شهدای ایران shohadayeiran.com

آمریکا را مشتی کارتل مافیایی اداره می کنند که بهتر از دار و دسته های تبهکار خیابانی نیستند – وال استریت، بیگ اویل، بیگ فارما، بیگ مدیا، مجموعه نظامی / صنعتی و با یک بانک مرکزی که به عنوان شرکت پولشوی غول آسای آنها عمل می کند.

 به گزارش شهدای ایران، همه اهمیت سیستم دلاری را به عنوان پاشه آشیل امپراتوری آمریکا درک می کنند،  با این حال نکته عجیب این است که وقتی اقدام امپریالیستی واشنگتن در دهه های گذشته را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم، می بینیم که تمرکز معمولا بر ایدئولوژی هایی چون صهیونیسم یا خوداستثناپنداری آمریکایی یا جنبه های محدودتری نظیر سوخت های فسیلی و خطوط انتقال انرژی بوده است. تمرکز دیگری که خیلی در میان آمریکاییان طرفدار دارد، این است که آمریکا زمانی بزرگ بوده، اما اکنون به شکلی نفوذ خود را از دست داده است. من کماکان فکر می کنم که ابزار تولید یا در مورد آمریکا فروش بدهی های دلاری با نقاب سرمایه گذاری، بیشتر از ایدئولوژی یا نفت برای تصمیم سازی آمریکا اهمیت داشته است. از طرفی معتقدم که آمریکا هنوز نفوذ خود را از دست نداده، بلکه با درماندگی می کوشد همچنان سیطره خود را حفظ کند.
اول چند کلمه ای درباره نفوذ آمریکا. امپریالیست های رژیم آمریکا با درماندگی به امپراتوری خود- که باید آن را یک امپراتوری کلاسیک دانست – چنگ انداخته اند، یعنی همان کاری که امپریالیست ها انجام می دهند. نازی ها آنقدر به امپراتوری کوته عمرشان آویختند تا اینکه آلمان نابود شد. رومی ها آنقدر به امپراتوری خود آویختند تا وقتی که شکست خوردند و تلاش بریتانیایی ها در طول جنگ جهانی دوم، خیلی بیشتر از آنکه برای شکست دادن آلمان نازی باشد، برای حفظ خودشان بود. امپراتوری ها معمولا خودشان برچیده نمی شوند. اما طوری است که مردم آمریکا، این رعایای امپراتوری، نیز نومیدانه به آن آویخته اند. این همان چیزی است که از نظر من در ارتباط با «جنبش اشغال» خوف آور بود. این زادگان هزاره، هیچ دستور کار سیاسی دیگری جز پس گرفتن نمایشگرهای مسطح ارزان قیمتشان از بانکداران نداشتند. آنها خواهان تغییر نبودند، خواستار تداوم بودند. همین امر در مورد به اصطلاح جنبش «آلت رایت» مصداق دارد که فاقد کوچک ترین دستور کار سیاسی برای آینده ای بهتر است. آنها برای حال زاری می کنند در حالی که رویای گذشته  آمریکای ده های 1950 و 1960 را می بینند که در واقع حتی هیچگاه وجود نداشته است. وقتی آنها می گویند آمریکا نفوذ خود را از دست داده، ممکن است جنگ های خاورمیانه ای در ذهنشان باشد، اما این حرف یاوه ای است، چرا که هیچ چیز جدید یا متفاوتی در این جنگ ها به نسبت هرجنگ دیگری که واشنگتن  از زمان جنگ های خود با بومیان آمریکایی داشته، مثل جنگ با برادران جنوبی خودشان، مکزیک، اسپانیا، فیلی پین، کره، ویتنام وجود ندارد و مداخله آن در اوکراین، به هیچ روی تفاوتی با آنچه که از میانه قرن نوزدهم ما در کشورهای آمریکای لاتین انجام داده ایم ندارد. به اعتقاد من از منظر روانشناسی چیزی که آنها برایش مویه می کنند، همان نقابی است که فروافتاده، چرا که دیگر نمی توانند به همان سبک زندگی راحت، ساده و همراه با تغافلشان که تا یازدهم سپتامبر می توانستند از آن بهره مند شوند بازگردند.
از نظر من امپراتوری آمریکا یک لغزش بزرگ در تاریخ بشریت است. امپراتوری آمریکا با خاستگاهی که دارد، با سطوح بی سابقه خشونت آن، با جامعه متفرق و غیرمنسجم و فرهنگ مصرفی فرا واقعی که آفریده و ایدئولوژی فریبنده و اسطوره هایی که با آنها خودش را بر اساس یک عقده روان نژند مسیحاگونه بودن توجیه می کند، نماینده یک موجودیت عجیب و غریب و استثنایی در میان کشورهاست. اما در ورای مشکلات روانی اش، واقعیتی سخت و صلب نیز در اینجا وجود دارد - دست کم در میان قلمرو سرمایه داری- که کنش ها و واکنش های امپریالیسم آمریکا را در طول سال ها به خصوص دهه های اخیر توضیح می دهد. واقعیتی که هم به امپراتوری سوخت می رساند و هم موجب ناکامی آن می شود: دلار به عنوان ارز ذخیره جهانی یا حتی سیستم پشت آن که شامل تغییر چهره دادن و فروش بدهی ها تحت عنوان سرمایه گذاری  است.
بسیاری از مردم، آمریکا را یک جمهوری شایسته با یک قانون اساسی ومعتبر، تفکیک قوا، حاکمیت قانون و تمام این ظواهر قلمداد می کنند. به نظر من این ها ظواهر کار است. در حقیقت دولت آمریکا  جبهه ای برای سرمایه گذاری جنایی است و همیشه این گونه بوده، حتی از زمانی که قانون اساسی آمریکا توسط کسانی که گور وایدال به درستی آنها را «مردان وحشت زده اموال» نامیده، نوشته شد و به تصویب رسید. درحالی که خود انقلاب آمریکا یک لحظه حقیقتا منحصر به فرد و ارزشمند در تاریخ بشریت محسوب می شد، سیستمی که از آن منتج شد توسط مردان ثروت و برای مردان ثروت طراحی شد و می شود، با هدف کسب تا حد امکان ثروت بیشتر به بهای همه کس دیگر بدون مسئولیت های اجتماعی شاقی که جمهوریخواهان فرانسوی بر عهده خود گذاشته بودند. در واقع وقتی آنها می گویند «آزادی»، منظورشان همین عدم مسئولیت اجتماعی است. ملت آمریکا هیچ گاه شانس به عرصه رساندن پتانسیل خود را نداشته، چرا که این پتانسیل خیلی زود توسط شبکه ها / کارتل های ثروت ازآنها به سرقت رفت. از این رو چیزی که عموما به عنوان رؤیای آمریکایی از آن یاد می شود، بیشتر منظور اسمی است که روی فریب آمریکایی گذاشته اند. از نظر من «جستجوی سعادت» بزرگ ترین انگشت بیلاخی بوده که تاکنون درتاریخ بشر بالا گرفته شده. آمریکا هیچگاه نفوذ خود را از دست نداده و فکر می کنم که همیشه همین نفوذ را داشته،  با این حال چیزی نمانده که به سختی از این مسیر خارج شود.
در حالی که اروپا (کم و بیش) توانسته است به هر تقلایی که شده خودش را در قالب تعدادی جامعه درآورد که در آنها یکپارچگی، عدالت اجتماعی و حاکمیت قانون همچنان به شکل مفاهیم فرهنگی و اجتماعی کانونی - حتی به میزان مشخصی برای ثروتمندان- باقی بمانند، آمریکا مسیر دیگری را پیموده و به شکل جامعه ای از نژاد موش ها و مبتنی بر اموال، مادیگرایی و یک ذهنیت کلی «فقط به فکر خودت باش» درآمده است. آمریکا را مشتی کارتل مافیایی اداره می کنند که بهتر از دار و دسته های تبهکار خیابانی نیستند – وال استریت، بیگ اویل، بیگ فارما، بیگ مدیا، مجموعه نظامی / صنعتی و از این قبیل-  با یک بانک مرکزی که به عنوان شرکت پولشوی غول آسای آنها عمل می کند؛ یک بروکراسی از تناسب های مضحک بین آدمکشان مافیایی (سیا، پنتاگون) و جناح قانونی (کنگره).
بین این کارتل ها یا بازیگرانشان به ندرت پیش می آید که عشقی وجود داشته باشد، ولی دو چیز است که آنها را با هم متحد می کند: اول سیستم دلاری آمریکا، این یگانه بزرگ ترین طرح پونزی در تاریخ بشر و دوم  خودمفهومی به شدت نخبه گرایانه آمریکایی که میراث آریستوکراسی انگلیسی آنان است که تاکید دارد که آنها و تنها آنهایند که باید بر جهان حکومت کنند. با در نظر داشتن قساوت و تفرعن بی انتهای طبقه ممتاز انگلیسی، کشوری پهناور و جریانی بی پایان از مواد اولیه انسانی را برای بهره کشی به آنها تعارف کنید و آنچه گیرتان می آید ایالات متحده آمریکا و رژیم آن است. آمریکا از همان ابتدا یک پروژه امپریالیستی بوده است، چرا که توسط امپریالیسم بریتانیا بنا گذاشته شده است.
 از منظر نخبه گرایانه آنها، آمریکاییان یا هر مردم دیگری به عنوان گله ای انسانی عمل می کنند که باید آنها را اغفال کرد و مورد بهره کشی و استفاده قرار داد. این نهایت کابوسی است که آلدوس هاکسلی فقط توانسته  به شکلی مبهم در رمانش «یک دنیای جدید متهور» ترسیم کند. مردمی که مجبور به زیستن در شرایطی  قابل مقایسه با شرایط زندگی در آغل یک مزرعه شده اند که صفحات تلویزیون در طویله هایشان سوسو می زند. با رژیمی که آنها برایشان چیزی نیستند جز گله ای برده و مصرفی که در عالم کسب وکار با بدبینی نام «منابع انسانی» را به آن داده اند که اگر از من بپرسید، می گویم این عبارت حسن تعبیری از واژه «بردگان» است. زندگی ها، افکار و دیدگاه ها، غذا، دارو و مصرف مواد مخدر، فرهنگ  یا قصه های پریانی که قرار است مردم آنها را به عنوان تاریخ باور کنند، توسط صنعت تبلیغات غول آسایی برای آنها تعیین شده که با فکر کردن به آن آب از دهان یوزف گوبلز در تابوتش سرازیر می شود. مثل هالیوود که مظهر  چیزی است که او فقط می توانست خوابش را ببیند.
اروپاییان نیز دقیقا به همین موجودیت برده وار بی فرهنگ و کم مایه مبتلابند، اما برای ما آمریکاییان این وضعیت عمدتا یک چیز وارداتی پس از جنگ جهانی دوم  است. ما همچنان یک انتخاب پیش رو داریم و تمامی ریشه های فرهنگی، نیروبخش و روشنفکری ضروری برای آزاد کردن خودمان از این اسارت را دارا هستیم. شاید سخت در اشتباه باشم، ولی نمی دانم که آمریکاییان با آنچه که من آن را ذهنیت همچنان غالب دوران مستعمره نشینی شان می دانم، واقعا چگونه می توانند این کار را انجام دهند.
کارتل های آمریکایی از طریق اقدامات و سیاست های تردیدآمیزشان درحمایت از تمام طرف ها قبل و در طول جنگ جهانی دوم، توانستند کاری کنند که از بدهکار شماره یک جهانی قبل از جنگ، به اعتباردهنده شماره یک بعد از جنگ تبدیل شوند. آنها با اهرم دلار وارد مذاکرات برتون وودز در سال 1941 شدند. کنفرانس برتون وودز ماهیتا نتیجه یافته های تشکیلات آنگلو-آمریکا در مورد چگونگی حکومت کردن وسلطه بر جهان بعد از جنگ جهانی دوم محسوب می شد. به این ترتیب امپریالیست های بریتانیایی  و کارتل های حاکم آمریکایی کارآفرینی های جنایی خود را در قالب دورنماهای مختلف با هم یکی کرده بودند. در حالی که بریتانیا عمدتا به استفاده از نیروی آمریکا برای تداوم بخشیدن به امپراتوری خود نیاز داشت که به خصوص از اواخر قرن نوزدهم علیه قدرت اقتصادی در حال ظهور آلمان در تقلا بود، کارتل های آمریکایی مشتاق تثبیت خودشان در یک صحنه جهانی و به خصوص اروپایی بودند، تلاشی که بریتانیا  به عنوان تخته پرش آن عمل کرد.
امروز نیز کارتل ها هیچ اهمیتی به کشور نمی دهند. به همین دلیل است که به جای تمرکز بر مسائل داخلی، آنها هم اکنون با درماندگی به دنبال تمهیداتی هستند تا اروپاییان، چینی ها و حتی رواندا را «منضبط کنند»، آن هم با وضع تعرفه های احمقانه که هدف آن حفظ رژیم جهانی دلار به هر شیوه ای که شده و نیز با اعمال توهم قدرت است و با کمک اروپاییان که همیشه در مقابل خواست های آنها زانو می زنند. با این همه اما رژیم دلاری در حال پایان یافتن است. اسکناس سبز قطعا یک ارز مهم باقی خواهد ماند (مگر آنکه به طور کامل دچار فروپاشی شود) اما  تنها بعد از ارزهایی چون یورو و یوآن. به نظر من آنها همچنان در تلاشند سردربیاورند که بعد چه باید کنند، اما متوجه نیستند که بعد هیچ کاری نمی توان کرد جز فاصله گرفتن از امپریالیسم. اما ظاهرا یکی از چیزهایی که روی آن حساب کرده اند بلاهت جامعه آمریکاست که اکنون به نظر می رسد بر سر شباهت ها بین دمکرات ها و جمهوریخواهان، بر سر امپراتوری دربرابر پرداختن به مسائل داخلی، اما بیشتر از همه بین وحشت بزرگ روسیه و وحشت بزرگ یهود کمتر دچار تشتت آرا هستند.
به نظر می آید که فروپاشی، جنگ داخلی و تجزیه پیش روی آمریکاست. تا جایی که حتی شاید جهان در سال 2030 جهانی به کلی بدون ایالات متحده باشد. به جای آن ممکن است چندین کشور جدید روی نقشه آمریکای شمالی ظاهر شوند. و چرا نه؟ تگزاس، کالیفرنیا و فلوریدا قطعا می توانند از نظر اقتصادی به تنهایی کار خود را به پیش ببرند. هاوایی و ساکنینش نیز حتی ذره ای به آمریکا تعلق ندارند. هوشمندانه ترین جنبش های توده ای در آمریکا باید خواستار تجزیه ایالت مربوطه خود از ایالت هایی چون ایالت های پاسیفیک شوند. از بر زبان آوردن این حرف نفرت دارم، ولی پول ما در معرض فروپاشی بسیار شدید قرار دارد و امیدوارم که چند تکه شدن آمریکا موجب نشود که کانادا نیز به همراه آن تکه تکه شود. امپراتوری در حال سقوطی بی امان است و در حالی که این اتفاق در دراز مدت اتفاق بسیار خوبی برای بشریت است، از جمله برای آمریکاییان که معتقدم در نهایت از  چنین پالایشی نفع خواهند برد، اما این اتفاق در ابتدا سیمایی به غایت زشت خواهد داشت.
نویسنده: سرجیو ویگل (Sergio Weigel) برنامه نویس شبکه و مشاور فناوری اطلاعات و فعال سیاسی
منبع: yon.ir/ELzEn


*فارس

انتشار یافته: ۵
غیر قابل انتشار: ۰
بابائی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۲۲ - ۱۳۹۷/۰۵/۲۰
0
0
ایران در خلیج فارس موشک آزمایش کرده است
تاریخ انتشار:۱۲:۱۰ - ۲۰ مرداد ۱۳۹۷


شبکه آمریکایی فاکس نیوز مدعی شده است که ایران در جریان مانور نظامی هفته گذشته خود در خلیج فارس یک موشک بالستیک ضدناو آزمایش کرده است.
به گزارش وانانیوز،
شبکه فاکس نیوز با استناد به ماهوارههای جاسوسی آمریکا و اظهارات سه مقام آمریکایی در گزارشی مدعی شد که نیروهای ایران در مانور نظامی هفته گذشته خود در خلیج فارس یک موشک فاتح 110 برای تمرین بستن تنگه هرمز شلیک کردهاند.
در ادامه این گزارش آمده است: مقامات آمریکایی میگویند که این موشک از بندر جاسک در جنوب ایران شلیک شده و حدود 100 مایل را بر فراز تنگه هرمز پیش از آنکه در یک بیابان در خاک ایران به زمین بیفتد، طی کرده است.
مقامهای نظامی آمریکا معتقدند که همزمانی این آزمایش با آغاز بازگرداندن تحریمهای مرتبط هستهای علیه ایران میتواند پیامی از سوی تهران برای واشنگتن تلقی شود.
با وجود این، آنها نگفتهاند که آیا آزمایش چنین موشکهایی در جریان یک مانور نظامی دریایی رفتاری نامتعارف محسوب میشود یا خیر و یا این که پرتاب آزمایشی چنین موشکی در حوالی تنگههرمز اختلالی در این منطقه ایجاد کرده است.
ژنرال جوزف ووتل فرمانده ستاد مرکزی ارتش آمریکا همزمان با برگزاری این مانور به خبرنگاران گفته بود: این مانور بسیار شبیه مانورهای دریایی پیشین ایران در خلیج فارس بوده اما به دلیل تقارن زمانی آن با آغاز بازگشت تحریمها، پیام آن متوجه واشنگتن بوده است. کاملا آشکار است که آنها قصد داشتند با این تمرین نظامی پیامی را همزمان با آغاز تحریمها بفرستند که دارای تواناییهای (نظامی) هستند.
یک مقام آمریکایی در این باره به رویترز گفت: ایران بهطور مرتب مانورهای دریایی در نزدیکی تنگه هرمز انجام میدهد و شلیک این موشک نیز در آبهایی بوده که متعلق به ایران است.
ایران هنوز واکنشی به این ادعای آمریکا نشان نداده است.
بابائی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۲۴ - ۱۳۹۷/۰۵/۲۰
0
0
لیبی: برای مبارزه با تروریسم به کمک های روسیه نیاز داریم

12:11 ::
1397/5/20


لیبی از سال 2011 که با دخالت «ناتو» به حکومت «معمر قذافی » پایان داد، با مشکل هرج و مرج مواجه است و ظاهرا گروه های داخلی در این کشور نمی توانند با هم به توافق برسند، اما واقعیت این است که بخشی از مشکل لیبی فرامرزی و ناشی از رقابت قدرت های خارجی است.

لیبی از نظر داشتن منابع نفتی، رتبه نخست را در آفریقا دارد و این منابع از چندین دهه پیش باعث شده تا کشورهای زیادی به این کشور آفریقایی در جنوب دریای مدیترانه، چشم داشته باشند. این کشور در شمال آفریقا در بخش نفت با ذخایر اثبات شده 47 میلیارد بشکه، رتبه دهم جهان و رتبه نخست را در قاره آفریقا دارد. 3.5 درصد کل ذخایر نفتی جهان در این کشور قرار دارد.
رسانه های لیبیایی و همچنین رسانه های منطقه ای پیوسته از دخالت خارجی در لیبی نوشته اند. رسانه های طرفدار امارات، عربستان و مصر، قطر را به ایفای نقش منفی در این کشور متهم می کنند و از سوی دیگر برخی رسانه ها نوشتند که امارات در لیبی پایگاه نظامی ایجاد کرده و هواپیمایی هایی برای کمک به برخی گروه ها به این کشور فرستاده و مصر و عربستان نیز از برخی گروه ها حمایت می کنند.
بحث دخالت خارجی در لیبی محدود به کشورهای عربی نمی شود، بلکه دو کشور فرانسه و ایتالیا نیز در این خصوص با هم رقابت دارند و رسانه های دو کشور پیوسته طرف مقابل را به تلاش برای غارت ثروت های لیبی متهم می کنند.
لیبی از نظر جغرافیایی فاصله کمی با ایتالیا دارد و این دریای مدیترانه است که بین دو کشور فاصله انداخته است. از سوی دیگر لیبی تا پیش از جنگ جهانی دوم به مدت سه دهه مستعمره ایتالیا بود و البته همان زمان هم فرانسه در جنوب این کشور حضور داشت .
شرکت های بزرگ نفتی فرانسه و ایتالیا مانند «توتال» و «انی» از سال ها پیش در لیبی حضور داشته و این شرکت ها و همچنین دو کشور به سادگی حاضر نیستند از «کیک لیبی» صرف نظر کنند، یا دست کم دنبال سهم بیشتری از این کیک هستند.
بر اساس آمارهای ارائه شده توسط نهادهای لیبیایی و بین المللی، 85 درصد نفت لیبی به اروپا فروخته می شود و در صورت توقف تولید، ایتالیا، فرانسه و آلمان بیش از کشورهای دیگر آسیب می بینند. 30 درصد نفت مورد نیاز ایتالیا از لیبی تامین می شود.
اکنون دو دولت موازی در لیبی وجود دارد، نخست «دولت وفاق ملی» مستقر در طرابلس که مورد حمایت سازمان ملل است و رهبری آن را «فایز السراج » بر عهده دارد و دوم دولت مستقر در طبرق در شرق لیبی که مجلس نمایندگان از آن حمایت می کند و البته ارتش لیبی تحت فرماندهی «خلیفه حفتر» نیز مورد حمایت این دولت است.
برخی رسانه ها در مورد حمایت کشورهای خارجی از طرف های لیبیایی نیز نوشته اند، امارات، مصر،عربستان از ژنرال حفتر فرمانده ارتش مورد حمایت دولت شرق حمایت می کنند و بر اساس گزارش رسانه هایی لیبیایی، فرانسه نیز با اینکه تاکید می کند، از دولت وفاق ملی حمایت می کند، به ژنرال حفتر متمایل تر است و حتی ایتالیایی ها نیز آن ها را به حمایت از او متهم می کنند.
با توجه به بحث تولید نفت در لیبی که هرگونه تحولات امنیتی بر آن تاثیر می گذارد، نباید از نقش آفرینی کشورهایی مانند آمریکا و انگلیس در لیبی غافل شد، اما با توجه به نزدیکی فرانسه و ایتالیا اکنون این دو کشور بیشترین تاثیر را در لیبی دارند و البته بحث نفوذ روسیه در این کشور نیز این روزها مطرح است و حتی ژنرال حفتر با مقام های عالی رتبه روسی دیدارهایی داشته است.
سرهنگ «احمد المسماری» سخنگوی ارتش لیبی تحت فرمان ژنرال حفتر اخیرا در مصاحبه ای با خبرگزاری روسی «اسپوتنیک» گفت، روابط نظامی روسیه و لیبی قدیمی و بسیار مستحکم است و تسلیحات ارتش ما نیز روسی است.
او افزود: دکترین دفاعی ارتش لیبی، شرقی است و ما برای مبارزه با تروریسم به کمک های روسیه نیاز داریم، زیرا می دانیم مسکو در جنگ با تروریسم تجربه خوبی دارد که نمونه آن سوریه است.
المسماری اضافه کرد: تقریبا همه افسران ارتش لیبی در روسیه آموزش دیده اند و طی سال های گذشته نیز تلاش شده قراردادهای نظامی جدیدی با این کشور منعقد شود و جدا از این روسیه کمک زیادی به درمان مجروحان ارتش کرده و 25 تا 30 نظامی زخمی شده در لیبی برای درمان به این کشور اعزام شده اند.
سخنگوی ارتش لیبی گفت: سال 2008 یا 2009 لیبی قرارداد تسلیحاتی بزرگی با روسیه به ارزش 4.4 میلیارد دلار به امضا رساند، اما این قرارداد به دلیل تحریم تسلیحاتی لیبی، اجرایی نشده است.
المسماری افزود: اوضاع در لیبی به گونه ای شده که اقتضای دخالت روسیه و شخص «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهوری آن را دارد. مسکو باید وارد عمل شود تا بازیگران خارجی مانند ترکیه، قطر و ایتالیا را از لیبی بیرون کنیم و البته روسیه توانایی انجام آن را دارد، زیرا در سوریه تجربه موفقی داشته است.
با توجه به اینکه کشورهای زیادی در لیبی دخالت می کنند و اکنون نیز مشخص نیست بحران در این کشور چه زمانی به پایان می رسد، ورود برخی کشورهای دیگر مانند روسیه و آمریکا به پرونده لیبی بعید نیست، اما قطعا کشورهای منطقه مانند فرانسه و ایتالیا راضی به این کار نیستند و از سوی دیگر کشورهای همسایه لیبی مانند تونس و الجزایر نیز بارها بر ضرورت حل بحران لیبی از طریق سیاسی و به دور از دخالت خارجی تاکید کرده اند .
با توجه به شرایط موجود و سخنان المسماری که بعید به نظر می رسد نظر شخصی او باشد، بلکه باید گفت که این سخنان نمایانگر نظر یک جریان قوی در لیبی است، ورود روسیه به این کشور برای نقش آفرینی بیشتر به ویژه با درخواست سخنگوی ارتش این کشور بعید نیست به ویژه اینکه این سخنان به نحوی دعوت از روسیه برای ورود به لیبی بود، اما این خود نیاز به زمان دارد و باید منتظر ماند که روس ها چگونه با این پیشنهاد برخورد می کنند و در این مورد با توجه به شرایط موجود چه تصمیم خواهند گرفت، هر چند آن ها به این کار بی میل نیستند.
تارنمای فرامنطقه ای«العرب » نیز چند ماه پیش نوشته بود که روسیه در پی یافتن جای پایی در لیبی است تا از طریق این کشور بیشتر در آفریقا نفوذ کند.
بابائی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۲۹ - ۱۳۹۷/۰۵/۲۰
0
0
رئیس سیا بر شکنجه زندانیان نظارت داشته است

تاریخ: ۲۰ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۱۹

در ¬اسنادی که اخیرا از حالت طبقه بندی خارج شده اند، آمده است که رئیس فعلی سازمان سیا بر شکنجه های انجام شده در یک زندان مخفی در تایلند نظارت داشته است.
در این اسناد جزئیات شکنجه هایی توضیح داده شده است که جینا هاسپل، رئیس کنونی سازمان سیا زمانی که در سال 2002 رئیس پایگاهی در یک زندان مخفی سیا در تایلند بوده، بر آنها نظارت داشته است.
گروه غیرانتفاعی آرشیو امنیت ملی در بیانیه ای که روز جمعه به همراه این اسناد منتشر شد، اعلام کرد: اسنادی که اخیرا از حالت محرمانه خارج شده است، نشان می دهد جینا هاسپل، رئیس کنونی سازمان سیا شکنجه های جسمی زندانیان ازجمله ایجاد خفگی مصنوعی برای مظنونان القاعده را زمانی که رئیس پایگاهی در زندان مخفی سیا در تایلند بوده، به طور تصویری تشریح کرده است.
براساس این اسناد عبدالرحیم النشیری، از مظنونان وابسته به گروه القاعده در این زندان مخفی به دست نیروهای سیا و با روش ایجاد خفگی مصنوعی و دیگر روش ها شکنجه شده است، زیرا آنها معتقد بودند وی اطلاعات مهم زیادی در اختیار دارد که از بیان آنها خودداری می کند.
آرشیو امنیت ملی براساس قانون آزادی اطلاعات از طریق دولت به این اسناد دسترسی پیدا کرده است.
بابائی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۳۹ - ۱۳۹۷/۰۵/۲۰
0
0
رئیس انجمن حقوق مدنی آمریکا: ترامپ نژادپرست است
«دِرِک جانسون» رئیس انجمن ملی پیشرفت رنگین پوستان (NAACP) آمریکا، در آستانه سالگرد اعتراضات نژادپرستانه در شهر شارلوتزویل ایالت ویرجینیا، «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا را نژادپرست خواند.
تاریخ خبر: 20/05/1397 - 11:28
به گزارش تارنمای پولیتیکو، جانسون در مصاحبه با این رسانه آمریکایی به ارزیابی سیاست های ترامپ و اوضاع مربوط به مسائل نژادی در این کشور پرداخت.
وی در این مصاحبه که روز جمعه منتشر شد، گفت: متاسفانه من فکر می کنم که اکنون کسی در کاخ سفید ریاست می کند که نه تنها اظهارات نژادپرستانه را مطرح، بلکه سیاست های نژادپرستانه ای را نیز اجرا کرده است.
جانسون در تشریح گرایشات نژادپرستانه ترامپ به اظهارات او در توصیف کشورهای دیگر به عنوان «چاه توالت» و تلاش او برای تضعیف هر گونه سیاست «باراک اوباما» رئیس جمهور سلفش اشاره کرد و گفت: بنابراین من نمی توانم نتیجه گیری به غیر از این داشته باشم که او (ترامپ) نژادپرست است.
رئیس NAACP گفت: رئیس جمهور از دیدار با اعضای سازمان حقوق مدنی خودداری کرده است هر چند که رئیس انجمن حقوق مدنی آمریکا در دوران کمپین انتخاباتی ترامپ و بعد از پیروزی او در انتخابات، بارها از او خواسته است در این انجمن سخنرانی کند.
انجمن ملی پیشرفت رنگین پوستان آمریکا که با هدف «اطمینان از برابری حقوق سیاسی، آموزشی، اجتماعی و اقتصادیِ همه مردم و حذف نفرت و کینهٔ نژادپرستانه و تبعیض نژادی» تاسیس شده است از سال 1947 تاکنون میزبان همه رئیسان جمهوری این کشور بوده است.
جانسون با اشاره به حضور رئیسان جمهوری سابق آمریکا از جمله «رونالد ریگان»، «جرج بوش»، «بیل کلینتون» و «باراک اوباما» در این انجمن گفت: ما شاهد نبوده ایم که کاخ سفید در دوران ریاست ترامپ تعاملی با هیچ سازمان آمریکایی –آفریقایی داشته باشد. من مطلع نیست که ترامپ تعاملی واقعی با جوامع لاتین تبار و دیگر جوامع رنگین پوستان داشته باشد.
جانسون گفت، وی همچنان به دعوت از ترامپ برای سخنرانی در انجمن متبوعش ادامه می دهد اما تردید دارد که دولت «علاقه ای به گسترش ارتباطات خودد با گروه کوچکی از افراد که دیدگاه های یکسانی دارند، داشته باشد».
پولیتیکو نوشت: کاخ سفید از پاسخگویی فوری به اظهار نظر جانسون درباره ترامپ و روابط نژادپرستانه به طور کلی خودداری کرد.
شهر شارلوتزویل ایالت ویرجینیای آمریکا آگوست سال 2017 (مرداد-شهریور) صحنه درگیری هواداران حقوق مدنی اقلیت ها و هواداران برتری سفیدپوستان بود. ترامپ در واکنش به این اعتراضات «هر دو طرف» را مسئول خشونت ها در این شهر توصیف کرد که انتقادهایی را از سوی هر دو حزب اصلی آمریکا و حتی متحدان اروپایی آمریکا برانگیخت.
موضع ترامپ درتوصیف کشورهای آفریقایی و برخی کشورهای آمریکای مرکزی به عنوان «چاه توالت» نیز درنشستی که اوایل سال جاری میلادی در دفتر بیضی شکل کاخ سفید مطرح شد، انتقادهای فراوانی را برانگیخت.
ترامپ همچنین مدعی شده که اوباما رئیس جمهور رنگین پوست پیشین آمریکا صلاحیت ریاست جمهوری را نداشته زیرا او در آمریکا متولد نشده است.
بابائی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۵۷ - ۱۳۹۷/۰۵/۲۰
0
0
با انتشار مقاله ای در روزنامه نیویورک تایمز؛
هشدار اردوغان به آمریکا؛ قبل از این که دیر شود رفتارهای تهدید آمیز را کنار بگذارید

شنبه 20 مرداد 1397 - 11:09
رجب طیب اردوغان رییس جمهوری ترکیه با انتشار مقاله ای در روزنامه نیویورک تایمز خواستار تغییر رفتار آمریکا در قبال کشورش شد و به مقامات واشنگتن هشدار داد که قبل ار این که دیر شود رفتارهای تهدید آمیز خود را کنار بگذارند.
العالم ـ ترکیه
اردوغان با انتشار این مقاله ای تحت عنوان "نگاه ترکیه به بحران با آمریکا" به موضوع تنش به وجود آمده میان آنکارا و واشنگتن پرداخت و نوشت: ترکیه برای ترمیم روابط با آمریکا زمان تعیین کرده است و مقامات واشنگتن باید اندیشه های نامتقارن خود را در روابط با ترکیه اصلاح کنند.
وی تاکید کرد: اگر آمریکا این هشدارهای ترکیه را نشنیده بگیرد، پس از این باید خود و به تنهایی به حل بحران مبادرت ورزد و انتظار همکاری و همراهی از آنکارا نداشته باشد.
رییس جمهور ترکیه در مقاله خود در روزنامه نیویورک تایمز نوشت: در دوره ای که شر و فتنه در هر جای جهان به کمین نشسته است، رفتار یک جانبه، تهدید آمیز و گام های آمریکا علیه ترکیه، بی گمان به منافع ملی خود آنها ضرر می رساند و من به مقامات واشنگتن هشدار می دهم که قبل از این که دیر شود، این روش را کنار بگذارند.
اردوغان اضافه کرد: تداوم این رفتار تهدید آمیز، یک جانبه و بی ادبانه آمریکایی ها موجب می شود تا ترکیه، به اجبار دوست و متحدی دیگر را جستجو کند.
وی با اشاره به بروز تنش بین ترکیه و آمریکا بر سر موضوع محکومیت کشیش آندرو برونسون آمریکایی در ازمیر نوشت: ترکیه سالهای متمادی برای کمک به آمریکا در بحران های گوناگون از جمله جنگ کره، بحران موشکی کوبا، حمله تروریستی 11 سپتامبر و جنگ با تروریست ها در افغانستان بر اساس هم پیمانی در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو)تلاش کرده است، اما متاسفانه دولت آمریکا احترامی به ملت و دولت ترکیه نگذاشت و نگرانی های آنکارا را درک نکرد.
رییس جمهوری ترکیه اضافه کرد: متاسفانه در سال های اخیر دولت آمریکا با اجرای سیاست غیرقابل درکی علیه ترکیه، آسیب جدی به روابط میان دو کشور وارد کرده و با انجام رفتاری های تهدیدآمیز و دوگانه، همه تلاش های ما را در راستای تقویت روابط دوجانبه به هدر داده است.
وی تصریح کرد: اگر آمریکا به حق حاکمیت ترکیه احترام نگذارد، شراکت و دوستی ما با آنها به خطر خواهد افتاد.
اردوغان در این مقاله خود با انتقاد از رفتار آمریکا در قبال کودتای نافرجام شب 15 جولای 2016(25 تیرماه 1396) نوشت: ملت ترکیه خواهان محکومیت قاطع این کودتای نافرجام و حمایت از تداوم دموکراسی در ترکیه از سوی آمریکا بود اما مقامات کاخ سفید این خواسته را برآورده نکرده و به صورت محتاطانه ای از استقرار ثبات و آرامش در ترکیه حمایت کردند.
وی این موضع آمریکا را برای ترکیه ناکافی خواند و ادامه داد: آنها حتی رسم یک کشور متحد و دوست را به جا نیاورده و به درخواست ما در استرداد فتح الله گولن متهم ردیف اول و عامل اصلی کودتا که ساکن ایالت پنسیلوانیاست، پاسخ منفی دادند.
وی حمایت مالی ـ تسلیحاتی آمریکا از نیروهای حزب کارگران کردستان(پ.ک.ک) و شاخه های سوری آن را ضربه دیگری از سوی کاخ سفید به روابط واشنگتن ـ آنکارا برشمرد و نوشت: آمریکایی ها در سالهای اخیر بیش از پنج هزار کامیون سلاح و 2 هزار هواپیما حامل انواع کالا به نیروهای پ.ک.ک و یگان های مدافع خلق سوریه(ی.پ.گ) ارسال کرده و به رغم اعتراض و نگرانی ترکیه، به این روند ادامه می دهد و شرم آور آن است که این سلاح ها در نهایت علیه شهروندان و سربازان ترکیه به کار گرفته می شود.
رییس جمهوری ترکیه در ادامه به دستگیری و محکومیت کشیش برونسون آمریکایی در ازمیر و واکنش کاخ سفید به آن اشاره کرد و نوشت: مقامات آمریکا به جای احترام به ملت و نظام قضایی کشور متحد خود، با گستاخی تمام، دو وزیر ترک را تحریم کردند که این اقدام غیرقابل قبول است و بی گمان لطمات زیادی به دوستی طولانی میان دو کشور می زند.
اردوغان در مقاله خود تهدید کرد: وجود هر گونه تهدیدی علیه امنیت و منافع ملی ترکیه با واکنشی نظامی مواجه خواهد شد و هر گونه اقدام لازم از سوی آنکارا در دفاع از امنیت ملی خود متصور است.
رجب طیب اردوغان روز گذشته نیز طی سخنرانی در اجتماع مردمی در استان بایبورد گفت: در جنگ اقتصادی گزینه های زیادی از جمله ایران، روسیه، چین، برخی کشورهای اروپایی و دیگر کشورها را مدنظر داریم و در این مسیر راه زیادی را طی کرده ایم.
وی خطاب به مردم ترکیه بیان کرد: کسانی که دلار، یورو و طلا در خانه دارند، آن را به بانک ها آورده و به لیر تبدیل کرده و در این مبارزه ملی مشارکت کنند.
وی اضافه کرد: این اقدام مردم پاسخی دندان شکن به افرادی است که به اقتصاد ترکیه حمله کرده اند.
رییس جمهوری ترکیه با بیان این که 'آماده مواجهه با هر سناریوی منفی هستیم' گفت: کسانی که از افزایش نرخ ارز، بهره بانکی و تهدیدات خارجی راضی هستند، بیهوده خوشحال نباشند.
وی با اشاره به این که برخی کشورها رویکرد حمایت از کودتاچیان، تروریستها و نادیده گرفتن حق و قانون در مواجهه با ترکیه را در پیش گرفته اند، نوسانات اخیر قیمت ارز در کشورش را دیگر بعد دیگر توطئه علیه ترکیه ارزیابی کرد.
اردوغان همچنین افزود: لابی های بهره بانکی بیهوده امیدوار نباشند چرا که نمی توانند از حق ملت ترکیه سوءاستفاده کرده و آنها را شکست دهند.
وی تاکید کرد: کسانی که سعی دارند دوستی با ترکیه را فدای نقشه کوچک خود کنند، در آینده پشیمان خواهند شد.
رییس جمهوری ترکیه اضافه کرد: ملتی که از سلاح ترسی ندارد، از چنین تهدیدات کوچکی نمی ترسد و اگر کسانی چنین تصوری دارند، هنوز ملت ترکیه را نشناخته اند.
وی با بیان این که ترکیه بر اساس داده های اقتصاد کلان، قدرت تولید، اشتغال و سیستم بانکی کوچکترین مشکلی ندارد، گفت: با این وجود در معرض موج بی ثباتی مالی قرار گرفته ایم و بدون تردید، دلایل این حملات فراتر از یک اختلاف نظر ساده است.
اردوغان بدون اشاره مستقیم به کشور خاصی و با مخاطب قرار دادن تلویحی آمریکا اظهار کرد: آسیب های وارد شده بر روابط ما با کشورهای دارای چنین رویکردی، به نقطه تقریبا غیرقابل جبرانی رسیده است.
به گزارش ایرنا، بروز تنش اخیر میان آنکارا و واشنگتن بر سر محکومیت حبس کشیش آمریکایی در ازمیر و اقدام متقابل دو کشور در تحریم وزرای کشور و دادگستری همدیگر و نیز دو برابر کردن تعرفه واردات فولاد و آلومینیوم تولید ترکیه از سوی آمریکا نگرانی جدی در بازارهای مالی و پولی ترکیه ایجاد کرده و موجب افزایش نرخ ارز در این کشور شد.
مقامات دو کشور طی هفته گذشته برای حل اختلافات فی مابین در واشنگتن مذاکره کردند و پیش بینی کارشناسان اقتصادی ترک حاکی از کاهش نرخ دلار پس از مذاکرات بود اما افزایش 20 درصدی نرخ دلار در بازار دیروز ترکیه نشان داد که این مذاکرات بی نتیجه بوده است.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار