شهدای ایران shohadayeiran.com

به گزارش شهدای ایران؛ وبلاگ بنگروز نوشت: «عملیات والفجر 8 تمام شده است و بخشی از نیروهای گردان بلال لشکر 7 ولی عصر (عج) برای انتقال تجهیزات و وسائل مربوطه به منطقه عملیاتی رفته و پس از بارگیری وسائل در بازگشت از منطقه  از سوی هواپیمای دشمن شناسائی شده و مورد حمله  قرار می‌گیرند؛ در این حادثه 34 رزمنده سرافراز به شهادت رسیده و 5 نفر مجروح می‌شوند و...»؛ این اصل ماجرای اتوبوسی است که در 5 اسفند ماه سال 1364 بر تقویم این روز نقش بسته است.

شاید برای برخی از خوانندگان و بویژه جوانان این سئوال مطرح باشد که بیش از گذشته به ماجرای اتوبوس که نام آن را «اتوبوس آسمانی» گذاشته‌ام؛ پرداخته می‌شود و آیا در در تمام مدت 8 سال دوران دفاع مقدس از این دست وقایع وجود نداشته است؟ و یا مثلاً در عملیات کربلای 4 شهدای بیشتری نداشته‌ایم.

وجود چند عامل در تراژدی تلخ ماجرای اتوبوس آسمانی سبب توجه اصحاب قلم و حتی خاطره نگاری خود رزمنده‌ها شده است و علی‌رغم اینکه در موقعیت‌های مختلف ابعاد این حادثه تلخ، بازگو یا نگاشته شده است اما هنوز هم اشتیاق برای خواندن و شنیدن از این واقعه وجود دارد.

البته در حواشی این ماجرا نیز مواردی از قبیل چگونگی رعایت اصول حفاظتی بازگشت نیروهای رزمی و چرایی تجمع نیروهای زبده در یک جا مطرح می‌شود که به نظر می‌رسد اگر از باب نقل روایت تاریخ باشد ایرادی بر آن نباشد ولی در غیر از این، منصفانه نیست و باید شرایط زمانی و مکانی واقعه را سنجید و از طرفی پرداختن به این حواشی، اصل ماجرا را در محاق می‌برد.

اما دلائل توجه ویژه به این ماجرا: در این حادثه برخی از بهترین نیروهای زبده گردان بلال و بچه‌های رزمنده دزفولی و در واقع سرمایه‌های فرهنگی و رزمی شهر به شهادت می‌رسد که در بین آنها فرمانده هایی از رده‌های مختلف گردان وجود داشته است.

 برخلاف سایر شهدای عملیات‌های دیگر، گروه شهدای این حادثه در حالت غافلگیری و بدون آرایش نظامی به شهادت می‌رسند که بر ابعاد مظلومیت آنها می‌افزاید.

 عملیات تمام شده بود و هیچکس انتظار شهادت این عزیزان را نداشت و با توجه  به پیروزی رزمندگان و فتح فاو این عدم انتظار مضاعف بود.

 ماجرای شهدای اتوبوس بر خلاف سایر شهدای دزفول در سایر عملیات‌ها در یک محدوده خاص، اتفاق افتاده است و بدیهی است که توجه اهل قلم و روایتگران تاریخ جنگ را به خود جلب می‌کند.

 در بین شهدای اتوبوس شهدایی وجود دارد که بدلیل ویژگی‌های خاص اخلاقی از قبیل خصوصیات فرهنگی، ارتباط بیشتر با دیگران پررنگ‌تر بوده‌اند (این نظر فقط از منظر نگاه دنیوی است وگرنه مقام شهدا در پیشگاه ربوبی فقط در اراده لایزال الهی تعریف می‌شود) و همین موضوع نگاه‌ها را افزون‌تر کرده است.

نهضت مبارکی که در عرصه خاطره‌نگاری در فضای مجازی بوقوع پیوسته باید تقویت شده و علاوه بر ماجرای اتوبوس آسمانی، ماجراهای حضور رزمنده‌های دزفولی درهرعملیات آفندی و پدافندی را در برگرفته و کاستی‌های گذشته را جبران کند، وقت تنگ است و دیری نخواهد پایید که باید برای یافتن رزمنده‌ای به جا مانده از سال‌های خون و حماسه، دور دنیا را در80 روز گشت! و انگشت حسرت به دهان گزید!

اما قرار است 7 اسفند در محل یادمان شهدا مراسمی مفصلی برگزار شود و در جای خود قابل تقدیر است اما سئوال اینجاست جای کار رسانه‌ای و اطلاع رسانی ملی در معرفی 5 اسفند کجاست؟

آیا ما به اندازه شهدای شیمیایی بهبهان و معرفی یادمانشان کار کرده‌ایم؟! مستندی حرفه‌ای در این چند سال ساخته‌ایم؟ یک گزارش خبری هنوز از رسانه‌های ملی در این خصوص پخش شده است؟! آیا اینکه در فضای دزفول داد بزنیم اتوبوس آسمانی؛ اتوبوس شهادت! کافی است؟! 4 خرداد تا رسانه‌ای نشد 4 خرداد نشد!

ویژه برنامه این هفته آسمانی‌های رادیو دزفول ویژه شهدای مظلوم اتوبوس آسمانی است اما صدای رادیو دزفول به زور به شوش می‌رسد یعنی حتی استان نیز از ماجرای شهادت بهترین بچه‌های دزفول بی‌خبر است؟! چرا در امور مربوط به دفاع مقدس بچه‌های دزفول این همه از ظرفیت رسانه‌ای غفلت می‌شود! فعلاً فقط می‌گویم: آقایان مسئول! لطفاً وقت را از دست ندهید! اتوبوس آسمانی  هنوز در دزفول است!
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار