شهدای ایران shohadayeiran.com

وبلاگ تأملات

به گزارش گروه سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ تحلیلگران نظامی معتقدند در هر جنگی، طرف پیروز کسی است که به اهداف مورد نظرش از جنگ دست یافته باشد؛ صدام از به راه انداختن جنگ و ادامه­ آن به مدت 8 سال، انگیزه­‌هایی را دنبال می­‌کرد که به آنها اشاره کردیم.

در طرف مقابل، ایران نیز با دفاع در مقابل تهاجم عراق، اهدافی را دنبال می­‌کرد:

1- جلوگیری از رسیدن دشمن به اهداف تعیین­ شده­‌اش

2- حفظ انقلاب و تمامیت ارضی ایران اسلامی

3- بازپس­‌گیری مناطق به تصرف درآمده توسط عراق و تثبیت مرزهای قانونی و از پیش تعیین­‌ شده

4- تنبیه دشمن و بالا بردن هزینه­ تجاوز به کشور ایران

5- افزایش قدرت بازدارندگی و ایجاد مصونیت برای کشور در مقابل تهدیدهای آینده

صدام به هیچ­ یک از اهداف خویش دست نیافت و حتی برعکس، موقعیت پیش از جنگ خویش را نیز از دست داد؛ در عوض ملت ایران توانست به تمامی اهداف مورد نظرش از دفاع در مقابل دشمن دست یابد و برای سال­‌ها کشورش را از هرگونه تهدید جدی نظامی، ایمن سازد.

*قتل عام شهروندان عراقی به دستور صدام

سال 66 یکی از سیاه­‌ترین صفحات کارنامه­ رژیم بعث عراق است؛ در این سال ایران عملیات والفجر 10 را در شهر حلبچه به اجرا درآورد؛ استقبال بی­‌سابقه­ مردم شهر حلبچه از ورود نیروهای ایرانی رژیم بعثی را آن­چنان عصبانی ساخت که تصمیم به قتل عام سراسری شهر با استفاده از گاز سیانور گرفت؛ در این بمباران 5 هزار نفر به شهادت رسیدند و 7 هزار نفر مادام العمر معیوب و فلج شدند؛ این کشتار، بزرگ­‌ترین کشتار جمعی بعد از هیروشیما بود.

*استفاده از سلاح شیمیایی توسط عراق

یکی از اقدامات به غایت ناجوانمردانه و وحشیانه­ عراق در طول جنگ تحمیلی، استفاده از عوامل شیمیایی علیه شهروندان بی­‌گناه عراقی (مثلاً در سلیمانیه، حلبچه و اربیل) و مردم و رزمندگان مظلوم ایرانی بود.

مرگ ناشی از تماس با عوامل شیمیایی، مرگی بسیار سخت و دردآور است؛ مشاهدات و یادداشت­‌های پزشکان اعزام­ شده به مناطقی که توسط رژیم بعث عراق توسط بمب­‌ها یا خمپاره­‌های حاوی عوامل شیمیایی مورد اصابت قرار گرفته بودند، حاکی از صحنه­‌های دردناک و ناراحت­‌کننده­‌ای است که مو بر تن هر خواننده و یا شنونده­ای راست می­‌کند.

کشور آلمان یکی از تأمین­ کنندگان اصلی مواد شیمیایی و تکنولوژی ساخت سلاح شیمیایی برای عراق بوده است؛ در وهله­ بعد فرانسه، انگلیس و آمریکا شرکای دیگر عراق در این جنایات بوده­‌اند.

نخستین حمله شیمیایی ثبت شده توسط سازمان ملل در جنگ ایران و عراق مربوط به تاریخ 23 دی 59 بود؛ صدام هر 8 سال جنگ را بدون استثناء از سلاح شیمیایی استفاده کرد؛ در این سال­‌ها رسماً بیش از ده­‌ها مورد (تقریباً 300 مرتبه) حمله­ شیمیایی از جانب عراق ثبت شده است.

خیانت­‌های بنی­‌صدر

برخی از خیانت­‌های آشکار بنی­‌صدر عبارتند از:

1- پیوند و همبستگی با عناصر و گروهک­‌های ضد انقلاب و لیبرال داخلی و خارجی، همچون گروهک منافقین و ملیت‌گراها و منزوی کردن نیروهای انقلابی و مسلمان.

2- همکاری با سازمان جاسوسی آمریکا (سیا): بازخوانی اسناد به­ دست آمده از لانه­ جاسوسی نشان می­‌دهد وی از سال 58، در قبال دریافت ماهیانه یک هزار دلار به عنوان مشاور اقتصادی با شرکتی تحت پوشش سیا همکاری داشت.

3- عدم توجه به اخطارهای مرزبانان: از چندماه پیش از آغاز جنگ، مرزبانان ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درباره­ تحرکات مشکوک ارتش عراق در مرزهای غربی و جنوب غربی کشور، به بنی­‌صدر که در آن ایام فرمانده کل نیروهای مسلح بود اخطار می­‌دادند؛ اما در مقابل، او و عوامل دست­ نشانده­‌اش در ارتش، جابه­‌جایی­‌های مشکوک نیروهای عراقی و تجاوزات محدود و گاه و بی­گاه آنها به مرزهای ایران را تنها یک مانور مرزی! عنوان می­‌کردند.

4- خیره­‌ سری و تکبر جاهلانه: غرور و شهوت قدرت­ طلبی مفرط که باعث شده بود وی در امر حکومت و علی­‌الخصوص جنگ به نصائح و مشاوره­‌های هیچ­کس، حتی امام خمینی (رحمه الله)، گوش ندهد.

5- نپذیرفتن عدم کفایت سیاسی و مدیریتی خویش و فرافکنی در هنگام شکست­‌ها: وی مقصر تمام شکست­‌ها را شهید بهشتی و دوستان ایشان معرفی می­‌کرد.

6- سوزاندن فرصت­‌های طلایی و وارد کردن خسارت به نیروهای خودی: وی به بهانه­ تأمین تجهیزات جنگی جهت پیشبرد جنگ به شیوه­ کلاسیک، از دادن سلاح به بسیج، سپاه پاسداران و نیروهای مردمی در خط مقدم جبهه خودداری می­‌کرد و به همین سبب موجب شد دشمن به راحتی پیشروی کرده و به تصرف و تخریب مناطق بیشتری مبادرت ورزد.

7- تلاش برای ایجاد شکاف و اختلاف میان فرماندهان و نیروهای سپاه و ارتش.

8- کارشکنی و عدم پایبندی به قانون: بنی­‌صدر در برخی از مواقع حساس جنگ با کارشکنی و تصمیمات خودسرانه باعث وارد شدن تلفات سنگین به نیروهای خودی شد.

9- ایجاد تنش و فتنه در کشور میان گروه­‌ها و جریان­‌های مختلف سیاسی از طریق سخنرانی­‌ها و دیگر اقدامات تحریک‌آمیز.

*اقدام مشکوک بنی‌صدر در موضوع عملیات آمریکا در طبس

بعد از شکست آمریکا در عملیات آزادسازی جاسوسان به گروگان گرفته­ شده­ آمریکا در لانه­ جاسوسی، از کاخ سفید اخباری مبنی بر وجود اسناد و مدارک سری در داخل هلی‌کوپترهای برجای مانده در صحرای طبس، به بیرون درز کرد. بنی­‌صدر بلافاصله دستور داد در 3 نوبت هلی­‌کوپترهای به­ جای مانده از عملیات آمریکایی­‌ها بمباران شود؛ در جریان این بمباران­‌ها، فرمانده­ی سپاه یزد، شهید محمد منتظرقائم که به همراه 3 تن دیگر از اعضاء سپاه برای محافظت از منطقه و هلی­‌کوپترها در آنجا مستقر شده بودند، به شهادت رسید و تمام اسناد و مدارک باقی­مانده در آتش سوخت و از بین رفت.

*عملیات فروغ جاویدان

عملیات «فروغ جاویدان»، یکی از احمقانه­‌ترین اقداماتی بود که مسعود رجوی و گروهکش انجام دادند؛ اقدامی که از لحاظ اصول اولیه­ نظامی هیچ توجیه عقلی و عملی نداشت.

در آخرین روزهای جنگ تحمیلی، و پس از آنکه ایران قطعنامه آتش بس را پذیرفت و همزمان با تجاوز رژیم صدام در جنوب و غرب کشور، عده‌ای از منافقین، با تجهیزات و سلاح­‌هایی که صدام به آنان داده بود سوار بر چند دستگاه نفربر زرهی، از جاده خسروی-قصرشیرین وارد کشور شدند؛ و در جاده آسفالته و با سرعت شروع به پیشروی به سمت تهران کردند.

این عده در عملیاتی با فرماندهی و طرح شهید صیاد شیرازی، دستگیر شده و یا به هلاکت رسیدند؛ ما این عملیات را با نام عملیات «مرصاد» می‌شناسیم.

*طرح ترور ناجوانمردانه

در 28 خرداد سال 1360، یک روز بعد از تصویب برکناری بنی­‌صدر خائن از منصب ریاست جمهوری، گروهک منحوس منافقین، با انتشار بیانیه‌ای از تمام اعضای خود در داخل ایران خواست که مبارزه­­ مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران را با استفاده از تمام امکانات، آغاز کنند؛ این اطلاعیه به اعضای این گروهک دستور داده بود تا تمام اشخاص دارای تیپ حزب­‌اللهی، ریش­دار، دارای لباس سربازی و کلاً هر شخص مشکوکی! را ترور کنند.

در این میان خانه­‌ها و مغازه­‌های زیادی مورد حمله­ مسلحانه­ منافقین قرار گرفت؛ برای آنها فرقی نمی­‌کرد در خانه­ مورد هجوم، چه کسی زندگی می­‌کند؛ کافی بود به خانه­‌ای مشکوک شوند.

*نقش منافقین در جنگ تحمیلی

گروهک منافقین (یا به قول خودشان مجاهدین خلق) در طول هشت سال جنگ تحمیلی علیه ایران، به­ طور کامل تحت اوامر مقامات امنیتی و نظامی عراق بود؛ منافقین دو خدمت بزرگ به رژیم بعث عراق می­‌کردند:

1- جاسوسی و تأمین اطلاعات و اخبار برای ارتش عراق

2- مبارزه­ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی ایران و ترور سران نظام

3- شرکت در ترور و سرکوب مخالفان صدام در داخل کشور عراق (اواخر جنگ و بعد از آن)

با فرار بنی­‌صدر و رجوی به فرانسه، مرکز فرماندهی گروهک منافقین برای مدتی در این کشور متمرکز بود؛ در سال 1365 براساس مذاکراتی که میان رجوی و طارق عزیز صورت گرفت، گروهک منافقین به­ طور کامل در عراق (عمدتاً در اردوگاه اشرف) مستقر شدند؛ از این تاریخ به بعد، گروهک مذکور به­ طور کامل، مطیع اوامر صدام بودند.

*جنگ نیابتی

در جنگ میان عراق و ایران، بیشترین سود را کشور آمریکا می­‌برد؛ برخی از تحلیلگران معتقدند که عراق یک جنگ نیابتی از طرف آمریکا علیه ایران به راه انداخته بود تا با براندازی نظام ایران، آمریکا دوباره موقعیت از دست رفته­ خویش را بازیابد.

یکی از نشانه­‌های بارز دخیل­‌ بودن آمریکا در جنگ تحمیلی این است که در دو سال آخر جنگ (سال 66 و 67)، ارتش آمریکا رسماً و به حمایت از عراق، وارد جنگ علیه ایران شد. در این دو سال، آمریکا چندین سکوی نفتی و ناوچه­ جنگی ایران را منهدم کرد؛ همچنین در تسخیر مجدد فاو توسط عراق، دخالت مستقیم نظامی داشت.

*صف‌­آرایی کل جبهه نفاق و کفر علیه ایران اسلامی

در جریان جنگ تحمیلی، بیش از 40 کشور به عراق کمک نظامی، اقتصادی، اطلاعاتی و رسانه­‌ای کردند؛ بزرگ­‌ترین حجم کمک­‌های تجهیزاتی از جانب شوروی سابق به عراق صورت گرفت؛ به نحوی که گفته می­‌شود بیش از نیمی از کمک­‌های تجهیزاتی به عراق را شوروی تأمین می­‌کرد.؛ همچنین علاوه بر اعطای تجهیزات پیشرفته­ نظامی به عراق، بیشترین کمک­‌های اطلاعاتی در وهله اول از طرف آمریکا و سپس از طرف فرانسه بود.

در میان اسیرانی که ایران در طول 8 سال دفاع مقدس از عراق گرفته بود، افرادی از 13 ملیت مختلف به چشم می‌خوردند.

*چرا جنگ بعد از آزادی خرمشهر ادامه پیدا کرد؟

ما از 8 سال جنگ تحمیلی به دفاع مقدس تعبیر می­‌کنیم؛ اما بعد از فتح خرمشهر، در مواردی وارد خاک عراق شدیم و مناطق محدودی را به تصرف درآوردیم؛ برخی در آن­ موقع و بعدها شبهه وارد می­‌کردند که چرا ما از حالت دفاعی خارج شدیم و بعد از آزادسازی خرمشهر به جنگ ادامه دادیم؛ پاسخ روشن است:

1- هنوز جنگ تمام نشده بود که ما دست از دفاع بکشیم؛ با کنار کشیدن ما عراق دست از تهاجم و تجاوز بر نمی‌داشت؛ هجوم ما هم در آن زمان مصداق دفاع بود.

2- اگر ایران به بیرون راندن ارتش عراق اکتفا می­‌کرد و پشت مرزها منتظر هجوم مجدد دشمن می­‌ماند، بهترین فرصت را به دشمن داده بود که با فراغ بال به تجدید قوا بپردازد و مجدداً با نقشه­‌ای قوی­‌تر و تجهیزاتی پیشرفته­‌تر برای اشغال سرزمین­‌های ایران بازگردد.

3- در زمان آزادسازی خرمشهر، هنوز حدود  2 هزار کیلومتر مربع از سرزمین‌های ما (مثل نفت­شهر) در اشغال عراق بود؛ بدون داشتن امتیاز کافی، ایران حتی بر سر میز مذاکره هم نمی­‌توانست خاکش را پس بگیرد.

4- ایران باید دشمنش را تنبیه می­‌کرد و هزینه­ جنگ را آن­قدر برای او بالا می­‌برد تا دیگر حتی خیال تجاوز مجدد هم به ذهنش خطور نکند.

5- ایران قصد تملک سرزمین­‌های متعلق به مردم عراق را نداشت و قطعاً دیر یا زود خاک عراق را به ملتش پس می‌داد؛ اما عراق آمده بود که بماند.

*اولین واکنش ایران به حمله عراق

اگرچه نیروی زمینی ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در روزهای اول جنگ، قادر به جلوگیری از پیشروی دشمن نبودند، اما نیروی هوایی ارتش، یک­ تنه وارد عمل شد؛ نخستین پاسخ در همان روز اول تجاوز به عراق داده شد.

ضربه­ بزرگ­‌تر دقیقاً یک روز بعد، یعنی روز یکم مهرماه سال 59 زده شد؛ در این روز، نیروی هوایی ارتش ایران در یک عملیات گسترده و شجاعانه، با طرحی از پیش آماده­ شده، بوسیله­ 140 فروند جنگنده، پاسخ دندان­شکنی به متجاوزان عراقی داد؛ این پاسخ تا حدی غافلگیرانه و مهلک بود که تقریباً نیروی هوایی ارتش عراق را زمین‌گیر کرد.

همزمان، در جبهه­ زمینی نیروهای مردمی با کمترین امکانات ممکن در شهرها و و روستاها دلیرانه مقابل متجاوزان مقاومت می­‌کردند.

*انگیزه‌­های صدام برای حمله به ایران

صدام برای به راه انداختن جنگ علیه ایران چند انگیزه­ اصلی داشت:

1- جانشینی ژاندارم منطقه: با سرنگونی رژیم پهلوی که از طرف آمریکا به عنوان ژاندارم منطقه معرفی می­‌شد، صدام می­‌خواست خیلی سریع عراق را جانشین ژاندارم منطقه بکند.

2- به شکست کشاندن انقلاب و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران: در نگاه حکام دیکتاتور منطقه، عملی­ شدن چنین الگویی (الگوی نظام جمهوری اسلامی ایران)، تهدیدی جدی برای ادامه­ حیات حکومت­‌های آنان به شمار می‌رفت.

3- در دست گرفتن رهبری جهان عرب در شرایطی که کشورهای دیگر عربی از جمله مصر که به خاطر سازش با اسرائیل، این موقعیت را از دست داده بودند.

4- تسلط بر اروند رود و اشغال خوزستان و اضافه کردن آن سرزمین به خاک عراق: صدام حتی نقشه­ جدید عراق را نیز طراحی کرده بود؛ در این نقشه، خوزستان و بخش­‌هایی از مناطق غربی کشور ایران جزء خاک عراق به حساب آمده بودند. (وی به برخی از دولت­‌های حاشیه­ خلیج فارس وعده­ جزایر سه­ گانه­ ایران را داده بود)؛ تثبیت مرزها و برطرف­ شدن عقده­ حقارتی که صدام حسین از قرارداد 1975 الجزایر پیدا کرده بود.

*خیال خام صدام و مشاوران غربی‌­اش

تصور صدام و مشاوران غربی­‌اش این بود که ایران با توجه به شرایطی که هر کشوری پس از انقلاب­‌های اساسی پیدا می­‌کند، در ضعیف­‌ترین حالت خود قرار دارد و در عرض مدت کوتاهی می­‌توان آن را شکست داد؛ برخی از عواملی که ایران را ضعیف جلوه می­‌داد عبارت بودند از:

1- عدم آمادگی ارتش ایران برای مواجهه با یک جنگ تمام عیار

2- درگیری­‌ها و ناامنی­‌های داخلی در ایران، که بوسیله­ عوامل ضدانقلاب ایجاد شده بود.

3- خیانت و کارشکنی برخی از عناصر وابسته به غرب در داخل ایران؛ مثل بنی­‌صدر و منافقین

4- بلوکه­ شدن بخشی از اموال ایران در کشورهای غربی و وضع تحریم­‌های کمرشکن اقتصادی و تسلیحاتی علیه این کشور

اما صدام و مشاورانش از جایگاه و قدرت معنوی رهبر و ملت ایران غفلت کرده بودند؛ رهبری که با یک اشاره، میلیون­‌ها نفر را برای ایستادن مقابل کل دنیا بسیج می­‌کرد.

*وضعیت نیروهای مسلح ایران در هنگام آغاز جنگ

جنگ در شرایطی به کشور ایران تحمیل شد که تنها حدود یک سال و نیم از انقلاب اسلامی در آن می­‌گذشت؛ در آن زمان نیروهای مسلح ایران، آمادگی لازم جهت مواجهه با چنین هجوم گسترده و سازمان­ یافته­‌ای را نداشتند.

از طرفی کشور به خاطر گروهک­‌های مسلح ضدانقلاب دچار ناامنی­‌های داخلی بود و این ماجرا بیشتر انرژی و توجه نیروهای مسلح را مصروف به خود کرده بود.

از طرف دیگر بسیاری از فرماندهان ارشد ارتش به علت خیانت به ملت ایران در جریان شکل­‌گیری انقلاب، از منصب خود کنار گذاشته شده و  یا متواری شده بودند؛ همچنین بیش از نیمی از نیروهای بدنه­ ارتش نیز به خاطر فقدان سازمان­دهی و نظارت مناسب، پراکنده شده یا آمادگی نظامی خویش را از دست داده بودند؛ در همان ایام، ارتش با تمرکز در غرب و شمال غرب کشور (مخصوصاً خطه­ کردستان) در حال مبارزه با اقدامات نظامی ضدانقلاب علیه کشور بود.

دومین نیروی مسلح کشور یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز یک نیروی نوپا بود که هنوز تجربه، نیرو و تجهیزات کافی برای ایستادگی در مقابل این تجاوز گسترده را نداشت.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار