شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۶۶۱۸۴
تاریخ انتشار: ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۲:۳۸
عضويت و مشاركت در اين شبكه‌ها در عمل به كاربران اين امكان را می‌دهد تا سبك زندگی آرمانی خود را كه در دنيای واقعی امكان دسترسی به آن را ندارند برای ديگران به تصوير بكشند.
به گزارش شهدای ایران، عضويت و مشاركت در اين شبكه‌ها در عمل به كاربران اين امكان را می‌دهد تا سبك زندگی آرمانی خود را كه در دنيای واقعی امكان دسترسی به آن را ندارند برای ديگران به تصوير بكشند.
شايد انگيزه اوليه بسياري از افراد براي عضويت در شبكه‌هاي اجتماعي ارضاي حس كنجكاوي و تأمين نيازهاي خبري، ‌احساس تعلق به گروه يا سرگرمي باشد، اما عضويت و مشاركت در اين شبكه‌ها در عمل به كاربران اين امكان را مي‌دهد تا سبك زندگي آرماني خود را كه در دنياي واقعي امكان دسترسي به آن را ندارند براي ديگران به تصوير بكشند. با داشتن چنين سبكي از زندگي، فرد مي‌تواند شكل متفاوتي از روابط را در فضايي گسترده‌تر و با افرادي بيشتر تجربه كند. امروز فضاي مجازي و شبكه‌هاي اجتماعي به بخشي از زندگي ما تبديل شده است، به‌گونه‌اي كه در عمل به سختي مي‌توان فضاي مجازي را از فضاي حقيقي جدا كرد. تسهيل ارتباط در بستر فضاي مجازي يكي از مهم‌ترين ويژگي‌هاي شبكه‌هاي اجتماعي است. از سوي ديگر دسترسي همگاني به اينترنت و شبكه‌هاي اجتماعي موجب شده تا به موازات دسترسي و حضور اقشار مرفه جامعه و به اشتراك گذاشتن تصاوير و فيلم‌هايي از سبك زندگي اشرافي، طبقات متوسط و ضعيف جامعه نيز در اين شبكه‌ها حضور داشته و فعاليت كنند و امكان بازديد از صفحات سلبريتي‌ها و افراد ثروتمند برايشان فراهم شود. گاهي اوقات ماجرا تا جايي پيش مي‌رود كه سر زدن به صفحات سلبريتي‌ها و افراد مطرح به يكي از انگيزه‌هاي افراد براي حضور در فضاي مجازي و عضويت در شبكه‌هاي اجتماعي تبديل مي‌شود، اما به موازات شكل‌گيري چنين پديده‌اي، با گسترش و ترويج فرهنگ و سبك زندگي سلبريتي‌ها هم مواجه مي‌شويم؛‌گونه‌اي از سبك زندگي كه ساختار فرهنگي و اجتماعي را به هم مي‌ريزد و به عنوان چالشي جدي در جامعه مطرح مي‌شود.
 
 
 
محملي براي انتشار تصوير دلخواه از خود
شبكه‌هاي اجتماعي به كاربران خود امكان مي‌دهند تا با ايجاد پروفايل، ‌تصوير و اطلاعات دلخواه خود را با ديگران به اشتراك بگذارند. از سوي ديگر شبكه‌هاي اجتماعي و به خصوص شبكه‌هاي اجتماعي تلفن همراه موجب شده‌اند تا هر يك از افراد، رسانه‌اي شخصي در اختيار داشته باشند. رسانه‌اي كه عملاً تحت مالكيت هيچ سازمان و نهاد داخلي نيست، پس آنچه در آن منتشر مي‌شود از كنترل نهادهاي قدرت خارج است. اين شبكه‌ها به كاربران خود اين امكان را مي‌دهند تا تصوير دلخواه از خود را با ديگران به اشتراك گذاشته و خود را آنگونه كه دوست دارند به ديگران معرفي كنند. به همين دليل هم شبكه‌هاي اجتماعي در دنياي كنوني به يكي از مهم‌ترين ابزارهاي ارتباطي تبديل شده‌اند. پيام‌هاي منتشر شده در اين شبكه‌ها اما درست مانند هر رسانه ديگري آثاري اجتماعي از خود بر جاي مي‌گذارند. آثاري كه پا از فضاي مجازي فراتر گذاشته و در سطح جامعه نمود مي‌يابند.
 
 
 
شبكه‌اي با 700 ميليون كاربر و چالش‌هاي جهاني
در ميان شبكه‌هاي اجتماعي، اينستاگرام و تلگرام كاربران زيادي دارند. اينستاگرام هم اكنون بيش از 700 ميليون كاربر دارد. شبكه اجتماعي اينستاگرام با قابليت به اشتراك‌گذاري تصاوير و فيلم و حتي پخش زنده، يكي از پر اقبال‌ترين شبكه‌هاي اجتماعي است كه عمده جوانان از مخاطبان پر و پا قرص آن هستند. انگيزه بسياري از اين افراد، عضويت در گروه است و بنا بر اثرپذيري از گروه همسال اغلب آنها از الگوي رفتاري يكساني تبعيت مي‌كنند.
امكان به اشتراك‌گذاري تصاوير در اين شبكه به كاربران امكان مي‌دهد تا هويت دلخواه خود را براي كاربران ديگر به نمايش بگذارند. اين هويت متأثر از اصول و ارزش‌هاي اجتماعي حاكم است كه از سوي گروه‌هاي مرجع و توسط رسانه‌هاي رسمي و بيشتر رسانه‌هاي غيررسمي همچون همين شبكه‌هاي اجتماعي ترويج مي‌شود، اما در خلال اشتراك‌گذاري اين تصاوير شاهد نوعي رقابت براي سبك‌هاي جديد و انحرافي از نظام‌هاي ارزشي و ساختارهاي پارادايمي هستيم.
 
 
 
انگار وارد «سعادت‌آباد» شده‌ايم!
به اينستاگرام كه سر مي‌زنيد انگار وارد «سعادت‌آباد» شده‌ايد. تصاوير به اشتراك گذاشته شده در اين شبكه اجتماعي همگي از خوشبختي، رفاه، ثروت و اوج سعادت افراد حكايت دارد. تصويري از فرمان و برند ماشين لاكچري كه با ساعت برند و لاكچري ست مي‌شود، ‌عكس سلفي با نمادي از كشوري خارجي و توضيحاتي براي آنهايي كه با نماد مورد نظر آشنايي ندارند.
ايستادن در كنار ماشين‌هاي گرانقيمت و تفريحات لاكچري ديگر نمونه‌هايي است كه با سر زدن به صفحات اينستاگرام سلبريتي‌ها بي‌شك با آن مواجه خواهيد بود، اما تأثير شبكه‌هاي اجتماعي بر مخاطبان و تغيير سبك زندگي باعث شده است اشتراك گذاري اين قبيل عكس‌ها مختص به صفحات اينستاگرام سلبريتي‌ها نباشد و اغلب كاربران اين شبكه اجتماعي حتي اگر شده با اتومبيل گرانقيمت پارك شده در گوشه خيابان، ‌عكس بگيرند و داشته‌هايشان را در شبكه‌هاي اجتماعي اينچنيني به اشتراك بگذارند و اگر ثروت هم ندارند به ثروتمند بودن تظاهر كنند. به بيان ديگر تصاوير به اشتراك گذاشته شده در صفحات مختلف اين شبكه اجتماعي گاهي الزاماً به معناي ثروتمند بودن صاحب اين صفحات نيست، بلكه اين افراد تصاوير مطلوب و آرزوهاي خود را به نمايش مي‌گذارند. شايد بتوان گفت اين رفتار واكنشي به تصاوير به اشتراك گذاشته شده از سوي چهره‌هاي مشهور است كه منجر به بروز حس تبعيض در ديگر افراد شده و جرياني از نمايش ثروت را به راه انداخته است. در درازمدت اما شكاف‌هاي طبقاتي و اجتماعي ميان اقشار و طبقات مختلف بروز و ظهور مي‌يابد و رفته رفته منجر به ايجاد احساس محروميت نسبي مي‌شود.
 
 
 
نتايج تحقيقات جهاني از اثرات تخريبي اينستاگرام
تحقيقات جهاني هم نشان مي‌دهد شبكه‌هاي اجتماعي و به خصوص اينستاگرام تأثير مخربي روي افراد دارند. در سال 2016 چارز وانگر و استر آگورير هم درباره نقش اينستاگرام در رابطه با تصوري كه زنان بزرگسال از بدن خودشان دارند مطالعه‌اي انجام دادند كه نشان مي‌دهد بين تصويري كه زنان از خود در اينستاگرام به نمايش مي‌گذارند و رضايت آنها از خودشان ارتباط وجود دارد. اين مسئله در جامعه امريكا با جمعيت 50 درصدي داراي اضافه وزن، بسيار با اهميت است. بر اساس گزارش منتشر شده در سي ان ان متا كارچر در تحقيقي كه از سوي انجمن سلطنتي بهداشت عمومي انگلستان روي هزار و ۵۰۰ نوجوان و جوان 14 تا 24 ساله انجام شده است، نشان داده كه اينستاگرام در ميان ساير شبكه‌هاي اجتماعي بيشترين اثرات رواني مخرب را بر ذهن كاربران خود مي‌گذارد. اين در حالي است كه به عقيده بسياري از كارشناسان، اپليكيشن‌هايي كه در آن كاربران تصاوير مختلف را به اشتراك مي‌گذارند باعث مي‌شود تا كاربر بتواند خود را نشان دهد و هويتش را ابراز كند، اما در عين حال همين شبكه‌هاي اجتماعي باعث بروز بيشترين ميزان عصبانيت، افسردگي، پرخاشگري و ترس فراموش شدن در كاربر مي‌شود. مطالعات گذشته نشان داده است كاربران جواني كه بيش از دو ساعت در روز را صرف مشاهده و پيمايش صفحات شبكه‌هاي اجتماعي مي‌كنند بيشتر از سايرين به بيماري‌ها و مشكلات رواني مبتلا مي‌شوند. مثلاً ديدن عكس‌هاي دوستان در حالي كه به مسافرت رفته يا شب‌هاي خود را در تفريحگاه‌هاي مختلف مي‌گذرانند مي‌تواند احساس طردشدگي يا تنهايي در فرد مشاهده كننده، ايجاد كند. در اين حالت حس مقايسه و نااميدي در فرد افزايش مي‌يابد. از طرفي گذاشتن برخي پست‌ها از سوي كاربران در شبكه‌هاي اجتماعي مي‌تواند منجر به بروز انتظارات غيرواقعي و همچنين احساس عدم رضايت از زندگي در كنار ايجاد عزت نفس پايين در فرد شود. شايد به همين دليل است كه اينستاگرام كه يكي از اپليكيشن‌هاي اجتماعي مخصوص به اشتراك گذاري تصاوير است به عنوان مخرب‌ترين شبكه اجتماعي از لحاظ مباحث رواني شناخته شده است. در واقع شايد يكي از اتفاقات رايجي كه در اشتراك گذاري تصاوير در اينستاگرام مي‌افتد، قرار دادن فيلتر‌هاي مختلف روي عكس‌ها به خصوص عكس‌هاي دختران و خانم‌هاست كه نشان مي‌دهد اين افراد درباره شكل ظاهري و اندام خود رضايت كافي نداشته و از اين فيلتر‌ها براي اينكه به بهترين شكل در تصوير به نظر بيايند، استفاده مي‌كنند.
نتايج مطالعات ديگري كه روي شبكه‌هاي اجتماعي و تأثيرات آنها بر فرد انجام شده، نشان مي‌دهد كه هر چه كاربر از شبكه‌هاي اجتماعي بيشتري در طول روز استفاده كند احتمال بيشتري براي بروز مشكلاتي از قبيل عصبانيت، افسردگي و از اين دست براي وي وجود دارد. در واقع ديدن پست‌هاي دوستان گوناگون كه فرد با آنها از طريق انواع مختلف شبكه‌هاي اجتماعي ارتباط بر قرار كرده مي‌تواند منجر به بروز احساس حقارت و همچنين حس سرزنش در فرد شود. از طرفي بر اساس مطالعات مي‌توان گفت افرادي كه از نظر ذهني و رواني دچار مشكل هستند، بيشتر تمايل به استفاده از شبكه‌هاي اجتماعي دارند.
 
 
 
چرايي تأثيرگذاري رسانه‌ها و شبكه‌هاي اجتماعي بر سبك زندگي
دوركهام و مرتون معتقدند وقتي فقر تأثير مخرب خواهد داشت كه در مقابل فقر، «تصوير» يا «قول» آرزوهاي بلندپروازانه ارائه شود، در آن صورت فقر غيرقابل تحمل مي‌شود. گونيك اشاره مي‌كند كه فقر كالاهاي اقتصادي در واقع عاملي نيست كه توليد آنومي كند. برعكس ‌يك شكل سنتي و پذيرفته شده از فقر وجود دارد كه انسان به آن عادت كرده است، اما شرايط وقتي تغيير مي‌كند كه از طريق گسترش وسايل ارتباط جمعي تصوير يك نوع زندگي ديگر و مرفه‌تر مثلاً با برنامه‌هاي تلويزيوني يا ويدئويي ‌تا اقصي نقاط جوامع تكامل نيافته رخنه كند. در پي تضاد اين دو عامل، ‌نيازهاي بي‌حد و حصر رشد مي‌كنند و پس از آن حركت‌هاي ناگهاني ركود يا رشد اقتصادي بسياري از مواقع وضعيت آنومي به شكل يك گمگشتگي فرهنگي جهشي و از دست دادن هويت فرهنگي را در پي دارد كه نه فقط يك نارضايتي عميق بلكه علاوه بر آن ناآرامي‌هاي سياسي گسترده‌اي را به‌وجود مي‌آورد.
رسانه‌ها به ويژه رسانه‌هاي تصويري، در ترويج ارزش‌هاي مادي و روحيه تجمل گرايي و مصرف زدگي نقش بسزايي دارند؛ زيرا سبك زندگي هنرمندان و ستاره‌هاي تلويزيون و سينما و نيز ورزشكاران را فراروي مخاطبان قرار مي‌دهند و به طور طبيعي مخاطبان تمايل زيادي دارند تا سبك زندگي گروه‌هاي مرجع فوق را در پيش گيرند. اگر به فيلم‌ها و برنامه‌هاي تلويزيوني پيش از پيروزي انقلاب اسلامي نظر افكنيم، در مي‌يابيم كه در فيلم‌هاي نشان داده شده در سينما و تلويزيون و نيز سريال‌هاي تلويزيوني، نمايش صحنه‌هاي مختلف از قصر و خانه‌هاي مجلل شخصيت پولدار فيلم، سفره‌هاي رنگين، قاشق و چنگال‌هاي لوكس، استخر و تجملاتي از اين دست، در مقابل ديد مخاطبان قرار مي‌گيرد. در واقع وسوسه زندگي تجملاتي كه صحنه به صحنه و فيلم به فيلم تغيير مي‌كرد، تماشاگر را به الگوهاي جديد مصرفي فرامي خواند. به عبارتي، تماشاگر را به تغيير استاندارد زندگي خود دعوت مي‌كرد و اين استانداردها جز از راه مصرف بيشتر فراهم نمي‌شد. در دوره پس از پيروزي انقلاب در دهه اول، به خاطر شرايط انقلابي و سپس شروع جنگ هشت ساله تحميلي و دوران دفاع مقدس، در عمل، بسياري از مظاهر مادي به شدت رنگ باخت و حتي افراد ثروتمند با بي‌توجهي و گاهي با خشم افراد جامعه روبه‌رو شدند و كوشيدند تا حد ممكن، در ظاهر همچون ديگر افراد معمول جامعه باشند. به طور طبيعي فضاي حاكم بر تلويزيون و راديو هم تا حدود زيادي متأثر از فضاي كلي جامعه بود و در بيشتر برنامه‌ها، مسائل مادي و رويه‌هاي تجمل‌گرايانه چندان نمودي نداشت. با گذر زمان به سمت دهه 70 و پس از آن، سريال‌هاي تلويزيوني در جهت كاهش ارزش‌هاي انقلابي، مذهبي و ارزش‌هاي مشابه آن قدم برداشته و به جاي آن ارزش‌هاي مادي و نابرابري را ترويج كرده‌اند.
 
 
 
تأثير رسانه‌هاي جمعي با فناوري‌هاي ارتباطي نوين متفاوت است
بورديو انگيزه مصرف محصولات فرهنگي و رسانه‌اي را ميل ما به ابراز سليقه و حسن انتخاب مي‌داند كه از نيازمان به جاي گرفتن در سلسله مراتب اجتماعي سرچشمه مي‌گيرد، اما در ارتباط با پتانسيل تغيير اجتماعي و توسعه، تفاوت اساسي بين رسانه‌هاي جمعي و رسانه‌هاي جديد وجود دارد. رسانه‌هاي جمعي مي‌توانند به طور نظام‌مند براي اهداف و برنامه‌هاي توسعه مانند بهداشت و سلامت، كنترل جمعيت، نوآوري تكنيكي و... مورد استفاده قرار گيرند. در مقابل، فناوري‌هاي جديد، استفاده نامحدود و غيرهدفمند دارند و محتواي آنها فاقد جهت‌گيري و كنترل است. با اين حال رسانه‌هاي مبتني بر مشاركت تناسب بهتري براي ايجاد تغيير دارند؛ زيرا داراي دربرگيري و انعطاف بيشتري هستند. اگر به لحاظ تكنولوژيكي اشكال ارتباطات را به عنوان سازنده پيوند اجتماعي بدانيم بايد گفت در جوامع اشباع شده از رسانه‌هاي مدرن، واسطه‌هايي مانند تلويزيون يا اينترنت به زندگي ما چارچوب مي‌دهند، حتي زماني كه ما از آنها استفاده نمي‌كنيم. اين بدان معنا نيست كه ما از روابط رو در رو اجتناب مي‌كنيم،بلكه به اين معناست كه ما روابط رو در رويمان را از طريق رسانه‌ها (واسطه‌ها)ي غالب يا مبادله اجتماعي اداره و هدايت مي‌كنيم.
 
 
 
عمل به توصيه‌هاي جهاني براي كاهش آسيب‌ها
بي‌ترديد حضور در شبكه‌هاي اجتماعي و برقراري ارتباط از ويژگي‌هاي زندگي امروز است. نقدهايي كه بر شبكه‌هاي اجتماعي و فضاي مجازي و به طور كلي‌تر رسانه‌ها وارد مي‌شود به معناي رد كامل آنها نيست. مؤسسه سلطنتي سلامت عمومي انگلستان براي كاهش اثرات منفي شبكه‌هاي اجتماعي پيشنهاداتي نيز ارائه كرده است. براي مثال آنها توصيه مي‌كنند برندهاي تبليغاتي و شخصيت‌هاي مشهور تصاويري كه تغييرات ويرايشي در آنها صورت گرفته را به صورت عمومي اعلام و تصاوير تبليغاتي را با برچسب‌هاي قابل ديد براي كاربران منتشر كنند. همچنين به شبكه‌هاي اجتماعي و توسعه‌دهندگان آنها توصيه شده است پس از گذشت مدت زمان مشخصي از حضور كاربر در اين شبكه‌ها پيام‌هايي را براي ترك كردن آن يا يادآوري مدت زمان سپري شده به نمايش بگذارند. توصيه‌هايي كه ما نيز با رعايت آنها شايد بتوانيم حضور بي‌دغدغه‌تري را در دنياي مجازي داشته باشيم.


*رجانیوز

انتشار یافته: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
بابائی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۴۷ - ۱۳۹۷/۰۲/۲۵
0
0
اگر آمریکا جای ایران بود با تلگرام چه میکرد؟
سه شنبه 25 اردیبهشت 1397 ساعت 07:33
پس از گذشت حدود یک ماه از انتشار سخنان ضد و نقیض مسئولان در مورد مسدود شدن پیام رسان تلگرام در داخل کشور، این سرویس بالاخره از دهم اردیبهشت فیلتر شد.

فیلتر این نرمافزار محبوب توسط بیژن قاسمزاده بازپرس شعبه 2 دادسرای رسانه و بر مبنای شکایتهای متعدد بویژه از سوی دستگاههای امنیتی انجام شد.
این تصمیم که موجب شد ایران هم به جمع کشورهایی چون چین، روسیه، پاکستان، مالزی و اندونزی بپیوندد که مانع فعالیت این پیامرسان در کشور خود شدهاند، بحث و جدلهای فراوانی در سطح جامعه برانگیخت و واکنشهای موافق و مخالف زیادی از چهرههای منتسب به طیفهای مختلف سیاسی به همراه داشت.
طرفداران فیلترینگ تلگرام معتقد بودند استفاده گسترده ایرانیان از این پیامرسان خارجی تبعات سنگینی متوجه امنیت ملی کشور کرده است.
این گروه برای مثال با اشاره به محل استقرار سرورهای اصلی تلگرام در کشورهای غربی از جمله آلمان، از دسترسی این کشورها به اطلاعات کاربران ایرانی ابراز نگرانی کردهاند.
مخالفان فیلترینگ تلگرام اما چه در داخل و چه در خارج، استدلال میکردند نباید به خاطر تخلف گروهی معدود در تلگرام، دسترسی کل ایرانیان به این سرویس خارجی مسدود شود.
آنها معتقد بودند فیلترینگ تلگرام ادامه سیاستهایی چون ممنوعسازی ماهواره و صرفا مسکن درد تخلف در فضای مجازی است، مسکنی که به مرور زمان اثر خود را از دست میدهد و تنها عوارض آن باقی ماندن هزینههای اضافی بر دوش ملت است.
گروهی از مخالفان همچنین بر این باور بودند که فیلتر، ابزار دولتهای عقب مانده و اقتدارگرا در جهان سوم برای ایجاد مانع در برابر گردش آزاد اطلاعات و بسته شدن فضای رسانهای است تا زحمت حکومتداری برای آنان کمتر شود.
همه میدانیم دولتهای جهان اولی یعنی غربیها خود را مدافع حقوق بشر و آزادیهای مردم میدانند، اما موضع این کشورها در خصوص فیلترینگ چیست؟
بر فرض مثال اگر حکومت آمریکا نیز در شرایط حکومت ایران بود، چنین واکنشی در قبال تلگرام نشان میداد؟ آیا ممکن است شاهد فیلتر سرویسی چون تلگرام در آمریکا باشیم؟
هر از چندگاه شاهد اخباری از این دست هستیم که شرکتهایی چون فیسبوک، توییتر و گوگل در پاسخ به درخواست دولت آمریکا اطلاعات مربوط به کاربران خود را در اختیار آن گذاشتهاند.
گرچه این شرکتها تاکید دارند از حریم خصوصی کاربران خود حفاظت میکنند، اما از آنجا که مالکیت این شرکتها در اختیار اتباع آمریکایی است و این کمپانیها تابع قوانین ایالات متحده هستند، آنها عملا نمیتوانند در مقابل درخواست دولت آمریکا مخالفتی کنند و در نتیجه ادعای آنان مبنی بر حفاظت از حریم خصوصی اشخاص محل سوال است.
اما دولت آمریکا چه رویکردی در مقابل شرکتی اتخاذ میکند که در مقابل درخواست آن برای ارائه اطلاعات مقاومت کند یا احتمال میرود این اطلاعات را به دشمنان آمریکا ارائه کند؟ آیا چنین شرکتی میتواند بدون مشکل به فعالیت خود در آمریکا ادامه دهد؟
برای پاسخ به این پرسش، بررسی رویکرد دولت آمریکا در قبال شرکتهایی که شرایط مشابه دارند، میتواند راهگشا باشد.
از جمله این شرکتها میتوان به کمپانیهای چینی Huawei و ZTE اشاره کرد که در بازار آمریکا به فروش تجهیزات ارتباطی و گوشیهای تلفن همراه مشغول بودهاند.
رویترز در گزارشی که این ماه منتشر شد، مینویسد دولتهای آمریکا تاکنون بارها فعالیت شرکتهای هوآوی و زدتیای در آمریکا را به دلیل نگرانی از احتمال جاسوسی آنان به نفع دولت چین محدود کردهاند و این اقدامات در دولت ترامپ شدت گرفته است.
مقامات آمریکایی به آژانسهای دولتی، کمپانیهای حوزه فناوری و دیگر شرکتها دستور دادهاند تجهیزات ارتباطی شرکتهای زدتیای و هوآوی را نخرند و از مردم نیز خواستهاند به گوشیهای ارزانقیمت چینی اعتماد نکنند.
پنتاگون اما از این هم فراتر رفته و اعلام کرده است سربازان آمریکایی حق ندارند از محصولات این دو شرکت استفاده کنند. پنتاگون همچنین دستور داده فروش این محصولات در فروشگاههای ارتش آمریکا در سراسر جهان متوقف شود.
ژانویه امسال، میک کانوی نماینده کنگره آمریکا طرحی برای ممنوعیت استفاده از محصولات هوآوی و زدتیای توسط دولت آمریکا ارائه کرد که مورد تصویب قرار گرفت.
وی در جلسه رای گیری گفت: «فناوری چینی ابزار دولت چین برای جاسوسی از آژانسهای فدرال آمریکاست که یک تهدید امنیتی جدی محسوب میشود. اجازه دادن به هوآوی، زدتیای و دیگر شرکتها برای دسترسی به ارتباطات دولت آمریکا یعنی دعوت کردن از چین برای جاسوسی از تمام ابعاد زندگی ما.»
در ماه مارس، قرارداد شرکت هوآوی با شرکت مخابراتی آمریکایی ایتی اند تی برای فروش این گوشیها در آمریکا بعد از مداخله رگولاتور ارتباطی آمریکا یعنی کمیسیون ارتباطات فدرال (FCC) به دلیل نگرانیهای امنیتی لغو شد.
همچنین وزارت تجارت آمریکا ماه گذشته قانونی را وضع کرده که فروش قطعات و فناوری آمریکایی به زدتیای را ممنوع میسازد، مسالهای که باعث ضربه خوردن به تولیدات این شرکت چینی شده است.
در پی این مساله، زدتیای روز چهارشنبه اعلام کرد عمده فعالیتهای تجاری خود را در آمریکا متوقف میکند.
در آخرین اقدام، روزنامه آمریکایی والاستریت ژورنال این هفته گزارش داد دولت ترامپ به دلیل نگرانیهای امنیت ملی در پی ممنوع ساختن فروش تجهیزات ارتباطی چینی در آمریکاست.
البته تنها چین هدف این دست اقدامات آمریکا قرار نگرفته است. به عنوان مثال، اوایل سال جاری میلادی کنگره آمریکا در لایحه سالانه دفاعی، بندی گنجاند که استفاده از نرم افزار ضدویروس کسپرسکی در آمریکا را به دلیل نگرانی از جاسوسی سایبری آن ممنوع کرد.
مشخص است نگرانی مسئولان آمریکا امکان اطلاع یافتن چینیها از محتوای ارتباطات میان آمریکایی هاست.
آنها صرفا بر مبنای همین نگرانیها، بدون اینکه داعش با استفاده از گوشیهای هوآوی حملهای تروریستی در آمریکا انجام داده باشد یا گروههایی با استفاده از این گوشیها مردم را تحریک به خشونت کنند، فعالیت آن را محدود میکنند.
می توان حدس زد علت ممنوع نشدن فعالیت این شرکتها در آمریکا تا کنون احتمالا نگرانی از واکنش متقابل چینیهاست.
شرکتهای فناوری آمریکا که در سیلیکون ولی کالیفرنیا مستقر هستند، حضوری قوی در بازار صدها میلیون نفری چین دارند و وضع ممنوعیت بر فعالیت آنها میتواند ضربه جدی به تجارت، اقتصاد و البته بهرهگیری اطلاعاتی آمریکا از چین بزند.
حال فرض کنیم تلگرام پیامرسانی چینی یا منتسب به دولت روسیه میبود. آیا دولت آمریکا اجازه میداد چنین پیامرسانی براحتی در میان 300 میلیون آمریکایی جا باز کند و به پیامرسان محبوب آنها تبدیل شود؟ فراموش نکنیم پاول دوروف، سال گذشته اعتراف کرده بود ماموران امنیتی آمریکا با او و برخی اعضای تیم تلگرام دیدار کرده و از آنها خواستهاند تا راههای دسترسی به مکالمات و اطلاعات کاربران را در اختیار آمریکا نیز بگذارند.
طبق روایت دوروف، او این درخواست و پیشنهادهای جذاب آمریکاییها را به خاطر آرمانهایش رد کرده است. با این حال برای فهم واقعیت یا باید صبر کرد یا از عقل بهره گرفت و شرط عقل را از یاد نبرد!
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار