شهدای ایران shohadayeiran.com

ارباب که تا پایان عمر در اصفهان مشغول تدریس بود، به زعم جایگاه علمی‌اش در میان علمای این شهر هیچ‌گاه عمامه بر سر نگذاشت و در این امر تحت تأثیر درچه‌ای بود.
شهدای ایران: شهید اشرفی اصفهانی مطرح می‌کرد «اخلاص علامه در عبادت و توجه وی در این حال به خداوند تبارک و تعالی بود، بنده منزلی در اختیار داشتم که در نزدیکی مسجد وی بود و این منزل متعلق به یکی از سادات صحیح‌النسب و معروف به منزل جدهها بود که از نظر فاصله مکانی خیلی به مسجد علامه درچه‌ای نزدیک بود و من هم به خاطر ارادتی که به این مرد داشتم، مقید بودم که همیشه خود را به جماعت وی برسانم، چراکه علامه اولاً حالت قرائت لهجه‌ای بسیار عالی داشت و ثانیاً به هنگام قرائت حالت بکاء داشت، در میان علمایی که ما درک کردیم سه نفر بودند که هنگام نماز و قرائت آن، حالت بکا داشتند، یکی سید محمدباقر درچه‌ای بود دیگری میرزا احمد مدرس و یکی هم در قم سید محمدتقی خوانساری.


وقتی عمامه به خاطر علامه بر سر ارباب ننشست!

سید محمدباقر درچه‌ای فرزند آقا سید مرتضی از علمای مجتهدین و بزرگان مدرسین در سال 1264 قمری در شهر درچه اصفهان متولد شد، سید محمدباقر درچه‌ای با سی و یک واسطه به امام هفتم امام موسی کاظم (ع) می‌رسد و از اولاد «موسی‌الثانی» (معروف به ابی‌سبعه) محسوب می‌شود و بدین سبب او را «موسوی» لقب دادند.

 

سید محمدباقر در سن هفت سالگی در همان درچه از ملا محمود مکتب‌دار فراگیری قرآن را آغاز کرد و سپس کتاب‌های گلستان سعدی، ترسل، نصاب و ریاضیات و برخی از آنچه در مکتب‌خانه‌ها متداول بود گذراند و با توصیه ملامحمود به پدرش (سید مرتضی) برای ادامه تحصیل مدتی نیز نزد پدر ادبیات عرب و فقه آموخت و سپس راهی حوزه اصفهان شد و در مدرسه نیم آورد و در کنار برادر بزرگ‌ترش سید محمدحسین سکونت گزید.

وی با برخورداری از حافظه قوی و هوشی سرشار، از اساتید حوزه نیز بهره‌مند شد که از جمله این اساتید می‌توان به میرزا ابوالمعالی کلباسی، میرزا محمد باقر موسوی خوانساری چهارسوقی (صاحب روضات) شیخ محمدباقر نجفی و میرزا محمدحسن نجفی اصفهانی اشاره کرد؛ پس از آن به حوزه نجف اشرف رفت و در آنجا به مدت 12 سال ساکن شد، بعضی اساتید وی عبارت بودند از میرزا محمدحسن شیرازی سید حسین کوه کمری و حاج میرزا حبیب‌الله رشتی.

درچه‌ای در سال 1303 به اصفهان برگشت و در مدارسی مانند نیم آورد و مسجد نو بازار به تدریس اشتغال ورزید و در مسجد بازارچه حمام وزیر نزدیک درب امام امامت کرد؛ وی هفته‌ای دو شب در درچه و دو شب در اصفهان در خانه و سه شب در مدرسه می‌ماند و تا هنگام وفات از این قاعده تخلف نکرد.

آیت‌الله سید محمدباقر درچه‌ای در اصفهان در رشتههای مختلف علوم متداول صرف و نحو، منطق، معانی و بیان حساب و هندسه و سایر علوم ریاضی هیئت و نجوم طب فلسفه و اصول فقه تحصیل کرد و در هر یک محققانه پیش رفت.

مرحوم شهید اشرفی اصفهانی می‌گفت اگر می‌خواستند یکی از افراد لااُبالی تارک‌الصلاة بی‌بند و بار یا فردی که مرتکب گناه و یا خطاهایی می‌شود دست از خلاف‌هایشان بکشد و تا حدودی انسان خوبی بشود و به سوی خدا آید او را چند مرتبه به مسجد علامه فقیه درچه‌ای می‌بردند و در صفوف اول جای می‌دادند تا صدای نماز و لحن علامه را بشنود و منقلب شود و معمولاً چنان بود که در صفوف نماز تا هر کجا که صدا می‌رفت مأمومین گریه می‌کردند.

 

 زقومی از جنس غذاهای رنگارنگ

در توصیف شدت احتیاط او و نهایت ورع، در زندگی جلال‌الدین همایی از شاگردان خاص سید، ماجرایی را نقل کرده است که «یکی از بازرگانان ثروتمند، آن بزرگوار را با چند تن از علما و طلاب دعوت کرد و سفره‌ای از غذاهای متنوع با انواع تکلف و تنوع گسترد، ایشان به عادت همیشگی مقدار کمی غذا تناول کرد و پس از آن‌که دست و دهان شست میزبان قباله‌ای را که مشتمل بر مسأله ای که به فتوای سید حرام بود برای امضا حضور وی آورد.

وی در ادامه نقل کرده است: آیت‌الله درچه‌ای متوجه شد آن میهمانی مقدمه‌ای برای امضای این سند بوده و شبه رشوه داشته است؛ رنگش تغییر کرد و تنش به لرزه افتاد و گفت من به تو چه بدی کرده بودم که این زقوم را به حلق من کردی؟ چرا این نوشته را پیش از نهار نیاوردی تا دست به این غذا آلوده نکنم؟ پس آشفته حال برخاست و دوان دوان به مدرسه آمد و کنار باغچه مدرسه نشست و با انگشت به حلق فرو کرد و همه را استفراغ کرد و پس از آن نفس راحتی کشید».

 ارباب تحت تأثیرش عمامه بر سر نگذاشت

نقطه برجسته در زندگی این مجتهد و مدرس بزرگ آن است که وی عالمی مذهبی، دانشمندی معتدل و در معتقدات شیعی خود به دور از افراط و تفریط بوده و از این جهت امتیاز قابل ملاحظه‌ای بر بسیاری از عالمان و روحانیان دیگر این دوره دارد، این گرایش درچه‌ای در برخی از شاگردان وی وضوح بیشتری داشت که از آن جمله آیت‌الله رحیم ارباب از اساتید و علمای زبده اصفهان بود؛ ارباب که تا پایان عمر در اصفهان مشغول تدریس بود، به زعم جایگاه علمی‌اش در میان علمای این شهر هیچ‌گاه عمامه بر سر نگذاشت و در این امر تحت تأثیر درچه‌ای بود.

سیدجمال‌الدین گلپایگانی، حاج میرزا علی آقا شیرازی، سید محمدحسن نجفی قوچانی (آقا نجفی قوچانی)، جلالالدین همایی، سید عبدالحسین طبیب، میرزا محمدحسن نحوی، میر سید حسن چهارسویی، میرزا محمدحسن کاشانی، سید حسین موسوی بیدآبادی، میرزا محمدحسین میردامادی، ملأ حسن دولت‌آبادی، شیخ محمدحسین اشنی، میرزا محمدحسین جعفری، سید محمدعلی مبارکه‌ای، شیخ زین‌العابدین ابرقویی، محمدجواد صافی گلپایگانی و شیخ محمدباقر زند کرمانی.»

آیت‌الله العظمی طباطبایی بروجردی که از شخصیت‌های بارز در تاریخ معاصر ایران بوده است بیشتر شخصیت علمی و معنوی خود را مرهون حوزه اصفهان و از جمله سید محمدباقر درچه‌ای دانسته است و درباره گرایش معتدل درچه‌ای در حوزه اندیشه‌های شیعی مطالبی نوشته است.

تألیفات

از حیث آثار مکتوب آیت‌الله درچه‌ای در تألیفات و یا تحریر و نوشته‌های علمی به ویژه دانش‌های فقهی و اصولی نیز در حد قابل توجه گام برداشته و اکنون نیز تعدادی از آن‌ها بر جای مانده است که به تازگی آثار وی تحت عنوان«میزان الفقاهه» تاکنون در 20 مجلد به چاپ رسیده است، از آثار وی که در ضمن این دوره به چاپ رسیده است عبارت‌اند از:

یک دوره 17 جلدی در فقه و اصول که مهم‌ترین اثر سید محمدباقر درچه‌ای محسوب می‌شود، رساله جبر و تفویض، حاشیه بر مجمع الرسائل، رساله‌ای در ولایت ائمه اطهار(ع)، حاشیه بر اصول دین، حاشیه بر مناسک، حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری، >تعلیقات بر فرائدالاصول به زبان عربی، حجیه الظن به زبان عربی، حواشی بر رساله عملیه حاج محمدابراهیم کرباسی و حواشی بر رساله علمیه شیخ محمدتقی آقا نجفی.

درچه‌ای با وجود عشق و ارادت عجیبی که نسبت به سنت‌های اسلامی و اهل بیت عصمت و طهارت داشت در مقابل خرافات و مبالغه‌گویی و تحریفات به ویژه نسبت به مصائب اهل‌بیت (ع) حساس بود، به طوری که اگر واعظی یا ذاکری در حضور او به ذکر مصیبت و یا روضه‌خوانی می‌پرداخت دقت می‌کرد تا سخن خلاف نگفته و با دقت و مستند و مطابق واقع مطالب را ارائه کند.

مشروطه مشروعه

در جریان تحولات سیاسی کشور نیز صاحب رأی و دیدگاه بود به ویژه اینکه با شروع نهضت مشروطه و تبادل افکار علما و رجال سیاسی و مذهبی به ویژه با شهید شیخ فضل‌الله نوری مکاتباتی داشت، آنچه به دست می‌آید این که سید محمدباقر نیز مانند نوری اعتقاد بر مشروطه مشروعه داشته است.

موقعیت والای وی در مجامع سیاسی و اجتماعی به گونه‌ای بود که در رویدادها و تحولات ایشان مورد توجه خاصی بود، سردار سپه هدایایی را به وسیله نمایندگان خود برای درچه‌ای ارسال کرد اما علی‌رغم اصرار فراوان آنان هدایا را نپذیرفت و حتی از گرفتن قرآن اهدایی رضاخان نیز ابا کرد و همین موضوع خشم رضاخان را برانگیخت و در صدد انتقام برآمد.

از جمله برنامه‌های منظم سید محمدباقر درچه‌ای استحمام وی بود او همیشه صبح روز جمعه برای نظافت و غسل جمعه به حمام می‌رفت و آن روز نیز طبق روال همیشگی به حمام رفت و ناگهان در خزانه آب هنگام بین‌الطلوعین بدون مقدمه وفات کرد، مردم اصفهان و سایر بلاد گمان داشتند از غش یا سکته بوده است اما با توجه به حضور اطبای حاذق که به عیادتش رفتند مسلم شد که جان به جان‌آفرین تسلیم کرده است، برخی نیز معتقدند که وی به شهادت رسیده است؛ وفات یا شهادت سید محمدباقر در صبحگاه 28 ربیع‌الثانی سال 1342 در موطن او درچه رخ داده است.

انتشار خبر رحلت وی به شهرها و روستاها باعث روانه شدن تعداد زیادی از مردم به اصفهان شد و نیز در شهرهای کوچک و بزرگ ایران و عتبات برای وی به سوگواری و تعزیت پرداختند، پیکر او را روز 29 ربیع‌الثانی از درچه به اصفهان آورده که به واسطه حضور پیکرش میدان امام مملو از جمعیت شد؛ تشییع‌کنندگان نزدیک به غروب آن روز پیکر را به تخت فولاد اصفهان رسانده و در بقعه تکیه کازرونی مقابل مقبره ملا عبدالکریم گزی به خاک سپردند.


*فارس
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار