده که از من جدا شود و با او ازدواج کند. شوکه شده بودم تا اینکه در نهایت دیشب بهرام به خانهمان آمد و شروع کرد به درگیری و فریاد زدن. هرچه سعی کردم او را آرام کنم، فایدهای نداشت. این مرد مرتب فریاد میزد و جلوی همسایهها آبروی ما را میبرد تا اینکه گوشی تلفن همراهم روی زمین افتاد و من داشتم آن را از روی زمین برمیداشتم که ناگهان در یک لحظه غفلت من وارد خانه شد و چاقویی را زیر گلوی فرزندم گذاشت. او همسرم را تهدید کرد که اگر با او نرود، فرزندمان را به قتل میرساند. برای همین همسرم هم مجبور شد با او برود. همسرم رفت و پس از گذشت دو ساعت توانست از دست بهرام فرار کند و به خانه بیاید. من هم بدون هیچ صحبتی با همسرم به پلیس مراجعه کردم تا شکایت کنم.»
با این اظهارات، بازپرس دستور تحقیقات بیشتر در این زمینه را صادر کرد و در نهایت بهرام از سوی پلیس بازداشت شد. بررسیها نشان میداد که پسر جوان چهار سال پیش نیز دختر همسایهشان را کشته و جسدش را به آتش کشیده است. این پسر پس از دستگیری موفق به جلب رضایت اولیای دم شده و با پرداخت دیه توانسته بود از مرگ نجات پیدا کند. او پس از تحمل حبس از زندان آزاد شده و سپس با این زن و شوهر آشنا شده بود.
این پسر در مقابل بازپرس در حالی که منکر آدمربایی بود، گفت: «زمانی که برای نصب تلویزیون به خانه این زن و شوهر رفتم، با این زن ارتباط برقرار کردم. او هم قول داده بود که پس از جدایی از شوهرش با من ازدواج کند. ارتباط ما ادامه داشت تا اینکه روز حادثه من به خانه آنها رفتم و این زن همراه من آمد. ولی اصلا اصرار و زوری در کار نبود و او با پای خودش همراه من آمد. برای همین موضوع آدمربایی را اصلا قبول ندارم.» پس از صحبتهای این جوان، تحقیقات بیشتر در این رابطه آغاز شد و بازپرس نیز زن جوان را برای انجام تحقیقات به دادسرا احضار کرد تا موضوع آدمربایی مشخص شود.
این مرد زمانی که در مقابل سیفی بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت، درباره جزئیات این آدمربایی گفت: «یک سال پیش همسرم با نمایندگی یکی از شرکتهای صوتی و تصویری تماس گرفت و از آنها خواست که برای نصب تلویزیون به خانهمان بیایند. پس از آن مردی به نام بهرام به خانه ما آمد و تلویزیون را تعمیر کرد. در صحبتهایی که با این مرد داشتیم ارتباط ما صمیمیتر شد. وقتی او در جریان دستگیری برادرزنم به اتهام سرقت قرار گرفت، گفت که میتواند از طریق یک نماینده حقوقی مشکل برادرزنم را حل کند. برای همین ارتباط ما بیشتر شد و بهرام گاهی اوقات به خانهمان میآمد.»
او ادامه داد: «مدتی گذشت تا اینکه چند وقت پیش یک شب همسرم با حالت ناراحت و مضطرب به خانه آمد. رفتارهایش مشکوک بود، برای همین از او خواستم که توضیح بدهد. پس از پیگیریهای زیاد در نهایت همسرم گفت که در این مدت بهرام مرتب مزاحم او میشده و میگفته باید با هم ارتباط داشته باشیم. همسرم ادعا میکرد پسر جوان او را تهدید کرده که از من جدا شود و با او ازدواج کند. شوکه شده بودم تا اینکه در نهایت دیشب بهرام به خانهمان آمد و شروع کرد به درگیری و فریاد زدن. هرچه سعی کردم او را آرام کنم، فایدهای نداشت. این مرد مرتب فریاد میزد و جلوی همسایهها آبروی ما را میبرد تا اینکه گوشی تلفن همراهم روی زمین افتاد و من داشتم آن را از روی زمین برمیداشتم که ناگهان در یک لحظه غفلت من وارد خانه شد و چاقویی را زیر گلوی فرزندم گذاشت. او همسرم را تهدید کرد که اگر با او نرود، فرزندمان را به قتل میرساند. برای همین همسرم هم مجبور شد با او برود. همسرم رفت و پس از گذشت دو ساعت توانست از دست بهرام فرار کند و به خانه بیاید. من هم بدون هیچ صحبتی با همسرم به پلیس مراجعه کردم تا شکایت کنم.»
با این اظهارات، بازپرس دستور تحقیقات بیشتر در این زمینه را صادر کرد و در نهایت بهرام از سوی پلیس بازداشت شد. بررسیها نشان میداد که پسر جوان چهار سال پیش نیز دختر همسایهشان را کشته و جسدش را به آتش کشیده است. این پسر پس از دستگیری موفق به جلب رضایت اولیای دم شده و با پرداخت دیه توانسته بود از مرگ نجات پیدا کند. او پس از تحمل حبس از زندان آزاد شده و سپس با این زن و شوهر آشنا شده بود.
این پسر در مقابل بازپرس در حالی که منکر آدمربایی بود، گفت: «زمانی که برای نصب تلویزیون به خانه این زن و شوهر رفتم، با این زن ارتباط برقرار کردم. او هم قول داده بود که پس از جدایی از شوهرش با من ازدواج کند. ارتباط ما ادامه داشت تا اینکه روز حادثه من به خانه آنها رفتم و این زن همراه من آمد. ولی اصلا اصرار و زوری در کار نبود و او با پای خودش همراه من آمد. برای همین موضوع آدمربایی را اصلا قبول ندارم.» پس از صحبتهای این جوان، تحقیقات بیشتر در این رابطه آغاز شد و بازپرس نیز زن جوان را برای انجام تحقیقات به دادسرا احضار کرد تا موضوع آدمربایی مشخص شود.