شهدای ایران shohadayeiran.com

همسر شهیدجعفر جنگروی گفت: یکبار در ایام فاطمیه شهید جنگروی برای من تعریف می‌کرد که در جزیره مجنون با بچه‌ها نشسته بودیم. در این میان جنازه یک سری از سربازان عراقی در اطراف ما افتاده بود و بوی تعفن آن‌ها در نیزارها اذیتمان می‌کرد...
 به گزارش شهداي ايران به نقل از تسنیم، سیده زهرا حسینی همسر سردار شهید حاج جعفر جنگروی قائم مقام لشگر 10 سیدالشهدا(ع) یکشنبه18 اسفندماه92 دار فانی را وداع گفت و 28 سال پس از شهادت همسرش به دیدار او شتافت. او که خاطرات فراوانی از همسرش و نقل دلاوری‌های او داشت، همواره از خوبی‌های همسر دلاورش به نیکی یاد می‌کرد. همسر شهید جنگروی در آستانه ایام فاطمیه دعوت حق را لبیک گفته است. خاطره‌ای از او به نقل از شهید در مورد کرامت حضرت زهرا(س) برای رزمندگان اسلام در ایام فاطمیه که قبلا در خبرگزاری تسنیم منتشر شده بود، در ادامه می‌آید:

همسر شهید در ادامه از یکی از روایت‌های شهید در مورد کرامت حضرت زهرا(س) در میادین جنگ می‌گفت و آن را چنین نقل می‌‌کرد: یکبار در ایام فاطمیه شهید جنگروی برای من تعریف می‌کرد که در جزیره مجنون با بچه‌ها نشسته بودیم و صحبت می‌کردیم در این میان جنازه یک سری از سربازان عراقی در اطراف ما افتاده بود و بوی تعفن آن‌ها در نیزارها به شدت اذیتمان می‌کرد با چند نفر از بچه‌ها به حضرت زهرا(س) متوسل شدیم و در حین خواندن دعای توسل و گریه و زاری یک دفعه دیدیم بوی خوشی می‌آید که هوش را از سر می‌پراند. بعد یکی از بچه‌ها رفت بالای بلندی ایستاد و مدتی هم آن اطراف گشت و گفت چیزی نیافتم و ما به دلمان یقین شد که ائمه اطهار به ما نظر دارند و ما را رها نمی‌کنند.

شهید جنگروی با وجود مشغله زیاد و همچنین درصد جانبازی بالا از کمک به همسرش دریغ نمی‌کرد و چون وی نیز شاغل بود وقتی می‌آمد و می‌دید کارهای منزل به زمین مانده است پا به پای همسرش کار می‌کرد یکی از آرزوهای او مشرف شدن به زیارت خانه خدا بود، منتها ابتدا اولویت را به والدینش داد و سال بعد به همراه همسرش به آن مکان مقدس عازم شد او ارادت خاصی به حضرت زهرا(س) داشت و با توسل به آن حضرت در مشکلات خود گشایش ایجاد می‌‌کرد. در سال 64 مدتی قبل از شهادتش توفیق این را داشت که به اتفاق همسر به زیارت خانه خدا برود.

زنده یاد سیده زهرا حسینی همسر شهید جعفر جنگروی از این سفر روایت می‌کرد: ایشان تمام خیابان‌های مکه و مدینه را با وجود مجروحیت زیادی که داشت پیاده طی می‌کرد و وقتی به او می‌گفتم حاج آقا اینقدر فعالیت نکن مریض می‌شوی، می‌گفت نه می‌خواهم تمام این جاها را بگذرم شاید یکی از این مکان‌ها، قدمگاه حضرت رسول(ص) بوده و مبارک باشد. در کاروان ما 18 نفر از همسران شهدا بودند اما یک بار نشد که ببینم  جلوی آن‌ها به من بگویند که کارت دارم.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار