شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۶۷۳۲۶
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۶:۴۹
نیویان گفت:یکی از کارهایی که دشمن در ایران، پخش تفکرات غرب‌زاده در مراکز دانشگاهی ما بود که این تفکر اثر هم کرد. با خبر شدیم که کتاب‌های سروش، کدیور و شبستری و ملکیان در عراق هم ترجمه شد.
شهدای ایران:روابط عمومی مجمع جهانی تقریب مذاهب طی گفت‌وگوی با حجت‌الاسلام سید محمود نبویان معاون فرهنگی مجمع جهانی تقریب مذاهب به عملکرد وی در این معاونت پرداخته است که متن کامل این گفت‌وگو بدین شرح زیر است:

کتاب‌های سروش را در عراق هم ترجمه‌کرده‌اند!/ مقابله با داعش فکری لازمه امنیت ایران است

لطفا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید در چه زمینه‌هایی تخصص دارید؟

نبویان: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد. بنده نبویان هستم، در ایام سوم راهنمایی بودم که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. بعد از آن در شهرستان بابل -که محل تولد ماست- در رشته ریاضی فیزیک وارد دبیرستان شدم و تا سال چهارم را خواندم اما در وقت امتحاناتِ سال چهارم خداوند توفیق داد که زمان اندکی مشغول مسائل جنگ شدیم و نتوانستیم امتحانات را شرکت کنیم. سپس وارد حوزه شدیم. بنده حدود دو سال در حوزه تهران و بخش زیادی را در خدمت آقای مجتهدی رحمة الله علیه در مدرسه ایشان بودیم. بعد از آن به شهرستان خودمان خدمت حضرت آیت الله محمد فاضل در شهرستان بابل منتقل شدم. ایشان یک حوزه بزرگی را تأسیس کردند که به عنوان فیضیه مازندران معروف است. بنده سُیوطی می‌خواندم که وارد این حوزه شدم.

ورود به عرصه علوم عقلی

در همان دوران با توجه به علاقه خاص خود به مباحث کلام و فلسفه، در آنجا در حین تحصیل، مشغول به تدریس در درس‌هایی مانند عقاید، فلسفه و اصول فقه هم شدم. تا کفایه را در آنجا خواندم. معمولاً روزی دو تا سه درس داشتم و غیر از آن هم چند درس جنبی را پی می‌گرفتیم. حوزه فیضیه مازندران برای بنده خیلی فایده داشت؛ بنده به دلیل اینکه رشته ریاضی و فیزیک خوانده بودم به مباحث عقلانی و فلسفی علاقه زیادی داشتم. در همان‌جا کتاب فلسفه استاد مصباح و کتب دیگر فلسفی را تدریس می‌کردم.

هجرت به قم

چندبار به قم آمده و بعد از مدتی به دلیل اینکه از بنده درخواست تدریس می‌شد دوباره به همان حوزه برمی‌گشتم، لذا چند سالی -در حدود سه چهار سال- برای تدریس به مازندران برگشتم. تا خدا توفیق داد که به قم آمده و برای حدود چهار پنج سال درس خارج مرحوم آیت الله شیخ جواد تبریزی و آیت الله وحید خراسانی شرکت می‌کردم. بعد هم از سال هفتادوپنج وارد مؤسسه حضرت امام خمینی رحمة الله علیه شدم. رشته تحصیلی بنده فلسفه بود، در آنجا تا مقطع ارشد ادامه دادم. بعد از ارشد چند سال وقفه حاصل شد اما بعد در اولین سالی که مؤسسه، دکترای فلسفه را برگزار کرد بنده در آنجا در مقطع دکترا هم شروع به تحصیل کردم. منتها به این شکل نبود که تحصیل ما فقط معطوف به مؤسسه باشد؛ آیت الله مصباح خیلی دقت داشت که افراد قوی هر رشته به تدریس همان درس‌ها مشغول شوند.

مطالعات در زمینه فلسفه غرب

به دلیل اینکه گرایش ما در دکترا، فلسفه تطبیقی بود ناچار بودیم مباحث غرب را هم دنبال کنیم. البته در دوره ارشد هم تقریباً یک دوره تاریخ فلسفه دیده شد به دلیل اینکه طولانی بود و حدود چهار تا پنج سال طول کشید؛ اساتید از تهران می‌آمدند و گاهی اوقات هم ما به بخش فلسفه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران می‌رفتیم و در درس‌های بخشی از استادان صاحب فن در این رشته شرکت می‌کردیم. برای مثال در آنجا بحث‌های اگزیستانس را خواندیم، بحث‌های تاریخ فلسفۀ فلاسفۀ تجربی انگلستان مانند لاک، بارکلی و هیوم را خواندیم و همین‌طور مباحث فلسفه تحلیلی تا حدی خوانده شد.در مقطع دکتری به ویژه در فلسفه کانت ممحض شدیم و غیرازاینکه در دوره ارشد کانت خوانده بودیم در دوره دکتری هم حدود چهار ترم دوره آموزشی در مورد کانت داشتیم. ما مباحث گوناگونی را از کانت استفاده کردیم. از جزوات برخی افراد مانند دکتر حداد که در این موضوع کتاب‌های گوناگونی دارد هم استفاده کردیم و چندترم به کلاس‌های ایشان رفتیم. همچنین مباحث آقایانی که در این موضوع کار کرده و در مورد کانت تألیف کرده بودند را پی گرفتیم؛ از استادان مطرح دانشگاه تهران و دانشگاه‌های مختلف. در فلسفه علم هم چند ترم شاگردی کردیم.

چند دوره تدریس فلسفه داشتید و چه درس‌هایی را به غیر از فلسفه تدریس کرده‌اید؟

نبویان: بنده بیش از بیست سال است که تدریس می‌کنم، بحث‌های منطق، اعتقادات، اصول فقه و فلسفه از بحث‌هایی بوده است که تدریس کرده‌ام‌. از سال 76 هم وارد کارهای دانشگاهی شده‌ام؛ سخنرانی و مناظره و غیره و آنچه خودم یادداشت کرده‌ام تقریباً بالای هزار مورد است که به دانشگاه‌های مختلف برای سخنرانی رفته‌ام و هنوز هم ادامه دارد.

بنده در درس فلسفه از سه استاد استفاده کردم؛ بیش از همه از آیت الله مصباح استفاده کرده‌ام، بعد از درس آقای جوادی. همچنین بحث اسفار را از آقای حسن‌زاده یعنی از نوارهای ایشان استفاده کردم. از بحث‌های شهید مطهری هم خیلی استفاده کردم. در خدمت آیت الله فیاضی هم که حدود پنج سال استفاده کردم.

آیت الله محمد فاضل که در شهرستان بود که بسیار در روحیه ما تأثیرگذار بود. آنچه ما از ایشان دیدیم ساده‌‍‌‌زیستی در زندگی بود و آنچه برای او مهم بود تکلیف بود. بنده از حضرت آیت الله مصباح خیلی استفاده کردم. از آقای فیاضی هم حدود پنج سالی در دوره ارشد استفاده کردیم و بحث‌های نقد تاریخ  فلسفه غرب را از ایشان استفاده کردیم. درس اصول آیت الله شیخ صادق لاریجانی را ‌هم شرکت می‌کردم.

بنده بیشتر بر مباحث روشنفکران دینی کار کرده‌ام، نقد بر روی مطالب آقای سروش و افکار ایشان مانند قبض و بسط، تجربه دینی، پلوراسیم دینی نقدی نوشتم و در این رابطه چند کتاب دارم مانند کتاب شمول‌گرایی و کتاب صراط‌های مستقیم و همچنین مقالات علمی پژوهشی و دیگر بحث‌ها.

در حال حاضر چقدر مطالعه علمی دارید؟

 نبویان: متفاوت است؛ برای مثال روزی چهار تا هفت ساعت باید داشته باشم که این الزامی است. با تدریس و طرح‌هایی که برای مطالعه ارائه می‌شود حدوداً ده ساعت می‌شود.

حاج آقا شما به زبان انگلیسی هم مسلط هستید؟

نبویان: مسلط که شاید نه اما متن‌ها را با کتاب‌ لغت می‌فهمم. بالاخره اقتضای هیئت‌علمی شدن و مقطع دکتری این را دارد بنده در هر کتابم از منابع انگلیسی هم استفاده کرده‌ام. عربی هم می‌خوانیم.

شما بیش از یک سال است که معاونت فرهنگی مجمع جهانی تقریب هستید. چرا در این مورد همه بی اطلاع هستند؟

نبویان: درست است. اولاً ما یک مشکلی داریم؛ بلاخره ما نمی‌دانیم که باید با چه کسی بنشینیم و فعالیت‌های خود را مطرح کنیم! این اولین مصاحبه بنده با عنوان معاونت فرهنگی مجمع تقریب مذاهب است. ان‌شاءالله باید رسانه‌ای شود، یک مقدار تقصیر ما بود و یک مقدار هم شاید تقصیر رسانه‌ها باشد(باخنده)

چه شد که به مجمع آمدید؟

نبویان: آقای اراکی فرمودند که شما به عنوان معاون فرهنگی به اینجا بیایید و فعالیت کنید. بنده به دلیل اینکه علاقه به کارهای حوزوی داشتم و می‌خواستم در قم باشم به ایشان گفتم که نمی‌توانم به تهران بیایم. ایشان‌ هم فرمودند که یک مرکزی در قم هست که شما به اینجا بیایید. ایشان لطف کردند و ما به این ساختمان پژوهشگاه مطالعات تقریبی آمدیم و کار خود را آغاز کردیم. از خداوند هم می‌خواهیم که وظیفه خود را درست انجام دهیم. این انقلاب منحصر به ایران نیست؛ به دلیل اینکه انقلابی اسلامی است و اسلام هم متعلق به ایران نبوده و متعلق به کل دنیاست. لذا باید  برای جهان کار فکری کرد. بحمدلله اسلام با قدرت در حال پیشروی است و ما روزبه‌روز سنگرها را فتح خواهیم کرد، خب باید برای این کار حتماً کارهای فکری انجام دهیم. اگر ما داعش را از موصل بیرون انداختیم، نکند که آن‌ها با یک عنوان دیگری برگردند؛ داعش نظامی رفته اما داعش فکری همچنان مانده است. پس نیاز به کارهای فکری وجود دارد. امنیت ایران هم به این است که داعش فکری نباشد. اگر ما برای خودمان هم امنیت می‌خواهیم باید تفکر داعش را در جهان اسلام از بین ببریم والا معنا ندارد و دوباره همان فکر را تولید کرده و افراد دیگری به ایران یا کشورهای اسلامی دیگر حمله خواهند کرد.

حاج آقا تابه‌حال چه اقداماتی داشتید؟

نبویان: بنده باید یک مقدار فعالیت‌های اینجا را به صورت مبسوط توضیح دهم؛ بنده در اینجا دو مسئولیت دارم؛ هم معاونت فرهنگی و هم رئیس پژوهشگاه هستم. در بخش معاونت فرهنگی؛ اولاً این را بگویم که بنده از معاونان فرهنگی سابق تشکر کنم زیرا هرچه هست ادامه کار آن‌هاست و ربطی به ما ندارد و همچنین تلاش دوستان ما است و بنده تنها گزارش آن‌ها را می‌دهم. حاج آقای اوحدی، حاج آقای گلزاده و حاج آقای ناظمی اردکانی اینجا بوده‌اند و بعد هم بنده معاونت فرهنگی را پذیرفته‌ام. ما هم کارهای همان‌ها را ادامه خواهیم داد، ان‌شاءالله خداوند توفیق دهد که برخی از کارهایی که در اوج بود را ادامه دهیم و به همان‌ها برسیم. چارت تشکیلات در اینجا چند اداره کل در نظر گرفته است؛ اداره کل آموزش و پژوهش، اداره کل حوار –که در حال مصوّب شدن است- با موضوع گفت‌وگوی بین فرق مختلف، اداره کل امور قرآنی و اداره کل مراسمات و انتشارات. بنده فقط آمار کارهایی را که در سال 96 صورت گرفت اعلام می‌کنم که این هم اجمال کارهاست و تفسیر را خدمت شما بعداً عرض خواهم کرد. برای اینکه نظمی به مجموعه کارها دهیم یک دفتر طرح و برنامه هم ایجاد کرده‌ایم که خیلی از کارها توسط آن منظم شد.

اقدامات اداره کل امور قرآنی

می‌دانیم که قرآن شاید قوی‌ترین عامل وحدت میان اهل سنت و شیعه است لذا هرچه بتوانیم بر روی قرآن کار کنیم می‌توانیم وحدت بین جهان اسلام را بیشتر داشته باشیم. ما در میانه سال 96 بود که اداره کل قرآنی را تأسیس کردیم، در استان‌های مختلف در نیم سالی که می‌خواستیم کار کنیم چند کار جدی صورت گرفت. در استان سیستان و بلوچستان در نیک شهر، چابهار، قصرقند، زابل، هامون، زاهدان، زهک و هیرمند 24 جلسه به این شهرها رفتیم و برنامه برگزار کردیم. در استان گلستان چند دوره برگزار شد؛ در بندر ترکمن، چنارلی، گرگان، گنبد، آق قلا، آزاد شهر، مینودشت، کلاله، نگین شهر، علی آباد، گالی کش، مراغه تپه، بندرگز، کردکوی و چند شهر دیگر و تقریباً شاید شهری نبود که ما به آنجا نرفتیم. همایش‌های گوناگون قرآنی برگزار شد که مستقیماً یا با مشارکت دیگران شروع کردیم. ما دیدیم که علمای اهل سنت که به ایران می‌آیند می‌گویند که قرآن شیعه غیر از قرآن اهل سنت است. به ذهن ما رسید که به سمت چاپ یک قرآن از طرف جمهوری اسلامی برویم که حاج آقای اراکی هم خیلی استقبال کردند. با مرکز طرح و نشر قرآن کریم کشور هم جلسات خوبی برگزار شد و به توافقات خیلی خوبی هم رسیدیم. علاوه بر این کار بعدی اداره کل قرآن این بود که جلسه برای فعالین در حوزه قرآن برگزار کند؛ چگونه باید قرآن را آموزش داد و چگونه باید از آن در بخش ترجمه و تفسیر و حفظ استفاده کرد. کار بعدی که ما انجام دادیم این بود که در کنفرانس وحدت تابه‌حال از خصوص قرآنی‌ها دعوت نشده بود اما امسال پنج نفر دعوت شدند که از بزرگان قرآنی اهل سنت خارج از کشور بودند. کار بعدی که اداره کل امور قرآنی ما انجام داد جلسه با مدیر شبکه قرآن صداوسیما بود که به توافقات خوبی رسیدیم که ان‌شاءالله برنامه‌های قرآنی ما و از جمله کارهای علمی مهمی که خود آقای اراکی انجام داده‌اند را پخش کنند. این اجمال کارها بود.

فعالیت‌های اداره کل آموزش و پژوهش

اما در اداره کل آموزش و پژوهش؛ چند برنامه داشتیم. همان اول به ذهن ما آمد که باید تفکر تقریبی که آرمان انقلاب اسلامی است در بدنه حوزه علمیه نهادینه شود لذا به فکر افتادیم که کادرسازی کنیم. نزدیک به پنجاه نفر را گزینش علمی کردیم، از سطح سه به بالا دعوت شدند. برای آن‌ها چهار ترم در نظر گرفتیم که در حال حاضر ترم سه هستند. مبانی اندیشه اسلامی و فلسفه تقریب و فرق و چیزهای دیگر را آموزش می‌بینند. علاوه بر این می‌توانیم این افراد را به بیرون فرستاده تا در جهان اسلام کار کنند. منتها مشکل آن‌ها زبان بود که ما در اینجا برای آن‌ها که به لحاظ علمی از فضلا بودند و آمادگی داشتد هم مکالمه انگلیسی و هم عربی را برگزار کردیم.

کار بعدی که اداره کل آموزش ما انجام داده است تأسیس مرکز رصد شبهات و پاسخ‌گویی به آن‌ها آن هم در فضای تقریبی است. برای این کار، گروه‌های مختلف علمی تشکیل دادیم یعنی از فضلای علمیه قم و جاهای دیگر استفاده کردیم و الحمدلله در حال به نتیجه رسیدن است که اگر به نتیجه برسد کار بسیار عظیمی است. کار دیگری که انجام شده است برگزاری درس خارج فقه تقریب بود که حضرت آیت الله اراکی پارسال داشتند و امسال هم قول گرفتیم که انجام شود.

کار بعدی این است که ما نخبگان را آورده‌ایم و مباحث جنگ نرم در موضوع تقریب را برای آن‌ها مطرح کردیم. علاوه بر این کارها، بخش آموزش ما یک اندیشکده تأسیس کرده است. ما در کشور دانشگاه و پژوهشگاه داریم اما اندیشکده نداریم و یا اگر داریم خیلی کم است. شنیده‌ام که آمریکا فقط در حوزه ایران و کشورهای منطقه خلیج فارس هزار اندیشکده دارد. کار اندیشکده چیست؟ شما در دانشگاه درس می‌خوانید و پژوهش هم می‌کنید اما این پژوهش‌ها به درد کجا خواهد خورد؟ کار اندیشکده این است که برای مشکلات کشور راهبرد بدهد. مثلاً در حوزه اقتصاد، سیاست و مذاکرات راهبرد دهد. لذا ما یک اندیشکده تأسیس کردیم آن هم از افرادی که خیلی مطرح هستند؛ از بزرگان کشوری انسان‌هایی که خیلی راهبردی هستند که ضرورتی ندارد در اینجا اسم ببرم. افرادی دیگری هم دعوت کردیم مثلاً در حوزه تشیع انگلیسی و تسنن آمریکایی و حوزه‌های دشمن‌شناسی و حوزه‌هایی که باید کار شود.

غیراز این امور خود ما استاد برای حوزه‌های علمیه اهل تسنن فرستادیم و دشمن‌شناسی و جنگ نرم را تدریس کردیم. ما در دشمن‌شناسی برای علما و ماموستاها در کشور چه می‌گوییم؟ به آن‌ها گفتیم ما با شما در دو چیز مشترک هستیم؛ اسلام و ایرانی بودن؛ دشمنان اسلام و ایران چه کسانی هستند؟ برای این جلسات به مریوان، سقز و بانه رفتیم که برگزار شد. یک و دو جلسه هم نبود، حتی برای خانم‌ها هم بود.

مجله رسالة التقریب قبلاً چاپ می‌شد که ما در حال حاضر به دنبال احیای چاپ آن هستیم.

اقدامات اداره کل مراسمات

اداره کل سوم ما اداره مراسمات و نمایشگاه‌ها‌ و کارهای هنری است. بنده چند فعالیت این بخش را ذکر می‌کنم؛ یکی از چیزهایی که در مجمع تقریب بود این بود که ما یک فروشگاهی داشتیم که این فروشگاه هیچ کارایی نداشت؛ الحمدلله این بخش را به بخش خصوصی سپردیم و اینجا را احیا کردند که فعلاً فروش آن تقریباً نزدیک به هفت برابر شده است.

کار بعدی ما شرکت در نمایشگاه‌های بین‌المللی داخلی و خارجی است. چند مورد را عرض می‌کنم؛ ما در نمایشگاه بین‌المللی تهران در سال 96 حاضر شدیم، در نمایشگاه بین‌المللی قرآن حاضر شدیم، در استان‌های گلستان، هرمزگان، خراسان، خوزستان نمایشگاه‌ برگزار کردیم. همچنین در قم دو نمایشگاه بود؛ یکی از آن‌ها دستاوردهای حوزوی بود، نمایشگاه دیگر نمایشگاه کتاب دین که در مصلای قم قبل از عید برگزار شد. در خارج از کشور ما در افغانستان، تونس و چین حضور داشتیم. در همایش‌های -که فقط برخی از آن‌ها را بیان می‌کنم- کنگره شعر پیامبر مهربانی در زاهدان با 8 زبان، همایش ملی شعر علوی که در استان گلستان با شعرای اهل سنت و شیعه برگزار شد شرکت کردیم و کار نرم‌افزاری و محتوایی آن را ما انجام دادیم. شب شعر رضوی در سنندج، امام رضا علیه السلام محور وحدت، کنگره شعر رضوی در ارومیه که مثلاً سخنران آن‌ هم آیت الله تسخیری از طرف مجمع بود. کنگره شعر رضوی در قشم، شب شعر پیامبر رحمت در قم که مستقلاً خودمان برگزار کردیم البته با کمک مراکز حوزوی، جشن پیامبر رحمت در تهران. برگزاری همایش چابهار که خیلی مهم بود. مراسم شهدای مدافع حرم مانند شهید حججی که در درون حوزه برگزار کردیم. یک همایش بزرگ استانی و در حقیقت به صورت منطقه‌ای در سنندج در رابطه با وحدت برگزار شد و از عراق و سه استان کشور مهمانانی در آن حضور داشتند. کار بعدی که انجام دادیم ساخت مستند چهره‌های تقریبی بود، از حضرت آیت الله بروجردی ساخته شد و چند بار هم در صداوسیما پخش شد. تهیه جزوه مانند روز جهانی حقوق بشر آمریکایی که در سراسر کشور پخش شد. کار دیگری که می‌خواهیم انجام دهیم برگزاری اردوهای بین‌المللی راهیان نور است. مذاکرات اولیه آن با مسئولین این بخش انجام شده است که ان‌شاءالله بتوانیم این کار را انجام دهیم.

فعالیت‌های اداره "حوار"

اما اداره حوار (گفتگوی بین المذاهب اسلامی) که در حال تبدیل شدن به اداره کل است. جلسات مختلف کارشناسی برگزار کردیم؛ مثلاً در رابطه با عربستان. باید بدانیم کاری که بن سلمان انجام می‌دهد، چیست. مثلاً یک طرحی به عنوان 2030 برای اصلاح دولت خود دارد -که البته غیر از 2030 معروف است- ما همایشی تحت عنوان یک هم‌پیمانی برگزار کردیم. در بحث عراق و کشمیر جلساتی برگزار شد. در داخل کشور هم برای کردستان و استان‌های مختلف برگزار کردیم. معاونت فرهنگی یک سفر به روسیه داشت و با علما و جانشین مفتی آنجا توافقاتی داشتیم. سفر به لبنان داشتیم. برای علمایی که از کشورهای دیگر آمده بودند جلساتی داشتیم.

برخی از این دیدارها که برگزار شده است را بیان می‌کنم. دیدار با نمایندگان طلاب استان‌های اهل سنت داخل کشور داشته‌ایم. خود ما به استان‌های سنی نشین مانند؛ خوزستان، سیستان، هرمزگان و خراسان رضوی و گلستان داشتیم. اینکه شما فرمودید چه ثمره‌ای داشته است بنده یک مورد را بیان می‌کنم. می‌دانیم که یکی از کارهایی که دشمن در ایران انجام داد این بود که تفکر غرب‌زده روشن‌فکران را در جامعه و دانشگاه‌های ما پخش کرد که این تفکر اثر هم کرد. حال دیدند که این شیوه خوبی است که در کشورهای اسلامی هم همین را ترویج کنیم. با خبر شدیم که کتاب‌های دکتر سروش، کدیور و شبستری و ملکیان در عراق ترجمه شده است. اینکه می‌فرمایید چه شده است، ما علمایی را آوردیم که تحت تأثیر قرار گرفته بودند [و با آن‌ها جلسه داشتیم.] بنده برای آن‌ها بحث تجربه دینی را گفتم. بعد که بحث به اتمام رسید مورد استفاده قرار گرفت و گفتند باید این کار در عراق ارائه شود. بنده یک هفته قبل از نوروز رفتم و برای دانشگاهیان و علمای آنجا هم در بغداد و هم در نجف مباحثی را در نقد روشنفکران ارائه کردم.

[برای ترسیم وضعیت عراق بیان کنم که برای مثال] در بغداد یک خیابانی دارد به نام شارع مُتنبّی. وقتی به آنجا وارد می‌شوید، یک ساختمان بزرگ دارای درختان خیلی جالب را می‌بینید. روزهای جمعه حدود دو هزار نفر آدم می‌آید و مثلاً یک نفر شعر دارد، پنجاه یا صد نفر دور او جمع شده‌اند و یک نفر دیگر هم افکاری را مطرح می‌کنند و همه به این شکل رفتار می‌کنند. متأسفانه چه افکاری ارائه می‌شود؛ علناً تبلیغ مارکسیم و فمینیسم صورت می‌گرفت. بنده تا آن را دیدم یاد اول انقلاب افتادم؛ در آنجا هر نوع فکری که بخواهید طرفدار دارد، علنی و آزاد هم است. اما در ایران [اول انقلاب] شخصیت‌هایی مانند آقای مطهری و آقای مصباح را داشتیم که جلوی آن تفکرات فاسده اوایل انقلاب ایستادند اما در آنجا مطلقاً این حرف‌ها نیست.

در آنجا کتاب‌فروشی‌هایی است که بنده به آنجا رفتم؛ کتاب‌هایی از شریعتی، سروش، ملکیان، شبستری وجود داشت که اکثر آن‌ها ترجمه شده است. قسمت فلسفه رفتم دیدم همه کتاب‌های فلسفی، غربی است. به فروشنده گفتم که در اینجا که کشور اسلامی است از ملاصدرا کتاب اسفار چرا نیست؟ کتاب‌های شیخ‌الرئیس و علامه طباطبایی کجاست؟ بخش تفسیر رفتم گفتم المیزان کجاست؟! هر نوع فکری در آنجا عرضه می‌شود و هیچ فیلتری هم وجود ندارد و متأسفانه همین آقایی که مترجم دکتر سروش بود آنجا بساطی داشت. بنده گفتم که همان‌جا بنشینیم و مناظره‌ای داشته باشیم اما نشد.

ما دوستان را به مرکز نمایندگی جامعة المصطفی در گلستان بردیم. از 21 کشور در گلستان هستند. دوست ما که معاون آموزش آنجا بود -از قبل در فیضیه با ما بود- گفت که ما در اینجا گرفتار هستیم؛ بسیاری از این‌ها تحت تأثیر افکار دکتر سروش هستند. بنده در یک جلسه افکار دکتر سروش را بصورت خیلی اجمالی نقد کردم. خدا را شکر خیلی راضی بودند یکی از آن‌ها به من گفت که در اینجا -یعنی ایران- کتاب‌های دکتر سروش کم هست اما در افغانستان نیسان نیسان آن‌ها را خالی می‌کنند. لذا دشمن کشورهای اسلامی را دارد با این حربه منحرف می‌کند.

این نکته را بدانید؛ اگر ما دنیای اهل تسنن را معقول و عقلانی بار بیاوریم از خیلی از مشکلات نجات پیدا خواهیم کرد. مدام از بنده می‌پرسیدند که صغرای قضیه چه بود، کبرای آن چه بود و نتیجه چه می‌شود، حتی در آخر به این سمت آمدند که در بحث فلسفه چه بخوانیم. همه آن‌ها اهل سنت بودند. هم در عراق و هم در داخل کشور این کار انجام شد.

ما در اینجا دیدارهای مختلفی داشتیم؛ علمای قرقیزستان آمدند، عراق آمدند، هیئت‌علمی برخی از دانشگاه‌های ترکیه آمدند، من برای آن‌ها بحث مدرنیته را گفتم و لیبرالیسم را توضیح دادم. بنده از یک نفر پرسیدم که این‌ها چه کسانی هستند؟ به من گفت که آن‌ها تحت تأثیر افکار ملکیان و سروش هستند. این امر خیلی جای تعجب دارد؛ معلوم می‌شود که دشمن بسیار بر روی این قضیه کار کرده است. ان‌شاءالله قرار است جلسات مختلفی در ترکیه بر سر این موضوع برگزار شود.

آن‌ها از شهرها و دانشگاه‌های مختلف بودند و اکثریت آن‌ها عضو هیئت‌علمی دانشگاه بودند. از کشمیر آمدند، از روسیه مفتی‌های اهل سنت آمدند. علمای پاکستان که برخی از آن‌ها وهابی بودند به اینجا آمدند که بعد از جلسه گفتند که ما اصلاً این حرف‌ها را نمی‌دانستیم و فکر دیگری نسبت به ایران داشتیم. از افغانستان هم آمدند. یکی از علمای افغانستان به من گفت که من چهار پسر دارم و با خودم می‌شود پنج تا، اگر خطری نظام جمهوری اسلامی را تهدید کند همه ما پنج نفر به اینجا آمده و در دفاع از نظام جمهوری اسلامی شهید خواهیم شد. این جلسات برای تغییر فکر آن‌ها خیلی مثمر ثمر بود. بعد از جلسات افراد زیادی آمدند که ابرازهای گوناگونی داشتند و می‌گفتند نگاه ما به مباحث عوض شد. از سوریه هم آمده بودند.

دشمن خیلی بر روی فکر آن‌ها کار کرده است؛ برخی می‌گفتند که قرآن شما یک قرآن دیگر است. این بار از مغولستان آمده بودند؛ گفتند درست است که شیعیان ایران به حج نمی‌روید؟ گفتم یعنی چه حج نمی‌روید؟ گفت مگر دور امام رضا علیه السلام نمی‌روید و طواف شما به این شکل نیست! این نشان می‌دهد که در این عصر اصلاً بر روی این مسائل کار نشده است. من گفتم که این حرف‌ها یعنی چه! ما هر سال در حج حضور پیدا می‌کنیم.

یکی از اموری که ما اصرار داریم در بخش حوار انجام گیرد این است که بیایند ایران را درست ببینند. طرحی داریم تحت عنوان توریسم علمی؛ ایران باید الگویی برای جهان اسلام باشد. می‌شود چهل سال پنجه در پنجه آمریکا انداخت و رشد کرد. برخی نوکری آمریکا را کردند که تبدیل به گاو شیرده شدند، باید این را نشان داد. عده‌ای از مفتی‌های روسیه آمدند که ما آن‌ها را به پارک علم و فناوری بردیم و جاهایی از این دست را نشان آن‌ها دادیم تا پیشرفت‌های جمهوری اسلامی ایران را ببیند. البته کارهای دیگری هم در بخش حوار انجام می‌شود.

علاوه بر این چهار اداره کل ما یک فضای مجازی هم داریم که فعالیت‌هایی شروع شده است که در آپارات و یوتیوب و اینستاگرام به زبان‌های مختلف گذاشته می‌شود. یک سایت مستقل هم داریم.

بنده پژوهشگاه را هم خدمت شما توضیح دهم. چند کار در آنجا انجام شده است؛ اولاً فعال کردن شورای پژوهشی بود،  ما جلساتی برگزار کردیم، در آنجا آیت الله اراکی و تسخیری و آقایان دیگر هستند. چند پژوهشکده در اینجا در نظر گرفتیم؛ پژوهشکده قرآن و حدیث مقارن، علوم عقلی مقارن، فقه و حقوق مقارن و علوم اجتماعی مقارن. منتها بعید است بتوانیم مجوز پژوهشگاه را از وزارت علوم بگیریم. در حال حاضر امیدواریم بتوانیم مجوز پژوهشکده را بگیریم. ان‌شاءالله بتوانیم کارهای رسمی را در آنجا انجام دهیم.

کتاب‌هایی که تولید شده است را بیان می‌فرمایید؟

نبویان: مجله اندیشه تقریب که سال‌ها چاپ نمی‌شد اما الحمدلله امسال پژوهشگاه پیگیری کرد و چاپ شد. بنده با دوستان به این نتیجه رسیدیم که بتوانیم با نُرم علمی-پژوهشی چاپ کنیم. الآن اولین شماره آن آمده است دومین شماره هم ان‌شاءالله می‌آید، کتاب‌هایی که فقط پارسال چاپ شد: «موسوعه اصول فقه» است که بسیار کار عظیمی است که جلد چهارم آن چاپ شد، همچنین «کتاب الانتصار» چاپ شده است. الانتصار متعلق به سید مرتضی رحمةالله علیه است، کتاب بسیار تقریبی است که نظرات شیعه و نظرات دیگر را هم آورده است. کار تحقیقی خوبی انجام شده است.

کتاب دیگر تحت عنوان «حوار مفتوح مع الامام الاکبر» است. رئیس الازهر گفته است شیعیان قائل به متعه هستند و این زناست. ما گفتیم که باید یک جواب معقول و منطقی به او داده شود. از مستندات خود آن‌ها آوردیم و این کتاب چاپ شده است که نیاز است عرضه ‌شود. آیت الله جنّاتی یک فقه تقریبی عظیمی نوشته است، ما خدمت ایشان رفتیم هم برای کار تحقیق یک فردی را گذاشتیم [که کار را جمع کند.] نُه جلد است که قرار است چاپ شود که کار بسیار خوبی هم خواهد بود. یک کتاب هم هست متعلق به آیت الله کاشانی که در حال چاپ است. کتاب دیگری هم هست به نام «کتاب ذبح» که نیاز به آن زیاد است زیرا همه کشورهای اسلامی ذبح دارند که نیاز است به صورت تقریبی در این موضوع کتابی نوشته شود. کتاب‌های دیگری نیز در این حوزه وجود دارد.

یکی دیگر از کارهایی که در اینجا انجام می‌شود ساماندهی کتاب‌خانه دیجیتالی ماست که نیاز است این کار صورت گیرد. همچنین نرم‌افزار این موارد را برای محققین آماده کرده‌ایم که در دسترس آنها قرار گیرد. این فعالیت‌ها که گوشه‌ای از فعالیت‌های دوستان ماست با این تفصیلی که من دادم. اما از بودجه‌ای که ما پارسال تقاضا کردیم فقط 14 درصد آن به ما داده شد که با این کارهای خوبی که انجام شد. ما هر هفته با مدیران خود جلسه‌ای داریم که نظرات خود را یکی کنیم. بنده خدمت دوستان عرض کردم که از این فعالیت‌ها راضی هستیم اما قانع نیستیم، الحمدلله دوستان جهادی کار می‌کنند. اما چطور شد که ما با 14 درصد این کارها را انجام دادیم؟ ما توانستیم با مشارکت دیگران این کارها را جلو ببریم.

بودجه ما حدود 3 میلیارد بود اما از این بودجه تنها حدود 415 میلیون را به ما داده‌اند. ما با این 415 نزدیک به 2 میلیارد کار کردیم. برای مثال همایشی که در سنندج برگزار شد همه مباحث آن با ما بود اما اگر نهادی به غیر از ما بود حداقل 200 میلیون برای او خرج داشت. ما حدوداً در این همایش 5 میلیون خرج کردیم و بقیه با مشارکت دیگر نهادها انجام شد. این هنر نیروهای ماست که سخنران و برنامه‌ها و کلیپ و بقیه را ما انجام می‌دهیم اما همه خرج‌ها بیرون است. ما یادواره شهید حججی را برگزار کردیم که همه کار از ما بود؛ شهرداری، سپاه و همه بدنه‌های حوزه را آوردیم و از آن‌ها خواستیم که هزینه بدهند. آن مراسم هم حدود 6 یا 7 میلیون برای ما هزینه داشت.

برای مثال یک نمایشگاهی که در تونس برگزار شد. ما نزدیک به 13 یا 14 روز آنجا بودیم. اما تنها یک نفر به آنجا رفت، بعد برای او هتل هم نگرفتیم. اما کارهای بسیار بزرگی انجام شد، در آنجا ما شخصی را پیدا کردیم که قرار شد از این به بعد او نمایشگاه‌ها را انجام دهد. حداقل ما برای تونس باید 30 الی40 میلیون خرج می‌کردیم اما ما کمتر10 میلیون خرج کردیم.

اگر می‌شود نام برخی از کشورهایی که با آن‌ها کار مشترک کردید یا میز آن کشور را دارید را نام ببرید.

نبویان: این کشورهایی که نام بردم؛ روسیه، عراق، سوریه، یمن، پاکستان، افغانستان و مغولستان، هند، قرقیزستان و غیره به همین شکل در آن‌ها برنامه برگزار شده است. در حال حاضر آن‌قدر تقاضا هست؛ برای مثال کشمیر تقاضای زیادی است. در پاکستان چند روز پیش جلسه چندم بود که ان‌شاءالله قرار است ما یک قرآنی را برای چاپ به آنجا بفرستیم.

به عنوان سؤال پایانی، شخصیت حضرت آقا [مقام معظم رهبری] را به عنوان یک شخصیت تقریبی چگونه می‌بینید و تفاوت ایشان را با سایر افراد بین‌المللی و علمای سایر کشورها بیان کنید.

نبویان: بر روی شخصیت آقا باید کار جدی کرد؛ اولین پاسخی که به شما عرض می‌کنم این است که سؤال و مقایسه شما غلط است؛ در حقیقت هیچ عالمی در جهان اسلام قابل‌مقایسه با مقام معظم رهبری نیست. اطلاعات بنده کم است اما آن کسی که تأثیرگذار و نقش‌آفرین باشد و آن کسی که هویت مسلمانان را احیا کرده باشد [به مانند ایشان وجود ندارد.] اگر نگاه کنید مناطق حساس جهان به لحاظ انرژی دست کشورهای اسلامی است؛ خلیج‌فارس، تنگه هرمز، کانال سوئز به دست ماست. بالای شصت درصد انرژی جهان در دست کشورهای اسلامی است. جوانانی که ما داریم، سرمایه‌ها و نفت، گاز و منابع انسانی که ما داریم، در حال حاضر کشورهای جهان اسلام [فراوان است]. یکی از این نخبگان به من می‌گفت که همیشه کشورهای اسلامی عقب‌افتاده هستند و همیشه در آن‌ها کشتار است اما در کشورهای اروپایی همه چیز خوب است. بنده جواب دادم: این‌گونه برخورد کردن انصاف نیست؛ بعد سؤال پرسیدم: این درگیری‌ها را چه کسی پدید آورده است؟ داعش. داعش را چه کسی پدید آورد؟ آمریکا، آلمان، انگستان و فرانسه در حال حاضر چه کسی در یمن کشتار می‌کند؟ چه کسی اسلحه‌های عربستان را تأمین می‌کند؟ چرا کشورهای اسلامی باید این مقدار ذلیل باشند؟ باید هویت کشورهای مسلمان و هویت مسلمین جهان زنده شود. مقام معظم رهبری یک نفر است که در کل جهان در حال زنده کردن هویت مسلمین است.

در هند جلسات مختلفی در برخی از ایالت‌ها می‌رفتیم. در یک جلسۀ علمایی –که بنده در آن جلسه سخنرانی هم نداشتم- شخصی نزد بنده آمد و به زور مترجم گفت که شما فکر نکنید که مقام معظم رهبری تنها رهبر شماست خیر، رهبر ما هم هست. من هم گفتم که چه کسی گفته مقام معظم رهبری فقط رهبر ماست! به دلیل اینکه مقام معظم رهبری در کل جهان نفوذی که جمهوری اسلامی در جهان اسلام دارد را واقعاً احیا کرد و ما گاو شیرده نشدیم. در حال حاضر خادم حرمین الشریفین تبدیل به گاو شیرده شده است و برای زدن کشورهای اسلامی پول خرج می‌کند. قرآن به صورت صریح می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِیاء» نباید دشمن من و کسی که جلوی دین ایستاده و دشمن خود را دوست قرار دهید. در حال حاضر چه کسی دشمن کشورهای اسلامی است؟ تحریم داخل ایران متعلق به آمریکاست، کشتارهای داعش از طرف آمریکاست. قرآن می‌فرماید: آن‌ها را ولی نگیرید. به قول آقای جوادی ولایت یکی از این سه معناست؛ محبت [یکی از این سه معناست]. در ادامۀ آیه هم می‌فرماید: «تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّة»! ابراز مودت و محبت به آنها می‌کنید!

علامه طباطبایی در المیزان استدلال آن را هم آورده است اما بنده وارد آن نمی‌شوم.- وقتی یک عُلقه روان‌شناختی با یک کسی پیدا شود کم‌کم محبت هم پیدا خواهد شد. می‌گوید که این مقدار هم که می‌گویند بد نیست و کم‌کم تحت تأثیر قرار می‌گیرد. خداوند می‌خواهد این را سد کند تا کفر در مسلمانان رسوخ نکند، چرای آن‌ را هم می‌گوید. معنای دوم ولایت همکاری است؛ مشکل کشورهای اسلامی این است که با آمریکا همکاری دارند؛ نوکری آن را دارند. ذلت عربستان برای این است که نوکر آمریکاست و قدرت ندارد بایستد. این توانایی را مقام معظم رهبری به ما دارد. معنای سوم پذیرش قیادت کفار است که ممنوع است، باید هژمونی آمریکا را در منطقه دور ریخت.

ما باید بایستیم؛ خداوند می‌فرماید: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهاد» -إنّ و لام برای تأکید است - این آیه بسیار تکان‌دهنده است. شما نگاه کنید به این آینده و امید کشور خودمان که در حال پیشروی است. لذا بنده با اسم آقا تمام می‌کنم؛ قبل از انقلاب یک جنگ سردی بین آمریکا و شوروی بود و کل دنیا دو قطبی بود. آمریکا برای اینکه مراقب شوری بوده و در آن نفوذ داشته باشد یک پایگاهی در منطقه به اسم ایران درست کرد. شاه پایگاه و نوکر برای آمریکا بود و آمریکا همان اسلحه‌ای که به اسرائیل می‌داد را به ایران‌ هم می‌داد، برای مثال ما f14  داشتیم. امام رضوان الله تعالی علیه به برکت اسلام [جلوی آمریکا ایستاد.] بنابراین؛ با دست‌خالی می‌توان در مقابل قوی‌ترین ابرقدرت ایستاد. امام ایران را به برکت انقلاب و اسلام از دست آمریکا بیرون آورد.

اما هیچ‌یک از کشورهای منطقه با ما نبودند. ملت ایرانی یک جنگ نیابتی با آمریکا شروع کرد؛ به نیابت از آمریکا، اسرائیل، عربستان، اردن و خیلی از کشورهای دیگر. اما به نیابت از ما تنها یک گروهکی به نام حزب‌الله بود. نقش آقا را ببینید که چگونه هویت بخشی کرد. حال ما پیروز شدیم یا آمریکا؟ مگر نمی‌گویند که ماهواره‌ها و جی‌پی‌اس‌ها که اگر یک مور در شب تاریک بر روی سنگ سیاه برود را می‌بینند. در جنگ 33 روزه لبنان از زیرزمین خاصی که حزب‌الله دارد، یک تریلیِ موشک‌بر بیرون می‌آید، یکی دو کیلومتر بیرون می‌رود، جک خود را بالا می‌آورد و با موشک، کشتی ساغر اسرائیلی را می‌زند و این کشتی به زیرآب می‌رود. بعد یواش‌یواش جک خود را می‌خواباند و بعد به آشیانه خود در زیر زمین برمی‌گردد.  از سال 2006 تابه‌حال دشمن هنوز نفهمیده‌اند که این تریلی از کجا آمده است. ما این هویت را به جهان اسلام دادیم؛ می‌توانیم بایستیم. ایران در لبنان به برکت خدا و رهبری پیروز شده است.

دوم در سوریه؛ 82 کشور آمد اما آیا ما پیروز شدیم یا آمریکا؟ داعش برای چه به وجود آمد؟ برای این به وجود آمد که اولاً مسلمانان شاخ‌به‌شاخ هم شوند، -جان کری تصریح کرد که- قرار بود سی سال داعش باشد. شما جنگ‌های کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها را که می‌خوانید می‌ببیند که 30 سال به جان ‌هم افتادند و همدیگر را سلاخی کردند و در نهایت منتهی به صلح شد. قرار بود داعش هم 30 سال در جهان اسلام باشد اما مقام معظم رهبری آن را جمع کرد. شما می‌بینید ده‌ها سال است که هر کاری که آمریکا می‌کند همۀ آن‌ها به برکت مقام معظم رهبری نقش بر آب می‌شود.

در حال حاضر مسلمانان هویت پیدا کرده‌اند و می‌گویند که می‌توانیم در مقابل کفر بایستیم و هویت اسلامی خود را باز بیابیم. همایش‌های گوناگونی اتفاق افتاده است برای مثال همایشی که چند وقت پیش در سوریه بود در اوج زدن موشک‌ها بود. اما اینکه انسان نترسد و در مقابل دشمن بایستد این‌ها همه نقش مقام معظم رهبری است. هیچ‌کس در جهان اسلام نمی‌تواند به این شکل باشد.

یک کشور و دو کشور هم نیست؛ شما کل منطقه را ببینید؛ در ایران بسیج است، در عراق حشد الشعبی تشکیل داده شده است، در سوریه دفاع وطنی، در افغانستان تیپ فاطمیون و در پاکستان تیپ زینبیون است. این‌ها یعنی امنیت ایران. ملت ایران باید بداند که این‌ها برای امنیت تشکیل شده است. چرا موشک‌های آمریکا به ایران برخورد نمی‌کند؟ چرا اسرائیل ایران را نمی‌زند؟ به دلیل اینکه در همه این کشورها بسیج داریم و این‌ها همه مدافع انقلاب و ایران هستند. مردم عزیز ایران باید قدر آقا را بدانیم، باید قدر امنیتی که برای ما ایجاد کرده است را بدانیم؛ چرا این موشک‌ها در سر ما نمی‌خورد!

حرف آخر را بزنم؛ از برخی که به سپاه توهین می‌کنند گله کنم، حتی از آقای رئیس جمهور. گله کنیم که تضعیف سپاه در همین ایامی که آمریکا سوریه را موشک‌باران می‌کند به نفع ما نیست. اگر قوۀ دفاعی و ارتش و سپاه ما قوی نباشد آمریکا بر سر ما نمی‌زند؟ مردم عزیز ایران؛ مبادا دوباره عده‌ای برای موشک به مذاکره بروند، این یعنی تسلیم ملت ایران. ان‌شاءالله به این سمت‌وسو نخواهیم رفت.



نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار