شهدای ایران shohadayeiran.com

مدیر بخش خلیج فارس اندیشکده واشنگتن در تحلیلی از تشدید شکاف‌ها و اختلافات در این خاندان به ویژه درباره مشارکت دادن اکثریت شیعیان این کشور در دستگاه حکومتی بحرین خبر می‌دهد.
به گزارش شهداي ايران به نقل از تسنيم، «سایمون هندرسون»، مدیر برنامه‌های خلیج فارس اندیشکده واشنگتن در تازه‌ترین تحلیل خود از اوضاع جاری در داخل خاندان آل خلیفه، هفته گذشته گزارشی از تشدید شکاف‌ها و اختلافات در این خاندان به ویژه درباره مشارکت دادن شیعیان که اکثریت را در این کشور تشکیل می‌دهند، در دستگاه حکومت منتشر کرد.

هندرسون در گزارشی که منتشر کرد، می‌نویسد: به نظر می‌رسد، اقدام حکومت بحرین به رهبری شیخ حمد بن عیسی آل خلیفه، پادشاه بحرین در گشودن مجدد باب گفت‌وگو و مذاکره با گروه‌های و جریان‌های معارض بحرینی ناشی از فشارهای آمریکایی و اروپایی باشد که خاندان حاکم بر بحرین در معرض آن قرار گرفته‌ است و این موجب می‌شود تا شاهد وقوع جنگ سیاسی بازی بین اعضای تندرو و میانه خاندان آل خلیفه باشیم.

وی درباره این جنگ سیاسی به شیخ سلمان بن حمد، ولی عهد بحرین اشاره می‌کند که از جمله اعضای میانه رو خاندان خلیفه تلقی می‌شود که خواهان دستیابی به توافق با گروه‌های معارض بحرینی و خارج کردن کشور از بحران به شیوه‌های مسالمت آمیز و سیاسی است.

اما در مقابل ولی عهد بحرین، اعضای تندرو خاندان حاکم قرار دارند که در راس آنها باید از شیخ «خلیفه بن سلمان آل خلیفه»، عموی پادشاه بحرین و نخست وزیر این کشور یاد کرد که از سال 1970 تاکنون این سمت را تصدی می‌کند و لحظه‌ای از پادشاه بحرین جدا نمی‌شود و مانع از انجام هرگونه اقدام اصلاحی در کشور می‌شود.

هندرسون در ادامه گزارش خود می‌نویسد که طی‌ دهه‌های گذشته سیاست اصلی خاندان حاکم بر بحرین دور کردن اکثریت شیعی فقیر و محروم کشور از دستیابی به هرگونه پست و مقام و تصدی منصب دولتی و حکومتی در برابر حاکمیت اقلیت سنی ثروتمند و بهره‌ مند از تمام حقوق بود.
اما از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در سال 1979 میلادی شاهد ظهور عامل دیگری هم در عرصه اجتماعی و هم در عرصه سیاسی بحرین هستیم. در عرصه اجتماعی مردم بحرین با انقلاب اسلامی ایران اعلام همبستگی کردند و این موجب شد تا در عرصه سیاسی شاهد آن باشیم که این ایده و تفکر در خاندان حاکم شکل بگیرد که نمی‌توان به شیعیان در امور حکومتی و دولتی اعتماد و تکیه کرد.

اگرچه این روایت را برخی رد و برخی تایید می‌کنند، اما باید گفت، آنچه در فوریه 2011 روی داد و هنگامی‌ که نیروهای امنیتی و نظامی بحرین اقدام به سرکوب معترضان بحرینی که اغلب آنها را شیعیان تشکیل می‌دادند، پرداختند و پس از آن نیروهای نظامی و ضد شورش امارات و عربستان سعودی را در قالب نیروهای «سپر جزیره» به خدمت گرفتند و وحشیانه اعتراض‌های مردمی را سرکوب کردند، نشان داد که خاندان حاکم از شیعیان و به قدرت رسیدن آنها در کشور بیم و هراس بسیار دارد.

هندرسون ادامه می‌دهد: در طول 3 سال اعتراض‌های مردمی در بحرین مشاهده کردیم که چگونه خاندان حاکم بر این کشور از هرگونه اصلاحات و تحولات سیاسی و تبدیل نظام کشور از حاکمیت سلطنت مطلقه به مشروطه بین داشت و از به هر طریق ممکن از آن طفره رفت، همچنین در پارلمان مشاهده کردیم که چگونه آل خلیفه از دادن نمایندگی نسبی به شیعیان متناسب با جمعیت آنها در کشور امتناع و به این ترتیب تلاش کرد، تا جای ممکن قدرت سیاسی را در کشور حفظ کند و اجازه ندهد، قدرت و حاکمیت سیاسی از دست خاندان حاکم خارج نشود.

وی ادامه داد: این بیم و هراس‌ها در داخل خاندان حاکم بر بحرین از 9 ژانویه گذشته بیش از پیش آشکار شد، هنگامی‌که حکومت بحرین پس از نشست شخصیت‌های سیاسی اهل سنت کشور اقدام به تعلیق آن چیزی کرد که بر آن نام «گفت‌وگو و مذاکرات ملی» را نهاده بود و در این میان تیر تقصیرها را متوجه گروه‌ها و جریان‌های سیاسی شیعی کرده و آنها را به مانع تراشی در روند گفت‌وگوها متهم کردند.

در 15 ژانویه شیخ سلمان بن حمد، ولی عهد بحرین دیدارهایی با گروه‌های معارض بحرینی انجام می‌دهد تا بنابر آنچه ادعا کرده بود، ابزارهای غلبه بر چالش‌هایی را بیابد که موانعی بر سر راه گفت‌وگوها و مذاکرات شمرده می‌شوند. اما در تمام این مدت معارضان برپایی راهپیمایی‌ها و تظاهرات‌های مسالمت آمیز خود را ادامه دادند.

به همین دلیل هندرسون اعتقاد دارد، چالش‌هایی که حکومت بحرین و خاندان حاکم بر آن، با آن مواجه است به شکل قابل ملاحظه‌ای به ویژه با تشدید شکاف‌ها و اختلافات خاندان آل خلیفه و اعتراض‌های مستمر مردمی افزایش یافته است.

افزون بر آن هندرسون تاکید می‌کند که امروز بسیار سخت است که بتوان پیش بینی کرد، سرانجام و نهایت رقابت میان دو جناح افراطی و میانه‌رو خاندان آل خلیفه به سود کدام جناح پایان خواهد یافت، اگرچه در این میان پادشاه بحرین تلاش بسیاری دارد تا اینگونه وانمود کند که در تصمیم گیری‌ها بیشتر به سمت ولی عهد تمایل و گرایش دارد و با اینکه ولی عهد تلاش می‌کند، خود را به گونه‌ای جلوه دهد که با فساد حاکم بر کشور مقابله می‌کند و در صدد مشارکت دادن معارضان در امور سیاسی و حکومتی است، با این حال از طرفداران چندانی در خاندان حاکم بر خوردار نیست و هم اکنون باید گفت که نخست وزیر بحرین بیش از آنکه رهبری سیاسی و تاکتیکی کشور باشد، نقش پدر روحی و معنوی جناح تندرو و افراطی خاندان حاکم بر بحرین را ایفا می‌کند،‌ با این حال باید او را فردی با تجربه و ماهدر در عرصه سیاسی به شمار آورد، به گونه‌ای که برخی در بحرین حتی تجارب و مهارت وی در عرصه سیاسی را فراتر از پادشاه بحرین می‌دانند.

با وجود تمام آنچه گفته شد، هم اکنون شخصیت قدرتمند خاندان آل خلیفه که حرف اول را در این خاندان می‌زند، سرلشکر «خلیفه بن احمد آل خلیفه»، فرمانده کل نیروهای مسلح بحرین است و اگرچه گفته می‌شود که وی دهه پنجاه عمر خود را سپری می‌کند، اما واقعیت امر این است که کسی از سن دقیق او آگاه و مطلع نیست.

همچنین از افراد افراط گرای دیگری که در خاندان آل خلیفه صاحب نفوذ و قدرت هستند و نقشی مهم را در این خاندان و تصمیم گیری‌های آن ایفا می‌کنند، باید از وزیر دادگستری و رئیس دفتر سلطنتی و وزیر کشور بحرین نام برد.

این در حالی است که هندرسون در گزارش خود عربستان سعودی و نفوذ گسترده آن در بحرین را از قلم نمی‌اندازد که به وسیله یک پل بتونی به بحرین مرتبط می‌شود و مهمترین هم پیمان خاندان آل خلیفه در خارج بحرین شمرده می‌شود. به گونه‌ای که گفته شده، نفوذ خاندان آل سعود در بحرین و خاندان آل خلیفه بیش از نفوذ آمریکا در این کشور و در این خاندان است و به شدت مخالف هرگونه راه حل سیاسی برای بحران بحرین و نزدیکی حکومت به معارضان بحرینی است.

سایمون هندرسون در پایان گزارش خود درباره اوضاع حاکم بر خاندان آل خلیفه و بحرین تاکید می‌کند که در این اواخر فشارهای دیپلماتیک آمریکا بر منامه دو چندان شده تا به هر طریق ممکن حکومت بحرین را به انجام اصلاحات در این کشور و پاسخ به درخواست و مطالبات گروه‌های معارض برای انجام اصلاحات در این کشور تشویق کند.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار