شهدای ایران shohadayeiran.com

برجام، طالبان و تک‌صدایی رسانه‌ای؛
برای یکبار باید تکلیف تک‌صدایی در مسائل مهم و اختلافی در رسانه‌های مطرح و رسمی کشور مشخص شود تا یک روز منتقدان و دلواپسان مورد حمایت رهبرانقلاب در بایکوت قرار نگیرند و بار دیگر تریبون‌های یک طرفه در مساله‌ی مهمی چون آینده‌ی کشور هم مرز و هم زبانی چون افغانستان منجر به ایجاد کدورت تاریخی بین دو ملت نشود.
چگونه دیپلماسی عمومی را در افغانستان باختیم؟
به گزارش سرویس بین الملل پایگاه خبری شهدای ایران، همواره تحلیل‌های صداوسیما، برخی روزنامه‌ها، خبرگزاری‌ها و حتی تحلیل‌گران صاحب نام کشور به عنوان سیاست رسمی نظام معرفی می‌شود. این مساله درست یا غلط نه تنها در داخل کشور که حتی بیرون از مرزها نیز مورد توجه قرار می‌گیرد.
 
به عنوان نمونه مذاکرات هسته‌ای آنگونه که شایسته بود نتوانست در صداوسیمای کشور مورد نقد و ارزیابی قرار بگیرد. یکبار به بهانه‌ی «مصلحت» انتقاد از سرداران دیپلماسی در میانه مذاکرات را همچون انتقاد از سرداران جنگ در میانه رزم معرفی کردند و بار دیگر برای چیدن میوه توافق امضا شده «راهبرد سکوت» تجویز کردند. زمان بعدی «بهانه‌ی وحدت» در مقابل دولت ترامپ مانع از آن شد تا مشکلات ساختاری برجام که رهبر انقلاب به آن تصریح کردند شنیده شود.
 
کارشناسان و رسانه‌های دیگر نیز با عناوینی چون «خط قرمزهای رهبر انقلاب میدان مین نیست» و یا با لقب «توافق متوازن» هر بار این زمین بازی را تکمیل کرده و به دولت روحانی اجازه دادند تا برجام را به عنوان تصمیم نظام معرفی کنند. حالا قوه‌ی عاقله نظام هر چه در مورد عبور تیم مذاکره کننده از خطوط قرمز، مشکلات ساختاری برجام، خسارت محض بودن و بدعهدی دشمن بگوید اما بلندگوهای پر سر وصداتری حضور دارند که مانع شنیده شدن صدای رسای انقلاب هستند.
 
مدت‌هاست مساله طالبان و اتفاقات افغانستان به اصلی‌ترین موضوع منطقه و حتی جهان تبدیل شده است. رسانه‌های اصلی در کشور با تحلیل‌ها یا تریبون‌های یک طرفه به تشریح رخدادهای این کشور پرداخته‌اند. فارغ از اینکه این موضوع می‌توانست عرصه‌ی تبادل دیدگاه‌ها و نظراتی باشد که در میزگردها و گفت‌وگوهای صاحبان نظر به بررسی گذاشته شود، اما رسانه‌ها ترجیح دادند بلندگوی یک دیدگاه باشند. دیدگاهی که معتقد است طالبان به کلی تغییر کرده، در جامعه افغانستان مقبولیت دارد و قدرت گرفتن این گروه در مقابل دولت آمریکایی غنی منافع جمهوری اسلامی را بهتر تضمین می‌کند.
 

اما این دیدگاه پر سروصدا که نه تنها نسبت چندانی با آرمان‌های جمهوری اسلامی ایران ندارد، که حتی کمتر با واقعیات میدانی این کشور هم‌خوانی دارد و موجب بدبینی مردم افغانستان و دلخوری شیفتگان به انقلاب اسلامی شده است.
 
نگاهی به سیاست‌های اعمالی ایران در خصوص افغانستان نشان می‌دهد که این دیدگاه رسانه‌ای در مقام عمل اساسا کاربرد نداشته است. جمهوری اسلامی ایران طالبان را به عنوان یکی از گروه‌های حاضر در صحنه سیاست افغانستان که دارای نفوذ بالایی در یکی از قومیت‌های موجود در این کشور بوده شناسایی کرده و اعلام داشته که سخنانش نباید از دهانه اسلحه و نرمی گلوله که پای میز گفت‌وگو شنیده شود. نشست گروه‌های مختلف این کشور از جمله طالبان و دولت کنونی در «مذاکرات صلح بین الافغانی در تهران» گویای همین واقعیت است. واقعیتی که جنایت و تصرف شهرها با زور سلاح را رد می‌کند، پایگاه مردمی طالبان در بخشی از جامعه را انکار نمی‌کند و از امنیت و تعیین تکلیف آینده افغانستان توسط همه‌ی گروه‌های افغانستانی و مکانیزمی صلح آمیز حمایت می‌کند.
 
این دیدگاه باعث شده تا عبدالله عبدالله رییس شورای عالی مصالحه ملی افغانستان از تلاش‌های ایران برای ایجاد صلح تقدیر کند و حامد کرزی رئیس جمهوری سابق این کشور مذاکرات تهران را گام مهم، موثر و جدی ایران در ایجاد صلح در این کشور عنوان کند.
 
بازنمای رسانه‌ای کشورمان از این اقدامات مثبت و هم‌افزا اما آن چیزی نبوده که مقامات و مردم افغانستان از آن تقدیر می‌کنند. رنجوری آنها از دولت ایران شاهد مثال همین موضوع و از دست دادن زمین دیپلماسی عمومی است که رسانه‌ها نتوانستند آن را نمایندگی کنند.
 
به نظر می‌رسد برای یکبار باید تکلیف تک‌صدایی در مسائل مهم و اختلافی در رسانه‌های مطرح و رسمی کشور مشخص شود تا یک روز منتقدان و دلواپسان مورد حمایت رهبرانقلاب در بایکوت قرار نگیرند و بار دیگر تریبون‌های یک طرفه در مساله‌ی مهمی چون آینده‌ی کشور هم مرز و هم زبانی چون افغانستان منجر به ایجاد کدورت تاریخی بین دو ملت نشود.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار