شهدای ایران shohadayeiran.com

امروز هم این طور ملاحظه می‌کنید، روز تهمت است. یک نفر آدمی را که من بیست و چند سال است می‌شناسم، او پیش من درس خوانده است با من معاصر بوده است من همه چیزش را می‌دانم حالا افتاده‌اند به جان مثل دکتر بهشتی، از آقای بهشتی می‌ترسند.

به گزارش شهدای ایران؛ در کتاب نبردهای شرق کارون در مورد کارشکنی سیاسیون داخلی در برهه‌ای که کشور درگیر جنگ با دشمن بیگانه هم بود مطالب جالبی آمده است که به تفکیک وضعیت هر سه قوه و شرایطی که در مواجهه با این اوضاع داشتند را بیان کرده است. در مطالب قبل قوه مقننه و قوه مجریه مورد بررسی قرار گرفتند و این متن اشاره‌ای دارد به عملکرد قوه قضائیه که در ادامه می‌آید:

                                                                  ***

اقدامات و عملکرد قوه‌ قضائیه

قوه قضائیه در مقطع زمانی خرداد تا مهر 1360 فشار طاقت‌فرسایی را متحمل شد. البته فشارهای وارده بر این قوه، به دلیل آن که ضدانقلاب و رادیوهای بیگانه به صورتی هماهنگ علیه ریاست دیوان عالی کشور وقت آیت‌الله سیدمحمد حسینی‌بهشتی جو روانی و تبلیغاتی گسترده‌ای به راه انداخته بود، از ماه‌ها قبل ایجاد شده و تشدید می‌شد، اما به لحاظ وجود شخصیتی چون آیت‌الله بهشتی، این فشارها و جوسازی‌ها غالباً روی شخص ایشان متمرکز می‌شد و به بدنه قوه قضائیه انتقال نمی‌یافت و مظلومیت آقای بهشتی، ریشه در تعهد ایشان برای حفظ قداست قوه قضائیه نظام جمهوری اسلامی ایران داشت؛ تا جایی که امام خمینی(ره) و دوستان دیگر ایشان به دفاع از حریم شخصیت آقای بهشتی برمی‌خاستند. به عنوان نمونه امام خمینی(ره) در 21 مهر 1358 در دیدار با اعضای دادگاه‌های انقلاب اسلامی چنین فرمودند:

«امروز هم این طور ملاحظه می‌کنید، روز تهمت است. هر کس به هر کس دلش می‌خواهد هر چه می‌گوید؛ نمی‌دانند تهمت زدن به مؤمن جزایش پیش خداست. به اشخاص متقی تهمت می‌زنند، این‌ها از یک اشخاصی ترس دارند، خوف دارند، حالا افتاده‌اند به جان یک دسته دیگر، یک نفر آدمی را که من بیست و چند سال است می‌شناسم، او پیش من درس خوانده است با من معاصر بوده است من همه چیزش را می‌دانم حالا افتاده‌اند به جان مثل دکتر بهشتی، از آقای بهشتی می‌ترسند برای اینکه یک فرد لایقی است و آنها نمی‌خواهند این طور افراد باشند می‌خواهند او را هتک بکنند و ساقطش بکنند. من بیست و چند سال است ایشان را از نزدیک می‌شناسم. این‌ها مردمی هستند که برای اسلام کار می‌کنند.»

آیت‌الله دکتر بهشتی اهتمام فراوانی داشت که مسائل مربوط به موضع‌گیری‌های سیاسی ایشان و حزب جمهوری اسلامی با مسئولیت‌های ایشان در قوه قضائیه خلط نشود و با سپر قرار دادن خویشتن، قوه قضائیه را از آسیب شایعات و دروغ‌پراکنی‌ها و جوسازی‌ها و تبلیغات سیاسی، مصون داشت.

بعد از ماجرای چهاردهم اسفند 1359 و اوضاعی که بنی‌‌صدر، منافقین و جبهه ضدانقلاب طی بهار 1360 ایجاد کردند، دستگاه قضایی مبتنی بر شرایط پیش آمده لازم بود که تغییراتی در برنامه‌های عادی خود اعمال می‌کرد. دکتر بهشتی در پاسخ به خبرنگار روزنامه اطلاعات که درباره «امنیت قضایی» سؤال کرده بود، این‌گونه پاسخ داد:

«امنیت قضایی به چند عامل بستگی دارد:

اولا. باید وضع کلی جامعه خوب بشود با زمینه این ناامنی در زمینه‌های اجتماعی، اخلاقی و معنوی گسترده‌تر بشود تا خود به خود زمینه تبهکاری و تخلفات کم‌تر بشود و امنیت پیش‌تر به دست آید.

ثانیا. دستگاه‌های مسئول یعنی دادگاه‌ها و دادسراها و قوای انتظامی که ضابط دادسراها و دادگاه‌ها هستند باید صدیقانه و از روی کمال دلسوزی و امانت عمل کنند تا امنیت قضایی به دست‌ آید.

ثالثا. باید قوانین و مقرراتی که قبلاً وجود داشته و نشان داده کارآیی لازم را برای تأمین امنیت قضایی ندارد عوض شود. ما در هر سه بخش کارهای مؤثری را شروع کرده‌ایم. در همان حد که جلو رفته‌ایم مفید واقع شده و کارها را رو به شتاب و سرعت بیش‌تر می‌یابیم؛ امیدواریم هر چه جلوتر می‌رویم، آثار آن سریع‌تر نمایان بشود».

اما با حرکت ناجوانمردانه ضدانقلاب، شهید بهشتی و 72 تن از یاران انقلاب اسلامی، نتوانستند به این حرکت‌ها و اقدامات مثبت و سازنده خویش تداوم دهند و ضایعه از دست دادن فردی تشکیلاتی و مسلط هم چون شهید بهشتی، صدمه‌ای بر پیکره قوه قضائیه و جمهوری اسلامی ایران، آن هم در آستانه ورود به مرحله‌ای از انقلاب اسلامی بود که طی آن نقش قوه قضائیه و دادگاه‌ها نقشی تعیین‌کننده و حساس به شمار می‌رفت. انطباق قضایی با وضعیتی که در تیر، مرداد و شهریور 1360 در سراسر ایران اسلامی وجود داشت تنها از عهده یک نهاد انقلابی مجرب ساخته بود و آنچه موقعیت این قوه را در کوران حوادث مقطع زمانی مذکور باعث شد، ثمره تلاش‌ها و فعالیت‌های مجدانه و خالصانه یکایک نیروهای انقلابی قوه قضائیه و در رأس آنها شهید مظلوم آیت‌الله دکتر بهشتی بود.

توفیق دستگاه قضایی در تابستان 1360 را پاسخ‌گویی نسبی به خواست‌های مردم می‌توان دانست؛ بدین معنی که در پی اعلام جنگ مسلحانه گروه‌های منحرف و محارب، مردم در دسته‌ها و گروه‌های مختلف هر کدام به نوعی جهت رویارویی با تظاهرات مسلحانه منافقین و ... به خیابان‌ها ریخته و پس از تقدیم چندین شهید و مجروح، تعدادی از عناصر مسلح تظاهرکننده را دستگیر کرده، به مقامات ذی‌صلاح انتظامی و قضایی تحویل می‌دادند تا در دادگاه عادلانه به مجازات اعمال ننگین خود رسانده شوند.

از سوی دیگر، مطابق شرع انور، بازپرسان و قضات موظف به رعایت موارد متعددی در مورد محاکم مربوطه بودند و این درحالی بود که مردم سراسر کشور با حضور گسترده خویش در صحنه انقلاب، تعداد کثیری از خانه‌های تیمی گروهک‌ها را کشف و گروه گروه هواداران و عناصر وابسته به گروه‌های محارب را دستگیر و تحویل مقامات قضایی می‌دادند و در مجامعی همچون مراسم نمازجمعه فریاد می‌زدند: «منافق مسلح اعدام باید گردد».

در چنین اوضاعی دادسراها و دادگاه‌های انقلاب اسلامی با نشان دادن قاطعیت اسلامی جو رعب و وحشتی که گروه‌ها قصد داشتند در بین مردم به وجود آورده و تشدید نمایند، به درون تشکیلات گروه‌های محارب منتقل کرده؛ به گونه‌ای که می‌توان مدعی شد موضع‌گیری‌های انفعالی گروهک‌هایی نظیر پیکار، چریک‌های فدایی خلق، اقلیت و حتی بسیاری از رده‌های نظامی منافقین در اواسط تیر ماه و در اواخر شهریور ماه 1360، ناشی از ترس و وحشتی بود که این عناصر تروریست نسبت به قاطعیت دادگاه‌های انقلاب اسلامی پیدا کرده بودند و بر اثر همین ترس و اضطراب و خوف بود که بسیاری از اقدامات ارشادی نیز برای هدایت فریب‌خوردگان و دست‌گیرشدگان توسط دادسراها و دادگاه‌های انقلاب اسلامی ایران انجام می‌گرفت و گروه کثیری از زندانیانی که به جرم اقدامات مسلحانه دستگیر و محکوم به زندان شده بودند و در قالب جریان «توابین» از افکار و عملکرد گذشته خود نادم و پشیمان گشته و برای جبران خساراتی که به بار آورده بودند، طی مصاحبه‌های تلویزیونی و امضای طومارهای متعدد اعلام آمادگی می‌کردند. بدین ترتیب قوه قضائیه توانست طی این مقطع خدمات ارزشمندی را به انقلاب و مردم عرضه دارد.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار