شهدای ایران shohadayeiran.com

شهدای ایران: سلام بر آنهایی که به خاک شدند تا به خاک افتادگان را قیام آموزند.من یادگارحاج سیف ا.. هستم.به رسم ادب و بالوالدین احساناً می گویم : "سلام سردار، سلام بابا

پنج شنبه 17 بهمن ماه 92 به مناسبت ششمین سالگرد شهادت سردار رشید اسلام حاج سیف الله حیدر پور، مراسم بزرگداشتی در دانشگاه آزاد اسلامی شهرضا برگزار شد. به عبارتی دیگر این چهارمین مراسم گردهمایی رزمندگان شهرضا طی چند سال گذشته است. مراسمی که مثل سومین گرد همایی رزمندگان از شور و شوق خاص خودش برخوردار بود.
مراسم با قرائت آیاتی از کلام الله مجید آغاز شد و رزمندگان به بیان خاطرات خود پرداختند. اوج مراسم زمانی بود که فرزند شهید پشت میکروفون قرار گرفت و در فراق پدر گفت و گریست و گریاند.

دوست ندارم زیاد از طرف خودم حرفی بزنم چون همهٔ حرف ها را فرزند شهید در مقالهٔ زیبایش گفت و سفارشات لازم را بیان فرمودند. ای کاش گوش شنوایی برای درد دل های این فرزند شهید داشته باشیم. فرزند شهید در مقاله اش گفت:

«... سلام بر آنهایی که به خاک شدند تا به خاک افتادگان را قیام آموزند. من یادگار حاج سیف ا.. هستم. به رسم ادب و به حکم و بالوالدین احساناً می گویم: "سلام سردار، سلام بابا"

پدر جان! می گویند خاک سرد است و فراموشی می آورد اما معتقدم این جمله دروغ است یا حداقل برای ما موضوعیت ندارد. آخر هر چه می گذرد داغ ما تازه تر می شود! و به تو بیشتر احتیاج داریم.

پدر جان! روزی که تو سفر کردی من و خواهرم در سنین نوجوانی و کودکی بودیم و فقط برای بیان احساسات و راحت تر بگویم برای ناز کشیدن به تو محتاج بودیم اما امروز نه؛ امروز خیلی به تو محتاجیم!

پدر جان! روزی که در نبودنت، اولین دردانهٔ خانوادهٔ ما مبینا متولد شد، مادرم، مادرش، من و راضیه دوست داشتیم تو در گوشش اذان بگویی و ما از آن صحنه عکس یادگاری بگیریم.

پدر جان! وقتی در درس و بحث و فعالیت های دانش آموزی ام گاهی برگزیده می شوم، اصلاً دلم نمی خواهد در هیچ مراسمی شرکت کنم چون صدای دست زدن تو را نمی شنوم، چون هیچ جایزه ای جای آفرین گفتن "بابا" را نمی گیرد.

پدر جان! وقتی برخی از غافلان جنگ و جهاد به طعنه یا به صراحت در مکتوبات یا گفتارشان، قبولی و سهمیهٔ دانشگاه را به رُخمان می کشند، می خواهم بگویم بی انصاف ها! هیچ کدام از این سهمیه ها جای خالی پدر را برای ما پر نمی کند.

پدر جان! درست است که تو در همهٔ دوران جنگ مادر را هم به مناطق غرب و جنوب بردی و او را هم مثل خودت با مواجهه با مشکلات آبدیده کردی تا امروز هم بتواند سختی ها را تحمل کند! امروز هم او سعی می کند به هر طریق ممکن جای خالی تو را برای ما پر کند، دست بوس او هستیم و زحماتش را ارج می نهیم اما قبول کن که هر گلی بوی خاصّ خودش را دارد و دست نوازش پدر بر سر دختر چیز دیگری است!

پدر جان! هنوز کلاه سرداری و لباس های فُرم امیری ات، زینت بخش خانهٔ ماست اما دیدن این لباس بدون وجود تو قشنگ نیست، لطفی ندارد و تکراری است!

پدر جان! هر دختری دوست دارد وقتی بر سر سفره عقد می نشنید و عاقد سوأل وکیلم را از او می پرسد، بگوید با اجازه پدر و مادرم...، اما می دانم در چنین موقعی لب های خندان ما به چشمانی گریان تبدیل خواهد شد و اتاق عقد در منظر ما به خرابهٔ شام مبدل خواهد شد. پس به ما حق بده در فراقت بنالیم!

پدر جان! گاهی در مشاجرهٔ بین عقل و احساس می گویم: ای کاش در جهان راه و رسم سفر نبود یا این همه طولانی نبود!"

بابا! مرا ببخش و از بیان حالاتم شماتتم نکن. این نوشتهٔ من نه از سر غفلت از مقام "  بل احیاٌ عند ربهم یرزقون" شماست بلکه ارادتی اتمْ و اکمل به ساحت شما و تعهد به مرام شماست.

بابای خوبم! نمی دانم چرا دوستان رزمنده ات فقط در ایام عاشورا دلشان هوای تو را می کند! چرا عید نوروز نه!؟ امسال شام تاسوعا دوستانت در قالب هیئت عزاداری به خانهٔ ما آمدند و فقط ظاهراً جای تو خالی بود.

بابای خوبم! دوستان همسنگرت امروز برای تو و همسنگران شهیدت مراسم بزرگداشت گرفته اند؛ به من و خواهر و مادرم وکالت بده تا از این عزیزان سپاسگزاری کنم.

اما دوستان پدر شهیدم، یادگاران دفاع مقدس؛ بزرگداشت شهیدان به قول سردار خیبر این است که: «شهدا را به خاک نه بلکه به یاد بسپاریم». پاسداشت شهیدان یعنی تلاش برای حفظ آرمان های انقلاب، امام راحل و رهبر معظم انقلاب. بزرگداشت شهیدان یعنی پاسداری از فضائل اخلاقی، یعنی ادب و شرف، یعنی عدالت و اخلاق، یعنی خدمت به مردم، یعنی اخلاص و عبادت در برابر خدا. مؤید باشید.»


نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار