شهدای ایران shohadayeiran.com

برخی به واسطه اشارات سعدی در اشعارش حتی احتمال می‌دهند که او به سرزمین‌هایی چون یمن، بلخ، بامیان، هند، مغرب و فرنگ نیز سفر کرده باشد اما این احتمال کم است.
شهدای ایران: راستش اردیبهشت را اصلا با چیز دیگری غیر از سعدی نمی‌شود آغاز کرد! مخصوصا اگر آب‌وهوا مثل امسال همانطوری باشد که هر سال شیراز را بارور می‌کند و شاعران خوش‌طبع شیرازی را به وجد می‌آورد. تنها مساله این است که عدل امسال که این بهار زیبا این همه طولانی‌مدت مهمان مردم شده، کرونا هم سر سفره نشسته و نه می‌گذارد ما بخوریم و نه خودش چیزی برمی‌دارد! به هرحال چون از سعدی، فقط یک نمونه در عالم پیدا شده و به قول ملک‌الشعرای بهار، چون او، کجا نادره‌گفتاری هست، نگاهی انداختیم به تصویر سعدی از خانه‌نشینی و سفر و گوشه‌نشینی تا شاید اندکی جبران مافات کند.

عبارت «خانه‌نشینی» را در دیوان سعدی جست‌وجو می‌کنم. متاسفانه اولین بیتی که پدیدار می‌شود، دعوت به شکستن قانون و خروج از قرنطینه است:
من دگر در خانه ننشینم اسیر و دردمند
خاصه این ساعت که گفتی گل به بازار آمده‌ست

استاد بزرگوار سخن، دقیقا از مقدمه من بهره گرفته و مخاطبانش را تحریک می‌کند که درست همین الان که گل به بازار آمده، دیگر چرا باید اسیر و دردمند کرونا در خانه نشست؟! به ذهنم می‌رسد که اصلا برای ترغیب به نشستن در خانه به سراغ بدکسی رفته‌ام چون سعدی به سفر رفتن‌ها و در خانه بند نشدن‌هایش شهره است. لحن طنازانه و طعنه‌آمیز بیت بعد هم مخالف تمام توصیه‌های پزشکی است:
گر تو انکار نظر در آفرینش می‌کنی
من همی ‌گویم که چشم از بهر این کار آمده‌ست

یعنی از آنجا که شاعر خلقت چشم را دلیلی برای حلال بودن نظربازی می‌داند، بر همین سیاق می‌توان مدعی شد که خلقت تنفس هم نشانه‌ای است برای لذت بردن از هوا، حتی پس از حمله کرونا؛ به هر حال این مقدار شوریدگی و نصیحت‌ناپذیری در غزلیات سعدی، جایگاه غیرقابل انکاری دارد. اگر هنوز در این مساله تردید دارید، ابیات دیگری هم هست که سعدی در آن‌ها، علت ناتوانی خود در خانه نشستن را هم توضیح می‌دهد.
گفتم به گوشه‌ای بنشینم چو عاقلان
دیوانه‌ام کند چو پری‌وار بگذرد
گفتم دری ز خلق ببندم به روی خویش
دردیست در دلم که ز دیوار بگذرد

فی‌الواقع شیخ اجل دیوانه‌تر از آن است که صورت پری‌چهره معشوقش را ببیند و باز هم قرنطینه ‌کردن خود را در خانه تاب بیاورد. البته جای شکرش باقی است که ما در زمانه‌ای به درد کرونا مبتلا شده‌ایم که امکان ارتباط تصویری آنلاین برقرار است و می‌شود روی معشوق را از راه دور هم به نظاره نشست؛ اگرچه بعید است سعدی با این حجم از درد اشتیاق، حتی در این دوران هم می‌توانست ارتباط از راه دور را تحمل کند، چنانکه خودش نیز این مشکل را توضیح می‌دهد:
گر از جفای تو در کنج خانه بنشینم
خیالت از در و بامم به عنف درگیرد

و در غزل دیگری هم بی‌صبری را علت بر هم زدن خانه‌نشینی دانسته و اینطور رفتار خلاف‌قانون خود را توجیه می‌کند:
گفتم به گوشه‌ای بنشینم ولی دلم
ننشیند از کشیدن خاطر به سوی دوست

البته انصاف اگر داشته باشیم، سعدی گهگداری از ایده‌خانه‌نشینی دفاع هم کرده است:
آن بر سر گنج است که چون نقطه به کنجی
بنشیند و سرگشته چو پرگار نباشد

با این حال حضرت اجل، این نشستن در کنج را مشروط به شرایطی، گنج می‌داند و این شرایط وقوع و تبعیت از قانون قرنطینه را اینطور شرح می‌دهد:
هر پای که در خانه فرو رفت به گنجی
دیگر همه عمرش سر بازار نباشد

سعدی در غزل دیگری هم بهانه عیش‌طلبی و خوشی در بوستان و بهار را مشروط به حضور یار و دوست می‌داند و در این ابیات نیز حکمتی است برای تمام ما ایرانی‌ها که سیزده‌به‌در امسال را چون به هر صورت باید در فاصله چند متری از دیگران سپری می‌کردیم، قید بیرون رفتن را از اساس زدیم:
عهد کردیم که بی‌دوست به صحرا نرویم
بی‌تماشاگه رویش به تماشا نرویم
بوستان، خانه عیش است و چمن، کوی نشاط
تا مهیا نبود عیش مهنا نرویم

نامبرده حتی برای تحقیر افرادی که قانون خانه‌نشینی را جدی می‌گیرند و برای جلوگیری از شیوع کرونا بیرون نمی‌آیند، می‌گوید:
گو برو در پس زانوی سلامت بنشین
آن که از دست ملامت به فغان می‌آید

در واقع سعدی برای افرادی که از شدت سرزنش ‌شدن، به فغان می‌آیند و شکایت می‌کنند و اعصاب‌شان خرد می‌شود، نسخه می‌پیچد که آنان، همان بهتر که در خانه در پس زانوی سلامت بنشینند و به ترس خود از ملامت دل‌خوش باشند.

وی سپس طرح دور زدن قرنطینه و ترغیب مخاطبانش به سفر رفتن را نیز اینطور کلید می‌زند:
نظر خدای‌بینان، ‌طلب هوا نباشد
سفر نیازمندان، قدم خطا نباشد

که توجیه البته می‌تواند همان بهانه لغو محدودیت‌های سفرهای بین‌شهری در ایام نوروز و پس از آن هم لغو محدودیت‌های ترافیکی سفرهای درون‌شهری باشد. همین مقدار که کسی به هر علتی نیازمند است، دلیل قانع‌کننده‌ای برای آن است که سفر ‌کردن را خطا ندانیم.

خود سعدی پس از آنکه در شیراز به دنیا آمد و سال‌های ابتدایی زندگی را در این شهر ادب‌پرور گذارند، در سال ۶۲۰ هجری قمری برای آموختن دانش راهی نظامیه بغداد شد که در آن زمان، مرکز علم جهان اسلام محسوب می‌شد. بعد از آن هم به شام و حجاز رفت و دوباره به شیراز بازگشت. طبق برخی اقوال او پس از آن یک بار دیگر هم به بغداد سفر داشته و در راه بازگشت از آذربایجان هم عبور کرده است.

برخی به واسطه اشارات سعدی در اشعارش حتی احتمال می‌دهند که او به سرزمین‌هایی چون یمن، بلخ، بامیان، هند، مغرب و فرنگ نیز سفر کرده باشد اما این احتمال کم است. به هرحال شیخ مصلح‌الدین سعدی شیرازی آنقدر بخش قابل توجهی از عمر خود را در سفر گذرانده است که نتواند مرجع مناسبی برای ترغیب به خانه‌نشینی در مخاطب باشد اما این مساله چیزی از ارزش‌های دیوان این شاعر بی‌مثال برای تورق ‌کردن خصوصا در ایام بهاری به این زیبایی کم نمی‌کند؛ حتی اگر اشتیاق خواننده خود را برای ترک خانه به شکلی جنون‌آمیز -آنطور که برای خودش هم بود- برانگیزد.



نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار