شهدای ایران:به نقل از رجانیوز، چند وقتی است که ضدانقلاب برای فرار از وضعیت شکست مطلق روی به سیاست «دستآورد سازی» آورده است. سیاستی که از ترند کردن هشتگها در فضای مجازی آغاز شد و با تجمعات و دیدارهای نمایشی ادامه یافت. در جدیدترین پرده این نمایش مضحک و دستچندم، اپوزیسیون به منفورترین فرد جریان ضدانقلاب، وکالت میدهد.
رضا پهلوی، فرزند آخرین شاه ایران، گزینه براندازها برای رهبری جریان ضدانقلاب است. فردی که ناکارآمدی و عملکرد ضعیفش سالهاست صدای اپوزیسیون را درآورده است. آنها این انتخاب را درحالی انجام دادند که بسیاری از کارشناسان معتقدند در شورشهای ۱۴۰۱، از سلطنت برای همیشه عبور شد.
در هیچکدام از نقاطی که صحنه اغتشاشات بود، شعاری در حمایت از این خانواده فراری نبود. همچنین ضدانقلاب سعی در رونمایی از چهرههای جدید داشت. افرادی همچون «حامد اسماعیلیون»، «علی کریمی» و «مسیح علینژاد» چهرههایی بودند که ضدانقلاب تلاش کرد تا آنها را به مردم ایران تحمیل کند که موفق نشد.
در شرایطی که دیگر خیابانها خالی شده و حتی چیزی برای نمایش رسانهای از آن ندارند؛ آنها به فکر انتخاب رهبر افتادند. کمپین وکالت دادن به رضا پهلوی در این زمان نه تنها موضوعیتی ندارد بلکه هیچ تغییر مهمی را ایجاد نخواهد کرد.
مخالفتها با ربع پهلوی در بدنه ضدانقلاب نیز به خاطر بیکفایتی و ضعفهای او، بسیار زیاد است و از آن مهمتر اغتشاشی در کار نیست که رضا پهلوی بخواد صدای اغتشاشگران باشد. همچنین کلمه «وکالت» با توجه به بار حقوقی و معنوی زیادی که دارد مورد استقبال افراد زیادی قرار نگرفته است.
وکالت دادن به یک فرد، یعنی دادن نمایندگی حقوقی و سیاسی به یک فرد. برای مثال اگر مردم به پیرمرد بختبرگشته اپوزیسیون وکالت داده بودند، او شاید میتوانست به عنوان نماینده مردم از ناتو درخواست حمله نظامی به خاک ایران را کند. قرار دادن چنین امکانی در اختیار کسی که بیشتر به دنکیشوت شبیه است تا رهبر یک انقلاب، مورد استقبال هیچ فرد عاقل و بالغی قرار نگرفته است.
رضا پهلوی ذاتا نمیتواند نماینده بدنه ضعیف و نحیف ضدانقلاب باشد. او فرزند شاهی است که بسیاری از مخالفان وی اکنون در بدنه ضدانقلاب هستند. پهلوی در اپوزیسیون یعنی ضدانقلاب منهای جمهوریخواهان، سازمان منافقین، چپگرایان و بسیاری از جریانات دیگر که نقش مهمی در این جریان سیاسی دارند.
مخالفتهای معاندین با وکالت رضا پهلوی
چگالی سیاسی رضا پهلوی زمانی که حامی سیاسی جدی ندارد بسیار کم است و این میتواند مقدمه یک شکست عظیم دیگر باشد. این شرایط ضدانقلاب را در مواجهه با جمهوریاسلامی در یک بنبست دیگر قرار داد. آنها برای گریز از چاله به یک چاه عمیق افتادند. زیرا اگر اپوزیسیون با حمایت دولتهای غربی و داشتن یک رهبر نیز نتواند در ایران خلق آشوب کند، پس چه زمانی به این مهم دست خواهد یافت.
نکته حائز اهمیت دیگر، تعداد کم افراد شرکت کننده در این کمپین بوده است. در کمپین وکالت دادن به رضا پهلوی تنها ۴۰۰هزار نفر شرکت کردند. این عدد کمتر از نیم درصد کل جمعیت ایران است (منهای ایرانیان خارج از کشور). وکالت دادن به رضا پهلوی یک فضاحت تمام عیار محسوب میشود.
فتنه ۱۴۰۱، مرده است و ضدانقلاب میخواهد با این جنازه روزی ۵ بار مصاحبه بگیرد. این سیاست باعث شده آنها فقط در اذهان خودشان پیروز شده باشند و چنین شرایطی آنها را بیش از پیش از واقعیت دور و به انزوای سیاسی نزدیک خواهد کرد. همه این دست و پا زدنها تلاش برای رها شدن از یک مرداب است، تلاشی که آنها را بیش از پیش در این مرداب فرو خواهد برد.