شهدای ایران shohadayeiran.com

پاسخ به این پرسش که آیا توافق نهایی محقق خواهد شد یا نه، در گرو تمرکز بر ۲ محور حاکم بر فضای مذاکرات است.
شهدای ایران: هفتمین دور مذاکرات هسته ای ایران و گروه 1+6 در حالی در نیویورک آغاز شده است که هنوز هم طرفین صراحتاً بر وجود «اختلافات جدی» و «فاصله زیاد» میان دیدگاههای آنها در مسائل اصلی توافق جامع تاکید دارند. به واقع، در پاسخ به این پرسش اساسی که سرنوشت مذاکرات به اتمام توافق جامع ختم خواهد شد یا خیر، پاسخ طرفین این است که هنوز شرایط لازم برای تحقق چنین توافقی در «محتوا»، ایجاد نشده است. البته «شکل» و قالب کار که مذاکره و گفتگو در قالب های دوجانبه، سه جانبه، چهارجانبه و نهایتاً 1 در برابر 6 (یعنی سازوکارها و جلوه های دیپلماسی) باشد، مهمترین چیزی است که طرفین بر آن توافق داشته اند و با وجود قهر و آشتی ها، قصد ندارند آن را از دست بدهند. شاهد مدعا اینکه طرفین با زبان شفاف و برجسته تاکید می کنند: "تا آخرین لحظه در کنار میز مذاکرات خواهند ماند و مذاکرات را ترک نخواهند کرد".

به واقع، توافق ها عمدتاً در شکل کار بوده ولی در محتوا، هنوز هم همان ارزیابی قبلی مذاکره کننده ارشد کشورمان یعنی «حدود 60 درصد متن توافق جامع» سرجای خود مانده است.

در تحلیلی که به شرح زیر پیش روی شماست، ضمن یادآوری سه دیدگاه غالب بر فضای مذاکرات هسته ای یعنی تکثرگرایی مواضع ایران و 1+5، به محورهای عمده و اساسی در دستورکار مذاکرات نیویورک و همچنین فراز و فرودها در تقریب دیدگاههای طرفین حول آنها خواهیم پرداخت؛ تحلیلی که در پرتو آن، نشانه شناسی تحولات مذاکرات هسته ای و نوع برآوردهای متفاوت طرفین و نبردهای در گرفته در این عرصه، از دشواری‌های جدی در تحقق توافق جامع در مهلت باقیمانده تا 3 آذر خبر می دهد.

 

    سه دیدگاه در مذاکرات هسته ای

روشن است که علت اصلی باقیماندن طرفین در نقطه حاصله در دورهای قبلی مذاکراتی یا پیش نرفتن جدی گفتگوهای اخیر، رویارویی سه دیدگاه بارز در صحنه مذاکرات است، دیدگاههایی که البته پویا و سیال بوده و در یک نقطه معین میخکوب نشده اند:

 

الف- دیدگاه افراطی آمریکایی

دیدگاه افراطی، متعلق به آمریکاست که «حداکثر امتیاز» از ایران را در قالب «بالاترین محدودیت های ممکن» بر برنامه هسته ای از یک سو و دادن «کمترین معوض های ممکن» دنبال می کند. ترجمه این معیارها در مذاکرات جاری این است که در طیف امتیازهای گرفتنی از ایران، مثلاً ظرفیت غنی سازی ایران حتی در سطح زیر 5 درصد، از 4 تا 5 هزار سو فراتر نرود.

 این به معنای آن است که ظرفیت فعلی فعال غنی سازی ایران که حدود 9500 سو می باشد، به حدود 40 تا 50 درصد تقلیل یابد. از طرف دیگر، در خصوص امتیازهای دادنی به ایران، تحریم ها تنها در قالب «تعلیق» جزئی تا کامل پیش برود بدون آنکه دولت آمریکا تعهدی در زمینه لغو کامل تحریم ها در یک دوره زمانی مشخص را بپذیرد. از همین روست که طی هفته های گذشته مدام تاکید شده که لغو تحریم ها کار کنگره بوده و خارج از صلاحیت دولت اوباما است. یا در زمینه لغو تحریم های شورای امنیت، نماینده آمریکا در نشست ویژه شورای امنیت که هفته پیش راجع به ایران برگزار شد، صراحتاً تاکید کرد که این امر، کار شورای امنیت است و نه اعضای 1+5.

 

ب- دیدگاه موازنه منطقی نگرانی-حق

دیدگاه منطقی این است که بازی به صورت برد-برد و به گونه‌ای متوازن دنبال شود به طوری که ایران با رفع نگرانی‌های غرب در دو قواره استمرار و تشدید نظارت‌های بین المللی/تغییر طراحی رآکتور اراک، از حقوق خود برای داشتن یک برنامه صلح آمیز امن و مورد حمایت بین المللی به طور کامل برخوردار باشد.

 در این زمینه، ایران نسبت به طرحهای فنی که توازنی میان رفع نگرانی غرب-تضمین و استیفای حقوق ایران برقرار کند، رویکرد استقبال اتخاذ کرده است. با اینکه موضع ایران دارای جذابیت و منطق همه پذیر در افکار عمومی است، متاسفانه تاکنون دیپلماسی عمومی فعالی برای انتقال پیام و ارتباط گیری موثر در این عرصه نداشته ایم.

 

ج- دیدگاه میانه و سرگردان

دیدگاه میانی هم وجود دارد که در طیفی میان حداقل تا حداکثرگرایی قرار دارند و بیش از آنکه معطوف به منطقی خاص باشند، گهی پشت به زین و گهی زین به پشت را در پیش رو دارند. در این میان، روسیه به دیدگاه ایران نزدیک تر است و این امر به ویژه طی حدفاصل وین 6 و نیویورک تقویت شده است. فرانسه و انگلیس به موضع آمریکا نزدیک ترند هرچند از زیاده خواهی آمریکا حمایت کامل ندارند. به عنوان نمونه، نماینده انگلیس در نشست هفته پیش شورای امنیت تاکید کرد که باید با انعقاد توافق جامع، «همه تحریم های ایران لغو شود». این به معنای آن است که انگلیسی ها در این زمینه با دیدگاه ایران همراه هستند ولی در موارد دیگر، با نگاه آمریکا یا چیزی نزدیک به آن. چینی ها هم اخیراً بدون آنکه به سمت یکی از طرفین حرکتی روشن را در پیش بگیرند، هر دو طرف را به متعادل کردن مواضع خود برای تحقق پذیری توافق فراخوانده اند. در واقع، چین بازی به ظاهر بیطرف را نشان داده است که از مذاکرات، یک نتیجه دو سر سود را کسب کند.

در نهایت، در میان محورهای باقیمانده در مذاکرات هسته ای، این سه دیدگاه حتی در یک مورد از آنها نیز به وحدت نرسیده اند و همچنان به صورت موازی وجود دارند. از این روست که «اختلاف جدی» به صورت کامل معنادار و صادق است.

 

    هفت محور اساسی باقیمانده در مذاکرات توافق جامع

محورهای باقیمانده در مذاکرات هسته ای، در 7 مورد عمده خلاصه می شوند که می توان آنها را در سه دسته به شرح زیر دسته بندی کرد:

الف- محورهای تعهد/محدودیت پذیری ایران

    ظرفیت غنی سازی ایران در دوره توافق جامع؛
    رآکتور آب سنگین اراک؛
    تاسیسات غنی سازی فردو؛
    تحقیق و توسعه؛

ب- محورهای تعهد/محدودیت پذیری غرب

    لغو تحریم ها؛
    آزادسازی درآمدهای مسدود شده ایران؛

ج- محورهای عام و دوطرفه

    زمان بندی دوره اجرای توافق جامع.

البته 7 محور فوق، از یک درجه اهمیت برخوردار نیستند. بلکه میان آنها مسائلی دارای اهمیت حیاتی هستند و برخی نیز به عنوان پوششی برای به کرسی نشاندن مواضع در زمینه مسائل حیاتی به بازی گرفته شده و مورد استفاده قرار می گیرند.

 

    چهار نکته در توصیف شاخص های مذاکرات هسته ای جدید

با درنظر گرفتن تصویر فوق از مواضع طرفین، چند نکته زیر را باید متذکر شد:

 

اولاً موضع واحدی در سطح مذاکرات برای هیچ یک از موضوعات فوق وجود ندارد. بلکه برای هر یک، تعدادی راه حل ها ارائه شده است که اگر محتوای شان بررسی شود، هر سه دیدگاه فوق را می توان در میان آنها به وضوح دید. مثلاً در مورد ظرفیت غنی سازی، طرح آمریکا در حدود چند هزار سانتریفیوژ است؛ روسیه به نسبت و در مقایسه با آمریکا، تعداد ماشین‌های بیشتری را معقول می داند. اما ایران، در کنار 8 هزار ماشین نسل اول فعال فعلی (و 11 هزار غیرفعال)، تقاضای افزایش آنها متناسب با یک طرح پلکانی معطوف به نیازهای آینده تا 190 هزار سو دارد. البته معیارهای کمی در مورد آستانه این عرصه، مستند به بیانات رهبر معظم انقلاب نیز هست.

ثانیاً قلب چالشهای طرفین در روند توافق جامع را 2 مساله از 7 مساله فوق تشکیل می دهد: ظرفیت غنی سازی و لغو تحریم ها. طی هفته های اخیر بعد از مذاکرات وین 6، کلیدواژه مواضع مقامات آمریکایی و حتی اروپایی را مقوله ظرفیت غنی سازی تشکیل داده اند. سایر محورهای مرتبط با محدودسازی یا کنترل فنی یا نظارتی فعالیت های هسته ای، از درجه دوم اهمیت برخوردارند. از نظر ایران نیز حقوق اقتصادی مرتبط با توافق ژنو، حائز اهمیت کلیدی و حیاتی جلوه گر شده است.

ثالثاً، استمرار مذاکره و جدیت در توافق، مسئله‌ای است که طرفین با درجات و اشارات مختلف، در مورد آن وحدت و اشتراک دارند. این امر نشات گرفته از درک مشترک آنها در مورد پیامدهای شکست در مذاکرات است. نتایج و پیامدهای این وضعیت آن گونه منفی است که هیچ یک از آنها مایل نیستند طوری رفتار کرده یا اعلام مواضع کنند که چنین وضعیتی در آینده به آنها منتسب شود و هزینه آن را به همین منوال تحمیل کنند.

رابعاً تضادها یا تقابل‌ها و یا تفاوت‌ها در مواضع طرفیت، عمدتاً معطوف به بردن «بُرد» به سمت خود و کم کردن «بُرد» طرف مقابل است. یعنی هیچ یک از طرفین مایل به بی نتیجه کردن مذاکرات یا به شکست واداشتن آن را ندارند. بلکه نبرد محاسبات به شدت در دورهای اخیر و آتی مذاکراتی جاری است. زیرا توافق برای همه طرفها، بهتر از ناکامی مذاکرات است. اما معنای مخالف این نکته یا برآورد، آن است که به ویژه طرف آمریکایی می خواهد بالاترین امتیاز ممکن را از جدیت ایران برای توافق به دست آورد. از همین روست که اگر یک روزی در نشست های قبلی مذاکراتی «لغو» تحریم ها را مطرح می کرد تا ایران به تعلیق غنی سازی 20 درصد یا اکسید کردن و ... راغب شود، در دورهای اخیر ادبیات خود را به سمت «تعلیق» برده است. به واقع، آمریکایی‌ها برآوردشان این است که چماق تحریم را همواره تا نزدیکی دقیقه 90 اجرای توافق جامع بالای سر ایران نگه دارند تا ایران مجبور به اجرایی کردن همه الزامات احتمالی در این توافق بشود. دومین محور برآورد آمریکا این است که دیدگاه ایران در رابطه با «ظرفیت غنی سازی» امکان تعدیل دارد. به ویژه به دنبال آن است که با اصرار بر لزوم تعدیل وضعیت فعال فعلی به 40 تا 60 درصد، ایران مجبور شود هم ظرفیت های فعال نشده و سانتریفیوژهای غیرفعال و فاقد تزریق گاز (حدود 11 هزار ماشین) را همچنان غیرقابل استفاده نگه دارد و هم از ادعای افزایش تدریجی به صورت پلکانی برای دوره بعد از خاتمه تامین سوخت بوشهر توسط روسیه، دست بکشد.  

میزان اصرار آمریکا بر این برآوردها در عمل، بستگی به طیف احتمالات تاثیرگذاری-تاثیرپذیری در قبل و بعد از مذاکرات و چراغ های سبز و قرمزی دارد که مقامات دیپلماسی طرفین به یکدیگر می دهند. از همین رو، رفتار و موضع ما قطعاً باید به گونه ای باشد که آمریکایی‌ها این احتمال را جدی بگیرند که با «وارد کردن فشارهای زیاد بر ایران، مذاکرات تحمل ناپذیر می شود». به نظر می رسد که سخنان رئیس جمهور طی هفته جاری از جمله در رژه نیروهای مسلح خطاب به گزینه های رفتاری غرب در مذاکرات آینده، کارکردی مثبت در همین راستا داشته باشند و این پیام ها، نباید رها شوند.

جمع بندی

با توجه به آنچه اشاره شد، پاسخ به این پرسش که توافق نهایی محقق خواهد شد یا خیر یعنی رسیدن به جواب قابل اعتناد در زمینه محقق شدن یا نشدن توافق نهایی، در گرو تمرکز بر این 2 محور است. آمریکایی‌ها در مورد ظرفیت غنی سازی ایران، رویکرد حداکثر محدودیت و در مورد بهره مندی ایران از نتایج لغو تحریم ها، حداقل امتیازدهی را دنبال می کنند. این سه دیدگاه هنوز هم بر فضای مذاکرات دور هفتم در نیویورک سایه انداخته اند. رویکرد افراطی آمریکایی، تخریب کننده فضای مذاکرات و حرکت آن به سمت تفاهم و توافق است. از همین روست که اگر رویکرد دو وجهی آمریکا (حداکثرگرایی در امتیازگیری و حداقل گرایی در امتیازدهی) طی مذاکرات نیویورک تغییر نکند، به نظر نمی رسد با پایان یافتن مهلت تجدیدیه توافق وین نیز اتمام نگارش متن توافق جامع محقق شود بلکه احتمالاً گزینه های دیگری نظیر تمدید یا تجدیدیه دوم توافق ژنو در دستورکار قرار خواهد گرفت. این گزینه، نتیجه ناگزیر ادامه مذاکرات با وجود عدم توافق در مهلت مقرر است.

البته، نتایج مذاکرات در دورهای گذشته حول متن توافق جامع را نباید نادیده گرفت. همانگونه که پیداست، به نظر می رسد موارد متعددی از مسائل مرتبط با اقدامات ایران و غرب در دورهای پیشین مورد توافق قرار گرفته یا اختلاف جدی در اصل و محتوای آنها وجود ندارد. به عنوان نمونه، اینکه ایران غنی سازی 20 درصد را در دوره توافق نهایی نیز همچنان تعلیق کند؛ اینکه غنی سازی در ایران بماند و طرح انتقال غنی سازی به خارج از ایران منتفی شود، اینکه فردو یا رآکتور آب سنگین اراک تعطیل نشوند یا ماهیت آن به آب سبک تبدیل نگردد؛ اینکه ایران به سمت تصویب و اجرای پروتکل الحاقی حرکت کند، همگی مواردی هستند که می توان گفت در میان «اختلافات اساسی و جدی باقیمانده» قرار ندارند. اما این توافق ها، حول مسائلی بوده اند که برای طرفین جزء مسائل «اساسی» نبوده‌اند. همانگونه که طرفین نیز قبلاً تصریح داشته‌اند، روند گفتگوها و نگارش متن، تدریجی و از مسائل عادی و نه چندان مهم به سمت مسائل مهمی بوده است که گفتگوهای زیادی را نیاز داشته‌اند. از این رو، آنچه به عنوان حدود 60 درصد پیشرفت در متن توافق جامع تلقی شده است، چیزی حدود 20 درصد ارزش محتوایی این توافق را تشکیل داده اند. به تعبیر دیگر، 40 درصد مسائلی که هنوز مورد اختلاف است،از نظر اعتبار و اهمیت برای طرفین، حدود 80 درصد توافق جامع را تشکیل می دهند.

*تسنیم

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار