شهدای ایران shohadayeiran.com

عملیات طریق‌القدس، دومین عملیات موفقیت‌آمیز ایران پس از عملیات ثامن‌الائمه (ع) به شمار می‌رود که با هدف آزادسازی بستان و ۷۰ روستای منطقه طراحی و اجرا شد. پیروزی در این عملیات به اندازه‌ای ارزشمند بود که امام (ره) آن را فتح الفتوح نامیدند.
شهیدی که سعی می‌کرد غذای جبهه را نخورد
به گزارش شهدای ایران، دومین عملیات موفقیت‌آمیز ایران پس از عملیات ثامن‌الائمه (ع) به شمار می‌رود که با هدف آزادسازی بستان و ۷۰ روستای منطقه طراحی و اجرا شد. پیروزی در این عملیات به اندازه‌ای ارزشمند بود که امام (ره) آن را فتح الفتوح نامیدند. این عملیات در آذر ۱۳۶۰ به‌مدت هشت روز در مناطق دشت‌آزادگان، بُستان و سوسنگرد در استان خوزستان انجام و در آخر با پیروزی و فتح رزمندگان همراه شد. رزمندگان زیادی در این عملیات شرکت کردند و با جانفشانی و حماسه‌شان این پیروزی بزرگ را رقم زدند. شهید علی‌اکبر محمدحسینی، در جریان عملیات حضوری فعال داشت و در ۱۲ آذر ۱۳۶۰ در عملیات طریق‌القدس به شهادت می‌رسد و جزو شهدای شاخص این عملیات به شمار می‌رود.

روزه گرفتن فرمانده
با علنی شدن مبارزات مردم ایران علیه رژیم شاهنشاهی، شهید محمدحسینی از عناصر اصلی سازمان مبارزات و اعتصابات در کرمان بود و در حوادث ۲۴ مهر مسجد جامع کرمان و ۲۴ آذر مسجد امام (ره) حضور فعال داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی وارد کمیته انقلاب اسلامی شد و کمی بعد به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست. وی در آخرین روز‌های سال ۱۳۵۸ همراه با عده‌ای دیگر عازم کامیاران شد و بعد از یک دوره نبرد با ضد انقلاب به سومار رفت و در عملیات ظهر روز عاشورای سال ۱۳۵۹ شرکت کرد. پس از آن به جبهه‌های جنوب عزیمت کرد، فرماندهی نیرو‌های کرمانی را به عهده گرفت و در عملیات‌های ثامن الائمه (ع) و طریق القدس، فرماندهی گردان حضرت ابوالفضل (ع) و لشکر ۴۱ ثارالله را به عهده داشت. با توجه به شرایط حاکم بر جبهه‌های جنگ و جابه‌جایی‌ها و نقل و انتقالات احتمالی، معمولاً رزمندگان نمی‌توانستند روزه بگیرند. با وجود این مشکلات، شهید محمدحسینی دائماً در جبهه روزه می‌گرفت. یک روز یکی از رزمندگان از او پرسید: «اکبر آقا چرا روزه می‌گیری؟!» و شهید پاسخ داد: «جیره غذایی چه کسی را بخورم؟ غذای جبهه حق مردم است، نمی‌توانم بخورم.»

دعا برای شهادت
شهید محمدحسینی در جبهه به «اکبر تی. ان. تی» معروف بود. چون او در خط مقدم تی. ان. تی‌ها را در سنگر‌های عراقی جاسازی و منفجر می‌کرد و وسایل و تجهیزات درون سنگر را به غنیمت می‌گرفت. علی‌اکبر قلباً می‌خواست که شهید شود و هروقت به کرمان می‌آمد، به مادرش می‌‎گفت: «چرا برایم دعا نمی‌‎کنی که من شهید شوم» و مادر نیز در جوابش می‌گفت: «شما برو هرچه خداوند بخواهد همان می‌شود.» شهید در نامه‌هایی که برای خانواده می‌نوشت بار‌ها بر موضوع شهادتش تأکید می‌کرد و به برادرانش می‌گفت که «مواظب مادر باشید.» تکرار این حرف‌ها از سوی علی‌اکبر سبب شده بود تا خانواده، خودشان را برای شهادت او آماده کنند و منتظر روزی بمانند که خبر شهادت عزیزشان را بشنوند.

دلتنگ دوست
خواهر شهید خاطره آخرین اعزام برادرش را اینگونه روایت می‌کند: «چند روز از مراسم تشییع و به خاکسپاری محمود اخلاقی گذشته بود که اکبر به خانه ما آمد. آماده سفر بود.

پرسیدم کجا؟! قصد مسافرت دارید؟ گفت اگر خدا قبول کند، به سوی جبهه می‌روم. هنگام خداحافظی وقتی از زیر قرآن می‌گذشت، آه کشید. آن روز حال عجیبی داشت طوری که طاقت نیاوردم و پرسیدم آیا می‌خواهید نزد محمود بروید؟ دوباره آه کشید و پاسخ داد اگر لیاقت داشته باشم ان‌شاءالله می‌روم. قرآن را بوسید، آن را به دست من داد و گفت برایم دعا کنید تا به محمود ملحق شوم. سرانجام علی‌اکبر در ۱۲ آذر ۱۳۵۹ در چهارمین روز عملیات طریق القدس (فتح بستان) از ناحیه پا مجروح شد، اما درحالی که می‌توانست جان خود را نجات دهد برای حفظ روحیه نیرو‌های تحت امرش در منطقه نبرد ماند و سرانجام زیر پل سابله مظلومانه به شهادت رسید. شهید محمدحسینی در وصیتنامه خود چنین نوشته است: «به تمامی برادران عزیز می‌گویم که کشته در راه خدا عزادار نمی‌خواهد بلکه پیرو راه می‌خواهد.»
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار