شهدای ایران shohadayeiran.com

مثلث روحانی، اصلاح طلبان و سلبریتی ها...
*ماجرا واضح است... مشکلاتی که مثلث روحانی، اصلاح‌طلبان و برخی سلبریتی‌ها بوجود آورده‌اند را پله قرار دادن برای «سیاه‌نمایی» از اوضاع کشور و اصرار بر اینکه مردم ایران به «گرسنگی» و «ناامیدی» افتاده‌اند و دموکراسی هم دیگر پاسخگو نیست!
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ محسن آرمین، از رجال اصلاح‌طلب و از بازجویان خشن دهه شصت، در بخشی از یک مصاحبه که روزنامه دولتی ایران در شماره سه‌شنبه گذشته خود آنرا باز نشر داد؛‌ درباره شرایط کشور ایران گفته است:

«در جامعه‌ای که ۴۰ درصد آن زیر خط فقر است و اصلی‌ترین مسأله‌اش بقا و معیشت است، دموکراسی سیاسی نه تنها به نتیجه نمی‌رسد  بلکه به برآمدن جریان‌های پوپولیست و عوام‌فریب کمک می‌کند».

در همین حال، حامد بهداد، از بازیگران سینمای کشورمان نیز در یک پست اینستاگرامی درباره شرایط کشور، مواضع آرمین تکرار کرده و نوشته است:

«ما مردم چهل سال شد که از جنگ، خون، قطعنامه، تحریم، تورم، اختلاس و گرسنگی آسیب دیده‌ایم؛ و همچنان خواهان حقوق مدنی خویش از روش‌های قانونی هستیم... ما آینده‌مان سخت غبارآلود است؛ چراغی نمی‌بینیم و سخت ناامید شده‌ایم».

*ماجرا واضح است... مشکلاتی که مثلث روحانی، اصلاح‌طلبان و برخی سلبریتی‌ها بوجود آورده‌اند را پله قرار دادن برای «سیاه‌نمایی» از اوضاع کشور و اصرار بر اینکه مردم ایران به «گرسنگی» و «ناامیدی» افتاده‌اند و دموکراسی هم دیگر پاسخگو نیست!

جالب است که آنچه که آرمین و بهداد گفته‌اند حتی از سوی سیاسیون و سلبریتی‌های کشورهای جنگزده‌ای مثل سومالی و سوریه هم گفته نمی‌شود و هیچ کنشگر سیاسی و هنری چنین بدبختی و خفّتی را ولو در حالت واقعیت نیز برای کشور و مردم خود رواداری نمی‌کند و نمی‌گوید.

و جالب‌تر آنکه اساسا آمارهای داخلی و جهانی هم اظهارات همسان این دو نفر را تأیید نمی‌کند زیرا ایران اسلامی در سال چهل و یکم از عمر خود اگرچه مشکلاتی در بعد اقتصاد دارد اما طبق آمار بانک جهانی تنها با ۳ دهم یک درصد فقر مطلق (فقر منجر به گرسنگی) مواجه است[۵] که البته این آمار در ابتدای شروع انقلاب نزدیک به ۶ درصد بوده است.

از طرفی بر اساس آمار جهانی GHI نیز ایران اسلامی در زمره سیرترین کشورهای جهان قرار دارد و اساساً مقوله‌ای به نام بقا یا شیوع گرسنگی در ایران مسئله نیست.

مسئله ناامیدی بعنوان اصرار چندین ساله اصلاح‌طلبان و برخی سلبریتی‌ها نیز دارای هیچ مبنای عقلانی یا آماری نیست و اتفاقا هزاران دلیل (مثل شرکت گسترده مردم ایران در راهپیمایی‌ها، گرمی بازار فعالیت‌های هنری و افزایش سن امید به زندگی در ایران) بر ردّ آن وجود دارد.

حامد بهداد در حالی مدعی گرسنگی و ناامیدی ایرانیان شده است که به تازگی تصویری از خود هنگام گردش در کالیفرنیا را منتشر کرده بود!

پس چرا بهداد و آرمین اصرار دارند که مشکلات اقتصادی مبتلی‌به کشور و مردم مثل گرانی را به مقولاتی غیر واقعی مثل گرسنگی تقلیل بدهند و ایران را با کشورهایی مثل سومالی و یا سودان مقایسه کنند؟!

مردم البته بایستی در جریان باشند که آقای بهداد که چندسالی است بر "حال بد هنرمندان" و "گرسنگی"! مردم تأکید دارد؛ تا همین روزهای اخیر در ایالت‌های مختلف آمریکا مشغول گشت و گذار بوده و محسن آرمین نیز پس از آزادی از زندان و بدور از مشکلاتی مثل گرسنگی! مشغول نوشتن کتاب درباره تفسیر قرآن و اخذ موضع برای دفاع از اصلاح‌طلبان است.

یعنی این دو نفر باید توضیح بدهند این کدامین تنازع بقا و شیوع گرسنگی است که رفاه یکی را در حد سفر به آمریکا و رفاه دیگری را در حد فعالیت آزاد سیاسی بدون دغدغه معیشت وسعت داده است؟

بله! مردم عزیز ایران با انتخابی که اصلاح‌طلبان و سلبریتی‌ها در دامان آنها گذاشتند دچار مشکلاتی مثل گرانی شده‌اند، قیمت گوشت و مسکن و خودرو افزایش یافته است و دولت هم در نظارت بر قیمت‌ها از خود ضعف نشان می‌دهد.

اما همین مردم به خوبی می‌دانند که ایران اسلامی پیشرفت‌هایی هم داشته است و فی‌المثل امروز دیگر سطح زندگی مردم با دهه ۶۰ قابل مقایسه نیست.

پیشرفت‌هایی که البته کسانی در ستاد جریان سیاسی خاص قصد انکار آنها را دارند و می‌خواهند اینطور القا کنند که نظام اسلامی هیچ دستاوردی نداشته و راه حل مشکلات موجود نیز نه «صندوق رأی» که تجمع و اعتراض است. اعتراضی که هر چند درباره آن از قیودی مثل مدنی یا مسالمت‌آمیز استفاده می‌شود اما حاقّ آنرا باید در صحبت‌های چپ‌هایی مثل علیرضا علوی‌تبار جستجو کرد که می‌گوید باید در این اعتراضات مدنی و مسالمت‌آمیز مکان‌های حساس نظام را نیز اشغال کرد!

این مسئله بایستی مد نظر باشد که وقتی یک فعال سیاسی در یک کشور به بهانه چند مشکل اقتصادی از این بگوید که دموکراسی بی‌نتیجه شده! طبیعتا یک سلبریتی هم خواستار اعتراض می‌شود و در نهایت این "امنیت مردم" است که به آتش کشیده خواهد شد و این همان «فتنه اقتصادی» است.

در این میان البته یک سؤال مهم نیز وجود دارد که چشمان ناظر کشور و عقول مدقّ باید پاسخ آنرا بدهند. و آن اینکه علت این همسانی مواضع غلط میان یک بازجوی خشن و یک بازیگر سینما چیست و چه کسی به این دو نفر در دو سوی یک خط ظاهراً بیربط؛ القا کرده است که بر سیاه‌نمایی از شرایط ایران تأکید داشته باشند؟!




نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار