شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۶۷۰۱۰
تاریخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۴:۴۳
گفتم: پسر‌بچه‌ای قهر کرده بود که آبگوشت دوست ندارد، مادرش مقداری آبگوشت و گوشت کوبیده را در ظرفی ریخت و کنار گذاشت، پسرک که زیر‌چشمی نگاه می‌کرد، به مادرش گفت؛ می‌دونی که من آبگوشت دوست ندارم، ولی این آبگوشت رو برای هر کی کنار گذاشتین خیلی کمه!
به گزارش  شهدای ایران ،روزنامه کیهان در ستون گفت و شنود امروز خود تحت عنوان "آبگوشت" نوشت:  گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: نشست کنگره حزب اعتماد ملی به درگیری و زد و خورد بین اعضا کشیده شد!
گفت: دعوا دیگه واسه چی؟!
گفتم: چیزی نبود! اعضای حزب بر سر عضویت در شورای مرکزی حزب، با هم درگیر شدند!
گفت: یعنی عضویت در شورای مرکزی حزب را به یکدیگر تعارف می‌کردند؟!
گفتم: عمو یادگار! خوابی یا بیدار؟! به‌خاطر اینکه عضو شورای مرکزی باشند، با هم درگیر شده و دعوا و مرافعه راه انداخته بودند!...
گفت: ولی آنها که ادعا می‌کردند قدرت‌طلب نیستند و فقط برای خدمت به مردم، حزب تشکیل داده‌اند!... پس چی شد؟!
گفتم: پسر‌بچه‌ای قهر کرده بود که آبگوشت دوست ندارد، مادرش مقداری آبگوشت و گوشت کوبیده را در ظرفی ریخت و کنار گذاشت، پسرک که زیر‌چشمی نگاه می‌کرد، به مادرش گفت؛ می‌دونی که من آبگوشت دوست ندارم، ولی این آبگوشت رو برای هر کی کنار گذاشتین خیلی کمه!
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار