شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۸۵۲۶۰
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۴:۰۲
روزنامه های صبح اولین روز هفته در ایران، موضوعات مختلفی را از گردهمایی احمدی نژادی ها، سفر روحانی به نیویورک و طرح برجام در مجلس بر روی صفحه نخست خود برده اند.
شهدای ایران:برخی از روزنامه های اصلاح طلب از دیدار احتمالی روحانی و اوباما در حاشیه نشست سالانه سازمان ملل گفته اند و علاوه بر سخنرانی پوتین، روسای جمهور چین و فرانسه، اوباما و روحانی در روز نخست اجلاس، این دیدار را نیز دور از ذهن ندانستند. با پایان مذاکرات هسته ای و افزایش دیدارهای مقامات غربی و ایرانی، طرح دیدار روسای جمهور ایران و آمریکا پس از سال ها قطع رابطه و همچنین جنایت های بیشمار آمریکا علیه ملت و کشور ایران، خود نشان از تابوشکنی رسانه ای در این رابطه است. در همین حال روزنامه های زنجیره ای، تخریب همزمان احمدی نژاد و قالیباف را در دستور کار خود قرار داده اند و از هر بهانه ای برای سوژه کردن آنها سوء استفاده می کنند. حتی بیلبوردهای که به شهرداری و شهردار تهران، ربطی نداشت و وجود خارجی نیز نداشت، مستمسکی برای حاشیه سازی روزنامه های اصلاح طلب شده است. با نزدیک شدن به انتخابات مجلس، اصلاح طلبان سعی می کنند تا با تخریب رقیب از حضور احتمالی وی تا حدامکان جلوگیری کند و شانتاژ خبری را نیز بر علیه آنان افزایش دهند.

بمباران سنگین علیه احمدی‌نژاد و قالیباف +تصاویر


اوقات آقای شهردار همچنان تلخ است/دیدار اوباما و روحانی در سازمان ملل/ ضرب و شتم دستفروش توسط فابیوس/ باید به خود بلرزیم/ جوانان مقصر پرو بال گرفتن امثال تتلو نیستند
 
روزنامه اصلاح طلب آفتاب یزد، با اشاره به نام صادق زیباکلام، فعال اصلاح طلب به محمدباقر قالیباف، شهردار تهران در رابطه با نصب بیلبوردهای خون های آلوده در بزرگراه های تهران، به نقد فعالیت های گذشته و حال شهردار پرداخته و حتی با نادیده گرفتن خدمات گسترده شهری، زیباسازی فضای شهری را جنبه سیاسی بخشیده است. آفتاب عنوان این گزارش انتقادی را "اوقات آقای شهردار همچنان تلخ است"، برگزیده :  از نخستین ماه‌های آغاز به کارش تمام تلاشش بر آن بود تا جامه‌ای‌نو، مدرن و اروپایی را بر تن مناطق شمالی شهر کند. دیوارهای خیابان های «بالای شهر» را منقش کرد به تصاویری از جامعه آرمانی و ایده آل ، تابلویی‌هایی از نقاشی های آثار بزرگان داخل و خارج را در این محله‌ها نصب نموده است و اتوبان های منتهی به این خیابان‌ها را آراسته به گیاهان سبز و گل های سرخ کرد، آثارباستانی و منازل قدیمی را به زور یا به دلخواه خریده است و به جای آنها مراکز خرید و مارکت‌های بزرگ و لوکس ساخته است اما در همان حوالی هرچقدر که به سمت مرکز و جنوب تهران پیش برویم خیلی زود درمی یابیم که دیگر از آن نقش و نگارها خبری نیست و حتی رنگ های مرکز و جنوب هم تغییر کرده و زردی و کدری جای سبزی و سرخی را گرفته است. این تضاد دورن شهری، ساخته و پرداخته ذهن آقای شهردار تهران است که شهر تهران را به خانه ای با ظاهر زیبا اما با زیربنایی نازیبا مبدل کرده است . همان ذهنی که سر منشاء سیاست های یک بام و دوهوای محمد باقر قالیباف است. سیاست هایی که تفاوت آن پیش از انتخابات ریاست جمهوری 92 با پس از آن انتخابات زمین تا آسمان است. سیاست هایی برآمده از ذهنی تمام اصولگرا که قبل از شکست در انتخابات ریاست جمهوری گاه لباس «اصلاح طلبان» را برتن و رویکردی صلح طلبانه اتخاذ نمود و تکثر آراء و دیدگاه ها را معتقد بود و وقتی در انتخابات با در بسته مواجه شد به اصل خود بازگشت اما این بار جامه «جبهه پایداری ها » را پوشید و شهر تهران را مبدل به ستاد انتخاباتی خود کرد!
 
 
در ادامه این مطلب انتقادی می خوانیم: آقای خندان سال های 84 تا 92 دیگر با صدایی ملایم سخن نمی گوید بلکه اخم‌هایش در هم است و برسر شخص دوم مملکت فریاد می کشد و از او انتقاد می‌‌کند به طوری که در سالروز پیروزی انتخابات 92 اظهار داشت: «دستمان را روی زانوی خودمان بگذاریم و بلند شویم. بی‌برنامگی و ضعف مدیریت در این دولت و دولت پیشین از تحریم‌ها هم موثرتر است. باور کنیم مسائل اصلی کشور دوقطبی نیست. آن‌چنان‌ که در زمان انتخابات، مسائل کلان نظام را دوقطبی کردند و کاش نمی‌کردند. نباید دوران «بگم‌بگم» به دوران تقصیر قبلی‌ها بود تبدیل شود.» و بدین ترتیب با اظهارنظرهایش سعی در زیر سوال بردن عملکرد حسن روحانی را داشت؛ فردی که عملکردش تا به اینجای کار به طور نسبی مورد قبول مردم واقع شده است.در روز ورود لوران فابیوس، وزیر خارجه فرانسه با همان ترفند قدیمی خود و با هزینه از جیب مردم دست به نصب بیلبوردها و پلاکاردهایی با محتوای خون های آلوده، و موضع گیری های فرانسه در مذاکرات و همچنین مواضع این کشور در منطقه و خاورمیانه زد ؛ درست در روز ورود مهمان از جانب شهرداری پایتختی که کشورش به میزبانی و میهمان‌نوازی زبانزد خاص و عام است. این رفتار مخرب شهرداری تهران با واکنش های متعددی مواجه شد به طوری که صادق زیباکلام در نامه ای سرگشاده خطاب به وی در خصوص دخالت آشکار شهرداری در وظایف دولت گفته است: « جناب آقای قالیباف، نمی دانم موضع‌گیری‌های شهرداری درقبال سیاست خارجی چقدردرحوزه وظایف شهرداری قرار می‌گیرد و آیا شهرداری های کشورهای دیگرهم همچون بلدیه تهران خود را موظف می دانند تا درخصوص سیاست خارجی کشورهای شان هم موضع گیری نمایند.» این فعال سیاسی در بخش دیگرنامه‌اش به شکست قالیباف و مواضع یک بام و دوهوایش اشاره نموده وبیان کرده است: «این البته نه اولین باراست که جنابعالی شهرداری را وارد سیاست خارجی می‌کنید و نه آخرین بار خواهد بود. نمی دانم ۱۳ میلیون مردم تهران کی به جنابعالی وکالت دادند که اختیاردارید تا بودجه شهرشان را خرج تبلیغات سیاسی معطوف به انتخابات برای خودتان نمایید؟ آیا درست است که برای جلب رضایت جریان تندرواز بودجه شهرداری هزینه نمایید؟»...آقای شهردار تهران تا کنون نتوانسته است تکلیف مواضع سیاسی اش را امتحان کند اما احتمالا حال که در آستانه انتخابات مجلس هستیم او موضع دیگری بگیرد. حزب جدید قالیباف چه خواهد بود؟!
 
"دیدار اوباما و روحانی در سازمان ملل"، عنوان گزارش آفتاب یزد از اجلاس آینده سازمان ملل است که بر اساس برخی از گمانه زنی ها، احتمال دیدار اوباما و روحانی را نیز مدنظر قرار داده و آن را پررنگ جلوه داده است: حال پس از توافق مهم هسته ای پس از کش‌و‌قوس‌های فراوان زمزمه های ملاقات روسای جمهور آمریکا و ایران به گوش می‌رسد.زنگ آغاز این گمانه زنی ها را به نظر می رسد برخی رسانه های غربی زده اند. دیروز در محافل رسانه ای این گمانه زنی به نقل از گاردین مطرح و دست به دست چرخید.این رسانه نوشت: «روسای جمهور آمریکا، ایران، روسیه، فرانسه و چین به عنوان سخنرانان روز اول مجمع عمومی سازمان ملل تعیین شدند. حسن روحانی، باراک اوباما، ولادیمیر پوتین، ژی جینپینگ و فرانسوا اولاند قرار است همگی در یک روز در مقر سازمان ملل در نیویورک برای بیان دیدگاه‌های خود از دورنمای ژئوپلیتیک دوره‌ای جدید سخنرانی کنند. به نوشته این روزنامه چاپ انگلیس، این نخستین حضور مشترک حسن روحانی و باراک اوباما، رییس جمهور ایران و همتای آمریکایی‌اش پس از توافق اخیر هسته‌ای در وین خواهد بود که به ادعای این روزنامه، انتظارات شدیدی درباره احتمال دیدار دو رییس جمهور وجود دارد.»اگرچه این رسانه دلیل محکمی غیر از همزمانی برای احتمال این دیدار مطرح نکرده است اما به نظر می رسد خبر فوق قابل تامل است.در واقع از آنجایی که فی الحال تابو مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا در مسئله هسته ای شکسته شده است دور از ذهن نیست که روسای جمهور دو کشور نیز برای باقی مسائل بین ایران و آمریکا ملاقات و گفتگو نمایند.ضمن آنکه دو طرف در جریان مذاکرات هسته ای گفته بودند در صورت آنکه این مذاکرات فرجام مثبت و خوشایندی داشته باشد این احتمال وجود دارد که تهران و واشنگتن در مورد موضوعات دیگر هم که اختلاف وجود دارد پای میز مذاکره بنشینند.
 
آفتاب یزد در ادامه موج تخریبی خود علیه شهردار تهران، یادداشت کوتاهی را با عنوان "ضرب و شتم دستفروش توسط فابیوس" به نقل از امیرمرزبان منتشر کرده و به تقبیح اقدامات شهردار پرداخته است: پدرم همرزم سردارمحمدباقر قالیباف بود. هر دو جان بر طبق اخلاص گذاشتند به مدت هشت سال و دلاورانه جنگیدند برای مام وطن. مجاهدت های محمد باقر قالیباف بر کسی پوشیده نیست. چه به عنوان سردار سپاه، چه به عنوان فرمانده نیروی انتظامی، و چه به عنوان شهردار تهران. روی سخنم با ایشان در این مسئولیت آخر است. هر وقت از شمال به تهران می آیم دست مریزاد می‌گویم به این مدیریت شهری: ازفضاهای سبز گرفته تا بزرگراه ها و پل ها و فرهنگسراها. مدتی نگذشته از اقدام زیبایی شناسانه ایشان به نصب شاهکارهای نقاشی جهان در بیلبوردهای تهران که نشان از سبقه و غلبه شخصیت فرهنگی ایشان دارد بر گرایشات اقتصادی. اما اخیرا اقدام سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران مو بر تنم راست کرد. نصب تصویر هواپیما و فرش قرمز خون آلود در بیلبورد های تهران. آنهم در بحبوحه سفر وزیر خارجه فرانسه. اول اینکه، این یک سفر رسمی و مورد تایید نظام بوده و این اقدام سازمان زیرنظر ایشان با هیچ منطق مدیریت استراتژیک جور در نمی آید. و دوم اینکه، درست است که ارسال خون های آلوده به ایران در زمان فابیوس اتفاق افتاده‌اما نهایتا دادگاه فرانسه وزیر بهداشت فرانسه را مقصر دانست و دیگران تبرئه شدند. و جمهوری اسلامی ایران می‌بایست در مجامع بین المللی طرح دعوی
می‌کرد همانطور که کشورهای زیان دیده دیگر کردند. با یک قیاس عرضم را پایان می دهم: برادر قالیباف، بنده رجاء واثق دارم ضرب و شتم دستفروشی در تهران که می‌گویند توسط ماموران در خدمت شهرداری اتفاق افتاد، نه با دستور شما بوده است و نه شما بر آن مهر تایید می زنید. شما شهردارپایتخت جمهوری اسلامی ایران هستید. هر موضع گیری جنابعالی به حساب کل نظام نوشته می‌شود.
 
آفتاب یزد در یادداشتی انتقادی با عنوان "باید به خود بلرزیم" به نقد رفتار نمایندگان مجلس در بررسی مفاد برجام پرداخته است: سید علیرضا کریمی باید به خود بلرزیم بزرگنمايي قلم کوچکنمايي قلم بازگشت نمایش جلسه 4 ساعته کمیسیون امنیت ملی مجلس با حضور عراقچی و تخت روانچی مذاکره‌کنندگان ارشد هسته‌ای کشورمان اگرچه در ظاهر به منظور رفع ابهامات بود اما در واقع به نظر می رسید هدف اصلی مطرح ساختن نقاط ضعف و تبلیغ آنچه که دلخواه دلواپسان می‌باشد بوده است. اما متاسفانه -برای صدا و سیما- و خوشبختانه -برای مردم- این ترفند تلویزیون به کار نیامد و اتفاقا کسانی که این برنامه را مشاهده نمودند برایشان مثل روز روشن شد که مدعیان در چه سطحی قرار دارند و نگاه‌شان به مسائل چگونه است. این موضوع آنجا بیشتر خودنمایی کرد که یکی از نمایندگان مجلس خطاب به عراقچی گفت: «با کاسته شدن از 19 هزار سانتریفیوژ در سایت نطنز چه تعداد از بچه‌های اردستان و اطراف بیکار و اخراج می‌شوند؟» این پرسش عجیب با پاسخ جالب عراقچی همراه می‌شود: «واقعا از شما بعید است! شما گمان می‌کنید پای هر سانتریفیوژ یک کارمند ایستاده؟! و آیا گستره صنعت هسته‌ای ما همین 19 هزار سانتریفیوژ است؟»این پرسش را در کنار مطلبی که روز سه‌شنبه در محافل خبری در خصوص درخواست یکی از نمایندگان از وزارت خارجه مطرح شد، بگذارید. این نماینده در تذکر خود گفته بود: «آیا تضمینی است که ترجمه متن و ضمائم توافق هسته‌ای که وزارت خارجه در اختیار مجلس گذاشته است درست باشد؟» ضمن اینکه هنوز فراموش نکردیم چگونه یکی از نمایندگان همین مجلس در نامه‌ای که نگاشته بود به اشتباه NPT را MPT نوشته بود. بنده قصد جسارت به ساحت مقدس نمایندگان مجلس را ندارم و معتقدم تقصیری متوجه ایشان نیست!  چرا که به نظر می رسد مشکل آنجایی شروع می‌شود که رابطه جای ضابطه را گرفته و به صورت کیلویی مدرک دکترا و غیره صادر می‌شود. از آن مهم‌تر نهادهایی نیز که وظیفه تایید و بررسی صلاحیت این نمایندگان را دارند بایستی در این راستا پاسخگو بوده و به سادگی از کنار این ماجرا نگذرند. 
 
آفتاب یزد در مصاحبه با یک جامعه شناس عنوان داشته "جوانان مقصر پرو بال گرفتن امثال تتلو نیستند":  اینکه جوانان ما از تاریخ خود فاصله گرفته، ریشه و اصالتشان را فراموش کرده‌اند و از منابع بیگانه تغذیه می‌شوند در نتیجه طبیعی است که مثلا امروز شاهد شکل‌گیری و رشد جریان‌های نوظهور و به اعتقاد برخی مبتذل در موسیقی کشور و جوانان مثل تتلو و امثالهم باشیم زیرا نسل جوان تاریخ کشورش را تنها در کتب درسی مدرسه روخوانی و حفظ می‌کند بی‌آنکه درکی از آن پیدا کند. یا زمانی که رسانه ملی جذب سریال‌های تاریخی کره‌ و چین و. .. می‌شود و جای خالی فیلم‌ها و سریال‌های تاریخی قوی ایران همواره احساس می‌شود طبیعی است که خوراک فکری نسل جوان از منابع متفاوت با تاریخ اصیل ایران تامین شود. به اعتقاد جعفر بای، جامعه‌شناس و پژوهشگر اجتماعی اینکه جوانان بی‌هویت یا بدهویت شده‌اند یا برای هواداری از یک خواننده رپ بغ بغو می‌کنند تقصیر آنان نیست بلکه مقصر اصلی افرادی هستند که جامعه ایران به ویژه نسل جوان را از تاریخ اصیل ایران دور کرده و نمی‌خواهند مردم تاریخ خود را درک و از آن بهره گیرند. حتی به اعتقاد بای انقطاع تاریخی می‌تواند یکی از بسترهای شکل‌گیری و وقوع جرم تلقی شود چراکه در نتیجه آن، بدفرهنگی و بی‌هویتی روانه یک کشور و ملت می‌شود و در نتیجه آن بزه و جرایمی در جامعه شکل می‌گیرد که گاه روح جمعی را تحت تاثیر قرار می‌دهند و گاه اثرات آنها سال‌های سال بر روح و روان جامعه رسوخ می‌کنند و در نتیجه می‌توان یکی از کانون‌های اصلی شکل‌گیری جرم در جامعه را «انقطاع تاریخی» در جامعه دانست.
 
در ادامه می خوانیم: بای همچنین با اشاره به شکل گیری جریان‌های نوظهور در موسیقی جوانان نیز گفت: من معتقدم شکل گیری و رشد افرادی مثل تتلو که در جامعه کم هم نیستند تنها در نتیجه انقطاع تاریخی و بد هویتی جوانان است البته جوانان تقصیری ندارند وقتی از موسیقی اصیل و فاخر مردم محروم می‌شوند جذب تتلوئیسم و بغ بغو کردن و گوش دادن به موسیقی‌های بی مفهوم می‌شوند. اینکه یک خواننده موسیقی رپ که اتفاقا بی‌مفهوم و پوچ می‌خواند تنها به خاطر طرفداری کردن از توافقات هسته‌ای و تهیه موزیکی برای آن مورد تمجید مسئولی قرار می‌گیرد در حالی که افراد فاخر بسیاری هستند که هنر فاخر نیز دارند اما ممنوع‌الکار و ممنوع‌‌التصویرند تقصیر جوانان چیست؟! وقتی تاریخ ایران اصیل و کهن به جوانان شناسانده نمی‌شود در نتیجه دچار بی‌هویتی می‌شوند، تقصیر آنان چیست؟! این جامعه شناس تاکید کرد: موسیقی ما از اصالت خود فاصله گرفته چون جامعه از تاریخش فاصله گرفته است. البته درست این است که بگوییم هنر از اصالت خود فاصله گرفته است. پس می‌توان فهمید کمترین تاثیر انقطاع تاریخی به ابتذال کشیده شدن هنر در یک جامعه است. 
 
جنگ پس از بازرسی!/ آمریکا، باغ سبز و چنگال سرخ
 
روزنامه وطن امروز در گزارشی به بررسی اظهارات باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا در رابطه با موضوع برجام پرداخته و تیتر گزارش خود را "جنگ پس از بازرسی!"، برگزیده است:  «15 سال بعد، زمان مناسب‌تری برای حمله به ایران است!» این اظهارنظر صریح باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکاست که در حمایت از توافق هسته‌ای با ایران مطرح کرده است. به گزارش «وطن امروز»، بررسی متن برجام طی 2 هفته اخیر یک نگرانی جدی در میان متخصصان امنیتی و دفاعی ایران ایجاد کرد. این متخصصان به خصوص با مجوزهایی که امکان بازرسی از برخی اماکن حساس و مهم نظامی ایران را فراهم می‌کند، مخالفت کرده‌اند. دلیل این مخالفت نیز، در دسترس قرار گرفتن توان دفاعی ایران است! به اعتقاد مقامات نظامی ایران، بازرسی‌ها می‌تواند ضریب امنیت دفاعی کشور را کاهش داده و در نتیجه احتمال استفاده از گزینه نظامی علیه ایران را افزایش دهد. روز گذشته باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا در اظهاراتی رسما این نگرانی‌ها را تایید کرد! او گفت بازرسی‌های هسته‌ای و نظامی موجب می‌شود آمریکا اطلاعات کافی از توانمندی‌های ایران در اختیار داشته باشد. اوباما تصریح کرد: رژیم بازرسی‌ها به صورت فشرده تا 15 سال آینده ادامه خواهد داشت و پس از 15 سال و با توجه به اطلاعاتی که از ایران به دست آمده، آن زمان فرصت بهتری برای حمله نظامی به ایران است. رئیس‌جمهور آمریکا در ادامه اظهاراتش توضیح داد از نظر آمریکایی‌ها، در محاسبه و بررسی توانمندی دفاعی ایران، سلاح اتمی مهم‌ترین فاکتور است. او با اشاره به بودجه دفاعی ایران گفت: بودجه نظامی متحدان آمریکا در منطقه 10 برابر بودجه دفاعی ایران است اما نکته مهم این است که در این رویارویی ایران سلاح اتمی نداشته باشد و با توافق هسته‌ای، ایران سلاح اتمی نخواهد داشت! 
 
 
در ادامه این گزارش می خوانیم: اما در کنار تضعیف توان دفاعی ایران از طریق رژیم بازرسی‌های ویژه در توافق هسته‌ای، تضعیف بازوهای جریان مقاومت در منطقه نیز از جمله مواردی است که اوباما می‌گوید از طریق توافق هسته‌ای با ایران انجام خواهد شد.  رئیس‌جمهور آمریکا در این‌باره گفت: «هیچ چیزی در این توافق وجود ندارد که ما را از رویارویی قدرتمند با رفتارهای غیرهسته‌ای ایران که برخلاف منافع ما یا متحدان‌مان است، بازدارد. به‌عنوان نمونه، ما طبق این توافق، قادر خواهیم بود براساس اختیارات بین‌المللی که از میان نمی‌روند، با تسلیح حزب‌الله مقابله کنیم». اوباما افزود: «حالا کاری که از این پس باید انجام دهیم، ارتقای ظرفیت دوستان و متحدان‌مان در منطقه و ارتقای امنیت است، چراکه رک بگویم، ایران توانسته بسیاری از این ممنوعیت‌های بین‌المللی را در حالی که اجرایی بودند، دور بزند بنابراین، مساله این نیست که این اختیارات از میان می‌رود، بلکه این است که ما باید به همکاری با متحدان‌مان در منطقه بپردازیم».
 
"آمریکا، باغ سبز و چنگال سرخ"، عنوان یادداشتی است که بررسی تحلیلی مذاکرات هسته ای میان ایران و قدرت های جهان به ویژه آمریکا می پردازد: می‌گویند از سال 1919 میلادی و بحبوحه تحقیر دیپلماتیک و سلاخی قلمروی رایش‌نخست یا همان امپراتوری آلمان در کنفرانس صلح پاریس تا زمان گفت‌وگوهای هسته‌ای ایران و 1+5، آمریکایی‌ها با نمایندگان هیچ کشوری چنین مذاکرات طولانی نداشته‌اند. از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم تا جمع‌بندی هسته‌ای وین وزیران خارجه و دیپلمات‌های ایرانی و آمریکایی ساعت‌هایی طولانی را صرف مذاکره کردند تا به نقطه‌ای مشترک در میان انبوه اختلافات در حوزه مسائل هسته‌ای برسند. این گفت‌وگوهای طولانی که از پیاده‌روهای ژنو تا پشت درهای بسته‌ محل‌های مذاکره ساعت‌ها، روزها و ماه‌ها به درازا کشید موجب برداشت‌ها و تفسیرهایی گوناگون شد؛ تعبیرهایی که نقطه آغازین آن را می‌توان در گفت‌وگوی ربع ساعته «حسن روحانی» و «باراک اوباما» رؤسای جمهوری ایران و آمریکا در مهرماه 1392 جست‌وجو کرد که در واپسین ساعات حضور روحانی در شصت و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد صورت گرفت. رخدادهایی از این دست سبب شد برخی از پایان نزدیک به 4 دهه هماوردی تهران و واشنگتن سخن به میان آورند و حتی چشم‌انتظار عادی‌سازی عن‌قریب روابط جمهوری اسلامی ایران و آمریکا بنشینند. .. هشدار اخیر رئیس‌جمهوری در جمع مردم کردستان مبنی بر لزوم «خانه‌تکانی اتاق‌های سیاسی آمریکایی‌ها» در قبال ایران حتی در صورت پاسخ مثبت رهبران واشنگتن بی‌فایده خواهد بود، زیرا این اتاق برای تغییر واقعی رفتار آمریکایی‌ها نیاز به ویرانی و بازسازی خواهد داشت که در عمل ناشدنی است. پایان سخن آنکه در باغ سبز نشان دادن به آمریکا در هر زمان معنایی جز روی خوش نشان دادنی خوش‌خیالانه و کورکورانه به حکومتی درنده‌خو با چنگال‌هایی آمیخته به خون ملت ایران نخواهد داشت.
 
احمدی نژاد، جفت پوچ/ دستور به احمدی نژادها/ اصلاح‌طلبان خود را برای بدترین شرایط آماده کرده‌اند/ حساب خالی زنجانی/ حساسیت‌های غیرطبیعی درباره «رستاخیز»
 
روزنامه اصلاح طلب شرق در سرمقاله امروز خود با عنوان "احمدی نژاد، جفت پوچ"، به تلاش وی برای رهایی از اتهاماتی اشاره دارد که توسط دولت یازدهم به وی نسبت داده شده است. روزنامه های اصلاح طلب پس از پایان کار دولت دهم و بر روی کار آمدن دولت روحانی، تمام اقدامات و فعالیت های احمدی نژاد را به دقت رصد می کنند و کوچکترین آنها را نیز با آب و تاب بسیاری منعکس می سازند. این شانتاژ خبری در حالی صورت می گیرد تا هشداری برای احمدی نژاد و اطرافیان وی باشد که در صورت افزایش یا حضور در عرصه های سیاسی، بمباران خبری علیه آنها شدت بیشتری خواهد گرفت:  هشت‌سال با ملت گل یا پوچ بازی کرد و جفت دست‌هایش پوچ بود. اما همه را با شعبده حرف‌هایش به انتظار نگاه داشت. حالا که یاران غریبانه نرفته‌اند و با سروصدا و با توشه‌ای پر از اتهامات در محاکم قضائی هستند احمدی‌نژاد راهی جز همین کارهایی که می‌کند ندارد. حرف‌هایش، شکایت‌هایش و سفرهای استانی نامیمونش که پر از وعده‌های خیالبافانه است، همه‌وهمه نه برای دفاع از آرمان انقلاب و مردم است نه حتی دفاع از خودش. او فکر می‌کند بهترین دفاع حمله است؛ برای خلق سیاستی عوام‌فریبانه از جنس سیاست‌های گذشته. به‌نظر می‌رسد نه سندی برای اتهاماتش دارد نه مدرکی دال بر حسن ‌مدیریتش. ازاین‌رو می‌خواهد بازی را به‌نفع خودش و با شیوه خودش عوض کند. این تنها تیرِ کمان اوست: حمله برای دفاع و خلق سیاستی عوام‌فریبانه و غوغاسالارانه و تمرکز و تجمیع مجدد نیروهای فروپاشیده اصولگرا که دیگر به قدرت او اعتمادی ندارند و به‌سختی حاضرند دورش حلقه بزنند.
 
 
در ادامه می خوانیم: بی‌تردید احمدی‌نژاد باورش نمی‌شد بهار قدرت چنین به‌زودی به خزان گراید. این ناباوری و بهت‌زدگی است که وادارش کرده آرزوهای ازدست‌رفته‌اش در «دولت بهار» را کد‌گذاری کند. هیچ رئیس‌جمهوری در ایران وضعیت او را نداشته است. آنچه خشمگین و عصبانی‌اش می‌کند این نیست که مردم تنهایش گذاشته‌اند، احمدی‌نژاد هرگز اعتقادی جدی به مردم نداشت. اگر داشت که اطرافیانش این‌چنین با ملت رفتار نمی‌کردند: عصبانی است چون احساس می‌کند‌ فریب‌خورده سیاست است و باید انتقامش را از سیاست با سیاست بگیرد. این موضوع از شعارهای سفرهای جدید استانی‌اش پیداست؛ تهی‌کردن آرمان‌های اصیل انقلاب، تنها سرمایه معنوی کشور. حالا که سرمایه‌ای مادی وجود ندارد نوبت به خرج آرمان‌های انقلاب رسیده است. احمدی‌نژاد اگر می‌خواهد احیاگر آرمان‌های اصیل انقلاب باشد بهترین کار و عملی‌ترین کار، دفاع از یارانش است که با اتهامات اقتصادی دست‌به‌گریبانند و مهم‌تر از همه حاضرشدن در دادگاه و دفاع از خودش است. دفاع از خودش و دفاع از نام کسی که به اعتبار او به ریاست‌جمهوری رسید. اول از رجایی دفاع کند بعد به‌دنبال احیای آرمان‌های اصیل انقلاب باشد. احمدی‌نژاد نمی‌داند در سیاست بهترین دفاع حمله نیست. بهترین دفاع، دادن پاسخ‌های قانع‌کننده با سند و مدرک است. مگر اینکه جفت دست‌های او هم پوچ باشد.  
 
روزنامه شرق در ادامه موج تخریبی خود علیه احمدی نژاد، گزارشی را از همایش یاران احمدی نژاد در رابطه با تببین اندیشه های امام (ره) تهیه کرده است و در آن تاکید کرده که به تشکیلات مدافع دولت قبل دستور تخریب دستاوردهای دیپلماسی دولت یازدهم داده شده است:  نشستی سراسری با حضور کسانی که «نیروهای دلسوز انقلاب» از سراسر کشور می‌خواندند. ولی بیشتر مدیران و وزیران احمدی‌نژاد خودنمایی می‌کردند. می‌توان گفت این نشست آغاز فعالیت‌های «علنی» انتخاباتی رئیس دولت نهم و دهم بود؛ چراکه او روز پنجشنبه از برنامه‌ریزی برای «سخنرانی»های استانی خبر داد. البته در غیاب مردی که شایعه بازداشتش تکذیب شده بود؛ «اسفندیار رحیم‌مشایی». «احمدی‌نژاد» در دانشگاه ایرانیان، از تشکیل کارگروه‌هایش در استان‌ها خبر داد؛ آن هم از یک سال و نیم پیش. حالا دیگر وقت عملیاتی‌کردن است. برای همین، آخر هفته برخی از اعضای شورای مرکزی استان‌ها را به‌همراه وزرا و مدیرانش به تهران فراخواند، تا پشت درهای بسته، پیشنهادها درباره کارگروه‌ها شنیده شده و کار به‌صورت جدی آغاز شود. این همایش را باید به‌نوعی اعلام موجودیت جمعیت «احمدی‌نژادی‌ها» قلمداد کرد؛ جمعیتی که به سبب برگزاری پشت درهای بسته و کنترل امنیتی شدید نمی‌توان اسم «حزب» بر آن گذاشت، هرچند که کسی از آنها ناراحت نخواهد شد، چون افتخار «احمدی‌نژاد»، عضویت‌نداشتن در حزب است! شاید واژه برازنده این جمعیت، «تشکیلات احمدی‌نژاد» باشد؛ چراکه معمولا در کنگره احزاب، درها به روی خبرنگاران باز است. البته گفته می‌شد که قرار است حدود ٧٠٠ نفر در این همایش حاضر شوند ولی با ارفاق می‌توان گفت که ٢٠٠ نفر آمده بودند. محل برگزاری این همایش، ساختمان دانشگاهی بود که حاشیه‌های زیادی را درست کرده است. 
 
"اصلاح‌طلبان خود را برای بدترین شرایط آماده کرده‌اند"، این دستوری است که عارف در یک سخنرانی به اردوگاه اصلاح طلبان داده است: در چنین فضایی، رقیب خود را منطق و حق و اصلاح‌طلبان را باطل مطلق می‌پنداشت و درحالی‌که اجازه تحلیل و تجزیه فضای سال ٨٨ وجود نداشت، اصلاح‌طلبان مقصر اصلی وقایع این سال شناخته می‌شدند. بر همین اساس بر این باورم که باید در یک فضای منطقی حوادث سال ٨٨ بررسی و سهم هر یک از افراد و گروه‌ها در این حوادث بررسی و مشخص شود. او افزود: پس از پیروزی در انتخابات سال ٩٢، اصلاح‌طلبان به‌سرعت برنامه‌ریزی برای پیروزی در انتخابات سال ٩٤ را آغاز کردند و هم‌اکنون نیز درحال برنامه‌ریزی برای انتخابات ریاست جمهوری سال ٩٦ و سپس موفقیت در سال ١٤٠٠ هستند. عارف تأکید کرد: امروز اصلاح‌طلبان در آغاز اجرای چارچوب اصلاح‌طلبی هستند و برای پیاده‌سازی اصول موردنظر خود راهی غیر از پیروزی در انتخابات پیش‌رو ندارند. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: اصلاح‌طلبان باید منافع و سهم‌خواهی جناحی و حزبی خود را کنار بگذارند تا بتوانند در سایه اتحاد و تعاملی سازنده به بیشترین کرسی‌ها در مجلس شورای اسلامی دست یابند. او تأکید کرد: اصلاح‌طلبان معتقدند با پیروزی در انتخابات مجلس شورای اسلامی می‌توانند بیش از پیش کمک‌حال و همراه دولت در اجرای برنامه‌ها باشند.
 
"حساب خالي زنجاني"، عنوان گزارشی است از شرق که به بحران بابک زنجانی در فروش نفت ایران در شرایط تحریم و عدم بازگشت پول فروش نفت به ایران پس از چند سال از بازداشت او می پردازد: «پساتحریم» در پرونده زنجانی به این معناست که پول‌های بلوکه‌شده در حساب‌های بانکی او بايد به کشور بازگردد اما آن‌طور که عضو کمیسیون انرژی مجلس گفته «خبری از پول نیست و حساب‌های زنجانی پس از حذف نام او از فهرست تحریم اتحادیه اروپا خالی خالی بود». امیرعباس سلطانی، عضو كميسيون انرژي مجلس که در عین حال پیگیر دیدار با بابک زنجانی در اوین است، در همین زمینه به «شرق» می‌گوید: «دفعه پیش که نام زنجانی از تحریم اتحادیه اروپا خارج شد، امیدواری زیادی بود که بتوانیم در حساب‌های خارجی او ردپایی از منابع مالی به دست آوریم بااین‌حال متأسفانه پیگیری نمایندگان نشان داد که حساب‌های بانکی او خالی است و منابع مالی در آن وجود ندارد».او در پاسخ به اینکه تکلیف بازگشت منابع مالی زنجانی در دوره پس از تحریم‌ها چه خواهد شد، می‌افزاید: «خوش‌خیالی است که گمان بریم ته‌حساب‌های زنجانی پولی خواهیم یافت، باید این گمان به‌طورکلی از دستور کار خارج شود، زنجانی با شرکایی در کشورهای آسیایی و اروپایی فعالیت می‌کرده که همان‌ها در بزنگاه پول‌ها را به حساب‌های دیگری منتقل کرده‌اند و حالا نمی‌شود از حساب زنجانی به پولی رسید. مسئولان پیگیری پرونده باید ردپای همکاران زنجانی در این کشورها را پیگیری کرده تا بتوانیم به آن اسامی دست یابیم».
 
محمدتقی فاضل میبدی،عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم، در یادداشتی با عنوان "حساسیت‌های غیرطبیعی درباره «رستاخیز»"، به بررسی برخی از نقدهای مربوط به اکران رستاخیز پرداخته است: این فیلم از نظر محتوا و ساختار مجوز خود را از وزارت ارشاد می‌گیرد و كارشناسان مذهبی و تاریخی نظر مثبت می‌دهند، اما ناگهان هنگام اكران با نظر فقیهی بزرگوار مواجه می‌شود كه اكران آن را به این دلیل كه چهره حضرت عباس(ع) را به تصویر كشیده است جایز نمی‌داند. در این رابطه نكاتی چند قابل طرح است: ١- در زمان مرحوم امام(ره) این نوع مسائل به فتوای رهبر انقلاب حل‌وفصل می‌شد و در نهایت با حكم یا فتوای ایشان حلال و حرام برنامه‌های هنری فیصله می‌یافت و اگر فقیهی نظر دیگری داشت، لزوم ابراز آن را نمی‌دید؛ نمونه آن بازی شطرنج بود. با اینكه برخی مخالف بودند و یكی از آقایان- مرحوم آقای قدیری-مخالفت خود را اظهار كرد، امام پاسخ مبنایی و اجتهادی محكمی داد و مسئله حل شد. ٢- مسئله هنر از موضوعاتی است كه باید كارشناسان هنری موضوع را برای فقیهان روشن کنند؛ مانند مسئله شطرنج كه از نگاه كارشناسان ورزش از مقوله آلت قمار خارج است؛ از همین رو حكم حرمت برداشته می‌شود. در باب «رستاخیز» نیز مسئله سینما با سایر مسائل تفاوت دارد. فقهای بزرگوار با موضوعاتی از قبیل هنر و سینما رابطه چندانی نداشته‌اند و با موضوع به شکل حرفه‌ای آشنا نیستند. این مسئله مانند پدیده پول و بانك در مسائل اقتصادی است كه نمی‌توان بدون نظر كارشناس اقتصادی و پولی و مالی، فتوای فقهی صادر كرد. ٣- در فیلم رستاخیز كه فرموده‌اند نباید چهره حضرت عباس(ع) را نشان داد، باید دید دلیل فقهی آن چیست؟ از كجای فقه و با چه عنوانی این حرمت استنباط می‌شود؟ ممكن است بگویند نشان‌دادن سیمای حضرت عباس(ع) به وسیله یک شخصیت هنرمند، وهن یا اهانت به آن حضرت تلقی می‌شود. باید گفت «وهن» از جمله مفاهیم عرفی است و نه یك مقوله شرعی؛ همان‌طور كه «سب» از مفاهیم عرفی است. ممكن است واژه یا حركتی در عرفی وهن تلقی شود و در عرفی دیگر وهن تلقی نشود و این مسئله در باب «سب» و «توهین» مورداشاره قرار گرفته است. در قاموس سینما و در فرهنگ تماشاگران هیچ‌گاه تصویر شمایل معصومان توهین تلقی نمی‌شود، همان‌طوركه در آثار هنری و تلویزیونی دیگر مانند حضرت مسیح، حضرت مریم یا مجموعه یوسف پیامبر، توهین تلقی نمی‌شد و بازی یک بازیگر در آن نقش، در ذهن و ضمیر هیچ تماشاگری به‌عنوان وهن قلمداد نمی‌شد. با این توضیح، اینکه چرا این ماجرا بر سر فیلم رستاخیز آمد، مشخص نیست. در گذشته از مرحوم امام خمینی(ره) و مقام‌معظم‌رهبری و بسیاری فقهای دیگر درباره قمه‌زنی سؤال شد؛ پاسخ همگان بر این است چون درحال‌حاضر این حرکت نوعی «وهن» نسبت به دین تلقی می‌شود یا اضرار به نفس است، حرام است. در مورد دیگری نظر امام بر این بود كه حكم رجم - سنگسار- چون وهن به دین است، فعلا اجرا نشود . بنابراین «وهن» از جمله مقوله‌های عرفی است. چه كسی گفته است كه نشان‌دادن شمایل حضرت اباالفضل در فیلم، «وهن» تلقی می‌شود؟ سال‌ها در این كشور پرده‌خوانی یا تعزیه‌خوانی صورت گرفته و چهره معصومان را در تعزیه‌خوانی نشان داده‌اند، تلویزیون آن را بارها پخش کرده و كسی آن را «وهن» تلقی نكرده و فقیهی از این باب اعتراض نكرده است. البته که اگر تحریف تاریخی صورت گیرد و اصل داستان را به‌گونه‌ای دگر جلوه دهد، در آن صورت می‌توان در اكران فیلم تأمل كرد.  ٤-با دقت عرفی، پاره‌ای از این مداحی‌های رایج یا روضه‌خوانی‌ها ممكن است «وهن» به مذهب باشد ولی حساسیتی كه روی فیلم هست نسبت به این نوع مداحی‌ها نیست، بنابراین از آنجا كه همواره تهیه‌كنندگان و هنرمندان و مسئولان وزارت ارشاد با این مشكل مواجه هستند، سزاوار است یك نظر ملاك قرار گیرد تا نظرات مختلف در این‌گونه مسائل، كار را بر هنرمندان مشكل نکند.
 
توافق وین شلیک به‌امنیت ایران است/ عربستان معمار جنایت و مکافات/ مک دونالد پیشقراول کدام لشکر است؟
 
روزنامه کیهان، در گزارشی با عنوان "توافق وین شلیک به‌امنیت ایران است"، به بررسی ابعاد خطرناک برجام و قطعنامه اشاره داشته و خواسته تا این گزارش جدی گرفته شود: علیرغم هیاهوی رسانه‌ای ذوق‌زدگان درخصوص دستاوردهای توافق وین، با توجه به مستندات و شواهد قابل تامل، این توافق امنیت جمهوری اسلامی ایران را نشانه رفته است.عده‌ای معتقدند که توافق وین و قطعنامه 2231  ضريب امنيت کشور را افزايش مي‌دهد و سايه تهديد را از سر ايران برمي چيند. هرچند که اظهارات عاجزانه مقامات آمریکایی درخصوص حمله به ایران بیشتر به یک بلوف تکراری شبیه است اما باید به این موضوع توجه داشت که دشمن هیچگاه از ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران دست برنمی دارد و به هر طریقی به دنبال ایجاد مسیری برای ورود به روزنه‌های امنیتی کشور است. علیرغم هیاهوی رسانه‌ای ذوق زدگان درخصوص افزایش ضریب امنیت کشور پس از توافق باید گفت:اگر منظور از تهديد، لفاظي هاي آمريکايي هاست،نه تنها این تهدیدها در کوران مذاکرات مرتبا تکرار می‌شد، بلکه با پایان یافتن مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 مقامات آمریکایی هنوز اين عادت ابلهانه را ترک نکرده‌اند و حتی افزایش نیز یافته است. اما اگر منظور يک تهديد واقعي و عملياتي است، بايد گفت متاسفانه و برخلاف تصور عمومي و فضاسازي آگاهانه رسانه هاي غربي و ذوق زدگان داخلي، توافق هسته اي - با توجه به بازرسي‌ها و کميت و کيفيت نظارت - نه تنها احتمال جنگ و درگيري را کاهش نمي دهد بلکه به شدت در اين راستا عمل مي کند. شايد ادعاي عجيبي به نظر برسد اما با دقت در جزئيات ماجرا به حقيقي بودن آن پي خواهيد برد. از ابتداي گشوده شدن پرونده بحران جعلي فعاليت هسته اي ايران، گزينه نظامي روي ميز آمريکايي‌ها بوده است. آنها در ظاهر تجهيزات لازم براي يک حمله به تاسيسات هسته اي ايران را هم دارند. اما چرا تا کنون از آن استفاده نکرده‌اند؟ فارغ از بحث پاسخ سخت و شکننده ايران به چنين تجاوزي، پاسخ کليدي اين است؛ اين حمله چقدر موثر است؟ به اعتراف خود غربي‌ها تقريباً هيچ. زيرا آمريکا از اطلاعات مفصل درباره زنجيره تامين‌کننده برنامه ايران که امکان توليد سانتريفيوژهاي تازه را مي دهد، محروم است و به اين ترتيب ایران می‌تواند به سرعت اين چرخه را بازسازي کرده و حتي گسترش دهد.
 
 
در ادامه می خوانیم:  توافق نهايي به شکلي تاسف بار جاي خالي پازل اطلاعاتي آمريکا را در اين زمينه پر کرده و در واقع ضريب موفقيت يک حمله را تضمين مي کند چرا که براساس اين توافق بازرسان پيوسته بر زنجيره تامين ايران نظارت خواهند داشت و تاکيد مي کند که «ساخت سانتريفيوژ ايران متوقف خواهد شد و تحت نظارت ممتد قرار خواهد گرفت.» علاوه بر اين، ايران فقط اجازه خواهد داشت اقلام هسته اي را از طريق يک کانال خريد مشخص و تحت نظارت غرب تهيه کند. از جنبه اطلاعاتي، اين يک فرصت بي سابقه براي جمع آوري و تحليل اطلاعات در خصوص مولفه هاي اساسي توانايي ايران براي احياي برنامه هسته اي است. در چنين شرايطي حمله نظامي، برنامه هسته اي ايران را مي تواند حتي بيش از يک دهه متوقف کند. در حالي که پيش از داشتن اين اطلاعات، اين وقفه در خوش بينانه ترين حالت کمتر از 2 سال است. براساس اين توافق ايران بايد مجموعه سانتريفيوژهاي خود را در مرکز غني سازي نطنز متمرکز و به ميزان زيادي ذخيره اورانيوم غناي پايين خود را کم کند. علي رغم زيرزميني بودن نطنز، در برابر فردو که چندين برابر عمق بيشتري دارد اين مرکز آسيب پذيرتر بوده و مي‌تواند هدفي براي يک حمله نظامي باشد. آمريکايي‌ها که مي دانند قادر به تخريب مرکز فردو نيستند، به شکلي عجيب و غريب اصرار دارند که اين مرکز تبديل به جايي براي تحقيق و توسعه(ده‌ها متر زير زمين و در دل کوه!) شده و حتي يک گرم اورانيوم غني سازي شده نيز در آن نبايد وجود داشته باشد. 
 
روزنامه کیهان، در یادداشت روز خود با عنوان "عربستان معمار جنایت و مکافات"، به قلم سعدالله زارعی، به بررسی تحولات یمن و به خصوص شهر عدن در هفته های اخیر پرداخته است: درگیری‌های دو هفته اخیر سبب سیطره عوامل وابسته به رژیم سعودی بر نیمه‌جنوبی و شرقی عدن شده و این در حالی است که در همین مناطق درگیری تمام نشده و بنابر آنچه آمریکایی‌ها گفته‌اند: شرایط مناطق جنوبی عدن شکننده و برگشت‌پذیر است. با این حال مناطق شمالی شهر عدن بنا به دلایلی در وضعیت تهدید قرار دارد درگیری در جنوب و شرق عدن در حالت فعال و استمرار بود که آتش‌بس 5 روزه اعلام شد...رژیم سعودی وانمود می‌کند که به پیروزی بزرگی دست پیدا کرده و آمادگی دارد تا روند سیاسی را آغاز نماید بر این اساس، سعودی‌ها در دو سطح منطقه‌ای و داخلی تلاش کرده‌اند تا نوعی «مصالحه‌جویی» را تداعی نمایند اما برآوردهای فنی‌تر بیانگر آن است که این رژیم در نظر  دارد تا عملیات نظامی را طی روزهای آینده گسترش دهد ..عملیات نظامی سعودی‌ها در جنوب عدن با همراهی دولت‌های مصر، پاکستان، افغانستان، امارات و آمریکا صورت گرفته است. از حدود 3 ماه پیش که رژیم سعودی دفاتر کاریابی را در مناطق خاصی در عربستان و پاکستان ایجاد کرد و گفته شد که این رژیم بنا دارد دست‌کم 50/000 نیروی جدید افغانی و پاکستانی را تحت آموزش درآورده و به یمن گسیل نماید، این گمانه‌زنی به وجود آمد که جبهه عربستان به زودی به کانون فعالیت نیروهای تربیت شده تروریستی تبدیل شده و یک تحول کیفی را شاهد خواهد بود. ..عربستان سعودی در حالی خود را در فضای رقابت با ایران قرار داده است که فضای منطقه‌ای به سمت انفتاح با ایران قرار دارد اگر وضع امروز منطقه را به نسبت دو سال پیش مقایسه کنیم درمی‌یابیم که به سبب محدودیت‌هایی که برای سوریه و عربستان در محیط منطقه‌ای پدیده آمده است، ایران در کانون توجه قرار گرفته و از جذابیت زیادی برخوردار می‌باشد. هم اینک اصولا در منطقه یک صدا پژواک دارد و آن صدای جمهوری اسلامی است.
 
روزنامه کیهان در یادداشتی به خطراتی که به دنبال نمادهای آمریکایی وارد جامعه می شوند، پرداخته است و این سوال را مطرح کرده "مک دونالد پیشقراول کدام لشکر است؟": ورود مک‌دونالدز نوک کوه یخی است که بقیه‌ آن در آینده‌ای میان مدت نمایان خواهد شد. نه تنها پرداختن به ورود مک‌دونالدز تلاشی برای تقلیل انتظارات از توافق نیست بلکه این پوشش خبری از سوی روزنامه‌های زنجیره‌ای، کمکی است برای ورود اسب تروایی به نام مک‌دونالدز به کشور اسلامی مان. مک‌دونالدز یک نهاد صهیونیستی تمام عیار است که درآمد سه و نیم میلیارد دلاری در سال، برای آن‌ها، تنها از موفقیت‌های جانبی فعالیت‌شان قلمداد شده و بخش عمده‌ای از هزینه‌های عملیاتی ایشان از طریق این درآمد تامین می‌شود. ..مک‌دونالدز یک اسم رمز است. مک‌دونالدز یعنی مستحل شدن نظام در هزارتوی اقتصاد جهانی. افتتاح اولین شعبه مک‌دونالدز در ایران یعنی ورود اولین دز ویروسی مهلک که بدنه اقتصاد و سیاست ایران هیچ پادزهری در خود برای مقاومت و مبارزه با آن ندارد. آمدن مک‌دونالدز در ایران، یعنی کامل شدن آخرین حلقه زنجیر محاصره کشور. این حلقه همان حلقه‌ای است که تاکنون به فضل خدا و با حسن کیاست رهبر‌عظیم‌الشأن، تنیده نشده است. اما اگر به این اتفاق تن بدهیم، باید بدانیم که سنت الهی و قوانین الهی پابرجا هستند و صرفا چون دشمن ما نیت شر دارد، خداوند تلاش ایشان را بی‌نتیجه نخواهد نمود. این ما هستیم که باید هوشیار باشیم. جان کلام اینکه، چه باور بکنیم و چه نه، اگر تنها نتیجه مذاکرات ده دوازده ساله برای غرب، این باشد که بعد از چند دوره تحریم و همچنین کارشکنی‌های خیره‌کننده داخلی در خصوص زمین‌گیر کردن صنعت و کشاورزی ایران، توانسته باشند شرایط عینی و ذهنی را برای ورود امثال مک‌دونالدز گرفته تا صندوق بین‌المللی پول فراهم نمایند، تلاش‌های ایشان و عمال داخلی آنها به هیچ وجه بی‌ثمر نبوده و به موفقیت بزرگی دست یافته‌اند.
 

*فرهنگ نیوز
انتشار یافته: ۳
غیر قابل انتشار: ۰
على
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۴۵ - ۱۳۹۴/۰۵/۱۰
1
0
يعنى دم اصلاح طلبان گرم ديگه نبايد بزاريم اصولگرايان بيان جلو بايد بكشن عقب راه رو براى اصلاح طلبان باز كنيم كه مملكت رو بهشت كنيم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۵/۱۰
0
0
تو كه سياست حاليت نمي شه حرف نزن برادر
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۰:۲۵ - ۱۳۹۴/۰۵/۱۹
بس است هی میگید اصلاح طلب 8 سال کشور دست شما بود در زمان خاتمی همه کارهای هسته ای مان پلم کرده بودند از برکت همین اصلاحات دیگر مگر خواب ببینید مردم قدرت را به شما بسپارند
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار