شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۷۸۱۸۳
تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۴:۳۰
این جریان می گوید، چه کسی گفته که آخوندها نائب امام زمان هستند و این اختصاص به آن ها دارد؟؛ آن ها ترویج می دهند که کسان دیگری هم می توانند از امام زمان نظر بگیرند. کار دیگر این جریان این است که می گوید در شرایط فعلی دیگر رُل، تنها به دست آخوندها نیست؛ یعنی می گویند عواطف مذهبی هست اما سعی می کنند آن را به سمت و سوی دیگری ببرند. آن ها با این کارشان، مسئله جایگاه ولایت فقیه که بزرگترین مسئله برای سیاستمداران عالم است را حل و به نوعی آن را هدف می گیرند. یعنی می گویند ما با امام زمان هستیم و وقتی این ارتباط را برقرار کردیم، دیگر چه نیازی به نائب امام زمان هست؟
به گزارش شهدای ایران؛ «نفی هرگونه جایگاه و نیابت ویژه برای فرد یا صنفی خاص در نسبت گیری با امام زمان(ع)؛ توجه و نسبت امام(عج) به عموم انسانها یکسان است و هیچ فرد یا گروهی، برتر و صاحب امتیاز نیست».
 
این جملات بخشی از تفسیر عبدالرضا داوری مشاور محمود احمدی نژاد از متن منشور نهضت به سوی بهار است.  
 
سالهاست که جریان انقلاب بر انحراف عقیدتی جریان بهار تاکید دارد اما حقیقت آن است که ریشه های عملی این انحرافات قبل از آنکه در سخنرانی ها و منشور ها تجلی پیدا کند در عملکرد این جریان در دولت نهم و دهم بروز و ظهور داشته است. مطلب زیر مروری بر انحرافات جریان بهار در مسئله ولایت فقیه است.
 
نقل خلاف واقع احمدی نژاد

در سال 84 و در زمان تصدی دولت نهم توسط احمدی نژاد نقلی از طرف ایت الله مصباح یزدی به رهبر انقلاب می رسد که موجب واکنش و اعلام نظر صریح ایشان می شود. رهبر انقلاب طی نامه ای به رئیس جمهور می فرمایند که حضرتعالی به آیت الله مصباح فرموده اید که رهبری در ماجرای ورود زنان به ورزشگاه ها مخالفتی نداشته اند حال آنکه بنده عدم رضایت خود را صریحا گزارش کرده بودم.

 چرا بهاری‌ها به ولایت فقیه اعتقاد ندارند؟
 


ماجرای تمرد احمدی‌نژاد از حکم رهبری در ماجرای ادغام سازمان حج و زیارت با سازمان میراث فرهنگی

حجت‌الاسلام ری‌شهری نماینده سابق ولی‌فقیه در امور حج و زیارت که آن روزها درگیر مخالفت با اقدام غیرقانونی اشخاص حاشیه‌ساز دولت نهم بود، در خاطرات خود [خاطره‌ها، محمدی ری‌شهری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۴، صص ۷۶۲ - ۷۶۳] به نامه‌های سه‌گانه رهبر انقلاب به احمدی‌نژاد و خود اشاره‌کرده و می‌نویسد:

در تاریخ ۸۸/۲/۱۸ آقای حجازی را هنگام نماز جماعت در حسینیه کوثر دیدم، پرسیدم چرا قضایا این‌طور شد، گفت: «گویی مشایی آقای احمدی‌نژاد را سحر کرده و همه دوستانش هم از ایشان ناراحت هستند و ما نمی‌دانیم چرا این‌طور می‌کند.» وقتی نامه مشایی به ذی‌حسابی سازمان مبنی بر مسدود کردن حساب این سازمان به دست ما رسید، آقا ناراحت شدند و بعد ماجرای نامه سوم پیش آمد.

از دفتر مقام معظم رهبری نامه‌ای به آقای احمدی‌نژاد نوشته‌شده بود که در آن مخالفت معظم‌له به اطلاع ایشان رسیده بود. البته این نامه پس از یک هفته مجدداً به صورت «آنی» نیز برای ایشان ارسال گردید.

نامه دوم را مقام معظم رهبری با دست خط خودشان برای رییس‌جمهور نوشته بودند. بعد از این دو نامه و هنگامی‌که مشاهده شد دولت همچنان در پی عملی ساختن تصمیم خود است و ضمناً حکم آقای لیالی توسط آقای مشایی صادر گردید و به ذی‌حسابی هم دستور مسدود کردن حساب سازمان حج ابلاغ گردید، آیت‌الله خامنه‌ای دستور می‌دهند نامه سوم خطاب به من نوشته شود.

آقای حجازی دراین‌باره توضیح داد: به آیت‌الله خامنه‌ای عرض کردم: «چرا این مطلب به آقای ری‌شهری نوشته شود؟ آن را به خود آقای احمدی‌نژاد بنویسم.» ایشان فرمودند: «نه، دیگر به او نمی‌گویم و به آقای ری‌شهری نوشته شود. البته نمی‌خواستم کار به اینجا بکشد، ولی به‌هرحال کشیده شد.»

در واقع  احمدی‌نژاد تا قبل از اینکه شرایط به این صورت درآید، حاضر نبود دستور مقام معظم رهبری را بپذیرد، این‌گونه موضع‌گیری ایشان برابر رهبری تا آن تاریخ، بی‌سابقه و شگفت‌انگیز بود.

منظور حجت‌الاسلام ری‌شهری درباره نامه سوم که رهبر انقلاب خطاب به ایشان نوشتند، نامه‌ای بود که بعد از دخالت مشایی در تعیین رییس سازمان حج و زیارت و مسدود شدن حساب‌های سازمان حج، به دستور دفتر مقام معظم رهبری در رسانه‌ها منتشر شد و در آن نامه به نقل از رهبر انقلاب نوشته‌شده بود:

جناب حجت‌الاسلام‌والمسلمین ری‌شهری دامت توفیقه نماینده محترم ولی‌فقیه و سرپرست حجاج ایرانی
 
سلام‌علیکم

مقام معظم رهبری خطاب به جنابعالی فرمودند: جناب حجت‌الاسلام ری‌شهری دامت افاضاته درباره جابجایی سازمان حج و زیارت به جناب آقای رییس‌جمهور مؤکد تذکر داده شد که الحاق این سازمان به مجموعه گردشگری شایسته نیست مقرر گشت وضعیت به شیوه سابق باقی بماند لذا مقتضی است جنابعالی برنامه‌های خود را طبق روال سابق ادامه دهید. وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و رییس محترم سازمان حج و زیارت در جریان امر قرار گیرند. مراتب برای اطلاع و اقدامات لازم اعلام می‌گردد.
 
ماجرای معاون اولی مشایی

بعد از انتخابات سال 88 و تشکیل کابینه دولت دهم، احمدی نژاد اسفندیار رحیم مشایی را به معاون اولی خود منصوب کرد. رهبر انقلاب طی نامه ای این انتصاب را خلاف مصلح دانستند و دستور دادند که این انتصاب ملغی اعلام گردد اما احمدی نژاد از انجام این کار امتناع کرد. پس از امتناع احمدی نژاد از لغو انتصاب مشایی به معاون اولی خود دفتر رهبر انقلاب، نامه ایشان را به صورت عمومی منتشر کردند.
 
 
 چرا بهاری‌ها به ولایت فقیه اعتقاد ندارند؟

پس از آنکه حکم حکومتی رهبر انقلاب علنی گردید و احمدی نژاد مجبور به برکناری مشایی از سمت معاون اولی شد بلافاصله احمدی نژاد، اسفندیار رحیم مشایی را به ریاست دفتر خود منصوب کرد. چندی بعد هم طی حکمی همکاری با او را هدیه الهی و افتخاری بزرگ دانست و او را به مشاورت رييس جمهور و رييس دبيرخانه جنبش عدم تعهد منصوب کرد.
 
یازده روز خانه نشینی

پس از قبول استعفای حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات وقت در پی اختلاف نظرهایی که با احمدی نژاد داشت، رهبر انقلاب از ابقاء و ادامه کار مصلحی به عنوان وزیر اطلاعات در دولت احمدی نژاد حمایت کردند. این مسئله که خوشایند احمدی نژاد قرار نگرفت موجب شد تا یازده روز از رفتن به محل کار امتناع کرده و خانه نشین شد.
 
ثبت نام احمدی نژاد در انتخابات علیرغم نهی رهبری

قبل از انتخابات سال 96 محمود احمدی نژاد با مراجعه به رهبری از آمئن یا نیامئن خود به صحنه انتخابات سوال می کند که با نهی رهبری رو برو می شود. این مسئله آنقدر در رسانه ها موجب به طرق مختلف نقل می شود تا رهبر انقلاب خود پشت بلندگو آن را اعلام می کنند.
 
محمود احمدی نژاد ابتدا اعلام کرد که هیچ قصدی برای شرکت در انتخابات ندارد و اگر کسی هم می خواهد کار انتخاباتی کند نباید در مجموعه اش حضور داشته باشد.
 
احمدی نژاد بعد از مدتی بر خلاف نظر اول خود اعلام کرد که از حمید بقایی به عنوان نامزد اصلح حمایت خواهد کرد.
 
چندی بعد و در بازه ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری، محمود احمدی نژاد برای نامزدی ریاست جمهوری ثبت نام کرد و اعلام نمود حضور من برای حمایت از حمید بقایی است.
 
این ها تنها نمونه هایی از انحرافات عملی جریان بهار در اعتقاد و التزام عملی به ولایت فقیه است که البته مدتی هم هست که این جریان به وادی نظریه پردازی پا نهاده اند و انحرافات عقیدتی خود را در موضوعات مختلف بیش از پیش نمایان ساخته اند.
 
علاوه بر همه این ها عده ای در بدنه جریان بهار تلاش می کردند تا به دستورات رهبری برچسب مولوی و ارشادی الصاق کنند و دستورات رهبری را به بهانه ارشادی بودن اجرا نکرده و سرباز زنند. به عنوان مثال علی اکبر جوانفکر در مصاحبه با ویژه نامه نوروزی روزنامه همشهری گفت:

چه کسی آن نامه ارشادی  رهبری به رئیس جمهور را علنی کرد؟ " ؛ " شما در چرایی اش دخول نکنید. این ها نامه های ارشادی رهبری به رئیس جمهور هستند. " ؛ " مقام معظم رهبری نظر ارشادی  داده بودند نه نظر تکلیفی. وقتی نامه علنی شد، برای آقای رئیس جمهور تکلیف شد.
 
از طرف دیگر اسفندیار رحیم مشایی طی یک پیام ویدیوئی اعلام کرد که تا به حال نقد توهین آمیز به رهبری نداشته است و ادامه داد:  البته اینطور نیست که همه حقیقت را هم گفته باشم؛ نه، بلکه ملاحظاتی را نسبت به ایشان رعایت کرده ام.

در جدیدترین نسخه بروز عقائد انحرافی از سوی جریان بهار ، عبدالرضا داوری تفسیری از منشور نهضت به سوی بهار ارائه کرده است که تنها یک بند آن نه تنها زیر سوال بردن اصل ولایت فقیه است بلکه رد کردن کل نظام فقاهت و مرجعیت محسوب می شود. داوری در کانال تلگرامی خود نوشت: نفی هرگونه جایگاه و نیابت ویژه برای فرد یا صنفی خاص در نسبت گیری با امام زمان(ع)؛ توجه و نسبت امام(عج) به عموم انسانها یکسان است و هیچ فرد یا گروهی، برتر و صاحب امتیاز نیست؛(از اصل دوم).
 
این درحالیست که جریان انقلاب سال ها قبل این انحرافات را شناسایی کرده و متذکر شده بودند. در همین راستا خرداد ماه سال 90 حضرت آیت الله مصباح یزدی طی یک سخنرانی ضمن اشاره به راهکار های مختلف دشمن جهت انحراف از  راه اصیل انقلاب به طور خاص به انحراف عقیدتی جریان بهاری تصریح کرده و فرمودند:
 
بعد از همه آن جریان ها، شیطان راه جدیدی هم به آن راه ها اضافه کرد و آن راه چند سالی است که اخیرا در کشور ما اتفاق افتاده و البته باید منتظر باشیم شیطان در آینده راه دیگری را هم پی بگیرد، چرا که در جریانات چند سال اخیر بر تجارب شیطان افزوده شده است. جریانات سالهای اخیر برای جوانان جذاب بوده است. این جریان می گوید، چه کسی گفته که آخوندها نائب امام زمان هستند و این اختصاص به آن ها دارد؟؛ آن ها ترویج می دهند که کسان دیگری هم می توانند از امام زمان نظر بگیرند.
 
کار دیگر این جریان این است که می گوید در شرایط فعلی دیگر رُل، تنها به دست آخوندها نیست؛ یعنی می گویند عواطف مذهبی هست اما سعی می کنند آن را به سمت و سوی دیگری ببرند. آن ها با این کارشان، مسئله جایگاه ولایت فقیه که بزرگترین مسئله برای سیاستمداران عالم است را حل و به نوعی آن را هدف می گیرند. یعنی می گویند ما با امام زمان هستیم و وقتی این ارتباط را برقرار کردیم، دیگر چه نیازی به نائب امام زمان هست؟
 
 این جریان می گوید با این کار، علاوه بر آن که بساط ولایت فقیه برچیده می شود، همچنین مشکل اجرای احکام اسلامی هم حل می شود، چرا که برای مثال می گوییم در شرایط فعلی آقا نظرشان این نیست که این کارها اگر چه احکام اسلامی است، اجرا نشود، چرا که ما اطلاع داریم آقا نظرشان چیست؛ و البته منظور این ها از آقا، امام زمان(عج) است.  پس در این شرایط، قدرت معنوی به کسی منتقل می شود که در صدد کسب قدرت سیاسی است. و در این صورت هر جا به مشکل اجرای قانون و احکام اسلامی هم برخورد کنند می گویند امام زمان نظرشان این است.
 
به نظر می رسد قرائت جریان بهار از ولایت فقیه و تبعیت از آن تنها تا زمانی است که ولی فقیه منطبق با نظر آن ها نظر دهد و عمل کند اما اگر ولی فقیه برخلاف آنچه جریان بهار آن را صحیح می داند موضعی بگیرد یا نظراتش ارشادی و قابل عدول است و یا باید از اساس در نیابت عام فقها و اصل ولایت فقیه تشکیک شود.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار