شهدای ایران shohadayeiran.com

پدر بچه‌های پرورشگاهی شهر بود و هنگام عید بچه‌های یتیم شهر بی‌خرجی و عیدی نمی‌ماندند. مهدی باکری، مردی بود که یک شهر دوستش داشتند.
شهدای ایران: آقا مهدی، پدر بچه‌های پرورشگاهی شهر بود و هنگام عید بچه‌های یتیم شهر بی‌خرجی و عیدی نمی‌ماندند. مهدی باکری، مردی بود که یک شهر دوستش داشتند.

رفتگر محله همسرش مریض بود، اما به او مرخصی نمی‌دادند. گفته بودند اگر بروی، نفر جایگزین نداریم و باید بمانی.

 رفتگر یک راست رفته بود پیش آقای شهردار و جریان را برایش نقل کرد و آقا مهدی برگه مرخصی‌اش را امضا کرد و کارگر شهرداری رفت. آقای مهدی صورتش را با پارچه‌ای پوشاند، جارو را برداشت و در گرگ و میش صبح، در کوچه‌ای رفت که کارگر شهرداری باید آن جا را جارو می‌زد. آن روز خیابان توسط مهدی باکری، شهردار ارومیه جارو شد.

از میاندوآب تا دجله

 سالروز شهادت سردار سرافراز اسلام آقا مهدی باکری 25 اسفند است. شصت و چهار سال پیش در میاندوآب به دنیا آمد، مهندسی مکانیک خواند، شهردار ارومیه شد و بعد هم فرماندهی لشکر ۳۱ عاشورا را به عهده گرفت. ۳۳ سال پیش در چنین روزی رودخانه دجله او را با خود برد. آغاز زندگی‌اش در میاندوآب و عروجش در دجله بود. آب آقا مهدی را با خود برد تا در میانه‌ی دو آب به معبود برسد.
آقا مهدی، پدر بچه‌های پرورشگاهی شهر بود و هنگام عید، بچه‌های یتیم شهر بی‌خرجی و عیدی نمی‌ماندند. مهدی باکری، مردی بود که یک شهر دوستش داشتند.

مردمان ما از دیرباز قدرشناس و احترام‌دار بزرگی بوده‌اند که بزرگتری می‌کرده است. امروز هم به شدت نیازمند شخصیت‌های بزرگی با دامنه شخصیتی عظیم هستیم، قلندری که با رفتار و کردار نشان‌دار پیش قراولی زندگی روزمره‌مان باشد.

امروز بدنه عظیم مدیریت شهری نیز در سطوح مختلف مدیریتی‌اش نیازمند این بزرگی است، یعنی اینکه باید مثل حاج مهدی باکری هم بر شهر مدیریت کنی هم بر دل‌ها و مابقی فِسانه است.

مردم هرگز دنبال چینی‌بند زده نیستند که به عنوان «بزرگ» احترامش کنند و از او یاد بگیرند. مدیرانی که در عین حفظ منزلت مدیریتی و سلسله مراتب اداری خود در بین کارکنان و شهروندان جایگاه و وجهه ارزشمندی داشته باشند، بزرگ باشند و بزرگتری کنند، وگرنه نمی‌شود به مردم بگویی فلانی بزرگ است و آن‌ها هم کشته مرده‌اش شوند. امثال آقا مهدی آدم‌های اسطوره‌ای نبودند که نتوان آن‌ها را یافت یا دوباره ساخت. شهرمان به انسان‌های بزرگ و به بزرگتر‌های دوست‌داشتنی نیازمند است.

شهید مهدی باکری در فرازی از وصیت نامه اش نوشته است: «دنیا مثل شیشه‌ای می‌ماند که یک دفعه می‌بینی از دستت افتاد و شکست.»
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار