شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۷۱۱۴۷
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۰:۵۰
استاد مطهری در زمان حیات خود، آسیب شناسی مهمی در باب روحانیت ارائه دادند و همان زمان هم هجمه های زیادی علیه ایشان شد. متاسفانه ذائقه برخی دوستان در حوزه چنان تغییر کرده که حتی جرات بازخوانی حرف های مطهری در باب حوزه و روحانیت وجود ندارد!
به گزارش شهدای ایران، در باب صحبت های آقای رحیم پور ازغدی در مدرسه فیضیه و حواشی پیش آمده، نکاتی چند وجود دارد:

۱. قطعا برخی دست نوشته ها نظیر حواله دادن رئیس جمهور به استخر فرح!، کاری کاملا غیر اخلاقی است که جریان معتقد به انقلاب اسلامی، در غلط بودن آن تردیدی روا نمی دارد. متاسفانه با این حاشیه ی غلط ایجاد شده، اصل مطالبه ی جدی و بحق طلاب و روحانیون حاضر در جلسه که نوعی اعلام همراهی با مردم مستضعف و  مطالبه گری از مسئولان در جهت رفع و حل مشکلات معیشتی مردم بود، قربانی حواشی غلط ایجاد شده، قرار گرفت.

۲. بخشی از اعتراضات نیز به بخش هایی از صحبت های آقای رحیم پور بود.

در این خصوص چند نکته مهم باید مورد توجه قرار بگیرد:
الف) قبل از آنکه بخواهیم قضاوتی راجع به صحبت های آقای رحیم پور یا فرمایش برخی مراجع عظام تقلید در واکنش به صحبت های ایشان داشته باشیم، باید به این نکته توجه کرد که هم مراجع بزرگواری که گلایه هایی درباره بخش هایی از صحبت های آقای رحیم پور داشتند،  مردمی و دلسوز انقلاب اند، هم آقای رحیم پور ر یکی از نیروهای مخلص انقلاب و یکی از خروجی های درخشان حوزه طی دو سه دهه اخیر است.

نگارنده، هر دو را در جبهه واحد انقلاب، تعریف میکند. در این میان آنچه که مهم است نه  اعتراضات برخی علما به پاره ای از گزاره های مطرح شده توسط آقای رحیم پور، بلکه موش دواندن کسانی است که ماهی مقصود را از اختلاف نظرهای طبیعی میان نیروهای انقلاب صید میکنند و سعی دارند اندک اختلاف فکری ای را به تقابل  و در نتیجه شکاف اجتماعی بدل سازند و مشغول اختلاف افکنی میان نیروهای مومن به انقلاب شوند. نگارنده نسبت به صحبت های آقای رحیم پور و منتقدانش، قطعا بی طرف نیست و موضع خود را در ادامه بیان خواهد داشت، لکن به این نکته توجه می دهد که نباید در این میان از طراحی های پیچیده ای که در راستای تقابل و درگیری نیروهای انقلاب با هم انجام می شود، غفلت کرد.

ب) خود آقای رحیم پور در ابتدای جلسه ی فیضیه اشاره میکنند که بنای ایشان بر حاشیه سازی و جنجال آفرینی نیست. مجموع صحبت های ایشان قریب سه ساعت به طول انجامید اما متاسفانه آنچه که در فضای مجازی دست به دست شد، یک فایل دو سه دقیقه ای از صحبت های ایشان بود، در حالی  صحبت های ایشان، مقدمات و موخرات زیادی داشت که نسبت به آن بی توجهی شد

ج) آقای رحیم پور، خود، فرزند حوزه است. ایشان طی دو سه دهه اخیر، همواره در خط مقدم دفاع تئوریک از مبانی انقلاب اسلامی بوده است. استدلال های منطقی، فن بیان کم نظیر، ابداع واژگان و مفهوم سازی جذاب متناظر با انقلاب اسلامی، تسلط بر منابع اسلامی و غربی،شهامت و شجاعت در بیان، صراحت لهجه در عین رعایت ادب، رحیم پور را در میان نیروهای انقلاب، واجد جایگاه خاصی کرده است. صرف نظر از انتقاداتی که ممکن است به نوع بیان برخی مطالب آقای رحیم پور در سخنرانی اخیرشان وارد باشد، ایشان نکته های مهمی را در باب حوزه چه در این سخنرانی و چه در سایر سخنرانی های خود، ایراد کرده اند.

مواجهه پدیداری با رحیم پور، ما را در مواجهه و خصوصا قضاوت در مورد سخنان او، دچار اشتباه خواهد کرد. نگارنده با ادبیات ایشان ناآشنا نیست و بسیاری از صحبت های ایشان طی سال های اخیر را استماع و دنبال کرده است. نگاه رحیم پور به حوزه، نگاهی واحد نیست، چرا که او همواره از دو تیپ حوزه و دو تیپ روحانیت سخن می گوید. رحیم پور، بزرگترین طلایه داران انقلاب را روحانیت و بزرگترین دشمنان آن را نیز در میان همین روحانیت جستجو می کند. او، یاران صدیق امام(ره) را روحانیونی در تراز بهشتی و مطهری و خامنه ای و مفتح می داند و دشمنان سرسخت او را نیز در درون حوزه ی علمیه جستجو می کند. دشمنان جدی رحیم پور را طی این سال ها، ائتلافی از "روشنفکران لائیک" و "جریان تحجر" تشکیل داده است.( برخی مراجع عظام نظیر آیات عظام نوری و مکارم به هیچ وجه جزو این دو گروه نبوده و نیستند و جنس مخالفت ایشان با بخش هایی از صحبت های آقای رحیم پور با جنس مخالفت های ائتلاف نامبرده، کاملا متفاوت است)؛ جالب آنکه این دو گروه، با آنکه در ظاهر در نقطه مقابل هم تعریف می شوند، طی این سالها، همانند دو لبه ی یک قیچی، پروژه ترور شخصیتی رحیم پور را کلید زده اند.

روشنفکران سکولار، به خاطر تعهد رحیم پور به "اصل دین " و متحجران او را به دلیل "اسلام اجتماعی و انقلابی" مورد هجمه قرار می دهند. فراموش نکنیم که مطهری نیز از ناحیه ی همین دو گروه مورد هجمه بود. هم روشنفکران به او می تاختند و هم جریان تحجر در حوزه، عرصه را بر وی چنان تنگ کردند که حوزه را ترک و به تهران آمد.( البته به هیچ وجه به دنبال این نیستیم که رحیم پور را متفکری در حد مطهری معرفی کنیم، خود ایشان هم چنین ادعایی ندارد. آقای رحیم پور را نه هم تراز مطهری که یکی از شاگردان ایشان می دانیم)

د) مهم ترین بخش حاشیه ساز صحبت های رحیم پور، بحث حوزه سکولار بود. چنانکه قبلا هم اشاره شد، رحیم پور، همواره صحبت از دو تیپ حوزه می کند. "حوزه سکولار" و "حوزه انقلابی" دو گانه هایی اند که باید میان آنها تفکیک کرد تا حرف های رحیم پور را به درستی فهمید. این تفکیک در ادبیات رحیم پور، کاملا مسبوق به سابقه است. رحیم پور، امثال مطهری، مفتح، بهشتی و باهنر را نمادهای حوزه انقلابی می داند.

شاخصه ی اصلی حوزه ی سکولار، "فردی دیدن دین" است. حوزه ی انقلابی از نظر رحیم پور، پیوندهایی جدی با مسائل اجتماعی و مسائل روز جامعه دارد، نسبت به مسائل انقلاب بیگانه نیست، بینش ژرف تمدنی دارد و مسائل پیرامونی خود را در یک افق تمدنی تحلیل و برای آن برنامه ریزی می کند، نسبت به ظلم و عدل در داخل و در گستره ی فضای بین الملل بی تفاوت نیست، متعلقات اندیشه اش را از پیرامون اجتماعی اش میگیرد و برای حل آنها چاره اندیشی می کند، فقه را محدود به مسائل طهارت و نجاست نمی کند. در حالی که حوزه ی سکولار دقیقا عکس این است. تفاوت حوزه ی سکولار و حوزه ی انقلابی نه بر سر اصل دین به مثابه ی یک امر فردی بلکه بر سر میزان توانایی های دین در تعریف کارویژه های اجتماعی است.

حوزه ی سکولار همانند روشنفکری سکولار، دین را یک امر فردی می داند و اگر هم کارکردی اجتماعی داشته باشد، حداکثر در حد کارکرد یک موسسه خیریه ایست که یک سری کارویژه های محدود  اجتماعی هم دارد، اما نظام سازی و ساختارسازی و تمدن سازی بر مبنای دین را خط قرمز خود می داند! اختلاف رحیم پور، نه با حوزه( چرا که خود، فرزند حوزه است) که دقیقا با حوزه سکولار است و ایشان به هیچ وجه، متعرض حوزه به مثابه یک کلیت یکپارچه نشده است و کسانی که صحبت های ایشان را در ضدیت با کلیت حوزه و روحانیت تحلیل میکنند، یا از نظام فکری ایشان بی اطلاع اند یا عامدانه در حق ایشان کم لطفی میکنند. استاد مطهری در زمان حیات خود، آسیب شناسی مهمی در باب روحانیت ارائه دادند و همان زمان هم هجمه های زیادی علیه ایشان شد. متاسفانه ذائقه برخی دوستان در حوزه چنان تغییر کرده که حتی جرات بازخوانی حرف های مطهری در باب حوزه و روحانیت وجود ندارد!

البته نگارنده بر این باور است که همان گونه که رگه های قوی از اسلام انقلابی در حوزه وجود دارد و فضلای جوان، دردمند، حساس به مسائل روز و حقیقتا مصداق عالم به زمانه، کم نیستند، در عین حال، حوزه سکولار و روحانیت سکولار(که برای خود رسالت اجتماعی قائل نیست) نه یک عده ی معدود که دقیقا یک "جریان" است که نه در اوایل نهضت با امام همکاری کردند و نه بعد از انقلاب، رسالتی برای خود در جهت حل گره های انقلاب و مردم قائل بودند.رحیم پور از ناحیه گروه اخیر، طی دو دهه اخیر همواره مورد هجمه های جدی بوده، گرچه وی همواره خود را متعهد به دفاع از گروه اول می دانسته و در این راه هزینه های فراوان معنوی اعم از فحش و ترور شخصیتی را به جان خریده است.

ی) نکته آخر آنکه نوع واکنش ها به صحبت های آقای رحیم پور، بار دیگر نشان داد که متاسفانه آزاداندیشی، کماکان در حوزه یک صفت حداکثر شخصی است و نتوانسته تا کنون به یک "خصلت نهادی" تبدیل شود. آزاداندیشی باید به سلوک جمعی روحانیت تبدیل شود. نوع مواجهه شهید بهشتی با مخالفان، الگویی از سلوک آزاداندیشانه است.روحانیت ما  باید مکر در مکرر این سلوک را تمرین کند تا تبدیل به عادت ثانویه ی جمعی در حوزه شود. نقدهای رحیم پور، نقدهایی از سر دلسوزی بود گرچه ممکن است ایرادی به نوع بیان هم وارد باشد، منتها نباید فراموش کرد که حوزه علی رغم تمام خدمات مهمی که به اسلام، ایران و تشیع داشته، ضعف های مهمی هم دارد و نقدهای دلسوزانه منتقدان صادقی چون رحیم پور را نباید با اتهام بی سوادی( که به هیچ وجه به او نمی چسبد) پاسخ داد و نسبت به آن نابردباری نشان داد. حرفهای رحیم پور را باید جدی گرفت، قبل از آنکه به تعبیر خود او، رودخانه انقلاب به مرداب تبدیل شود...


*خبرنامه دانشجویان
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار