شهدای ایران shohadayeiran.com

شهدای ایران: ساعت 15و3 دقیقه بامداد است و باز مثل همیشه بی خواب شده ام از بستر برمی خیزم و پشت دستگاه می روم . همه خوابند ، همه جا سکوت است و آرامشی ناگفتنی به آدم دست می دهد . می خواهم تو این نیمه شب درد دل کنم. تو روز چنین احساسی را ندارم اما در عمق شب، در انتهای سکوت که فقط تک تک ساعت ها به گوش می رسد احساسش حس می شود. خانواده ام در خواب کامل هستند چون بی خوابی هایم برایشان عادت شده و اگر مدتی من بی خواب نشوم آنها بی خواب می شوند.
من یک جانبازم اگر لایق آن باشم و همیشه سعی می کنم لحطه ای آن را فرامکوش نکنم چرا که یک حرکت نابجا را اگر کسی از من ببیند حتما" می گوید بفرما این هم جانباز مملکت ولی ما که معصوم نیستیم و از لغزش در امان نیستیم .
بروید زندگی شهید سید مجتبی علمدار جانباز ضایعه نخاعی ساری را بگردید. تمام لحظه های عمرش عطر بوی گل محمدی میداد همان عطری که هنگام نماز در سنگرها میزدیم این شهید واقعا" سوگند میخورم لحظه ای از زندگی خود را غفلت نکرد و آنقدر زیبا شهید شد که به زعم همه ، سالار گلزار شهدای ساری است. یک روز یک نظامی آمد سر قبر سید مجتبی کلاهش را برداشت و پس از ذکر فاتحه ایستاد کلاه به سر گداشت و با صلابت احترام نظامی گذاشت و رفت.
عزیزان این منزلت به راحتی به دست نمی آید. یکی است مانند سید مجتبی یکی دیگه فاکتور 20 هزار تومانی گرفته و با کارمند بنیاد چانه می زند!
سرتان را درد نیاورم میخواهم یک تجربه خودم را با شما در میان بگذارم .

از ابتدا من به خاطر مصرف داروهای اعصاب و روان در 34 سالگی قسمت عمده ای از دندان هایم را از دست دادم. پس از ترمیم در43 سالگی دیگر تمام دندان هایم را از دست دادم. وقتی به بنیاد مراجعه کردم بنیاد گفت چون فک شما سالم است هزینه ای به شما تعلق نمی گیرد. ما هم به صورت اتفاقی به آقای ساقی گفتیم و ایشان با دکتر عباسپور معاونت بهداشت و درمان بنیاد صحبت کردند و آقای عباسپور به معاونت بهداشت و درمان بنیاد استان مازندران فرمودند این هزینه پرداخت شود و ما رفتیم پیش دکتری که قبلا" در درمانگاه بنیاد کار می کرد و با هم مراوده داشتند. این آقای دکتر با شراقت پروتزی برایم گذاشتند و پولش را بنیاد به ایشان پرداخت کرد اما به خاطر اینکه مواد مصرفی در ساخت پروتز بی کیفیت و ارزان بود و برای صرفه جویی جیب دکتر این پروتز را گذاشتیم و خیالمان دیگر جمع شد که مشکلمان اساسی حل شده .

هنوز یک سال نشده هنگام غذا خوردن پروتز از وسط شکست و ما هاج و واج ماندیم که مگر ممکن است؟ به دنبال تعمیر آنها هم نرفتم بلکه بهترین گزینه را انتخاب کردم. بدون اینکه حتی به بهداشت و درمان استان بروم، رفتم یک کلینیک خصوصی و تماما" با هزینه شخصی یک دست پروتز دندان با کیفیت خوب و جنس آلمانی سفارش دادم. آن را تحویل گرفتم و اکنون به مرحله ای رسیده ام که به راحتی غذا می خورم. به بنیاد نرفتم چون رویم نمی شد که هر سال از آنها هزینه ساخت پروتز بگیرم. خدا شاهده خجالت می کشیدم ولی با صرف حدود 2 میلیون تومان مشکلم اساسی حل شد و شرمنده کسی نشدم. به خدا جا نماز آب نمی کشم ولی یک جانباز هم باید شأن و منزلت خود را حفظ کند و فقط به دنبال دریافت فاکتورها نرود .امیدوارم همه ایثارگران از قداست ایثارگری خود احساس غرور کنند و برای اندکی از مال دنیا از نام جانبازان مایه نگذارند.
ما جانبازان زیر ذره بین هستیم. پس بیائید چون سید مجنبی زندگی کنیم و شهادتی پر از افتخار و صلابت را نصیب خود کنیم. برای شادی روح سید مجتبی علمدار صلوات.
انتشار یافته: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
مرتضی خاکپور
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۲
0
1
...

وقتی نگاهت می کنند :

عینک بزن یادت نره
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار