شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۲۰۸۰۸۳
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۹ - ۱۶:۳۱
وقتی زکریا سال 95 عازم سوریه شد تا برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) با تروریست های تکفیری بجنگد فاطمه 5 ساله بود و محمد صدرا هنوز دو ماه مانده بود که به دنیا شود.
شعرخواندن برای پدری که نیست اما می شنود+فیلم

به گزارش شهدای ایران، وقتی زکریا سال 95 عازم سوریه شد تا برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) با تروریست های تکفیری بجنگد فاطمه 5 ساله بود و محمد صدرا هنوز دو ماه مانده بود که به دنیا شود. چند روز بعد از رفتنش خبر شهادت او را به خانواده دادند اما گفتند فعلا پیکر او قابل انتقال به عقب نیست. 

در این چند سال وقتی محمد صدرا در ذهن کودکانه اش دنبال یافتن معنی واژه پدر می گشت این فاطمه بود که با زبان خواهرانه سعی می کرد به محمد صدرا بگوید پدری که هرگز ندید که بود و الان کجاست. 

دیروز وقتی پیکر پدر را آوردند تا بچه ها با او وداع کنند فاطمه در میان اشک و بغض خواست تا شعری که برای آمدن پدرش آماده کرده بود برایش بخواند.



شعرخواندن برای پدری که نیست اما می شنود

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار