شهدای ایران shohadayeiran.com

به گزارش شهدای ایران به نقل از تسنیم، سردار جواد خضرایی، مدیرعامل باغ موزه دفاع مقدس و ترویج فرهنگ مقاومت و مشاور شهردار تهران است. او در دوران دفاع مقدس فرمانده تیپ امام رضا (علیه السلام) بود و پس از آن فرماندهی لشگر 27 محمد رسول الله (ص) را برعهده گرفت. فرماندهی تیپ زرهی سپاه، فرماندهی تیپ 25 کربلا، معاونت اطلاعات وعملیات لشگر نصر و معاونت عملیات نیروی زمینی سپاه از جمله مسئولیت‌های قبلی سردار خضرایی بوده است. حضور در جبهه‌های جنگ او را در زمره جانبازان 75 درصد قرار داده است. وی در نخستین روز از هفته دفاع مقدس با حضور در خبرگزاری تسنیم در مورد سبک زندگی مقاومت و ایثار به گفتگو نشست. متن گفتگوی تفصیلی او با تسنیم در ادامه می‌آید:

دفاع مقدس ما ظرفیت‌های کلان فرهنگی داشته است که ابعاد مختلفی دارد. از این ظرفیت‌ها چطور استفاده کنیم؟ چطور می‌توان ظرفیت‌های «تربیت ساز» و «تاریخ ساز» آن را نمایان کرد؟

جریان فرهنگی در کشور متولیان معلومی دارد ما در مقام نقد قرار نگرفتیم یا غیر منصفانه است در شرایطی که به آن وقوف نداریم نقد کنیم. جنگی در کشور اتفاق می‌افتد که قریب 185 هزار نفر در آن به شهادت می‌رسد برای حفظ این کیان و کشور و صیانت از این نظام؛ برای حفظ و مراقبت از حقوق و نوامیس مردم. این اقدامات داوطلبانه صورت می‌گیرد در حالی‌که همین الان از سرانه بودجه کشور برای ایجاد امنیت به پلیس پول می‌دهیم.

می‌گوییم اگر کسی جسارت کند بر اساس دستور العمل‌ها، مقصرین را از طریق مراجع محکوم می‌کنیم؛ چطور می‌شود که در جامعه‌مان طیف زیادی از رزمندگان داریم که با زخم‌های بزرگ در خانه‌های کوچک نیازمند درمان‌اند. نه باغ و ویلا بلکه نیازمند احترام هستند. این جریان فرهنگی کار و راه را به سمتی برده است که تامین حقوق این افراد برای ما در اولویت قرار نگرفته است. مگر ما کم می‌شناسیم افراد متمکنی که باز هم به دنبال ثروت هستند. مگر صرفا تامین نیاز مالی کفایت می‌کند؟ آیا پول می‌تواند این افراد با زخم‌های بزرگ را بی‌نیاز کند؟

اما اگر به آن‌ها احترام گذاشته شود دو اتفاق افتاده است. اول اینکه آن جمع سرافرازی که در حفظ کشور و نوامیس ما موثر بودند به لحاظ فرهنگی محترم شمرده شده‌اند. دوم اینکه ما توانسته‌ایم ایثار به معنای عام را در جامعه رشد دهیم. یعنی در نتیجه رفتار ایثارگرایانه را رشد دهیم. یعنی امروزه توقع نداریم یک نفر خودش را روی مین بندازد اما با شناخت ایثارگری توقع داریم وقتی کسی عصای سفید دید، هجوم آورند و به او کمک کنند. اگر نیازمندی را دیدند به او کمک کنند این یعنی جریان تربیتی که در رزمندگان بوده و می‌توان از آن بهره برد.

شما وظایف بنیاد شهید را مثلا به وزارت کار و امور اجتماعی یا سازمان بیمه بدهید، همان کار را می‌توانند انجام بدهند

در یک نمونه دیگر، با اینکه مثلا گلوله و خمپاره از زمین و آسمان باریدن گرفته اما برای رزمندگان نماز در اولویت بوده است. دینداری، تقوا، اجتناب از دروغ برایشان ارزش بوده است. جریان فرهنگی کشور جریانی نیست که بخواهد حماسه و ایثار را به معنای عام از کارکردهای دفاع مقدس تطبیق و به عنوان روش تربیتی در اختیار مردم قرار دهد. حتی جریان حمایت ایثارگرایانه هم یک جنبه خدماتی شده است. شما وظایف بنیاد شهید را مثلا به وزارت کار و امور اجتماعی یا سازمان بیمه بدهید. همان کار را این سازمان‌ها هم می‌توانند انجام بدهند. آن‌ها حقوق، دفترچه بیمه و... دارند. همان کار را انجام می‌دهند. آن جریان تامین و تعمیق‌دهنده فرهنگی اصلا خودش را نشان هم نداده است. اصلا به نظام نامه و شیوه‌نامه تبدیل نشده است.

 ما فقط وقایع دفاع مقدس را مرور می‌کنیم/جریان فرهنگی آن باید شناخته شود

لذا ما فقط دفاع مقدس را مرور می‌کنیم و فقط در قالب مناسبت آن را بیان می‌کنیم. اینکه امروز یک اتفاق و فردا آن اتفاق افتاده است. جنس دغدغه من اصلا شناساندن و نشان دادن رویکردهای فیزیکی  یا اقدامی دفاع مقدس نیست. شما اگر در بهترین حالت ممکن بگویید ارتفاع 175 چگونه تصرف شد، باز هم دانستنش به درد جامعه نمی‌خورد. اما جریانی که پشت این اتفاق وجود دارد مثل مادری که فرزندش را به جبهه فرستاده برای کشته شدن و جریانی که موجب شده فرزند به دینداری عمیقی برسد که خیلی پیش‌تر از پدرش به خداوند اعتقاد دارد و حاضر است جانش را برای رضای خدا بدهد، این جریان فرهنگی‌ای است که باید شناخته شود. ما از قبل این روح و حماسه هیچ استفاده‌ای نمی‌کنیم.

الان در قاب موزه دفاع مقدس هم داریم کارکرد را در قالب اقدام فیزیکی نشان می‌دهیم نه در قالب تربیت و روش. صحبت من نمی‌تواند تامین‌کننده "چگونه از این تربیت استفاده کردن" باشد. باید جمعی بنشینند و به این نتیجه برسند که چگونه می‌توان از این دریایِ بی‌کرانِ رفتارِ حسنه استفاده کرد ما در گام اول فقط گفتیم چگونه می‌شود فرهنگ ایثار و مقاومت را ترویج داد و کارهایی که می‌شود را معلوم کردیم و به دنبال این هستیم که بگوییم چقدرش انجام شده و چقدر پیشرفت داشتیم و به دنبال بررسی دقیق پژوهشی به شیوه‌نامه‌ای برسیم که بتوانیم از آن جنبه اخلاقی و رفتاری استفاده کنیم.

یکی از جریان‌هایی که توسط خود جمهوری اسلامی شکل گرفته حزب الله لبنان است. جریان مقاومت آن‌ها از همین دفاع مقدس ما الگو و نشأت می‌گیرد.اگر این مقاومت را با زبان فرهنگ و ادبیات معرفی کنیم کارکرد بیشتری می‌تواند در این تربیت داشته باشد. باورمان در امور فرهنگی این است که باید حرف آرمانی انقلاب را این روزها خارج از زبان سیاسی یا درکنار زبان سیاسی بگوییم. نظر شما چیست؟ تأثیرگذاری با چه زبانی بیشتر است؟

به آن‌ها می‌گوییم وقتی جنگتان تمام شود، دچار نیازمندی‌های فرهنگی می‌شوید

اینطور نیست که جریان فرهنگی در حزب الله به طور مطلق توانسته موثر عمل کند. آن‌ها هنوز وامدار جنگ و فضای مقاومت هستند. یعنی تکیه‌ای با موضوع مقاومت و درگیری و جنگ دارند. تا وقتی درگیر مقاومت هستند ایمن هستند. لذا این تعریف دقیق نیست. اتفاقا توصیه ما به آن‌ها این است که وقتی جنگتان تمام شود و تکیه بر مقاومت و مقابله با اسرائیل برداشته شود، دچار نیازمندی‌های فرهنگی می‌شوید. دشمن در این بخش دارای توانمندی‌های بسیاری است اصلا محصول هالیوود یعنی مقابله با حماسه خیزش مردانگی، خفیف و خار دانستن کشورهایی که به دنبال آزادی هستند، یا به دنبال تکیه بر ابرقدرتی نیستند. این محصول فرهنگی هالیوود است. جریان‌های فرهنگی دیگر دنیا نیز فیلم‌سازی‌شان از همین جنس است. ما مکرر از آن‌ها خواسته‌ایم که از همه رفتار ما کپی نگیرند. برخی مسیرهای ما اشتباه است. ما در جریان فرهنگی کشورمان خیلی جاها اشتباه کردیم صرف نظر از اینکه اشتباه از چه کسی بوده است.

حزب الله باید مطابق سبک زندگی مردم لبنان، جریان فرهنگی تولید کند

مثلا ما در ایجاد ساختارهایی، 30 سال است درکشور سرمایه‌گذاری می‌کنیم. اگر قرار است این کارها را کپی بگیریم و در اختیار حزب الله قرار دهیم کافی است؟ خیر؛ ما لطمه خوردیم. مردم ما به خاطر جریان اشتباهی که تبلیغش کردیم اتفاقا خیلی خوششان نیامد و جبهه گرفتند. اگر همه همین جریان را در اختیار حزب الله قرار دهیم نادرست است.

مثلا شما می‌گویید کتاب، در حالیکه وقتی کتابی 5هزار نسخه چاپ شود در جمعیت 72 میلیونی کجا می‌رود؟ ‌تازه این جریان کتاب هم در مورادی هدیه می‌شود. هدیه یعنی مفت. یعنی ارزش ندارد. می‌آید به کتابخانه‌ها می‌رود اما موثر نیست. جمعیت ما چقدر کتابخوان هستند که همین الان به حزب‌الله توصیه کنیم کتاب تهیه کنید؟ مگر حزب‌الله چقدر می‌تواند کتاب تهیه کند؟ خیلی محدود. تازه باید از ما برای تولید کتاب کمک بگیرد اما اگر رفتیم و رفتارهای مقاومت را از نظر نوع زندگی خود معلوم کردیم، یعنی آنچه که در سبک زندگی‌اش می‌تواند موثر باشد را احصاء کردیم و آن را رشد داده و مولد کردیم آن موقع می‌توانیم بگوییم به حزب‌الله کمک کرده‌ایم.

جنس ابزار می‌تواند هنری باشد اما توجه کنید نگاه هنری ما برای نشان دادن کارکردها بعضی جاها درست نبوده است. خیلی از هنرپیشگان ما همان‌هایی بودند که قدیم هم حضور داشتند. هنر پیشه می‌خواهد بازی کند. مردم هم وقتی می‌بینند کسی که دارد نقش ارزشی بازی می‌کند فلان وضع را در زندگی خصوصی‌اش دارد؛ اصلا چیزی از او یاد نمی‌گیرند. ما در عرصه فرهنگی نتوانستیم شاخص‌هایی را فراتر از تولید فیلم تحت عنوان آموزش و پرورش هنرپیشه خوب از جنس حاصل کنیم. لذا برکت از این کار گرفته می‌شود.

 بنیاد شهید را با کارکرد فرهنگی به بنگاه اقتصادی تبدیل کرده‌ایم/نباید آن را به دیگر کشورها توصیه کنیم

می‌رویم سراغ آهنگ‌سازی که نگاهش و میزان اثرش گاهی خوب نیست. وقتی موسیقی‌هایی را دراختیار مردم قرار می‌دهیم، چیزهایی که خوب است و ذائقه مردمی دارد، اثرگذار است. مردم می‌فهمند او آدم خوبی است و او را انتخاب می‌کنند.

ما در سیاستگذاری فرهنگی‌مان جاهایی اشتباه فاحش داشتیم. مثلا جریان بنیاد شهید در قانون اساسی و در چیزی که خدمت رهبری تصویب شده است یک دستگاه فرهنگی است. ولی آن را با کارکرد فرهنگی به بنگاه اقتصادی تبدیل کرده‌ایم که کارت...، پول و بن صادر کند. محصول فرهنگی هم ضعیف. این جریان می‌تواند ایده ساز باشد؟ یا تفکر بسیجی و حماسه اعتلای فرهنگی را موجب شود؟ هرگز. این را نباید به دیگر کشورها توصیه کنیم اگر بخواهیم جریان انقلاب استمرار پیدا کند باید بپذیریم که نواقص و معایب را منعکس نکنیم.

*تسنیم: اما در حوزه کتاب امروز می‌بینیم که رهبر معظم انقلاب بر روی مطالعه و توجه به کتاب‌ها تاکید دارند و بر بسیاری از آن‌ها تقریظ می‌نویسند. آیا تاکید ایشان نشان از توجه ویژه به این حوزه نیست؟ آیا این گواه اثرگذرای و پیشبرد این خط در قالب ادبیات نیست؟ نباید بر امتداد این مسیر در خط ادبیات تأکید کرد؟

درست است. نگاه ایشان نگاه حکیمانه و جامع و مانع است. ایشان نمی‌توانند بگویند چون جامعه ما کتاب‌خوان نیست قید کتاب را بزنیم ایشان متعمدا در جایی فرموده‌اند باز هم کتاب به عنوان ضرورت و یک نیاز اجتماعی تلقی می‌شود اتفاقا با همین نگاه حکیمانه پای کتاب‌های دفاع مقدسی را تقریظ می‌نویسند. در حالی که کتاب‌های مختلفی وجود دارد. ایشان می‌خواهند یک کار را به جریانی فرهنگی تبدیل کنند. برای همین شما می‌بینید کتاب "دا" که معلوم نبود به عنوان یک اثر عمیق فرهنگی شناخته شود امروز به چاپ بالا می‌رسد اما استفاده‌اش چه می‌شود؟ آن عنصر به تنهایی کافی نیست. جریانات دیگری می‌تواند کمک کند.

مثلا اگر کتاب تقریظ شده را نشر دادیم و به موازات آن ترجمه شد و به موازات مفاهیمش در قصه‌ها آمد، در کتاب‌ها و دانشگاه‌ها آمد، به دانشسراها و کانون‌های ترجمه زبان رفت، آن موقع اثرگذار بوده است. وقتی این جریان فرهنگی در موسیقی اثرگذاشت در خبر اثر گذاشت و به عنوان یک مرکز و کانون تربیتی در رادیو و تلویزیون منعکس شد، این می‌شود چتر تربیتی. یعنی شما هرجا را که نگاه کنی با این وادی برخورد می‌کنی. اما اگر این نشد، استفاده را نخواهد رساند.

چرا عاشورا در خانه‌ای محقر تاثیر دارد اما بعضی گرامیداشت‌های دفاع مقدس با هزینه‌های بالا تاثیری ندارد؟/چرا 19 هزار گرامیداشت و نکوداشت به همین اندازه اثر تربیتی نداشته است

همین امروز شما از صبح که بیرون می‌آیید صرف نظر از هفته دفاع مقدس با چه موضوعات اثرگذاری از جنس تربیتی دفاع مقدس برخورد می‌کنید؟ شما فقط برای رزمندگان احترام قائلید. این اصلا کافی نیست. شما می‌دانید ضد انقلاب و اپوزیسیون هم وقتی به دفاع مقدس می‌رسد از نظر ملی به آن احترام می‌گذارد اما این کافی نیست. حال ما اصلا دفاع مقدس را روی سرمان بگذاریم حلوا حلوا کنیم خب این چه فایده‌ای دارد؟ چه استفاده‌ای از آن می‌کنیم؟ محترم بودن کافی نیست. باید از آن استفاده کنیم.

در کشور پیرامون دفاع مقدس کارهایی کردیم که ماحصل آن را در قالب 61 عنوان نوشته‌ایم. معتقدم نمی‌توانید درصد و عنوان زیادی به آن اضافه کنید. این‌ها دارد در کشور اجرا می‌شود. اما چرا آن‌طور که باید اثرگذار نیست؟ 19 هزار گرامیداشت و نکوداشت برگزار کردیم اما اثر تربیتی‌اش چقدر بوده و چه بوده؟ غالباً شده است محل گعده و مظروف عده‌ای که دور هم جمع شده‌اند و چیزهایی را که دوست داشته‌اند گفته‌اند. چه فایده‌ای دارد؟ اما واقعا در روضه امام حسین(ع) هم این اتفاق می‌افتد؟ روضه را اگر در خانه‌ای کوچک و محقر برگزار کنیم چهار دانه اشک می‌آید و دل‌ها از گناه زدوده می‌شود. چرا عاشورا با چای تلخ و در خانه‌ای محقر تاثیر دارد اما برای دفاع مقدس در بعضی گرامیداشت‌ها حتی 100 میلون تومان و یا کمتر هزینه می‌کنیم، بسته فرهنگی می‌دهیم اما آن طور که باید تاثیری ندارد؟ یا تاثیر آن کم است.

*تسنیم: تا اینجا را همگی کم و بیش می‌پذیریم. اما حرف اصلی این است که خب این حرف‌ها صحیح، حالا بفرمائید چکار کنیم؟ راهکار چیست؟ این‌جا همه گیر می‌کنند. بحث بر سر این است که اگر این‌ها نیست پس چگونه این مسیر طی شود؟ مثلاً دفاع مقدس کاملا مردمی است. همه حماسه‌ها و این احوالات به واسطه حضور مردم خلق شد. از خود مردم بود ولی الان در جنبه فرهنگی دفاع مقدس احساس می‌شود یک جریانی شکل گرفته که اطلاعات و محتوای فرهنگی منتقل کننده آن فضا را دپو می‌کند و اجازه نمی دهد حتی قطره‌چکانی وارد فضای کشور شود. بخش زیادی‌اش هم به این دلیل است که کار دولتی شده است. آقا می‌گویند در این شرایط حرکت خود جوش جواب می‌دهد و لی دسترسی‌ها را بستند.

نگاه‌مان را محدود نکنیم. شما فکر می‌کنید تعمیق عاشورا فقط یک جریان مردمی است؟ یک حوزه با کسوت مثلا 500 ساله در مورد موضوعات و پشتیبانی از این ادبیات دینی صحبت می‌کند. قرار است در مورد موضوعات صرفا دینی صحبت کند. دستگاه اجرایی و نظامی هم پشت سرش است. نگاه کنید حتی در مورد حوزه های علمیه یک روزی چند عالم نشسته‌اند شورای سیاستگذاری درست کرده‌اند که امروز شورای سیاستگذاری حوزه‌های علمیه نام گرفته است. قبلا هم وجود داشته ولو اینکه چهار عالم دور هم نشسته‌اند که فلان سطوح خوانده شود. عده‌ای هم بوده‌اند که با دلدادگی شده‌اند مبلغ. این جریان، فردی نبوده است بلکه پشتیبانی مردمی که داشته هیچ، بعضا پشتیبانی دولتی هم در اختیار داشته و سیاست گذاری فرهنگی داشته است. یعنی عزم ملی برای اعتلای عاشورا این عزم را با بودجه قاطی نکنید. مثال دیگری می‌زنم. اگر شما 20 سال قبل به عسلویه می‌رفتید، یک بیابان بود. عزم ملی موجب شد صدها میلیون تومان به آنجا اختصاص داده شود چرا که در بخش اقتصادی نیازمند تولید آنجا بودیم مثلا به این رسیدیم که می‌بایست در کشور به لحاظ دست یابی به انرژی‌های نو سرمایه‌گذاری شود. امروز همه دنیای استکبار در مقابل ما قرار گرفته‌اند اما آیا عزم ملی برای رشد فرهنگی و بالندگی در این نیاز مهم شکل گرفت؟

 بنیاد شهید از ساختار فعلی خدماتی و اقتصادی خارج شود و بشود جریان فرهنگی/موجب تعمیم تفکرات شهید شود

فرهنگ نیازمند عزم ملی است. ما با دفاع مقدس بازی می‌کنیم. دفاع مقدس بیشتر برای ما یک لقلقه‌ زبانی است. گرامیداشت‌ها و همایش‌ها بیشتر در این راستا برگزار می‌شود. از کدام شخصیت استفاده کنیم که جایگاه ممتازتری داشته باشد. چون جایگاه امتیازآور قابلیت پخش در رسانه را دارد. سر دفاع مقدس دعوا می‌کنیم، این شرایط به یک جریان فرهنگی تبدیل نمی‌شود موجب اغتشاش و به هم ریختگی روحیات مردم می‌شود. این یک جریان سالم فرهنگی نیست. عزم ملی یعنی اینکه هرکسی به سهمی عمل کند.

مثلا بنیاد شهید از ساختار فعلی خدماتی یا بنگاه تجاری اقتصادی خارج شود و بشود جریان فرهنگی که می‌خواهد موجب تعمیم تفکرات شهید شود. مادران امروزه وقتی بچه‌هایشان را می‌فرستند بیرون چیزی بگیرد دلشان به خدا می‌رسد اما 30 سال قبل مادران بچه‌هایشان را برای کشته شدن در راه رضای خدا فرستادند. نقش مادران از پدران بیشتر بود در حالیکه بچه‌هایشان دم تیر بودند. آن اعتقاد را چگونه باید شکوفا کرد؟ امروز مقصد دم تیر دادن نسل کنونی نیست اما حداقل باید تمایل دادن مردم به ایثار، عام باشد. تمایل به رفتار خردمندانه و رفتار انسانی باشد. آن جریان تربیتی چیست؟ نمی‌گویم تکیه‌اش باید به دفاع مقدس باشد می‌گویم در دفاع مقدس این‌ کانون‌های تربیتی وجود دارد. قابل تعمیم است. می‌شود شاخص‌های مختلفی را از آن درآورد.

جریان فرهنگی در کشورمان دلسوزی به نام حضرت آقا دارد

جریان فرهنگی در کشورمان دلسوزی به نام حضرت آقا دارد. یک وقتی باید وزارت ارشاد را انذار دهند. یک وقت باید کریمانه گوششان را بگیرند. یک وقت باید بر ایجاد بسترهای فرهنگی به موازات تاکید کنند که بتوانند با توجه به شرایط موجود با دشمنان تقابل کنند. این کافی نیست که یک تنه همه حرف‌ها را بزنند. آنچه که ایشان الان به وزارت ارشاد می‌گویند این توصیه به خیر، انذار دادن یا تشویق کردن است. بیشتر تذکر و انذار است. این بُعد فرهنگی، جریان نشده است. من نمی‌گویم با تکیه بر دفاع مقدس بلکه با تکیه بر دین و نکات تربیتی که جامعه شناسان، مربیان و متخلقین بیان می‌کنند، اقدام شود. آن‌ها می‌دانند که در دفاع مقدس برکت تربیتی وجود دارد.

درباره آن بخش هنری که سؤال پرسیدم و شما نکاتی گفتید. من هنوز معتقدم که اثرگذاری و سخن از این مفاهیم با زبان هنر را باید فارغ و فراتر از تراز یک بازیگر یا یک انسان به عنوان اینکه خود او به ماهو خودش الگو بشود یا نشود، ببینیم. کارکد اثر هنری از هر چیز دیگری وزنش بیشتر است. لذا باز هم تأکید دارم که لازم است این مفاهیم را با زبان هنر بگوییم که تاثیرگذارتر بشود. می‌گویند گاهی یک بیت شعر تاثیری می‌گذارد که یک ساعت منبر نمی‌گذارد. یا در حوزه سینما مثلا شیار143،حاج کاظمِ آژانس شیشه‌ای این‌ها کار هنری تاثیر گذار بوده است. هنرمند این پیام فرهنگی را بگیرد هضم کند و بعد بیاید این را به زبان هنر و ادبیات بگوید، خیلی اثرگذار است. با این توصیف نظر شما چیست؟

من نفی نکردم. شما قدری تاکتیکی‌تر بیان کردید. گفتید برای کارهای تجسمی میدانی. من کلی‌تر گفتم؛ گفتم ایجاد عزم ملی برای رسیدن به یک مبنای فرهنگی مناسب که بُعد ابزارش می‌تواند هنر هم باشد. آیا کارگردان شیار 143 مطلقا محصول آموزشی تربیتی نظام است؟ جریان دینی، رفتاری، خلقی فرد موثر بوده است. اگر نه می‌توانست ده‌ها فیلم دیگر باشد که نمونه‌هایش را دارید. ما باید بالقوه‌ها را شناسایی کنیم. امکان را در اختیارش قرار دهیم. مثل اینکه در جریان کارکردهای اقتصادی به دنبال پولدارهایی می‌روند که بتوانند پول را برگردانند. صرف نظر از اینکه او بازده اقتصادی خوبی دارد یا نه. نگاه ریشه‌دار و عمیق نیست. به سود فکر می‌کند نه به نتیجه، در ماحصل مورد نظر فرهنگی سود هم پیش بینی شده ولی راه را صحیح انتخاب نمی‌کنیم، وقتی نگاه سطحی است می‌شود وضع فعلی ما.

الان تدفین و مزار شهدا دارد به جریان عمیق فرهنگی تبدیل می‌شود/ چرا ما جریان قدرشناس عاشورای امام خمینی(ره) نشویم؟

حضرت امام(ره) مقاماتی را برای شهدا قائل هستند. مثلا می‌فرمایند: همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشّفاء آزادگان خواهد بود. واقعا 20 سال قبل اینطور بود؟ می‌رفتند شهید را خاک می‌کردند و می‌رفتند دنبال کارشان. اما الان دارد به جریان عمیق فرهنگی تبدیل می‌شود. فکر می‌کنید نگاه 200 سال آینده نگاه امروزه است؟ نگاه عمیق و غنی‌ای خواهد بود. چرا این فرصت را می‌گذارید زیرخاکی شود و در اختیار دیگران قرار بگیرد؟ چرا به جریان قدرشناس عاشورای امام خمینی(ره) تبدیل نشویم؟ چرا حتما باید 200 سال از عاشورا بگذرد و عده‌ای پیدا شوند و برای امام حسین(ع) مقبره بسازند؟ چرا باید اینطور عمل کنیم؟ چرا معتقدیم دفاع مقدس باید زیرخاکی شود و بعد از آن استفاده کرد؟ اگر این را متوجه شدیم می‌توانیم هرکدام‌مان کارکرد تربیتی را از دفاع مقدس به دست آوریم.

 مثلا امروز در بخش نظامی کارخانجات مختلف برای ارتش و سپاه تولید سلاح می‌کنند. این که بد نیست. این ظرفیتی برای نظام است که به توان بازدارندگی برسیم و بتوانیم در مقابل دشمن بگوییم این را داریم. اما چطور می‌شود همین جریان نمی‌رود به شکل موزه گذشته‌اش را نشان دهد؟ چرا فقط شهرداری تهران باید کنار امور خدماتی مبنایی به نام تعمیق تربیتی در بستر دفاع مقدس بیاید و موزه دفاع مقدس بسازد. در حالیکه بعضی از آن حمایت نمی‌کنند. ما که کارخانه و موشک ساختیم. صنایع دفاعی را رشد دادیم. اما عزم و اراده جدی نبود که به ساخت جریان فرهنگی عمیق کمک کنیم. توقع این بود 20 سال قبل همزمان با شروع ساخت صنایع موشکی دنبال جریان فرهنگی هم باشیم. امروز جریان فرهنگی که دارد شکل می‌گیرد مشت در برابر مشت است. سپر دفاعی. اما این را به جریان فرهنگی عمیق و اثرگذار تبدیل نمی‌کنیم تا راهبردش هم در داخل کشور موثر باشد و هم بتواند به لحاظ پیرامونی مفاهیم دفاع مقدسی را رشد دهد.

 این یک نکته مهم است که گفته می‌شود بسیاری از معضلات داخلی ما را انعکاس ظرفیت‌های بین‌المللی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در داخل می‌تواند حل کند. اینکه مردم ما به این باور و اعتماد به نفس برسند که انقلاب و دفاع مقدس آنان تا این حد الگو شده و انسان‌ساز است و طرفدارانی جهانی دارد. این باور می‌تواند قبل از هر چیز دیگری امتداد دهنده مسیر گفتمانی و اعتقادی ما باشد. جهانی شدن معارف دفاع مقدس چقدر در اهداف ما برای ایجاد این جریان فرهنگی موثر بوده است؟ این اثرگذاری واقعیت دارد؟

محصول ارزشمندی مثل سید جلیل القدر، سیدحسن نصر الله تولید نظام فعلی اسلامی ماست. دفاع مقدس ما بُعد جهانی داشته و به کشورهای منطقه صادر شده است. اما من این‌ها را به عنوان توفیقات تلقی نمی‌کنم. خیلی طبیعی است مثلا ماحصل عرفانی حوزه در روستاها هم رفته‌اند این‌ها خیلی طبیعی است امام زاده‌ها هم اثر پیرامونی داشته‌اند. اما دفاع مقدس خیلی باید وسیع عمل کند در درون ما و بُعد تربیتی چه اتفاقی افتاده؟ دفاع مقدس اگر می‌تواند محصول فرهنگی- اخلاقی داشته باشد، چقدر زینت رفتاری ما است؟ ما از چه چیزهای آن استفاده می‌کنیم؟ اگر واقعا این امر می‌تواند محصول فرهنگی داشته باشد یا حائز شرایط است چرا از آن استفاده نکردیم؟ اگر نیست چرا خاطرمان را جمع نمی‌کنیم که درش را ببندیم و بگوییم به عنوان یک امر تاریخ گذشته فقط به لحاظ تاریخی می‌توانیم از آن نام ببریم.

من معتقدم دفاع مقدس یک گوهر است یک نیازمندی تربیتی است. می‌تواند نیازمندی اجتماعی و تربیتی را تامین کند اگر این است باید مصادیقش را تعیین کند باید به جنس زندگی تبدیل شود. چه چیزهایی را می‌شود از دفاع مقدس به دست آورد که احترامی ایجاد کند، که روابط اجتماعی را رشد دهد. عمیق کند. نیاز مردم را تامین کند. نیازهای تربیتی که امروز در جامعه وجود دارد و وقتی محصولی برایش نیست کارکردهای دیگر فرهنگی رشد می‌کند و آن را به نادرستی را تامین می‌کند.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار