شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۳۳۳۹۶
تاریخ انتشار: ۱۰ فروردين ۱۳۹۳ - ۲۰:۴۳
هیچ اشتراک مکانی میان این اقدامات تروریستی نیست ولی ترورها اشتراک زمانی دارند و از یک مقطع خاص آغاز شده‌اند.
به گزارش شهدای ایران؛ به دنبال انتشار خبر به شهادت رساندن یکی از 5 سرباز گروگان گرفته شده توسط تروریست ها، موج گسترده ای از انزجار نسبت به اشرار در میان مردم بالا گرفته که نشان از هوشیاری و غیرتمندی مردم عزیزمان دارد هر چند دولت و دستگاه‌های امنیتی پاکستان در این قضیه بی تقصیر نیستند اما تمرکز عکس‌العمل‌ها روی دولت پاکستان صحیح بنظر نمی رسد و حتی اگر دولت پاکستان صاحب اختیار باشد و بتواند مستقل از آمریکا تصمیم بگیرد و تصمیم را هم درست بگیرد باز هم جمهوری اسلامی از اعمال تروریستی در امان نیست.

عملیات تروریستی علیه جمهوری اسلامی ایران محدود به مرز پاکستان نیست در طول سال 92 دهها عملیات تروریستی علیه جمهوری اسلامی ایران طراحی و به مرحله اجرا گذاشته شد، که اغلب آنها توسط دستگاههای امنیتی نظام خنثی شده و 9 مورد آن موفق بوده که تنها 3 مورد از موارد فوق مربوط به گروهک ریگی یا همان جیش الظلم است.

1-ربوده شدن دیپلمات ایرانی احمد نیکبخت در صنعا یمن 30/4/92

2- حمله به پاسگاه مرزی سراوان 17شهید و 5 مجروح 3/8/92

3- حمله به پاسگاه مرزی ایران یک شهید و سه مجروح 11/9/92

4- حمله به کارگران و مهندسین ایرانی در بعقوبه عراق با 15شهید  23/9/92

5- حمله تروریستی به ابوالقاسم اسلامی کارمند سفارت ایران در صنعا یمن 28/10/92

6- انفجار تروریستی در مقابل سفارت ایران در بیروت لبنان با 23 کشته و شهادت حجت الا سلام انصاری 28/10/92

7- گروگانگیری 5 مرزبان ایرانی در مرز پاکستان 17/11/92

8- انفجار و حمله تروریستی به مرکز فرهنگی ایران در لبنان شهادت 7 نیروی محافظ 30/11/92

9- انفجار بمب مقابل کنسولگری ایران در پیشاور پاکستان و کشته شدن 3 محافظ کنسولگری 5/3/92

همانطور که می بینیم هیچ اشتراک مکانی میان این عملیات نیست که بتوان با پاکستان دامنه ترورها را جمع کرد ولی ترورها اشتراک زمانی دارند همه این عملیات های  تروریستی پس از قطعیت یافتن مذاکرات با آمریکا در قضیه هسته ای آغاز شده است

واقعیت اینست که بعد از کشف عوامل ترور دانشمندان هسته ای و دستگیری ریگی چند سالی بود که عملیات تروریستی علیه ج ا.ا. کاملاً متوقف شده بود؛ چه شد که این جریان جنایت، مجدداً احیا شد و ترور علیه جمهوری اسلامی از سر گرفته شد؟

آیا انگیزه این ترورها مسائل قومی و تفکرات تجزیه طلبانه است؟ پاسخ این سؤال منفی است چرا که عملیات همزمان در یمن، لبنان، عراق و عمق پاکستان علیه جمهوری اسلامی ایران نمی تواند انگیزه و ریشه‌های قوم گرایی و تجزیه طلبی داشته باشد؟

آیا انگیزه موج جدید ترور جریان تکفیری و وهابی‌گری است؟ این انگیزه سالهاست که وجود داشته و این موج گسترده تنها هشت ماه است به راه افتاده است.

تحلیل و ریشه یابی ترورها ی 8 ماهه اخیر کار سختی نیست همزمانی شروع هماهنگ موج ترورها علیه جمهوری اسلامی ایران در پنج کشور، کشف و خنثی سازی موارد بسیاری از مواد منفجره و بمبهای تروریستی به داخل ایران با آغاز جدی شدن مذاکرات ایران و آمریکا نشان می دهد که قصه چیست.

رژیم ایالات متحده که منطقی برای پیشبرد مذاکرات با ایران ندارد ناگزیر است از منطق قدیمی خود یعنی چماق استفاده کند و همانطور که خودشان می گویند چماق و هویج را به میدان بیاورند اما آمریکا می بیند چماق او دیگر رنگ باخته و مردم ایران به تهدیدات نظامی تو خالی آمریکا می خندند و عبارت گزینه های روی میز آمریکا در  ایران به یک طنز تبدیل شده، لذا مدتی تلاش کردند اسرائیل را چماق کنند و از آن چماق ما را بترسانند که آنهم با جواب قاطع رهبری که فرمودند «تل آویو و حیفا را با خاک یکسان می کنیم» نقش بر آب شد. حالا که ارتش آمریکا و نه رژیم صهیونیستی نمی‌توانند نقش چماق و عامل ترس آور را برای ایران بازی کنند، تنها راه باقیمانده برای امریکا اینست که تروریسم را بعنوان چماق به میدان بیاورد تا نقشه چماق و هویجش بی چماق نماند.

تنها کشوری که توان دارد عملیات هماهنگ تروریستی و همزمان در 5 کشور را هدایت کند آمریکاست، تنها کشوری که از ترورها سود می برد آمریکاست.

از این گذشته سابقه این شبکه تروریستی با آمریکا بوده و ارتباط آنها با آمریکا محرز است. کشوری که عبدالمالک ریگی را آموزش داده برای عملیات فاجعه بار ضد مردمی هدایت کرده بود آمریکا بود و اینک برادر همان تروریست معدوم میدان‌دار است که چندی است برای عوام فریبی اسم گروهک را عوض کرده و جندالشیطان را به جیش‌الظلم تغییر داده تا سابقه ارتباط گروه با آمریکا را به زعم خودش پنهان کند، اما این انتساب فامیلی قابل انکار نیست. گروهک هایی هم که در عراق و لبنان عملیات تروریستی انجام داده اند همان گروهک هایی هستند که از دولت آمریکا بودجه و سلاح دریافت می کنند. عملیات تروریستی هم آهنگ و همزمان با آغاز مذاکرات با آمریکا شروع شده و آمریکایی¬ها از ابزار ترور برای تضعیف موقعیت ایران در مذاکرات و مشغول کردن ایران در چند جبهه استفاده می کنند، لذا متهم اصلی پرونده ترورها و گروگانگیری ها آمریکاست و نباید اشتباه کنیم، فشار به پاکستان شاید بتواند به محدود سازی تروریستها در شرق کشور کمک کند و قدری شرارت های شرق کشور را محدود کند، اما نمی تواند موج عملیات تروریستی علیه جمهوری اسلامی را که در جاهای مختلف به راه افتاده کنترل کند.

تنها راه توقف این جنایت ها، تهدید آمریکا به ترک میز مذاکره است و یا اینکه نیروهای مقاومت هم ضرب شستی به آمریکا نشان دهند.

آیا انگیزه ترورها عکس‌العمل به حمایت ایران از مقاومت در سوریه است؟

از شروع جنگ در سوریه ۳ سال می گذرد و اگر قرار بود پاسخ به دفاع ایران از مقاومت در سوریه باشد خیلی زودتر از اینها باید ترورها شروع می شد.

اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم که عامل اصلی این ترورها کیست باید ببینیم چه کسی می تواند یک موج گسترده تروریستی را همزمان در 5 کشور جهان و داخل ایران هدایت کند و عملیاتی را که سالها تعطیل شده بود، مجدداً به راه بیاندازد.

پاکستان که هیچ، حتی عربستان هم نمی تواند متهم اصلی پرونده باشد، چراکه می دانیم اینها از خودشان استقلالی ندارند، پاکستانی که هر چند هفته یکبار حاکمیت ملی و تمامیت ارضی اش شکسته می شود و هواپیماهای آمریکایی بمبارانش می کنند، چه اختیاری از خود دارد، عربستان هم که جزئی از یکی از ایالات متحده آمریکا محسوب می شود اختیاری از خود ندارد و بدون اجازه آمریکا آب نمی‌خورد. شاید اعترافاتی که بعضی تروریست های دستگیر شده از ارتباط خودشان با سرویس های اطلاعاتی عربستان و پاکستان می‌دهند ما را به اشتباه بیاندازد تا تصور کنیم هماهنگ کننده ترور ها، این کشورها هستند، اما به سادگی می شود فهمید که این ارتباط در حقیقت با شاخه های نفوذی سیا، داخل سرویس های اطلاعاتی این کشورهاست که با دستور مستقیم آمریکا عمل می کنند. استقلالی که ما در کشور خودمان داریم نباید ما را به اشتباه بیاندازد که فکر کنیم کشورهای دیگری مثل عربستان و پاکستان هم چنین استقلالی دارند و می توانند خودشان تصمیم بگیرند. اگر تصمیم با پاکستان باشد، روابط خوب بلند مدت خود با ایران را بخاطر یک مشت اراذل و اوباش مثل ریگی بهم نمی زند و عمق استراتژیک خود در مقابل جبهه شرقی خود را تضعیف نمی کند.

این پاکستان نیست که از شکراب شدن روابط با ایران ،و تعلیق یا تاخیر در قراردادهای نفت و گاز سود می برد، بلکه آمریکاست که تا امروز تلاش فراوانی می کرد، پاکستان را از این قرارداد منصرف کند، زورش نرسید لذا می خواهد با راه انداختن این دعواها به خواست خودش برسد. عربستان که با قیام گسترده مردم مناطق مختلف کشور خود بویژه شیعیان درگیر است اگر بتواند مستقل از آمریکا فکر کند و تصمیم بگیرد بسادگی می‌داند که تحریک ایران در این شرایط به هیچ وجه به نفع او نیست؛ پس این جریان ترور کار کیست؟

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار