علیرضا قزوه در مراسم نکوداشت مرتضی امیری اسفندقه به بیان خاطره دستگیری اشتباهی اسفندقه در حوادث فتنه سال ۸۸ پرداخت.
به گزارش شهدای ایران؛ بیستمین مراسم شب شاعر برای
نکوداشت مرتضی امیری اسفندقه شامگاه یکشنبه ۶ دی با حضور شاعران و جمعی از
مدیران فرهنگی کشور در سازمان رسانه ای اوج برگزار شد.
علیرضا قزوه مدیرمرکز آفرینشهای حوزه هنری در این مراسم گفت: من از آقای اسفندقه خیلی خاطره دارم به سالروز ایام الله ۹ دی نزدیک میشویم. اتفاقات سال ۸۸ بسیار تلخ بود و جز ۴ یا ۵ نفر، کسی به طور جدی به میدان نیامد. یکی از آنها اسفندقه بود.
قزوه ادامه داد: به یاد دارم اتفاقات بدی در حال رخ دادن بود و در همان ایام بود که مرتضی امیری اسفندقه به اشتباه دستگیر شد.
وی افزود: اسفندقه فقط توانست با یک موبایل با من تماس بگیرد تا بروم و تحقیق کنم که ماجرا چیست؟ با سختی به مسئولی که در محل موردنظر بود فهماندیم که این مرد برادر دو شهید است .
مدیرمرکز آفرینشهای حوزه هنری در ادامه گفت: او یک دفتر کامل شعر چاپ نشده در مورد آن اتفاقات دارد. جا دارد اینجا در حضور آقای صادق رحمانی مدیر رادیو فرهنگ از مسئولان صداوسیما گله کنم. اسفندقه با وجود همه سختیهای زندگی باید آخر ماه منتظر باشد تا صدا و سیما حقوقش را بریزد یا نریزد. او هنوز بیمه ندارد و روزی که پسر بزرگش را به بیمارستان برده بود، پسر را پذیرش نمیکردند. اگر عمل جراحی روی پسر بزرگ اسفندقه انجام نمیشد اتفاقات بدی می افتاد. اسفندقه آن روز در کارت بانکی اش ۸۰ هزار تومان پول داشت و خرج عمل جراحی ۱۶ میلیون تومان شد. چه کسی باید به داد او می رسید؟ اسفندقه دو کتاب شعر درباره حوادث فتنه دارد. عدهای میگویند او زرنگ است اما نه، من می گویم او بسیار ساده است و همین سادگی اش موجب سلامت بودنش و سالم بودنش شده است. او دلبسته دنیا نیست. به یاد دارم گاهی اوقات که اول مهر میرسید، به او میگفتم مرتضی برای بچهها کیف مدرسه خریده ای و او می گفت خدا بزرگ است. بعد هم می فهمیدم که کیف نخریده است.
قزوه گفت: زمانی میخواستند نام کوچهای را که منزل اسفندقه در آن است، به نام کوچه شهیدان اسفندقه تغییر دهند. این کوچه همان کوچهای است که خانه پروین اعتصامی در آن است. پدر اسفندقه که یک کارگر ساده است با این تغییر نام مخالفت کرد و گفت آن رشادتها در جبهه برای حفظ همین ادبیات و اشعار پروین اعتصامی بوده است. دقیقا مانند اتفاقی که برای احمدشاه مسعود مجاهد افغانی افتاد و یکی از نیروهایش در هنگامه عملیات، او را دید که کتاب شعری به دست دارد و پرسید چرا الان کتاب شعر یک شاعر فارسی را به دست گرفتهای؟ وقتی که آن مرد آرامش دوباره و مطالعه احمد شاه مسعود را دید این پاسخ را شنید: این عملیات ها، برای این ادبیات است.
علیرضا قزوه مدیرمرکز آفرینشهای حوزه هنری در این مراسم گفت: من از آقای اسفندقه خیلی خاطره دارم به سالروز ایام الله ۹ دی نزدیک میشویم. اتفاقات سال ۸۸ بسیار تلخ بود و جز ۴ یا ۵ نفر، کسی به طور جدی به میدان نیامد. یکی از آنها اسفندقه بود.
قزوه ادامه داد: به یاد دارم اتفاقات بدی در حال رخ دادن بود و در همان ایام بود که مرتضی امیری اسفندقه به اشتباه دستگیر شد.
وی افزود: اسفندقه فقط توانست با یک موبایل با من تماس بگیرد تا بروم و تحقیق کنم که ماجرا چیست؟ با سختی به مسئولی که در محل موردنظر بود فهماندیم که این مرد برادر دو شهید است .
مدیرمرکز آفرینشهای حوزه هنری در ادامه گفت: او یک دفتر کامل شعر چاپ نشده در مورد آن اتفاقات دارد. جا دارد اینجا در حضور آقای صادق رحمانی مدیر رادیو فرهنگ از مسئولان صداوسیما گله کنم. اسفندقه با وجود همه سختیهای زندگی باید آخر ماه منتظر باشد تا صدا و سیما حقوقش را بریزد یا نریزد. او هنوز بیمه ندارد و روزی که پسر بزرگش را به بیمارستان برده بود، پسر را پذیرش نمیکردند. اگر عمل جراحی روی پسر بزرگ اسفندقه انجام نمیشد اتفاقات بدی می افتاد. اسفندقه آن روز در کارت بانکی اش ۸۰ هزار تومان پول داشت و خرج عمل جراحی ۱۶ میلیون تومان شد. چه کسی باید به داد او می رسید؟ اسفندقه دو کتاب شعر درباره حوادث فتنه دارد. عدهای میگویند او زرنگ است اما نه، من می گویم او بسیار ساده است و همین سادگی اش موجب سلامت بودنش و سالم بودنش شده است. او دلبسته دنیا نیست. به یاد دارم گاهی اوقات که اول مهر میرسید، به او میگفتم مرتضی برای بچهها کیف مدرسه خریده ای و او می گفت خدا بزرگ است. بعد هم می فهمیدم که کیف نخریده است.
قزوه گفت: زمانی میخواستند نام کوچهای را که منزل اسفندقه در آن است، به نام کوچه شهیدان اسفندقه تغییر دهند. این کوچه همان کوچهای است که خانه پروین اعتصامی در آن است. پدر اسفندقه که یک کارگر ساده است با این تغییر نام مخالفت کرد و گفت آن رشادتها در جبهه برای حفظ همین ادبیات و اشعار پروین اعتصامی بوده است. دقیقا مانند اتفاقی که برای احمدشاه مسعود مجاهد افغانی افتاد و یکی از نیروهایش در هنگامه عملیات، او را دید که کتاب شعری به دست دارد و پرسید چرا الان کتاب شعر یک شاعر فارسی را به دست گرفتهای؟ وقتی که آن مرد آرامش دوباره و مطالعه احمد شاه مسعود را دید این پاسخ را شنید: این عملیات ها، برای این ادبیات است.