شهدای ایران shohadayeiran.com

تاکید برخی رسانه‌ها بر تصرف بدون خونریزی و کشتار و جنایت شهرها درحالی است که این اتفاق عمومیت نداشته و هر جا طالبان مقاومت مردمی را ببیند، حرف خود را از دهانه‌ی سلاح به مردم تفهیم می‌کند.
به گزارش شهدای ایران، در روزهای اخیر و با پیشروی‌های طالبان در تصرف ولسوالی‌های افغانستان تحلیل‌های متنوعی روی خروجی رسانه‌ها قرار گرفته است. نفس مطرح شدن دیدگاه‌های مختلف امری پسندیده است اما ارائه تحلیل‌های غیرجامع با زاویه نگاه تک بعدی و عدم توجه به برخی پیامدهای آن و حتی نگرش مردم افغانستان به اتفاقات رخ داده می‌‎تواند سال‌ها تلاش برای اثبات برادری با این کشور هم‌مرز و هم‌زبان را با چالش مواجه کند و عملا باعث خوشنودی دشمنان دو ملت شود.

چشم‌های نگران مردم افغانستان را دریابیم
 
مردم افغانستان طالبان را با تجربه‌ی حکمرانی این کشور با عنوان امارت اسلامی افغانستان می‌شناسند. تجربه‌ای که فارغ از نژاد و زبان برای اکثریت مردم این کشور خاطرات نه چندان مساعدی را تداعی می‌کند.
 
تاکیدات مکرر و پررنگ بر این نکته که طالبان خود را اصلاح کرده، آنهم به استناد برخی مواضع و صحبت‌ها از چندین جهت می‌تواند برای مردم افغانستان قابل تحمل نباشد و انتشار چنین تحلیل‌هایی آن هم از سوی رسانه‌ها و اشخاص جریان منتسب به نظام که همیشه ملجا مردم مظلوم افغان و مهاجرین این کشور بوده می‌تواند سال‌ها پیوند برادری را به سستی بکشاند.
 
اولا؛ طالبان ممکن است در برخی زمینه‌ها تغییرات و دگردیسی‌های سیاسی را پذیرفته باشد، چرا که این گروه در دوره‌ای سابقه حکمرانی پیدا کرده و پس از شکست، احتمالا نسبت به اقدامات خود برخی اصلاحات در ساحت نظر را پذیرفته باشد. اما نمی‌توان بنا بر چند ادعا حکم به تغییر رویه جدی طالبان داد. باید به این مساله توجه داشت که نیروهای ایدئولوژیک طالبان در شرایط ضعف و عدم تسلط برخی ادعاها را مطرح می‌کنند که ضمانتی برای اجرای آنها در شرایط قدرت و سلطه وجود ندارد.
 
دوما؛ طالبان یک گروه یک‌پارچه و یک لایه نیست که همه افراد آن از یک قرائت دینی و سیاسی تبعیت کنند. هر لحظه و در هر ولایتی امکان دارد افرادی بنا بر برداشت خود حکمی را به نام دین بر مردم اجرا کنند که جنبه بالای خشونت یا ضدانسانی بودن آن غیرقابل چشم پوشی باشد و حتی با برخی دیگر از افراد طالبان در مناطق دیگر تعارض جدی داشته باشد. از اختلاف نظرها و مواضع کاملا متفاوت در حادثه جنایت علیه کنسولگری ایران در مزار شریف تا اجازه تحصیل به دختران در برخی ولسوالی‌ها در مقابل عدم اجازه برای این مساله در برخی شهرهای دیگر و ده‌ها مثال از این دست، همه حکایت از تفاوت دیدگاه‌ها در این گروه دارد که نمی‌تواند ما را به جمع بندی نهایی در تغییر کلیت طالبان نسبت به دهه‌های گذشته برساند.
 
سوما؛ تاکید برخی رسانه‌ها بر تصرف بدون خونریزی و کشتار و جنایت شهرها درحالی است که این اتفاق عمومیت نداشته و هر جا طالبان مقاومت مردمی را ببیند، حرف خود را از دهانه‌ی سلاح به مردم تفهیم می‌کند. انتشار برخی تصاویر درگیری و کشتار مردم و صف‌های طولانی مردم برای خروج از این کشور از جمله دلایلی است که این مهم را تایید می‌کند. برخی نیز وحشت ناشی از پیامدهای مقابله با طالبان و حتی ضبط و انتشار فیلم و عکس را دلیلی بر فضای رسانه‌ای ساخته شده در تصویرسازی اشتباه و ناقض از این مساله می‌دانند.
 
چهارم؛ افزایش تحرکات طالبان بدون مقاومت و واکنش مردم نخواهد بود. طبق برخی اطلاعات، گروه‌های مقاومت در برخی از شهرها تشکیل شده که تشکیل و تسلیح شدن گروه‌های بیشتر، ورود جدی ارتش به مساله و شیطنت‌های دشمنان می‌تواند ابعاد بحران افغانستان را وارد مرحله‌ای جدیدی کند و حتی به یک جنگ داخلی بکشاند. جنگی که در صورت شکل‌گیری امکان دخالت کشورهای منطقه و همسایگان این کشور را در پی دارد و آتش جنگ و ناامنی را تا آینده‌ای نامعلوم بر سر مردم این کشور شعله‌ور خواهد کرد.
 
پنجم؛ گفته‌ها و نوشته‌های رسانه‌ها و تحلیل‌گران ایرانی، هم عموم مسلمانان افغان را رنج می‌دهد و هم موجب دلخوری شیعیان خواهد شد. از یک سو حمایت از طالبان باعث می‌شود تا شیعیان افغان خود را در مقابل ظلم‌های آینده تنها بیابند و یکی از مهمترین حوزه‌های نفوذ انقلاب اسلامی در همسایه شرقی از دست برود و از سوی دیگر تاکید ویژه بر وضعیت امنیت جانی شیعیان این کشور توسط تحلیل‌گران ایرانی باعث می‌شود تا رسانه‌های معاند، اهداف جمهوری اسلامی ایران را مذهبی نشان داده و انقلاب را بی‌توجه به قشر عظیمی از مسلمانان سنی مذهب جلوه دهند.
 
ششم؛ تحرکات جدی طالبان در حالی است که آمریکایی‌ها هنوز در افغانستان حضور داشته و دولت اشرف غنی که نزدیک به غرب است قدرت دارد. با این وجود آمریکا و ارتش و دولت اما اقدامات جدی برای مقابله با طالبان انجام نداده‌اند. این مساله گمانه‌زنی‌ها در قبال برخی توافقات پشت پرده‌ی طالبان با آمریکا را پررنگ‌تر می‌کند و می‌تواند سناریوی ناامنی در افغانستان و درگیر کردن همسایگان این کشور از جمله ایران و چین برای اتلاف انرژی شرق را قوت ببخشد. در صورت جدی شدت چنین فرضیه‌ی احتمالی، طالبان در فتنه اخیر نقش نیروهای ضدآمریکایی را که برخی رسانه‌ها و تحلیل‌گران می‌‎گویند بازی نمی‌کند.
 
هفتم؛ مذاکرات ایران و طالبان که در ماه‌های گذشته رسانه‌ای شده به معنی دادن چک سفید امضا به این گروه نبوده است. جمهوری اسلامی ایران با اطلاع و درخواست دولت افغانستان با این گروه دیدار داشته و پیام صریح ایران را مبنی بر شکل‌گیری صلح فراگیر با حضور سلایق مختلف صراحتا اعلام داشته و هیچگاه به حاکمیت با ابزار زور و سرنیزه بر مردم افغانستان مشروعیت نداده و همواره از مذاکرات بین‌الافغانی حمایت کرده است. اما برخی افراد در داخل و همسو با بیگانگان (و البته با نیت‌هایی دلسوزانه) این مساله را به عنوان ترجیح حاکمیت طالبان بر افغانستان به جای دولت رسمی در این کشور معرفی کرده‌اند که منجر به کدورت بین برادران ایرانی و افغان شده است.
 
در نهایت فضاسازی رسانه‌های فارسی‌زبان آمریکایی و انگلیسی در روزهای اخیر که روابط دوستانه دو ملت ایران و افغانستان را تاب نمی‌آورند نشان داده که راهبرد رسانه‌ای جریان انقلابی دارای اشکالات فراوانی است و نیاز به تصحیح و بازنگری جدی دارد. به نظر می‌رسد هر گونه تاخیر در بازنگری در این سیاست رسانه‌ای که برخلاف سیاست‌خارجی کشور می‌باشد منجر به افزایش شکاف‌ها بین دو کشور و ملت خواهد شد و تبعات جبران نشدنی را در پی داشته باشد.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار