شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۹۷۴۷۲
تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۵
شهدای ایران: محسن رنانی، استاد دانشگاه و از فعالان اصلاح‌طلب به تازگی دست به انتشار یک مانیفست اعتراضی و جانبدارانه نسبت به اغتشاشات آبان ۹۸ زده است!

1_ (آبان ۹۸) از منظر طبقاتی و جغرافیایی نیز جنبش، جنبشی پیرامونی بود. تشکیل شده از افرادی حاشیه‌نشین از طبقات پایین اقتصادی که معاش را دغدغه اصلی خود می‌دانند. بدانیم گره خوردن انرژی گروه‌های حاشیه‌نشین، طبقات پایین جامعه و جمعیت کم‌ سن‌وسال، چنان موجی خلق خواهد کرد که هر موج شکنی را خواهد شکست.

۲_ می‌توان انتخاب کرد. می‌توان انتخاب کرد که با کوله‌باری از تجربه‌ها و غم‌ها طرحی نو درانداخت. نظام سیاسی بر کشوری حاکم است به نام ایران و مردم، سرزمینی دارند به نام ایران، ایران وجه مشترک همه ماست. اعتراضات آبان‌ماه با همه تلخی‌هایش نظام سیاسی را به لحظه سرنوشت‌سازش نزدیک‌تر کرد. یک بزنگاه تاریخی که کوچک‌ترین تصمیمی پیامدی بس بزرگ دارد. دیگر بهبود و اصلاح و تحول، درمانی برای تن بیمار وطن نیست. تغییر در عملکرد و فرایندها نتیجه‌ای نخواهد داشت. تنها ایستگاه میان این بودگی و انقلاب، گشودن افقی تازه بر جامعه است. باید از انقلاب ترسید و باید از کرختی و سکون فعلی که نتیجه‌ای جز انقلاب و درهم‌ریزی ندارد دوری کرد. باید دست به پارادایم شیفت (افق گشایی) زد. افقی گشود، اولویت‌ها و رتبه‌بندی اهداف کشور را دگرگون کرد و جهت‌گیری‌ها را تغییر داد. فرصتی نمانده است، وقتی باقی نیست، نظام سیاسی تمام فرصت‌های اصلاح را از دست داده است. نسلی‌هایی جدید برآمده‌اند، نیازهایی جدید دارند که ساختار و نگاه قدیمی توان پاسخگویی به آن را ندارد. نظام سیاسی چاره‌ای ندارد جز اینکه تغییرات ساختاری اساسی در خود ایجاد کند تا نخست با ایجاد امید اجتماعی خشم فروخورده جامعه را تسکین دهد و سپس با گشودن راه برای تحول‌های تدریجی و امیدآفرین، فضای کشور را رو به نشاط و امنیت و ثبات ببرد.

۳_ (در تأکید بر ضرورت افق‌گشایی) ایدئولوژی و ایدئولوژی‌محور بودن حاکمیت دروازه‌های عقلانیت و عقلانی اندیشیدن را مسدود و محدود می‌کند و نظام سیاسی را در چنبره خود می‌گیرد. در این حالت نظام سیاسی در خدمت ایدئولوژی است و نه ایدئولوژی در خدمت نظام سیاسی و یا نظام سیاسی در خدمت مردم! در واقع در این شرایط، ایدئولوژی، نظام سیاسی را به گروگان می‌گیرد و نظام سیاسی نیز مردم را.

۴_ اگر حاکمیت تن به افق‌گشایی ندهد باید منتظر شکل‌گیری رفتار جمعی رادیکال از سوی مردم و سپس واکنش‌های افراطی از سوی نهادهای وابسته به حکومت و سپس ورود به چرخه شورش و سرکوب، آنگاه خشونت و تخریب، و سرانجام انقلاب یا کودتا یا مداخله خارجی باشیم. هر چه این فرایند به مراحل پایانی نزدیک شود آتش خشم بیشتر برافروخته شده و حاکمیت توان کنترل آن را از دست می‌دهد. در نهایت یا باید سرکوب کند و هزینه‌اش را بپردازد و یا تن به پارادایم شیفت بدهد. البته پارادایم شیفتی که در این مرحله اتفاق می‌افتد، بسیار هزینه‌بر است.

*در اشاره به آنچه که رنانی با ابتنا به جانبداری از فتنه آبان ۹۸ اظهار کرده است؛ گفتنی‌های مهمی وجود دارد:

یکم: حتما این سخن درستی است که یک حکومت و خاصّه نظام جمهوری اسلامی ایران بایستی در وهله اول متوجهی قشرهای کم‌درآمد و مستضعفین باشد.

اما انگاره محسن رنانی مبنی بر اینکه شاکله اغتشاشات آبان ۹۸، این افراد بوده‌اند، غلط است.

مجددا تأکید می‌شود که مردم و معترضان اصیل قیمت بنزین در همان ساعات اولیه صف خود را از اغتشاشگران و اشرار جدا کردند و کسانی که بردند و سوختند، نه مردم بودند و نه مستضعف.

اتفاقا آقای رنانی باید بداند که از حیث تحلیل امنیتی، شکل‌گیری اغتشاشات جزیره‌ای و اقلیتی در شهرهای کوچک و نقاط حاشیه‌ای شهرهای بزرگ به معنی بهره‌مندی این مناطق از توسعه بیشتر است و عقل ایجاب می‌کند که شرایط اقتصادی این مناطق دیگر در حد نان بخور و نمیر نیست که افراد مغرض را از هرگونه ماجراجویی خیابانی بر حذر بدارد.

بله! این حقیقتی است که باید در رابطه با حوادث دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ بیشتر درباره آن تأمل کرد...

خاصّه اینکه کسانی از تئوریسین‌های اصلاح‌طلب هم پیش از این حوادث تأکید کرده بودند که آدم گرسنه نمی‌تواند دنبال ماجراجویی خیابانی باشد.

روی دیگر این سخن آنست که سیاسی شدن سرزمینی، از هر دو حیث منفی یا مثبت آن بیانگر گسترش طبقه متوسط و افزایش درآمدهاست. (بحث انقلاب و خیزش، مقوله دیگریست و حاوی حضور اکثریت است نه اقلیت!)

دوم: رنانی در حالی مدعی بن‌بست بودگی، سیاهی اوضاع و نبود بارقه‌های امید است که هیچ سند و دلیلی بر مدعای او نیست.

خاصّه اینکه شاخص‌های اقتصادی کشور رو به بهبود هستند (مسئله مشکلات اقتصادی کرونا باید در کنار این بهبود تحلیل شود)، قوانین موضوعه کشور تماما از سوی مردم رعایت می‌شوند، میزان پس‌اندازهای مردم در بانک‌ها افزایش یافته، معضل امنیتی نداریم و در بحث سرمایه اجتماعی نظام هم شاهد رخدادهایی مثل تشییع میلیونی پیکر شهید سلیمانی هستیم.

بحث افق‌گشایی هم دو وجه دارد. وجه اول آن بهانه‌های سیاسی بود که چپ‌ها در حین و بین فتنه سال ۸۸ و بعد از آن مطرح می‌کردند اما از آنجا که هیچ ابتنایی بر واقعیت نداشت، رفته رفته کمرنگ شد و نظام اسلامی هم با ثبات قدم خود به صاحبان این تئوری فهماند که واقعیت عصای موسی(ع)، سحر ریسمان‌های فرعونی را خواهد بلعید.

وجه دوم نیز آنست که مردم باید بدانند اسم فریبنده "افق‌گشایی" چیزی غیر از همان اصلاحات ناممکن و برساخته‌های ذهنی جریان چپ برای ولایت فقیه، اسلامیت نظام، قطع رگ انقلاب‌گری کشور و از این قبیل نیست.

در واقع آقای رنانی، برای یک مفهوم همیشگی، اسمی نو انتخاب کرده است.

سوم: نظام بدون ایدئولوژی ممکن نیست و مخاطبان محترم باید بدانند که بحث این آقایان "ایدئولوژی اسلامی" است.

این نخستین بار نیست که یکی از رجال اصلاح‌طلب به زعم خود از حیثی جدید؛ ایدئولوژی اسلامی نظام را به چالش می‌کشد.

قبل از رنانی، یک اصلاح‌طلب جامعه‌شناس هم به بهانه رخداد غیر متمدنانه‌ای مثل "دختران خیابان انقلاب" خواستار کنار گذاشتن ایدئولوژی از سوی نظامی اسلامی شده بود.

محمود سریع‌القلم، از دیگر تئوریسین‌های اصلاحات نیز در یکی از کتاب‌های خود به ایدئولوژی اسلامی می‌تازد و در مقابل ایدئولوژی ژاپنی‌ها را عامل پیشرفت معرفی می‌کند!

رنانی و امثال او همچنین در حالی یک صورت مریخی از دموکراسی را به نمایش می‌گذارند و از مردم در مقابل ایدئولوژی اسلامی سخن می‌گویند که گویی نمی‌دانند این اسلام، این ولایت فقیه و این نظام حکومتی تماماً خواست اکثریت مردم ایران بوده است که در سال ۵۷ با انقلاب خونین خود آنرا روی کار آوردند و همچنان نیز با حمایت خود آنرا سر پا، مستحکم و رو به پیشرفت نگه داشته‌اند.

اکنون هم اسباب ریشخند است که عده‌ای بیایند و اسلام و مردم را در مقابل یکدیگر قرار دهند.

جالب است که رنانی در تقلا برای طرح دموکراسی ناواقعی خود، از ذکر این حقیقت هم طفره می‌رود که اساسا حکومت بدون ایدئولوژی ممکن نیست و حتی لائیسم هم یک ایدئولوژی است.

پس می‌شود نتیجه گرفت که مسئله آقای رنانی اسلام است نه ایدئولوژی.

و چهارم: رنانی نفر چندم از لیست اصلاح‌طلبانی است که سرنوشت انقلاب یا کودتا و اغتشاش را با طعنه در مقابل نظام اسلامی مطرح می‌کنند.

قبل از او سعید حجاریان، محمدرضا خاتمی، علیرضا علوی‌تبار، محمدرضا تاجیک و عباس عبدی هم این قبیل سخنان را در لسان‌های مختلف مطرح کرده‌اند.

بله! انقلاب و کودتا حتما در فرجام یک حکومت ناکارآمد و فاسد قرار دارد.

اما نکته اینجاست که نظام اسلامی ایران به گواه همه اسناد و آمارهای موجود و بر خلاف القائات اصلاح‌طلبان؛ ناکارآمد نیست، شاخص‌های اقتصادی و امنیتی خود را توسعه داده و در بحث فساد نیز از آنجا که هرگز تن به فساد نداده و با آن مبارزه کرده؛ پس کارنامه‌ای روشن دارد.

کما اینکه در حکومت امیرالمؤمنین(ع) نیز فساد رخ می‌داد اما حکومت با آن برخورد می‌کرد.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار