شهدای ایران shohadayeiran.com

به گزارش شهدای ایران؛ نشست بررسی «امکان سینمای دینی» با سخنرانی یوسفعلی میرشکاک دیشب 20 بهمن ماه با حضور محسن مومنی‌شریف، رئیس حوزه هنری، محمد حمزه‌زاده معاون هنری حوزه هنری، ناصر هاشم‌زاده منتقد سینما، محمد فرنو پژوهشگر، جواد محقق نویسنده و شاعر، امید مهدی‌نژاد شاعر و طنزپرداز و دیگر چهره‌های فرهنگی و هنری در سالن سوره حوزه هنری برگزار شد. این نشست در حاشیه برنامه «سینمای انقلاب» برگزار شد که قرار است تا 29 بهمن‌ماه به نمایش و اکران برخی از فیلم‌های سی و دومین جشنواره فیلم فجر اختصاص یابد.

یوسفعلی میرشکاک شاعر، نویسنده و پژوهشگر در این نشست با بیان اینکه در دوران حوالت مدرنیته به سر می‌بریم و در ظهور فرد منتشر یکی از عوارض اصلی این دوران است، افزود: با مختصاتی که جهان مدرن رقم می‌زند، مفاهیم و کارکردهای آن‌ها دچار تحولات بنیادین می‌شود. هم تلقی از انسان دچار تغییر می‌گردد و هم ارزش‌ها و مناسباتی که در گذشته وجود داشته‌اند به چالش کشیده می‌شوند.

وی ادامه داد: در این دوران عدالت‌خواهی دیگر محلی از اعراب ندارد و اقتصاد عدالت محور تبدیل به خصوصی‌سازی و سودآوری سرمایه‌محور می‌شود. این تحول بنیادین تحت عنوان و شعار توسعه شکل می‌گیرد.

میرشکاک با بیان اینکه اگر به به وضعیت حجاب در ایران در حدود 40 سال پیش بنگرید و آن را با امروز مقایسه کنید در می‌یابید که از غلبه فرد منتشر در این دوران به جایی رسیده‌ایم که مردم لباس می‌پوشند اما در حقیقت برهنگی حاکم است و همه هم این را پذیرفته‌اند. حوالت مدرنیته ما را وادار می‌کند که از ارزش‌ها و باورهایمان اعراض کنیم و با فضایی که دهکده جهانی پیش پای ما می‌گذارد همزبانی داشته باشیم. مگر می‌شود در این دهکده بود و در عین حال بیرون از آن بود؟

این شاعر و پژوهشگر اظهار کرد: در مدرنیته می‌توان روح را به کمال رساند و به عرش فرستاد، اما با جسم و جسد چه باید کرد؟ هر گاه در این دوران بخواهیم بر خلاف احوال فرد منتشر رفتار کنیم باید از جامعه بگریزیم و به انزوا برویم و راه دیگری هم وجود ندارد. یعنی باید همواره از موضع خود غفلت کنیم.

وی با تاکید بر این مهم که مدرنیته کارزار دشواری را پیش پای ما نهاده، از وضعیت موجود و غفلت از ارزش‌های دینی که در انقلاب و دفاع مقدس تبلور یافت انتقاد کرد و گفت: افزود: اگر از آغاز انقلاب تا همین امروز سر جایمان می‌ماندیم و عهدی که در انقلاب آشکار شد و ساحتی که در دوران دفاع مقدس تجربه کردیم، حفظ می‌کردیم و در همان فضا سیر می‌کردیم، یعنی توجه‌مان را از آسمان نمی‌بریدیم و متوجه زمین نمی‌شدیم، امروز وضعمان بسیار متفاوت‌تر از چیزی بود که امروز مشاهده می‌کنیم. اما متاسفانه بعد از پذیرش قطعنامه و بویژه پس از رحلت امام(ره) با شعار «توسعه» حرکت کردیم و رسیدیم به جایی که هستیم.

میرشکاک گفت: نمی‌شود غرب و توسعه غربی را با پا پس زد و با دست پیش کشید. مشکل ما این است که ما هم خدا را می‌خواهیم هم خرما را و هیچگاه نخواستیم اقتضائات مدرنیته را در نظر بگیریم.

وی افزود: در چنین شرایطی وظیفه ما چیست؟ آیا باید از دین اعراض کنیم؟ در پاسخ، چه تفاوتی می‌کند چه بگوئیم؟ وقتی از نظر عملی کاملا اعراض کرده‌ایم، با شعار و حرف چه کار می‌توانیم کرد؟ آیا تهران واقعا ام‌القرای اسلامی است؟ آیا آنچه در شهرهایمان می‌بینیم تجلی یک زندگی دینی و معنوی است؟ آیا فرهنگ و هنر و سینمای ما دینی است؟

وی گفت: وینما که خود محصول مدرنیته است، اقتضائاتی دارد که نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت، سینما هم کیمیایی دارد هم افخمی، هم زید دارد، هم بکر و آیا برای دینی کردن سینمای‌مان اقتضائات آن را در نظر می‌گیریم؟

میرشکاک با پیشنهاد دینی کردن تلویزیون توضیح داد: سینما امری متکثر و چند پاره است، اگر قرار بود رسانه‌ای را دینی کنیم، با توجه به یکپارچه بودن انسان‌ها و عوامل تلویزیون و صدا و سیمای‌مان، مطمئنا امکان تلویزیون یا رسانه دینی بسیار محتمل‌تر از امکان سینمای دینی است. تلویزیون را که راحت‌تر از سینما می‌توان دینی کرد. چرا نمی‌خواهیم تلویزیون دینی باشد و همواره از سینمای دینی حرف می‌زنیم؟

این پژوهشگر گفت: چندی پیش جوانی به من گفت که ما در «رادیو کتاب» هستیم، من تعجب کردم؛ تا حالا رادیو ورزش و رادیو فرهنگ و رادیو پیام و رادیو گفت‌وگو شنیده بوم اما رادیو کتاب را نمی‌توانم درک کنم. اگر هم توانستیم درک کنیم سوال این است که کدام کتاب؟ وقتی ما نهج‌البلاغه حضرت مولا(ع) را به طور شفاهی ممیزی می‌کنیم و بسیاری از ما به خاطر نامه آقا به مالک مورمورمان می‌شود و ترجیح می‌دادیم که چنین نامه‌ای نوشته نمی‌شد، از کدام کتاب می‌خواهیم در رسانه سخن بگوئیم؟ آیا اگر عنوان دینی را به هر چیزی بچسبانیم آن را دینی کرده‌‌ایم؟ تا به حال فکر کرده‌ایم که به کدام سو طی طریق می‌کنیم؟

به گفته میرشکاک یزید تا قبل از عاشورا امام جمعه بود اما پس از عاشورا وقتی به او گفتند بیا و امامت جمعه را بر دوش بگیر گفت چرا بیایم؟ دیگر آخرت من سوخت و اگر عاقل باشم دیگر نباید با این حرکات خودم و شما را فریب بدهم. بدین ترتیب دوستان باید بدانند که محال است معیشت و فضای تنفسی‌تان دنیوی باشد و رسانه و سینمای‌تان دینی بشود.

وی ادامه داد: شما ببینید که حضرت امیرالمومنین (روحی فداه) تنها جایی که به طور جدی مته به خشخاش گذاشته، فقط و فقط در «عدالت» است و با وجود این بی‌کاری‌ها، فحشا، اضطراب‌ها و آمار زیاد جنایت و طلاق و ... نمی‌شود با شعار و حرف و کنگره و جشنواره‌های جنبی و غیرجنبی به سینمای دینی رسید. آیا از قرن چهارم قمری تا کنون توانسته‌ایم جامعه را دینی کنیم؟ آیا می‌شود از یک پیکره واحد، یک جزء یا بخش را دینی کرد و گفت جامعه دینی شده است؟

میرشکاک خاطرنشان کرد: ما لباس‌هایمان را از دست داده‌ایم و برهنه شده‌ایم، معماری‌مان از دست رفته، مناسبات اخلاقی‌مان تباه شده و با این حال به برخی امام‌زاده‌ها چسبیدیم و برای خود کسب وجهه می‌کنیم. ذات سینما همین چیزی است که امروز به ما رسیده، همین سینما است که این لباس و معماری و مناسبات اخلاقی را برای ما آورده و این‌ها در ذات سینما وجود دارد. اگر غرب سینما نمی‌داشت با بمب هسته‌ای هم نمی‌توانست کشورهای جهان را زیر سلطه خود درآورد. سینما صورت تکنیک است و از این جهت صورت مدرنیته.

وی با اشاره به سخن امام خمینی(ره) درباره سینما گفت: امام می‌فرمود ما به سینما مخالف نیستیم بلکه با فحشا مخالفیم، بر خلاف عده‌ای که از این حرف نتیجه می‌گیرند که امام تعرضی به سینما نداشته‌اند، من فکر می‌کنم او با بیان اینکه ما با فحشا مخالفیم اتفاقا به ذات سینما تعرض می‌کرد. حرف امام به این معنا است که اگر قلب ماهیت ممکن است، ما با سینما موافقیم. حتی اگر 10 یا 100 فیلم دینی هم بسازیم و بتوانیم با هایوود و بالیوود و ... در بیفتیم که این فعلا محال است، باز هم با وضعیت موجود جامعه‌ ما نمی‌توانیم از سینمای دینی حرف بزنیم.

وی با بیان اینکه اسلام ذاتا نیازی به سینما ندارد، گفت: اگر اسلام ذاتا یا عرضا به سینما احتیاج داشت، حضرت حق، ملائکه مقرب و آقا رسول‌الله حتما فکری برای سینما می‌کردند و به نوعی به این حوزه وارد می‌شدند.

این شاعر و منتقد ادبی اظهار کرد: اگر ما بتواین واقعها به دین برگردیم، نه به ایدئولوژی، بسیاری از مشکلات ما سامان می‌یابد بدون اینکه نیازی به سینمای دینی داشته باشیم. منظورم از «دین و نه ایدئولوژی» این است، طوری نباشد که هر جای دین به نفعمان بود مطرح شود و برای آن کنگره و جشنواره بگیریم اما هر جای‌اش به نفعمان نبود، پشت گوش بیندازیم.

میرشکاک گفت: می‌خواهیم حافظ وضع موجود باشم یا با غرب در بیفتیم؟ غربی که هنوز با آن گلاویز نشده، دست و پایمان را بسته است. آمریکا هیچ‌گاه به ما رحم نخواهد کرد و اگر ما صد در صد هم با او کنار بیائیم او باز به ما هجوم می‌آورد و انتظاراتش پایانی ندارد. آنوقت ما وسط این همه «والذاریات» به جای اینکه حرفمان را بزنیم و از موضعمان عقب ننشینیم و تسلیم شیطان بزرگ نشویم و تا پای جنگ و شهادت هم پیش برویم، نشسته‌ایم درباره سینما و موسیقی و هنر دینی حرف می‌زنیم؟!
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار