شهدای ایران shohadayeiran.com

نشر ۲۷ که ناشر کتاب‌های حوزه دفاع مقدس است، با کتاب‌های «اسرار مکتوم»، «بازمانده» و «پهلوان گود گرمدشت» به نمایشگاه ۲۷ کتاب آمده است.
به گزارش شهدای ایران؛ نشر 27 که ناشر کتاب های حوزه دفاع مقدس است، با کتاب های «اسرار مکتوم»، «بازمانده» و «پهلوان گود گرمدشت» به نمایشگاه آمده است.

کتاب «اسرار مکتوم» در برگیرنده مصاحبه هایی دست اول با روایت هایی بکر و بدیع از شاخص ترین چهره های سیاسی – نظامی کشور، طی جنگ هشت ساله می باشد که به اهتمام محمدحسن محققی از سوی «نشر27» تدوین منتشر شده است. این کتاب که چاپ اول آن به نمایشگاه رسیده است در 3000 نسخه و با قیمت 35000 تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.

کتاب «بازمانده» اثری در گونه تاریخ شفاهی و در برگیرنده خاطرات مصطفی عبدالرضا، از همرزمان شهید دکتر مصطفی چمران در ستاد جنگ های نامنظم، طی نه ماه ابتدایی جنگ و یکی از رزمندگان موثر و پیشکسوت یگان زرهی و گردان شهادتِ لشگر 27 محمد رسول الله در دوران دفاع مقدس است.

سید حسین هوشی سادات نویسنده کتاب است. در بخشی از این کتاب می خوانیم: «یکبار در حین آموزش، دکتر چمران آمد. با نیروها احوالپرسی کرد و بعد برایمان صحبت کرد. ایشان گفت: «من شماها را چریک می دانم. وقتی رادیو عراق اعلام می کند، چریک های گروه چمران وارد اهواز شدند؛ یعنی چی؟ این نشان دهنده وحشت دشمن از قدرت شماست. پس خودتان را دست کم نگیرید. اما جنگ سختی، گرسنگی و تشنگی دارد. یک چریک باید توانایی بدنی و آمادگی کامل رزمی داشته باشد...» این اثر نیز در 3000 نسخه به قیمت 12000 تومان برای بار اول در نمایشگاه عرضه شده است.

هشتمین جلد از مجموعه بیست و هفت در 27 با عنوان «پهلوان گود گرمدشت» که حاوی زندگی نامه شهید حسین قجه ای فرمانده پرافتخار گردان سلمان از لشگر 27 محمد رسول الله است به قلم گلعلی بابایی در نمایشگاه کتاب در معرض دید عموم قرار گرفته  است. به گفته مسئول غرفه این انتشارات این کتاب با پیگیر مادر بزرگوارِ شهید منتشر شده است. این کتاب در 3000 نسخه با قیمت 8000 تومان به نمایشگاه کتاب آمده است.

در قسمتی از این کتاب آمده است: «با حاج محمود شهبازی، داخل سنگر فرماندهی محور سلمان نشسته بودیم. برای ناهار عدس پلو، داخل کیسه های پلاستیکی داده بودند. یکی از پلاستیک ها را پاره کردیم و به اتفاق شهبازی مشغول خرودن شدیم. در همین لحظه حسین قجه ای فرمانده گردان سلمان فارسی، وارد سنگر شد. سرتاپای لباس هایش، خاکی و آغشته به خون بود. دست هایش هم تا آرنج خونی بود، چون شخصا مجروحین گردان را به عقب منتقل کرده بود...»

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار