شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۲۰۸۸۸۷
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۰
بازگشت امید آمریکایی به جبهه اصلاحات:
روحانی و ظریف بارها تلاش کردند تا دولت ترامپ را به ماندن در برجام راضی کنند ولی وی برخلاف دموکرات‌ها هیچ علاقه‌ای به دشمنی گام‌به‌گام نداشت و سعی کرد تا با ضربات ممتد، جمهوری اسلامی را از پای بیندازد. اینجا بود که مشکلات و بحران‌هایی که به واسطه برجام مخفی مانده بود سر باز کرده و دولت روحانی را خسته کرد.
 سرویس سیاسی  شهدای ایران :بعد از یک سال کش‌وقوس بالاخره انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا سه‌شنبه گذشته به ایستگاه پایانی رای‌گیری رسیدو رسانه‌های آمریکایی، پیروزی جو بایدن نامزد دموکرات‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری 2020 ایالات‌متحده را اعلام کردند و.....

جدای از تبعات این موضوع بر سیاست داخلی آمریکا و نگرانی کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و رژیم صهیونیستی از پیروزی بایدن اما در کشورمان هستند افراد و گروه‌هایی که از پیروزی معاون باراک اوباما بیشتر از خود آمریکایی‌ها خوشحال هستند؛ گروه‌هایی که در سر سودای احیای برجام و بهره‌برداری سیاسی از آن طی چند ماه آینده را دارند!


تاثیر پیروزی

گاهی خوشی، گاهی غم

ناگفته پیدا است که انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا طی قریب به هشتاد سال اخیر در سرنوشت ایران و ایرانی تاثیر مهمی داشته؛ روزگاری پهلوی دوم برای پیروزی جمهوری‌خواهان کمک مالی می‌کرد تا با روی کار آمدن آنها از فشار حقوق‌بشری دموکرات‌ها خلاص شود و روزگاری هم غرب‌گرایان، دموکرات‌ها را یک حامی قوی برای ماندگاری آنها در عرصه سیاسی جمهوری اسلامی قلمداد کرده‌اند. در این میان اما اصلاح‌طلبان و یاران دست راستی آنها یعنی کارگزارانی‌ها قصه متفاوتی دارند.

در نگاه کلان به جریان‌های سیاسی داخلی باید گفت که اصلاح‌طلبان به دلیل پذیرش ایدئولوژی لیبرالیسم و اجزای سیاسی (جدای دین از سیاست)، اقتصادی (سرمایه‌داری و بازار آزاد که البته در ایران به سرمایه‌داری رانتی تغییر شکل داده است) و اجتماعی (سکولاریسم اخلاقی و دینی) این ایدئولوژی وابستگی و پیوستگی زیادی به دموکرات‌ها دارند. از سوی دیگر بسیاری از اصلاح‌طلبان در میانه دهه هفتاد شمسی و با استفاده از بورس‌های تحصیلی اعطایی دولت هاشمی رفسنجانی به آمریکا رفته و ارتباطات غیررسمی با بسیاری از سناتورها و بنیادهای شکل دادند؛ موضوعی که محمدجواد ظریف در گفتگو با برنامه «نگاه یک» بدان اشاره صریح داشت!

در مقابل نیز دموکرات‌ها هرگاه به قدرت رسیده‌اند از غرب‌گرایان به عنوان مهم‌ترین ابزار (دفت کنید تنها یک ابزار و نه یک متحد) برای پیشبرد اهداف خود در خصوص جموری اسلامی بهره برده‌اند. برای درک چرایی این همسویی ابزاری باید به نکته مهمی اشاره کرد: از دید دموکرات‌ها چون برای حکومت بعد از فروپاشی جمهوری اسلامی هیچ برنامه مشخص و آینده روشنی وجود ندارد، بنابراین بهترین راه برای حل مسئله ایران، نرمال‌سازی حکومت است. نرمال‌سازی یعنی تصفیه ماهیت ایدئولوژیک جمهوری اسلامی و ماندگاری صورت آن، همچون جمهوری اسلامی پاکستان. بنابراین دموکرات‌ها، اصلاح‌طلبان و یاران هاشمی را بهترین و کارآمدترین ابزار برای تحقق این برنامه بلندمدت می‌دانند که ضروری است دائم در قدرت حضور داشته تا مسیر نرمال‌سازی حاکمیت را هموار کنند.

تاثیر پیروزی

این رویکرد در مقابل رویکرد جمهوری‌خواهان است. آنها معتقدند حتی اگر جمهوری اسلامی از بین برود، این نگرانی وجود دارد که سال‌های بعد پدیده انقلاب اسلامی تکرار شود، بنابراین ضروری است تا با تجزیه ایران به جمهوری‌های قومیتی از تکرار آن جلوگیری شود. همین رویکرد باعث استقابل آنها از ضدانقلاب مسلح، گروه‌های جدیی‌طلب و سلطنت‌طلبان شده است. برای فهم این مسئله کافی است به این اشاره کنیم که در دوره دموکرات‌ها بنیادها، گروه‌ها و افرادی که مسیر استحاله جمهوری اسلامی را در پیش می‌گیرند، به مناصب قدرت در کاخ سفید نزدیک می‌شوند و در دوره حکومت جمهوری‌خواهان افرادی همچون ربع پهلوی و منافقین!

جریان غربگرا نیز البته از این شرایط حداکثر استفاده را می‌کند؛ حل معضلات سیاست خارجی، احیای اقتصاد مریض با رفع تحریم‌ها و بهبود روابط با جهان سه شعار اصلی غرب‌گرایان در همه انتخابات‌ها بوده که بستر مشترک همگی، حل مسئله قطه رابطه با آمریکا است. غرب‌گرایان معتقدند که با اندکی عقب‌نشینی از اصول و پذیرش واقعیت‌های نظم جهانی همچون ابرقدرت بودن آمریکا، جایگاه پایین‌تر نسبت به کشورهای غربی در سلسه مراتب جهانی و وابستگی به کشورهای قدرتمند می‌توان به مانند سایر کشورهای جهان سوم زندگی کرد، بدون اینکه تحریم باشیم و در فشار معیشتی زندگی کنیم.


تاثیر پیروزی

نکته دقیقا همینجا است که غرب‌گرایان زندگی خوب را منوط به پذیرش سلطه آمریکا و غرب می‌دانند و برای تامین رضایت آنها حاضر هستند هر کاری انجام دهد؛ در دوره هاشمی رفسنجانی راه بازگشت وابستگان رژیم پهلوی را به اسم بازگشت نخبگان اقتصادی باز کردند، در دوره خاتمی تلاش شد تا ساختار سیاسی و اجتماعی متناسب با ایدئولوژی لیبرالیسم تغییر کند و جامعه ایران شرایط کشوری همچون لهستان را که از یک کشور سوسیالیستی به یک کشور دموکرات طی کرد را تجربه کند و  در دوره روحانی نیز عملا با استفاده از حجم بسیار بالای توافقنامه‌ها و کنوانسیون‌ها سعی شد تا سرعت تغییر در حاکمیت و جامعه، به صورت توامان، بیشتر شده و عملا حاکمیت در چنبره قراردادهایی اسیر شود که در نهایت به نرمال‌سازی منجر می‌شد.



همین مسئله باعث شده تا غرب‌گرایان دائم چشم انتظار تصمیمات طرف آمریکایی باشند؛ هرگاه دولت‌های غرب‌گرا به طرف آمریکایی امتیاز داده‌اند، انتظار داشتند تا آنها نیز امتیاز چشمگیری بدهند اما هر دفعه با سرخوردگی مواجه شده و از ساخت قدرت کنار رفته‌اند. چند سال بعد نیز دوباره با چراغ سبز طرف آمریکایی و البته بسترسازی آنها، به قدرت باز می‌گردند که در نهایت نیز ناکام می‌مانند. این چرخه سال‌ها است که تکرار می‌شود و در این میان غرب‌گرایان گاهی خوش هستند از اقبل آمریکایی‌ها و گاهی غمگین از بی‌اعتنایی آنها!

«جو بایدن» و احیای خاطره «مرد مودب»

بعد از روی کار آمدن حسن روحانی در منصب ریاست‌جمهوری تا نیمه 1396، غرب‌گرایان سرمست رابطه با دولتی بودند که جایگاه اجتماعی آنان را در داخل کشور بالا برده بود. با آغاز مذاکرات هسته‌ای و امتیازاتی همچون فروش آزادانه نفت، دولت روحانی توانست تا قریب به پنج سال از مواهب اقتصادی آن بهره‌مند گردد و بسیاری از حواشی و مشکلات داخلی را تحت سیطره رسانه‌ای و روانی برجام پنهان کند. با روی کار آمدن دوناد ترامپ و خیره‌سری وی اما کار دشوار شد.

روحانی و ظریف بارها تلاش کردند تا دولت ترامپ را به ماندن در برجام راضی کنند ولی وی برخلاف دموکرات‌ها هیچ علاقه‌ای به دشمنی گام‌به‌گام نداشت و سعی کرد تا با ضربات ممتد، جمهوری اسلامی را از پای بیندازد. اینجا بود که مشکلات و بحران‌هایی که به واسطه برجام مخفی مانده بود سر باز کرده و دولت روحانی را خسته کرد. نابودی اعتبار اجتماعی روحانی و جبهه مشترک یاران هاشمی- خاتمی، نابودی اقتصاد کشور و شکست ایده توسعه اقتصادی برون‌گرا از جمله نتایج راهبردی خصومت دولت آمریکا با دولت روحانی بود.

با نزدیک شدن به آغاز فرایند انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا ناگهان امیدها برای روی کار آمدن یک دموکرات در میان غرب‌گرایان ایرانی شکوفه زد. درست از روزی که جو بایدن اعلام نامزدی از سوی دموکرات‌ها را اعلام کرد، رسانه‌های حامی دولت، گمشده خود برای احیای آبروی سیاسی از دست‌رفته را یافتند. از روز سه‌شنبه نیز که روند رای‌گیری انتخابات در آمریکا تمام شد و شمارش آن شروع شده، رسانه‌های اصلاح‌طلب و اعتدال‌گرا به پایگاه ایرانی نامزد دموکرات‌ها تبدیل شده و اخبار پیروزی بایدن در ایالت‌های مختلف را با آب‌وتاب گسترده پوشش می‌دهند.


از دید غرب‌گرایان، بازگشت معاون باراک اوباما به کاخ سفید منجر به احیای برجام خواهد شد؛ معاهده‌ای که توانسته بود در دوره‌ای روحانی را به مهم‌ترین بازیگر سیاسی کشور تبدیل کند. از همین‌رو تمام تلاش آنها بر این است که این پیام را به بایدن برسانند که با انجام چنین اقدامی به احیای دوباره پیاده‌نظام پروژه نرمال‌سازی کمک شایانی می‌کند!

جو بایدن برای غرب‌گرایان همان «مرد مودب»ی است که روحانی مشتاق بود با وی دیدار کند و در نهایت به یک تماس تلفنی ختم شد. روحانی و یارانش معتقدند که بازگشت بایدن معادل است با احیای برجام، بهبهود وضعیت اقتصادی و معیشتی، ترمیم روابط خارجی ضربه خورده از تحریم‌ها و در نهایت بازگشت به شرایط دور اول ریاست‌جمهوری روحانی. ناگفته مشخص است که این روند به کمک ترفندهای روانی و رسانه‌ای حلقه اصلی دولت و اصلاح‌طلبان به احیای سیاسی و اجتماعی غرب‌گرایان طی چند ماه آینده منجر خواهد شد که این موضوع نیز در انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 تاثیر بسیار زیادی دارد.

به گزارش خبرنامه دانشجویان، بایدن برای غرب‌گرایان یعنی کلید ادامه حیات سیاسی غرب‌گرایان در کسوت ریاست‌جمهوری؛ موضوعی که از روز گذشته برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب با بازنشر طرح‌های گرافیکی پیرامون بازگشت «محمدجواد ظریف» به نقطه ثقل سیاست خارجی کشور به دنبال تثبیت آن در افکار عمومی هستند!
خبرهای مرتبط
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار