شهدای ایران shohadayeiran.com

امام العارفین در خطبه ۱۵۳ نهج البلاغه می فرمایند: اگر کسی واجد چند گناهی که حضرت برمی شمرد باشد حتی اگر برای به جا آوردن اعمالی که خدا بر او واجب کرده خود را به رنج افکنده باشد این اعمال او از سوی خدواند مورد قبول نخواهد بود.
شهدای ایران: امام العارفین در خطبه 153 نهج البلاغه به طور جدّ با مخاطبان خود اتمام حجت می کند که: اگر کسی واجد چند گناهی که حضرت برمی شمرد باشد حتی اگر به زعم خود مخلصانه خدا را یاد کرده باشد و برای به جا آوردن اعمالی که خدا بر او واجب کرده خود را به رنج افکنده باشد این اعمال او از سوی خدواند مورد قبول نخواهد بود. امام در ادامه به شش خطای بزرگ اشاره می کنند که عبارتند از: اول: شرک در عبادت، دوم: فرونشاندن خشم با تباه کردن دیگری، سوم: نکوهش و بدنام کردن کسی به خاطر کار ناشایست، چهارم: بدعت در دین برای پیشبرد امور، پنجم: رفتار متظاهرانه با مردم، ششم: رفت و آمد بین مردم با دو زبان. همچنان که در این خطبه مشخص است امام علی علیه السلام در رأس همه گناهانی که موجب رد اعمال بندگان از سوی پروردگار می شود، شرک را بیان می کند، حضرت در غرر الحکم هم می فرماید: "آفه الایمان الشِّرک / آفت ایمان شرک است." اما چرا شرک باعث تباهی اعمال می شود؟ همچنان که اگر آفات به مزرعه ای هجوم بیاورند همه محصولات آن مزرعه را از بین می برند وقتی شرک به مزرعه قلب و ذهن کسی هجوم بیاورد دستاوردهای او را تباه خواهد کرد.

اِنَّ مِن عَزائِمِ اللهِ فِی الذِّکرِ الحَکیمِ. الَّتی عَلَیها یُثیبُ وَ یُعاقِبَ. وَ لَها یَرضَی وَ یَسخَطُ، اَنَّهُ لا یَنفَعُ عَبدا – وَ اِن اَجهَدَ نَفسَهُ، وَ اَخلَصَ فِعلَهُ – اَن یَخرُجُ مِنَ الدُّنیا، لاقِیا رَبَّهُ بِخَصلَه مِن هذِهِ الخِصال لَم یَتُب مِنها: اَن یُشرِکَ بِاللهِ فیما افتَرَضَ عَلَیهِ مِن عِبادَتِهِ، اَو یَشفِیَ غَیظَهِ بِهَلاکِ نَفس، اَو یَعُرُّ بِاَمر فِعلَهُ غَیرُهُ، اَو یَستَنجِحَ حاجَه اِلَی النّاسِ بِاِظهارِ بِدعَه فِی دینِهِ، اَو یَلقَی النّاسِ بِوَجهَینِ، اَو یَمشِیَ فیهِم بِلِسانَینِ / از احکام حتمی خداوند که در قرآن حکیم آمده و بر اساس آن پاداش و کیفر می دهد و بدان خاطر خشنودی و خشم خود را به کار می برد آن است که اگر بنده ای از دنیا بیرون رود در حالی که پروردگارش را با یکی از این گناهان که برمی شمرم دیدار کند و از آن ها توبه نکرده باشد -  هرچند خود را در پرستش او به رنج افکند و در اعمالش اخلاص ورزد -  هیچ سودی از عباداتش نرساند: در عبادتی که خداوند بر او واجب نموده شرک ورزد یا خشم خود را با تباه کردن کسی فرو نشاند یا دیگری را به کار ناشایسته اش نکوهش و بدنام کند یا برای پیش بردن کاری که با مردم دارد بدعتی در دین اظهار بدارد یا با دورویی با مردم دیدار کند یا با دو زبان در میان مردم رفت و آمد کند.

امام العارفین در خطبه 153 نهج البلاغه به طور جدّ با مخاطبان خود اتمام حجت می کند که: اگر کسی واجد چند گناهی که حضرت برمی شمرد باشد حتی اگر به زعم خود مخلصانه خدا را یاد کرده باشد و برای به جا آوردن اعمالی که خدا بر او واجب کرده خود را به رنج افکنده باشد این اعمال او از سوی خدواند مورد قبول نخواهد بود. امام در ادامه به شش خطای بزرگ اشاره می کنند که عبارتند از: اول: شرک در عبادت، دوم: فرونشاندن خشم با تباه کردن دیگری، سوم: نکوهش و بدنام کردن کسی به خاطر کار ناشایست، چهارم: بدعت در دین برای پیشبرد امور، پنجم: رفتار متظاهرانه با مردم، ششم: رفت و آمد بین مردم با دو زبان.

همچنان که در این خطبه مشخص است امام علی علیه السلام در رأس همه گناهانی که موجب رد اعمال بندگان از سوی پروردگار می شود، شرک را بیان می کند، حضرت در غرر الحکم هم می فرماید: "آفه الایمان الشِّرک / آفت ایمان شرک است."

اما چرا شرک باعث تباهی اعمال می شود؟ همچنان که اگر آفات به مزرعه ای هجوم بیاورند همه محصولات آن مزرعه را از بین می برند وقتی شرک به مزرعه قلب و ذهن کسی هجوم بیاورد دستاوردهای او را تباه خواهد کرد.

امام در غرر الحکم، نفاق را برادر شرک می دانند و در خطبه 176 صراحتا می فرماید: اَلظُّلمُ الَّذِی لا یُغفَرُ فَالشِّرک بِاللهِ، قَالَ اللهُ تَعَالی "إنَّ اللهَ لا یَغفِرُ أن یُشرَک بِهِ" / ستمی که بخشیده نمی شود، شرک به خداست. حق تعالی فرموده است: خداوند شرک به خود را نمی بخشد.

شرک اصغر از نگاه رسول الله (ص) چیست؟

اما در حدیثی از رسول الله صلی الله علیه  وآله  وسلم آمده است: "إنَّ أخوَفَ مَا أخَافُ عَلَیکم اَلشِّرک الأصغَرُ، قَالُوا: وَمَا الشِّرک الأصغَرُ یَا رَسُولَ اللهِ؟ قَالَ: هُوَ الرِّیَاء / آنچه بیش از هر چیز دیگری بر شما می ترسم شرک اصغر است، گفتند: ای پیغمبر خدا شرک اصغر چیست؟ حضرت فرمود: ریا." در واقع این کلام رسول الله صل الله علیه و آله و سلّم، ترجمان خطبه 153 نهج البلاغه است و به یک معنا این حقیقت را جلوی چشم ما می می گذارد که بسیاری از تباهی های درون از همان شرک آغاز می شود. کسی که در درون خود در دوگانگی به سر می برد گرفتار نفاق می شود یعنی همان که پیامبر (ص) از آن به عنوان شرک اصغر یاد می کند. کسی که دچار این دوگانگی شده است آن پنج آفت دیگر هم سراغ او خواهد آمد. همچنان که در خطبه 153 آمده است، یعنی چنین فردی با دو زبان میان مردم رفت و آمد می کند؛ زبانی در حضور آن ها و زبانی در غیاب آن ها، چنین کسی با مردم رفتار متظاهرانه ای دارد در حضور آن ها مدح شان را می گوید و در غیاب شان به عیب جویی و هتک حرمت و  توطئه و لعن روی می آورد. چنین فردی دیگران را به خاطر رفتار بد و ناشایست شان سرزنش می کند و آن ها را بدنام می کند در حالی که خود گرفتار همان عیب ها و گرفتاری هاست اما به جای آن که به عیب های خود بپردازد دیگران را تقبیح می کند. همچنان که علی علیه السلام در نامه 31 به امام حسن مجتبی علیه السلام می فرماید: "وَ استَقبَح مِن نَفسِکَ ما تَستَقبِحُهُ مِن غَیرِک /  آنچه را از دیگران زشت می شماری از خودت نیز زشت شمار" یا در خطبه 176 شخصی با چنین مختصاتی را تمجید و ستایش می کند که: "طوبی لِمَن شَغَلَهُ عَیبَهُ عَن عُیُوبِ النّاس / خوش به حال کسی که چنان سرگرم عیب خود می شود که از عیوب دیگران جا می ماند."

جمله "فلانی نبود من هلاک می شدم" شرک است

اما نگاه قرآن حکیم به شرک چیست؟ در آیه 106 سوره یوسف آمده است: "وَ ما یُؤمِنُ اَکثَرُهُم بِاللهِ اِلّا وَ هُم مُشرِکُونَ / و بیشتر آن ها که مدعی ایمان به خدا هستند مشرکند." آیت الله مکارم شیرازی در شرح آیات منتخب قرآن حکیم درباره این آیات نوشته اند: ایمان و شرک در ظاهر در مقابل هم قرار دارند. ممکن است فردی در بالاترین مرتبه ایمان یا در پایین ترین مرتبه شرک قرار داشته اشد. البته این هم امکان دارد که شخصی در میان این دو مرحله قرار بگیرد؛ یعنی در حالی که ایمان دارد آلوده به شرک هم باشد زیرا حقیقت ایمان وابستگی خاضعانه قلب به خدا است و این وابستگی شدت و ضعف دارد. ممکن است شخصی مانند بندگان مخلص خدا به غیر او و به هیچ چیز دیگر دل نبندد که در این صورت در قلّه ایمان قرار دارد. شخصی نیز حق و حقیقت را فراموش کند و کاملا به غیر خدا و زندگی زودگذر مادی دل ببندد. بین این دو نقطه اما درجات و مراحل بسیاری وجود دارد که این آیه به آن مراحل اشاره دارد. ممکن است شخصی در عین این که ادعا دارد از خدا می ترسد و به او ایمان دارد از ترس مشکل یا مصیبتی که ممکن است به او برسد بند بند وجودش بلرزد حال آن که می داند که تمام نیروها از آن خداست یا عزت را از غیرخدا می طلبد در حالی که این آیه را خوانده است که: تمام عزت برای خدا است. و با این که ایمان دارد که خدا ضامن روزی اوست در خانه هرکس و ناکس را می کوبد و با این که ایمان دارد که خدا بر همه چیز آگاه است باز شرم نمی کند و در پیشگاه او گناه می کند. این آیه به بعضی مراتب شرک اشاره دارد که با بعضی از مراتب ایمان قابل جمع شدن است و در اصطلاح علم اخلاق به آن شرک خفی می گویند. روایاتی که از اهل بیت علیه السلام در ذیل این آیه نقل شده و اکثر آن ها بیان مصداقی از مصادیق این آیه است، بسیار سزاوار توجه و تدبر است.

در روایتی از امام باقر علیه السلام می خوانیم مقصود از این آیه، شرک در اطاعت است نه شرک در عبادت. گناهانی که افراد می کنند شرک در اطاعت است زیرا از شیطان اطاعت کردند و در اطاعت خدا، شیطان را نیز شریک کردند و این گناهان شرک در عبادت نیست که در آن غیر خدا پرستیده می شود. در روایتی از امام رضا علیه السلام می خوانیم مقصود از این شرک، شرکی است که به حد کفر نرسد. در حدیثی دیگر از امام صادق علیه السلام نقل شده است مقصود از این شرک این است که کسی بگوید اگر فلانی نبود من هلاک می شدم و اگر فلانی نبود به مشکل برمی خوردم و خانواده ام از دست می رفت. چنین کسی برای خدا در فرمانروایی اش شریک قائل شده و آن شریک را روزی دهنده یا دفع کننده بلاها از خود می داند. راوی حدیث می گوید که عرض کردم اگر بگوید اگر خدا فلانی را نرسانده بود من هلاک می شدم آیا این هم شرک است، حضرت فرمود این خوب است و اشکالی ندارد.

تعبیر شرک به سقوط از آسمان و شکار شدن

اما قرآن حکیم در آیه 31 سوره حج، تعبیر شگفتی درباره شرک دارد و  می فرماید: "حُنَفَاء لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَ مَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاء فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ / روی آوردگان به خدا باشيد و شرک نياوردگان به او و هر کس که به خدا شرک آورد ، چونان کسی است که از آسمان فرو افتد و مرغ او را بربايد يا بادش به مکانی دور اندازد."

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان درباره این آیه می نویسند: "در اين جمله - آیه -  مشرك را در شرك ورزيدن و سقوطش از درجات انسانيت، به هاويه ضلالت و شكار شيطان شدنش را، تشبيه كرد به كسى كه دارد از آسمان سقوط مى‏كند و عقاب لاشخور او را به سرعت بگيرد."


*شبستان
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار