شهدای ایران shohadayeiran.com

شهدای ایرانآه که غم هجران زهرا (س) را آسمان و زمین هم نمی‌توانند تاب بیاورند اما علی (ع) مأمور به صبر است ... و این صبر امروز بر حجت بن الحسن (عج) است تا روز موعودی که در قامت منتقم خون فاطمه (س) قدم بر چشمان خلقت بگذارد ... آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبة أمک فاطمة الزهراء ... 




 حضرت زهرا علیهاالسّلام، محور حدیث کساء 

در سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، بخشهایی از سخنان ارزشمند آیت الله جوادی آملی پیرامون حجیت حضرت زهرا و عصمت ایشان در اینجا گردآوری شده که به شما مخاطبان گرامی ارائه می گردد: 

عصمت، محور حجیّت حضرت زهرا

اینکه گاهی گفته می‌شود این بانو حجت بر ائمه (علیهم السلام) است؛ برای این جهت است که در حجیت، نبوّت یا رسالت یا امامت لازم نیست؛ آنچه که محور حجیت است. عصمت است اگر یک انسانی معصوم بود. ما یقین داریم حرف او فعل او تقریر او سکوت او و قیام او و قعود او حجت خداست. اینکه در زیارت «آل‌یس» به پیشگاه ولی عصر (ارواحنا فداه) سلام عرض می‌کنیم، به تک تک حالات او سلام عرض می‌کنیم؛ برای اینکه تک تک حالات او معصومانه است «السلام علیک حین تقوم، السلام علیکم حین تقعد، السلام علیک حین تقرأ وَتبین، حین ترکع وَتسجد»؛ آن وقتی که برمی‌خیزی، آن وقتی که می‌نشینی، آن وقتی که سخن می‌گویی، آن وقتی که تقریر می‌کنی، آن وقتی که رکوع داری، آن وقتی که سجود داری. جامع همه این‌ها‌‌ همان است که در سورهٴ مبارکهٴ «انعام» آمده است که ﴿قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی﴾ [۱۹] خب اگر کسی معصوم بود، حیات و مماتش این است، شئون حیات و ممات این است [و] ما به تک تک این شئون معصومانهٴ معصوم عرض ادب می‌کنیم. 

معیار حجیت عصمت است؛ نه نبوت و نه رسالت و نه امامت و چون این بانو (سلام الله علی‌ها) معصومه است، حجت خداست. 

سرّ حجیت حضرت زهرا (س) بر ائمه

اینکه گاهی علی‌بن‌ابی‌طالب (سلام الله علیه) به سخنان بی‌بی استشهاد می‌کند که فاطمه چنین گفته است این استدلال به قول حجت‌الله است [۲۰]؛ اما سر اینکه او حجت بر معصوم هم هست، این است که ائمه (علیهم السلام) عالم غیب‌اند «بما کان وبما یکون وَبما هو کائن الی یوم القیامة»؛ اما منابع علمی این‌ها گاهی از رسول اکرم (صلّی‌ الله علیه وآله وسلّم) شنیده‌اند، گاهی از باطن قرآن کمک می‌گیرند و گاهی از مصحف فاطمه [است] وقتی امام معصوم (سلام الله علیه) دارد خبر غیب می‌دهد؛ از او سؤال می‌کنند که این خبر غیب را از کجا گرفته‌ای. می‌گوید: در مصحف مادرمان [است] خب، این مصحف فاطمه چیست؟‌‌ همان است که جبرئیل (سلام الله علیه) نازل می‌شد و این معارف را می‌فرمود و وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) تلقی می‌کرد؛ بعد به امیرالمؤمنین می‌فرمود [و] امیرالمؤمنین املای او را نوشته و کتابت می‌کرد (کاتب این بخش از وحی هم بود)، شده مصحف فاطمه. آن وحی تشریعی بود که با انقطاع عمر مبارک رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) به پایان رسید. 

انقطاع وحی تشریعی و باقی بودن وحی تسدیدی

اگر در نهج‌البلاغه آمده است که وجود مبارک امیرالمؤمنین درباره رحلت پیغمبر (سلام الله علیهما) فرمود: «لقد انقطع بموتک ما لم ینقطع بموت غیرک من النبوّة والانباء من أخبار السماء» [۲۱] آن ناظر به وحی تشریعی است، وگرنه وحی تسدیدی، تعریفی، انبائی (انحا و اقسام وحی) که «الی یوم القیامة» مخصوصاً در شبهای قدر نازل می‌شود، این دوام دارد. این گونه از وحی‌ها در شبهای جمعه در لیالی قدر بر ائمه (علیهم السلام) نازل می‌شد و وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) هم نازل می‌شود. این وحی قطع نشده است؛ این‌گونه از معارف غیبی به وسیله جبرئیل (سلام الله علیه) نازل می‌شد، فاطمه (سلام الله علی‌ها) تلقی می‌کرد و این‌ها را حفظ می‌کرد و برای امیرالمؤمنین املا می‌فرمود، وجود مبارک امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) این‌ها را می‌نوشت، شده مصحف فاطمه و این مصحف الآن در نزد وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) هست. این از منابع علم غیب ائمه (علیهم السلام) است که وقتی از یک امام معصومی سؤال می‌کردند یا گاهی خود آن‌ها بلا واسطه و قبل از سؤال و مستقیم می‌فرمودند: در مصحف جده ما (در مصحف فاطمه) چنین آمده است. این می‌‌شود حجت خدا بر خلق اجمعین، مخصوصاً در معارف غیبی نسبت به ائمه اطهار (سلام الله علیهم اجمعین). 

ضرورت تأسی به حضرت زهرا (س)

حالا این بانو که برای همه ما اسوه است در این بخش ما موظفیم مثل آن حضرت حرکت کنیم منتها او در حد آفتاب [و] ما در حد شمع او فضای کل جهان را روشن می‌کند منتها ما در زندگی خاص خودمان مثل شمع نور می‌دهیم و فضای زندگی خود را روشن کنیم.

[۱] ـ سورهٴ انعام، آیهٴ ۱۶۲
[۲] ـ الخصال، ج۲، ص۶۱۸؛ حضرت امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) در حدیث اربعمائه، بعد از سفارش به گفتار خوب در مراسم تجهیز مردگان، چنین فرموده است: «فأنّ فاطمة بنت محمد (صلّی الله علیه وآله وسلّم) لما قبض ابو‌ها ساعدت‌ها جمیع بنات بنی‌هاشم؛ فقالت: دعوا التعداد و علیکم بالدعاء»؛ یعنی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علی‌ها) بعد از ارتحال رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) به زنان بنی‌هاشم که او را در ماتم یاری می‌کردند و زینت‌ها را‌‌ رها کرده و لباس سوگ در برنموده، مرثیه می‌خواندند، فرمود: این حالت را‌‌ رها کنید و بر شماست دعا و نیایش.
[۳] ـ نهج‌البلاغه، خطبهٴ ۲۳۵


 حضرت زهرا علیهاالسّلام، محور حدیث کساء 

در کتب معتبر حدیثی شیعه و سنی واقعه کساء نبوی آمده است. اینکه پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله چهار تن از نزدیکانش را در زیر عبای خیبری جمع کردند و فرمودند: «اینها اهل بیت من هستند»؛ و بعد هم آیه شریفه در شأن ایشان وارد شد که: « إِنَّما یُریدُ اللَّهُ‏ لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَكُمْ تَطْهیراً ». (33/33)

یکی از کسانی که اهل کساء بود به اتفاق همه مسلمین حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها بودند. و در نقل مشهور ایشان گزارشگر این واقعه مهم تاریخ اسلام بودند.

جابر بن عبدالله انصاری قال: سمعتُ فاطمة انّها قالت: دخل ابی رسول الله فی بعض الایام...[1]
 
حدیث کساء در روایات اهل سنت

[مسند احمد حنبل 6/ 323] به سند خود، از «شهر بن حوشب» از «امّ سلمه» روایت كرده است كه در یكى از روزها، رسول اكرم صلّى اللّه علیه و آله خطاب به حضرت زهراى مرضیه علیها السّلام، فرمود: همسر و دو فرزندت را نزد من آور. پس از آنكه حضور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب شدند، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله كساء (عباى) بافت فدك را بر روى آنان انداخت و دست مباركش را بر روى سرشان گذاشت و فرمود:

پروردگارا! اینان «آل محمد» اند. اینك، درود و بركتهاى خودت را بر «محمد و آل محمد» عنایت كن كه تو پسندیده و باعظمتى. «امّ سلمه» گوید: پیش آمدم و گوشه عبا را بالا بردم كه زیر كساء داخل شوم، پیغمبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله گوشه عبا را از من گرفت و پایین افكند و فرمود: عاقبت تو بخیر است!

[مستدرك الصحیحین 3/ 108] به سند خود، از «عامر بن سعد» روایت كرده است كه در یكى از روزها، «معاویه» خطاب به «سعد بن ابى وقاص» گفت: چه چیزى مانع توست كه از پسر ابوطالب نكوهش نمى‏كنى؟ «سعد» گفت:

ازحضرت على علیه السّلام بدگوئى نمى‏كنم، هر گاه بیاد سه خصلت مى‏افتم كه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله آنها را ویژه على علیه السّلام قرار داده است و اگر یكى از آنها، در اختیار من بود، بیشتر دوست مى‏داشتم از مركبهاى قرمز رنگ كه در اختیار من است!

«معاویه» از او، پرسید: اى أبو اسحاق! آنها را بیان كن. گفت:

1- از على بدگوئى نمى‏كنم مادامى كه بیاد مى‏آورم آن موقع را كه وحى نازل شد، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله على و دو فرزندش، حسن و حسین، و حضرت فاطمه زهرا علیهم السّلام را در زیر جامه خود برد و گفت: پروردگارا! اینان «اهل بیت» من هستند. دوم... [2]

در اصل تحقق این واقعه میان شیعه و سنی اختلافی نیست؛ حتی از علمای اهل سنت کسانی همچون ابن حجر، شبلنجی، علامه شیخ محمد مصری در کتاب "اتحاف اهل الاسلام" بر تکرار آن و اینکه این واقعه هم در خانه امّ سلمه اتفاق افتاده و هم در خانه حضرت زهرا علیهاالسّلام، اذعان دارند. [3]
 
احتجاجات امیر مومنان به حدیث کساء

الف. احتجاج در برابر اظهار انبساط أبوبكر از بیعت مردم: أمیر المۆمنین علیه السّلام فرمود: تو را به خدا سوگند، آیا آیه تطهیر از رجس درباره من و خانواده و فرزندان من نازل شد یا براى تو و خانواده ‏ات؟

أبوبكر گفت: براى شما و خانواده‏اتان نازل شد.

أمیر المۆمنین علیه السّلام فرمود: تو را به خدا سوگند، آیا رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله در زیر كساء براى من و خانواده و فرزندانم دعا كرد كه «خداوندا، اینان أهل بیت منند، آنان را به سوى خود و بهشت رضوانت بخوان نه به آتش» یا براى تو و خانواده و فرزندانت؟

أبوبكر گفت: براى شما و اهل بیت و فرزندانتان دعا كرد. [4]    

ب. احتجاج بر قوم پس از وفات عمر بن خطاب بر پنج تن از اهل شورى براى اولویت خود: فرمود: شما را به خدا سوگند! آیا جز من كسى در میان شما هست كه رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله كساء و شمد خود را بر او و همسر و دو فرزندش كشیده و فرموده باشد: «خدایا من و اهل بیتم را به سوى بهشت خود فرا خوان نه به آتش»؟ گفتند: نه. [5]
 
سند حدیث کساء در آثار علمای گذشته

برخی توهم کرده اند که حدیث کساء در کتب معتبر از علمای پیشین موجود نبوده است و اولین بار مرحوم طریحی در کتابش این گونه نقل کرده است، در صورتی که این درست نیست؛ زیرا علاوه بر شهید ثانی مرحوم دیلمی نیز این حدیث را به همین مضمون و تعابیر نقل کرده اند.
علّامه سید محسن امین (ره) در كتاب اعیان الشّیعه، چند كتاب از تألیفات دیلمی را به این ترتیب ذكر مى ‏كند:

1. ارشاد القلوب الى الصّواب المنجى من عمل به من المیم العقاب كه در دو جلد چاپ شده است.
2. غرر الاخبار و درر الآثار، فی مناقب الاطهار علیهم السّلام

كه حدیث كساء معروف كه در كتاب منتخب طریحى آمده، در همین كتاب مذكور است، به احتمال قوى این كتاب در اواسط قرن هشتم هجرى تألیف شده است. [6]

و اما نقل شهید ثانی در ذیل خواهد آمد.
 
محور آل عباء

اما آنچه در اینجا مورد نظر است این است که حضرت فاطمه علیهاالسلام در میان اهل کساء چه جایگاهی داشته اند با اینکه تمامی پنج تن آل عباء از برگزیدگان مسلمین در پیشگاه الهی بودند؟

جایگاه ایشان با تعبیر بلندی که در حدیث شریف کساء آمده است می توان بدست آورد و آن عبارت این است که:

فقال الأمین جبرائیل: یا ربّ من تحت الكساء؟ فقال تعالى: هم أهل بیت النبوّة و معدن الرّسالة و هم‏ فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها. [7]

اینکه خداوند برای معرفی پنج تن، حضرت فاطمه علیهاالسّلام را محور قرار می دهد. وقتی جبرئیل از خداوند می پرسد که اینان کیانند که در زیر عبای جمع شده اند؛ خداوند در جواب می فرمایند: « اینان فاطمه و پدر و شوهر و فرزندان فاطمه هستند ». یعنی همگی با فاطمه علیهاالسّلام خویشاوندند. همگی از نزدیکان فاطمه علیهاالسّلام هستند همگی با این بانو نسبت دارند.
 
پی نوشت ها:
1. بحرانى اصفهانى، عبد الله بن نور الله، عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال مستدرك سیدة النساء إلى الإمام الجواد، 10جلد، مۆسسة الإمام المهدى عجّل الله تعالى فرجه الشریف - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1413 ق. ص931
2. محمد باقر ساعدی،فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، قم: انتشارات فیروزآبادی، چاپ اول، 1374ش، ج‏1، ص 370
3. سیدعلی موحد ابطحی، حدیث کساء گوهر پنهان، قم، چاپ اول خرداد 1387ش، ص23-24
4. احمدبن علی طبرسی، احتجاج-ترجمه بهراد جعفرى، تهران: اسلامیه، چاپ اول، 1381ش، ج‏1، ص 265-266
5. همان، ج‏1، ص 289   
6. ارشاد القلوب-ترجمه علی سلگى، قم: ناصر، چاپ اول، 1376ش، ج‏1، ص 9
7. شهید ثانى، زین الدین بن على، مُسكّن الفۆاد عند فقد الأحبّة و الأولاد، 1جلد، بصیرتى - قم، چاپ: اول، بى تا. ص: 155


 گفتار اميرالمؤمنين در خاك‌سپارى ام ابیها سلام الله علیها 

السلام عليك يا رسول ‏اللَّه عنى و عن ابنتك النازلة فى جوارك والسريعة اللحاق بك قل يا رسول‏اللَّه عن صفيتك صبرى، ورق عنها تجلدى الا ان لى فى التأسى بعظيم فرقتك و فادح مصيبتك موضع تعز. فلقد و سدتك فى ملحودة قبرك و فاضت بين نحرى و صدرى نفسك. فانا لله و انا اليه راجعون فلقد استرجعت الوديعة و اخذت الرهينة اما حزنى فسرمد، اما ليلى مستهد الى ان يختار اللَّه لى دارك التى انت بها مقيم. و ستنبئك ابنتك بتضافر امتك على هضمها فاحفها السؤال و استخبرها الحال. هذا و لم يطل العهد و لم يخل منك الذكر والسلام عليكما سلام مودع لا قال و لا سئم فان انصرف فلاعن ملالة و ان اقم فلاعن سوءظن بما وعداللَّه الصابرين.(1) 

درود بر تو اى فرستاده خدا از من و دخترت كه در جوارت آرميده، زودتر از ديگران به تو رسيده.

اى فرستاده خدا مرگ دختر گراميت عنان شكيبايى از كفم گسلانده و توان خويشتن‏داريم نمانده اما براى من كه سختى جدايى تو را ديده و سنگينى مصيبتت را كشيده‏ام جاى تعزيت است. 

تو را تكيه‏ گاه ساختم در آنجا كه شكاف قبر تو بود و جان گراميت ميان سينه و گردنم از تن مفارقت نمود. «همه ما از آن خداييم و به سوى خدا بازمى‏گرديم» امانت بازگرديد. و رهن گرفته شد كار هميشگى‏ام اندوه است. و شبهايم شب زنده‏دارى تا آنكه خدا خانه‏اى را كه تو در آن به سر مى‏برى برايم گزيند (و اين غم كه در دل دارم فرونشيند) و به زودى دخترت تو را خبر دهد كه چگونه امتت فراهم گرديدند و بر او ستم ورزيدند، از او بپرس چنانكه شايسته است و خبر گير از آنچه پيش آمده است كه ديرى نگذشته و ياد تو فراموش نگشته. درود بر شما درود كسى كه خداحافظى كند (وداع نمايد) نه كه رنجيده است و راه دورى جويد. 

اگر بازگردم نه از خسته جانى است، و اگر بمانم نه از بدگمانى است بلكه اميدوارم بدانچه خدا صابران را وعده داده است.

و در روايتى ديگر در دنبال كلماتش خطاب به رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله اينگونه (درددل را با آن سرور كائنات) ابراز مى ‏كند(2) :

اى رسول خدا... فبعين اللَّه تدفن ابنتك سرا و يهضم حقها قهرا و يمنع ارثها جهرا... دخترت در پيش نظر خدا به خاك سپرده شد بدون آنكه كسى از دشمنان از دفنش آگاه شود حق دخترت را به ظلم گرفتند و ارثش را از وى منع كردند... تا آنجا كه فرمود:

نفسى على زفراتها محبوسة -ياليتها خرجت مع الزفرات 
لا خير بعدك فى الحيوة و انما -ابكى مخافة ان تطول حياتى

در هجران فاطمه نفسم در سين ه‏ام محبوس است اى كاش جان من با نفسم بيرون مى ‏آمد. 
اى فاطمه بعد از تو خيرى در زندگانى نيست فقط گريه ‏ام براى اين است كه مى ‏ترسم عمرم پس از تو طولانى شود. 

پی نوشت
۱ـ نهج ‏البلاغة، دکتر شهیدى/ ۲۳۸- ۲۳۷
۲ـ ناسخ، ج ۱/ ۲۳۰

 ماجرای حاشیه های دفن پنهانی 

پنهانى قبر حضرت زهرا سلام ‏اللَّه ‏علیه نشانه مظلومیت و غربت ولایت است، و دلیل واضح و برهان قاطعى که شیعه مى ‏تواند به استناد آن خود را پیرو راستین سنت رسول (ص) نشان دهد. زهرا سلام ‏اللَّه ‏علیه نشانى بر حقانیت و مظلومیت شیعه، براى همه ‏ى آزادمردان در طول تاریخ به یادگار گذاشت. 

شیعه امروز مى ‏تواند از اهل سنت بپرسد، چرا زهرا سلام ‏اللَّه ‏علیه وصیت کرد خلفا در تشییع جنازه ‏اش حاضر شوند؟ و چرا وصیت کرد تا قبرش پنهان بماند؟ 

آرى او نمى ‏خواست تا دشمنانش که دشمنان خدا و رسولند بر سر مزارش اقامه عزا کرده و بدین وسیله عوام ‏فریبى کنند. آن قدر این امر بر خلفا سنگین بود و از عواقبش بیم داشتند که تصمیم گرفتند نبش قبر کنند تا قبر زهرا را پیدا کنند و بر جنازه ‏اش نماز گزارند. که از هیبت و تهدید على علیه ‏السلام ترسیدند و از بیم فتن ه‏اى بزرگ‌تر پا عقب کشیدند. 

زهرا سلام‏ اللَّه‏ علیه مى ‏خواست با طرح سؤال در اذهان مردم، که چرا تنها یادگار رسول قبرش را پنهان نموده، آنان را به فکر وادارد، تا خود به دنبال جواب رفته و مسببین اصلى را بیابند. همین است که مى‏بینم برخى، برخى دیگر را ملامت می ‏کردند که تنها دختر پیامبر مرد و هیچکدام از آنان اجازه حضور در دفن و نماز نداد، و قبرش را هم پنهان نمود. 

او مى‏اندیشید شاید با غوغایى که به سبب شهادتش در مدینه ایجاد مى‏شود، با این اقدام بى‏سابقه و آگاهانه‏ى مردم را علیه خلفا به حرکتى وادارد و یا لااقل، سندى همیشگى بر محکومیت خلفا، از خود به یادگار بگذارد. از اینرو حتى ائمه بعدى نیز قبر او را آشکار نساختند. 

در مورد محل دفن حضرت فاطمه زهرا در کتابهاى مختلف مطالب گوناگون نوشته ‏اند بعضى معتقدند که در جوار قبر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله مدفون شده است و دلیلشان این حدیث شریف است که رسول خدا (ص) فرموده است: 

ان بین قبرى، و منبرى روضة من ریاض الجنة. همانا بین قبر و منبر من باغى از باغهاى بهشت است که اشاره به محل دفن حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علی‌ها است مرحوم علامه مجلسى در بحار معتقد است که امیرالمؤمنین در نیمه شب جسد فاطمه را برداشت با دو فرزندش حسن و حسین و شش نفر از اصحاب به طرف قبر پیغمبر (ص) رفتند. بعضى هم معتقدند که در قبرستان بقیع به خاک سپرده شده است.(۳) 

و بعید نیست که آن امام مظلوم علیه ‏السلام صورت چهل قبر را در بقیع ترتیب داده باشد تا کسى از قبر واقعى حضرت زهرا علیهاالسلام مطلع نشود و وصیت آن سیده مظلومه نیز عمل شود. 

صبح آن شبى که حضرت زهرا علیهاالسلام غریبانه به خاک سپرده شد به نقل سپهر در ناسخ ابوبکر و عمر و گروهى از مهاجر و انصار بر در سراى على علیه‏السلام گرد آمدند تا به قول خودشان در تشیع جنازه حضرت زهرا علیهاالسلام شرکت کنند مقداد بن اسود به آن‌ها گفت: فاطمه را دیشب به خاک سپرده‏اند! عمر به ابوبکر گفت: الم اقل لک انهم سیفعلون به تو نگفتم که این‌ها چنین خواهند کرد؟ و به دنبالش گفت: لا تترکون یا بنى‏هاشم حسدکم القدیم لنا ابدا. 

اى بنى‏هاشم این حسادت دیرینه شما را در مورد ما هیچگاه ترک نمى‏کنید... واللَّه لقد هممت ان انبش‌ها فاصلى علی‌ها. به خدا سوگند هر آینه او را از قبر بیرون آورده و بر وى نماز خواهیم خواند! فقال على علیه ‏السلام واللَّه لو رمت ذاک یابن صهاک لا رجعت الیک یمینک لئن سللت سیفى لا اغمدته دون ازهاق نفسک. (۴) 

پس على علیه ‏السلام فرمود: 
اى پسر صهاک به خدا قسم اگر چنین قصدى کنى دست راست تو به تو بازنگردد یعنى دستت را قطع خواهم کرد چه اگر شمشیر از نیام برآورم تا خون تو نریزم در غلاف قرار نمى‏دهم و در بعضى از روایات آمده على علیه‏السلام او را گرفت و سخت بر زمین کوبید و فرمود: اى پسر کنیزک سیاه خلافت که حق من بود از من گرفتید و من به خاطر اینکه مردم از دین خدا برنگردند از حق خود گذشتم فوالذى نفس على بیده لئن رمت و اصحابک بشى‏ء من ذلک لاسقین الارض من دمائکم. به خدایى که جان على در دست او است اگر تو و اصحابت قصد قبر فاطمه کنید زمین را از خون شما سیراب مى‏ کنم. ابوبکر و دیگران واسطه شدند که چنین کارى نخواهند کرد تا عمر را‌‌ رها ساخت. (۵) 

پس اگر محل دفن حضرت زهرا علیه االسلام را در قبرستان بقیع دانسته ‏اند به خاطر این بود که ذهن مخالفین را مشغول نموده و از این طریق قبر آن بانوى عصمت و طهارت براى همیشه مصون بماند و کسى نداند که آن بانوى پهلو شکسته در کجا مدفون گردیده است. 

پی نوشت
۳ـ ناسخ ج ۱/ ۲۳۵- ۲۳۳
۴ـ ناسخ، ج ۱/ ۲۳۵
۵ـ ناسخ، ج ۱/ ۲۳۵

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار