شهدای ایران shohadayeiran.com

از میان برنامه های فراوان افطاری و سحرگاهی رسانه ملی، برنامه «زندگی پس از زندگی» علی‌رغم پخش از شبکه چهارم سیما و با وجود تبلیغات اندک رسانه ای، توانسته نظر مخاطبان و منتقدان رسانه را به خود جلب کند.
تجربه‌گران مرگ؛ برگ برنده رسانه ملی در ماه مبارک رمضان
به گزارش شهدای ایران، ماه رمضان مانند ماه محرم و ایام نوروز، به «باکس طلایی» تلویزیون تبدیل شده است و مدیران رسانه ملی چند سالی است که با برنامه ریزی پیش از شروع این روزها، سعی در تهیه و تدارک ویژه برنامه ها و سریال هایی برای این ایام می شوند که گاهی عدم رضایت مخاطبان را در پی دارد و گاهی توانسته اند با برنامه ای ویژه سحر و یا زمان افطار و یا سریالی خیابان خلوت کن، لبخند رضایت را بر لبان مخاطب هدیه آورند.

تا سال ها برنامه «ماه عسل» با اجرای احسان علیخانی، برند ویژه ماه رمضان تلویزیون به شمار می رفت و تقریبا سایر برنامه ها زیر سایه این برنامه قرار می گرفت. سریال ها نیز که جایگاه خاص خودشان را دارند و تجربه ثابت کرده که سریال های طنز و کمدی و یا ماورایی و با موضوع مرگ و ارواح همیشه مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است.

امسال دومین سالی است که دیگر «ماه عسل» به روی آنتن نمی رود و به جای آن به گفته بسیاری از منتقدان رسانه، سایر شبکه ها در انفعالی سعی کردند برنامه های تاک شو و گفت و گو محور خود را در همان مسیر «ماه عسل» ادامه دهند که گاها مورد قبول و در بسیاری موارد به «کپی کاری» متهم شده اند. در این میان برنامه «زندگی پس از زندگی» از میان بسیاری از برنامه های سحرگاهی و افطاری سیما توانسته نظر مخاطبان عام تلویزیون و کارشناسان و منتقدان را به خود جلب کند.

استقبال مخاطب از برنامه «زندگی پس از زندگی» موقعی خاص تر می شود که از میان برنامه های پر خرج، به همراه دکورهای خاص و گاها عجیب سایر شبکه های پر مخاطب، این برنامه از شبکه چهار سیما پخش می شود؛ شبکه ای که معمولا به برنامه های خاص و مخاطبان خاص تر خود شهره است.

برنامه ای که اتفاقا ضبطی و تولیدی است و نه خبری از دکورهای سنگین و استودیوهای خاص و نه مجری آن سلبریتی و معروف است؛ موضوع این برنامه باعث شده که علارغم تبلیغات رسانه ای اندک خود، به سرعت مخاطبان خود را پیدا کند و نظر منتقدان و برنامه بین های حرفه ای را به خود جلب کند.

«زندگی پس از زندگی» که امسال فصل دوم خود را تجربه می کند، همان طور که از اسم آن مشخص است، به داستان زندگی پس از مرگ می پردازد و میهمان هر برنامه که «تجربه گر» نامیده می شود، به هر علتی مانند تصادف و یا حین عمل جراحی در بیمارستان، روح از بدنش جدا شده و زمانی را در برزخ گذرانده و مجددا به این دنیا برگشته و حالا روایت گر تجربیات خود از آنجاست.

این برنامه در قالبی گفت و گو محور و مستندگونه جلو می رود و هرجا که نیاز به راستی آزمایی صحبت های میهمان برنامه باشد، تصاویر این راستی آزمایی نیز پخش می شود و به نقل از مجری کارشناس برنامه چندین نوبت با میهمان برنامه این گفت و گوها ضبط شده و استودیو مرحله آخر این گفت و گوهاست.

جنس صحبت های میهمانان برنامه، روایت هایی که برای تک تک مخاطبان برنامه تازگی دارد، صداقتی که در این روایت ها وجود دارد و مخاطب آن را باور می کند و خود موضوع مرگ و زندگی پس از مرگ، همه و همه باعث شده که این برنامه به گفته بسیاری از کارشناسان، یکی از برنامه های پرمخاطب و موفق رسانه ملی در ماه مبارک رمضان باشد.

این برنامه علاوه بر روایت تجربه گران خود، به سراغ این نوع تجربه گران مرگ در خارج از ایران هم رفته و در لابلای برناهه، آن ها را به تصویر می کشد تا مخاطبان خود را به این باور برساند که تجربه مرگ و زندگی پس از مرگ مسلمان و غیر مسلمان نمی شناسد و داستانی است که برای هر فردی اتفاق می افتد.

عباس موزون، مجری و کارشناس این برنامه در گفت و گویی از شروع ساخت این برنامه می گوید و اتفاقاتی که باعث شده تا همه وقت و زندگی خود را به پای این برنامه بگذارد: « شروع همه این جریان‌ها به علاقه 25ساله من به این موضوع برمی‌گردد. سال 94 و 95، من تجربه‌گر ایرانی به اسم محمد زمانی را دیدم که در سایت بنیاد پژوهش‌های تجربه‌های نزدیک به مرگ آمریکا نامش ثبت شده است و او را در گروه عمیق‌ترین تجربه‌ها گذاشته‌اند. در ادامه من پیگیر ایشان شدم و پیدایش کردم اما او حتی به من هم نمی‌خواست چیزی بگوید و زمانی که از او خواستم تا اجازه دهد نویسنده تجربه‌اش باشم باز هم اکراه داشتند و به دلایل عدم تمایل اغلب تجربه‌گران نمی‌خواستند تجربه‌شان را بگویند. دلایلی مثل قضاوت شدن و این‌که برخی می‌گویند من با تعریف آنچه دیدم، معانی آنجا را نازل می‌کنم و همه چیز دم‌دستی و اشتباه می‌شود.

مثلا وقتی می‌گویم «گفتم» شما فکر می‌کنید حرف زدم یا می‌گویم «آب» همین چیزی که هست را مجسم و اصل معانی را خراب می‌کنیم. در ادامه من برای تک‌تک دغدغه‌ها راهکار پیدا کردم تا او قانع شد. با او شروع به کار کردیم و در ادامه خدا خواست که سال 95 برای اولین‌بار در تاریخ کشور، همایشی را با این موضوع در دانشگاهی در یزد برگزار کنیم. در آخر آن هم قرار شد برای پاسخ به بقیه سوالات، کانالی را راه بیندازم. این کانال به‌سرعت رشد کرد و در زمان خیلی کوتاه به چند هزار نفر افرد علاقه‌مند، پژوهشگر و تجربه‌گر رسید.

این تجربه‌گران در خفا به ما از آنچه گذرانده بودند می‌گفتند و این همایش‌ها به همین واسطه ادامه پیدا کرد. این جریان باعث شد تا در چهارسال بعدی، زندگی ما به سمتی برود که اتفاق عجیبی در آن رخ داد. این تصمیم برای پیگیری، خانوادگی شد و به اصرار همسرم من شغل خودم در سازمان را رها کردم. همسرم زمینی داشت و ارثیه پدرشان بود که آن را فروختند و شروع به هزینه هم برای خورد و خوراک و هم پیگیری این جریان کردیم. در این مدت ما 15 همایش در دانشگاه‌های مختلف کشور و موسسه‌های فرهنگی گذاشتیم. در این همایش‌ها افرادی که آگهی‌ها و پوسترها را دیده بودند می‌آمدند و انتهای برنامه من متوجه می‌شدم مثلا آن فردی که کنار درخت است و نمی‌رود می‌خواهد چیزی بگوید؛ افرادی که هنوز از گفتن این تجربه‌ها نگران بودند. در واقع می‌توانم بگویم اصلی‌ترین کشف‌ها به این صورت چهره‌به چهره بودند. در ادامه این روند معرفی و بیان تجربه‌ها ادامه پیدا کرد. »

وی در ادامه همین گفت و گو هدف اصلی این برنامه را اهمیت باور «ایمان به غیب» عنوان می کند: «مهم‌ترین چیزی که در طرح اصلی برنامه هم نوشتم «یومنون بالغیب» است. همه ارتباط ما با خداوند از طریق قرآن برقرار می‌شود. در همان ابتدای قرآن خداوند فرموده این کتاب برای هدایت پرهیزگارانی است که ایمان به غیب داشته باشند. یعنی اگر کسی غیب را قبول نداشته باشد دیگر نمی‌تواند با قرآن سر و کار داشته باشد، یعنی اول باید غیب را بپذیرد و سپس سراغ قرآن و سایر مباحث دینی برود. باور به غیب زیربنای پذیرش سایر مباحث دینی است و اگر کسی غیب را نپذیرد دیگر نمی‌توان از او توقع پذیرش توحید و معاد و... را داشت. اگرمشکلی درباورهای ما وجود دارد، باید در باور به غیب جست‌وجوکنیم. در جامعه تجربه‌زده امروز، برای بسیاری از مردم همه چیز باید از راه‌های تجربی ثابت شود تا به آن باور پیدا کنند.

به همین دلیل با توجه به رشته تحصیلی‌ام که مهندسی بوده در پی آن هستم که کتابی بنویسم و در آن وجود خداوند متعال را از طریق ریاضی، فیزیک و مکانیک برای دانش‌آموزان دبیرستان اثبات کنم. برنامه به دنبال همین اثبات غیب است و می‌کوشیم همین پیام را منتقل کنیم. چندی پیش خانمی از آلمان به من پیام داد و گفت دوستم که خداناباور بوده با دیدن فصل اول برنامه شما از طریق اینترنت خدا را باور کرده و الان با دیدن فصل دوم،نماز خواندن را شروع کرده است. این هنر امثال بنده نیست و قطعا خدا خواسته است و ضمن این‌که این خانم تجربه‌گرایانه زندگی کرده و با دیدن این برنامه ذهنش قانع شده و خدا را پذیرفته است. »

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار