شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۵۴۴۱
تاریخ انتشار: ۱۷ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۰
ساعت 11 سرگروه تیم شناسایی (مهدی مظاهری) با کمی فاصله از دو غواص دیگر،خود را به زیر اسکله می‌رساند و مشغول شناسایی و بررسی می‌شود. ناگهان نگهبان عراقی متوجه حرکت شیئی مشکوک می‌شود...
به گزارش پایگاه خبری شهدای ایران، به نقل از ایسنا، جملات فوق بخشی از گزارش «عملیات کربلای3» برگرفته از اسناد شامل دفتر راوی شهید «محمد اسحاقی»، نوارهای ضبط شده در لشکر و «قرارگاه 9 » سپاه است.

گزارش کامل

الف) ابلاغ ماموریت به لشکر 14 امام حسین (ع):

دلایل انتخاب لشکر 14 امام حسین(ع)، احراز آمادگی برای رزم دریایی،برخورداری از کادر کارآزموده و فعال و سابقه شرکت در عملیات‌های آبی خاکی خیبر، بدر و والفجر8

ب) ابلاغ ماموریت

پس از انتخاب لشکر 14 امام‌حسین(ع) در اواخر اردیبهشت 1365، در حالی که بخش اعظمی از نیروهای این یگان مأموریت‌های متعدد در جبهه‌های غرب و جنوب داشتند، فرماندهی کل سپاه بنابر ضرورت‌هایی مأموریت اجرای عملیات روی پایانه‌های نفتی (پایگاه‌های دریایی) الامیه و البکر را به فرمانده فرماندۀ نیروی دریایی سپاه (برادر حسین علایی) رسماً لشکر امام‌حسین (ع)، برادر حسین خرازی ابلاغ کرد.

در پی ابلاغ مأموریت به فرماندهی لشکر 14 امام‌حسین(ع)، فعالیت مسئولان لشکر برای تحویل گرفتن منطقه از نیروی دریایی ارتش و «ناو تیپ کوثر» سپاه که بعد از عملیات ارتش هنوز در منطقه باقی مانده بودند، آغاز شد و آماده‌سازی مقر تاکتیکی و پشتیبانی نزدیک لشکر با رعایت تمامی مسائل حفاظتی شروع شد.ابتدا واحد اطلاعات لشکر به شناسایی کلی موقعیت جغرافیایی عقبه پرداخت و پس از گزارش وضعیت به فرماندهی،واحد مهندسی و سایر مسئولان واحدهای پشتیبانی، با انتقال تجهیزات اولیه و ضروری وارد منطقه عملیاتی شدند و در نهایت اول مردادماه سال 1365، با ورود نیروهای گردان غواص لشکر 14 امام حسین(ع)، کار آشنایی با منطقه عملیاتی و تکمیل آموزش نیروها و فعالیت واحد مهندسی برای آماده سازی منطقه آغاز شد.

از جمله اقدامات انجام شده برای آماده‌سازی عملیات از سوی لشکر 14 امام حسین عبارت بود از:

اسکله‌سازی و ایجاد پد توپخانه.

ایجاد کمیته ابتکارات برای کنترل وضعیت واحدهای دریایی دشمن،مسلح کردن قایق‌ها.

تکنیک صعود برای نردبان آلومینیومی سیار،پلکان ثابت روی شناورها،ایجاد پاسگاه‌های شناور،تدابیر بازدارنده برای مقابله با حملات دشمن،آماده‌سازی نیروها و آموزش(در سه مرحله).

مانور آموزشی

مربیان آموزش و مسئولان گردان‌ها پس از آموزش غواصان در مراحل مقدماتی، برای آشنایی با منطقه عملیاتی و برخورد ملموس با آن و نیز ارزیابی مهارت نیروها، تلاش کردند با اجرای مانور آموزشی، آخرین مرحله تمرینات را به پایان برسانند، برای همین با هماهنگی قرارگاه منطقه مشابهی برای مانور در اسکله «آذرپاد» در جنوب جزیره خارک به عنوان مناسب‌ترین محل تشخیص داده شد و مقرر گردید مانور در تاریخ 26 / 5/ 65 در این محل انجام شود. سپس با اعزام نیروها به خارک و اجرای تمرینات متعدد روی اسکله‌های آذرپاد و تی (t)که مشابه با اسکله الامیه دشمن بود تلاش شد ضعفها و کاستی‌ها مرتفع شود. پس از شش روز تمرین فشرده و طاقت‌فرسا، مانور نمایشی نیروهای غواص در حضور فرمانده کل سپاه پاسداران در وضعیت جوی مطلوب، آغاز شد. فرماندهی کل با توصیه‌هایی بر رفع برخی مشکلات و نیز کسب مهارت و دانش بهتر دستور داد آموزش نیروها هشت تا 10 روز دیگر ادامه یابد.

مشکلات موجود برای اجرای عملیات کربلای 3 و ابهامات برخی فرماندهان

البته ویژگی خاص منطقه عملیات در عمق آبهای خلیج فارس طرح‌ریزی و آماده‌سازی را با مشکلاتی مواجه و بعضا" ابهاماتی را در ذهن فرماندهان ایجاد می‌کرد که شامل موارد ذیل می شد:

عمق هدف،نبودن عارضه طبیعی برای استتار نیروها،امکانات در جریان پیشروی به سوی هدف، فقدان تجهیزات پیشرفته، مشکلات مربوط به پشتیبانی عملیات،کمی تجربه یگان‌های نیروی زمینی برای انجام عملیات دریایی،نداشتن شناور مناسب برای اجرای عملیات و تدارک مداوم نیروها،برخورداری دشمن از تجهیزات پیشرفته پدافندی و آفندی (اعم از تسلیحات سنگین و نیمه‌سنگین، مخابراتی، راداری و هوایی، خصوصاً برتری هوایی در منطقه موردنظر به دلیل نزدیکی پایگاه هوایی ام‌القصر به هدف و مجهز بودن هلیکوپترهای دشمن به موشک اگزوست) و برتری قدرت مانور ناوچه‌های جنگی دشمن با توجه به استفاده آنان از ساحل «بوبیان».

فرمانده قرارگاه دریایی نوح در مورد دیدگاه سایر نیروهای نظامی نسبت به عملیات می‌گوید: «نیروی دریایی ارتش قرار نبود شرکت مستقیم در عملیات داشته باشند آنها معتقد بودند با این روشها (ابزار و امکانات ابتدایی) نمی‌شود اینجا (اسکله الامیه) را گرفت ... برداشت ما از حرکات و صحبتهایشان این بود که معتقد بودند، شما می‌روید و (بدون نتیجه) برمی‌گردید.» سند شماره 317400 /ن مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 8/ 9/ 1374 ، ص 25 .

سرداری فرمانده عملیات مهندسی «نارالرحمه» نیز این عملیات را بسیار خطرناک توصیف کرد و گفت: شنا کردن در آب دریا، آن هم در فاصله 11 کیلومتری از ساحل خودی، با آن امواج (سهمگین)، در شب، کار خطرناکی است. اروندرود نیست که بگوییم 700 - 600 متر است، بچه‌ها شنا می‌کنند و براحتی می‌روند،. اینجا بحث کیلومترها شنا کردن است. من خودم اکثر دریاهای دنیا را شنا کرده‌ام و ادعایم این است که شنایم خوب است، اما وحشت کردم. حاضر بودم با قایق بروم جلو، یکی دو ساعت در آب شنا بکنم، نه اینکه 10 کیلومتر (از ساحل) دور شوم در حالی که عراقیها روی آب مسلط هستند، رازیت و امکانات. این کار خطرناک و نشدنی است ... برای همین گفتم این کار را نکنید، اجازه بدهید مهندسین ما خودشان را نشان دهند و از راه دور با انفجار در اسکله الامیه یک خدمتی به جنگ بکنند.» سند شماره 21553 /پ.ن.مرکزمطالعات وتحقیقات جنگ: مهندس سرداری، فرمانده عملیات نارالرحمه در گفت‌وگو با راوی مرکز (تهران، 20 / 11 / 1374 ) ص ص 6- 5.

عبدالله رودکی فرمانده «ناو تیپ کوثر» نیز در این باره می‌گوید: «البته عناصر نیروی دریایی ارتش اعتقادی نداشتند. حتی ناو سروان الفتی یکی از بهترین تکاورهایشان بود. (یعنی) همان کسی که بار اول (در سال 59 ) با هلیکوپتر رفته بود و نشسته بود روی سکوها ... . ایشان را بردم از روی چهارپایه بهمنشیر یکسری بحثهای مفصل کردم که فرضاً ما می‌خواهیم یک چنین کاری (عملیاتی) بکنیم،... او رد کرد و گفت این اصلاً غیرممکن است. نه غواص می‌تواند برود و نه ...»سند شماره 31740 /ن مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 8/ 9/ 1374 ، ص 36 و 42 .

اما مسئولان قرارگاه نوح با تأمین نیازمندیهای یگان عمل کننده و نیز سرعت عمل و جدیت مسئولان لشکر 14 امام حسین(ع) در انجام آموزش‌های کیفی و اجرای مانورهای آموزشی و آماده سازی امکانات نگرانیهای موجود را مبدل به امید و نشاط کرد و اعتقاد قلبی به پیروزی در عملیات را دو چندان کرد.

برادر حسین سلامی ( از مسئولین قرارگاه نوح) در این رابطه می‌گوید: «تفاوت دیدگاه‌های فرماندهان نیروی دریایی ارتش و نیروی دریایی سپاه در مورد پیش‌بینی موفقیت و عدم موفقیت در واقع تقابل تفکر انقلابی و تفکر سنتی در جنگ است. فرماندهان سپاه معتقدند دکترین انقلابی و پویا که ابزارهای متعارف را در جنگ بکار می‌گیرد به دکترینی که به معیارهای کمّی و ابزارهای کلاسیک و مدرن متکی است، برتر است. نتیجه این تفکر این است که با استفاده از تدبیر و ابتکار و نیز جبران ضعف‌های کمی با استفاده از تفوق فاکتورهای انسانی، می‌توان توازن قوا را به نفع خودی بهم زد و ابتکار عمل را در محیط عملیاتی بدست گرفت.»

به گفته سیدعلی بنی‌لوحی رئیس ستاد لشکر 14 امامحسین(ع) تمام مسائل خیلی با ظرافت بررسی شد پس از آن هیچکس تردید نداشت.

حسین رضایی ( از مسئولین لشکر 14) در این زمینه می‌گوید: «چون این عملیات یک مانور جدید (دریایی) برای لشکر بود ... روی طرح مانور خیلی صحبت شد. بچه‌ها تا صبح می‌نشستند و روی طرح مانور صحبت می‌کردند ... مسئولین لشکر هم خیلی امیدوار بودند. بچه‌ها با قلبی مطمئن می‌گفتند ما این کار را می‌کنیم و می‌رویم هدف را می‌گیریم.»

شناسایی

لشکر 14 امام حسین برای بررسی وضعیت دشمن و طراحی مانور عملیات، عملیات شناسایی را در دو قالب نزدیک و دور انجام داد و پس از بررسی‌های لازم، سه پایه سکوی الامیه که در فاصله پنج کیلومتری اسکله الامیه قرار داشت، مناسب‌ترین محل برای «نقطه رهایی»( آغاز عملیات) جهت به آب انداختن نیروها تشخیص دادند.از سویی با توجه به فرصت کمی که تا آغاز عملیات باقی مانده بود، نیروهای اطلاعات و عملیات لشکر 14 امام حسین(ع) از نیمه مردادماه شناسایی در عمق را آغاز کردند.

حرکت عناصر اطلاعات هر روز همزمان با غروب آفتاب شروع می‌شد. شبهای اول برای غواصان لحظات سخت و طاقت‌فرسایی بود. ابهت و عظمت دریا که بعضاً با تغییرات اندک و ناگهانی جو، متلاطم می‌شد، مشکلات را دو چندان می‌کرد اما غواصان جوان با روحیه‌ای سرشار از ایمان و عشق به خدا، بی‌باکانه در حالی که تنها به یک قطب نما مجهز بودند به شناسایی می‌پرداختند و این در حالی بود که با اندکی تساهل یا اشتباه احتمال هرگونه حادثه مخاطره‌آمیز نظیر سرگردانی در دریا، غرق یا مفقود شدن و حتی اسارت دور از انتظار نبود.غواصان پس از بازگشت از هر دوره مأموریت، گزارش کامل و جامعی را تقدیم جانشین فرماندهی لشکر می‌کردند.

از جمله شناسایی‌های دقیق نیروهای اطلاعات عملیات لشکر 14 امام حسین می‌توان به مورد زیر اشاره کرد

در شبانگاه 21 / 5/ 1365 ، در حالی که هوا صاف و بستر دریا از آرامش نسبی برخوردار است سه غواص ورزیده (برادر مهدی مظاهری،احمد شاطرپور و برادر علی صرامی) از سه پایه الامیه (محل نقطه رهایی) به سوی مواضع دشمن در اسکله الامیه حرکت می‌کنند. غواصان پس از یک ساعت و نیم تلاش و شنا در آب شور دریا خود را به فاصله 5/ 1 کیلومتری اسکله می‌رسانند. طوری که شبح اسکله در دید آنها قرار می‌گیرد. آنگاه به آهستگی و در نهایت دقت و رعایت کامل اصول شناسایی، خود را به اسکله نزدیک و نزدیکتر می‌کنند. در این زمان تهدید جدی‌ای که غواصان شجاع با آن مواجه هستند پرتاب نارنجک و مواد منفجره‌ای است که نگهبانان عراقی گهگاهی از دو طرف اسکله به آب می‌اندازند. این اقدام نه تنها احتمال آسیب‌پذیری را برای عناصر شناسایی بیشتر می‌کند بلکه لرزش ناشی از مواد منفجره روی اعضای بدن غواصان، مشکلاتی را برای آنان به وجود می‌آورد. مشکل جدی و لاینحل دیگر نورافشانی آب دریا هنگام حرکت غواصان در آب است. این وضعیت باعث می‌شود تا به محض تحرک و فعالیت غواصان هنگام شنا با فین‌زنی، محیطی به شعاع یک متر اطراف آنها کاملاً روشن شود. بروز چنین وضعیتی ضریب هوشیاری دشمن را دو چندان می‌کند.

به هر حال، ساعت 11 سرگروه تیم شناسایی (مهدی مظاهری) با کمی فاصله از دو غواص دیگر، خود را به زیر اسکله می‌رساند و مشغول شناسایی و بررسی می‌شود. ناگهان نگهبان عراقی متوجه حرکت شیئی مشکوک می‌شود. او بی‌درنگ و وحشت‌زده نگهبان دیگری را صدا می‌زند و در حالی که چشم از آب برنمی‌دارد از بالای سکو، خیره به آب نگاه می‌کند. مظاهری در موقعیتی دشوار بدون هیچ واکنشی خود را به بستر دریا و امواج آرام آب می‌سپارد زیرا کوچکترین تحرکی باعث روشنایی آب‌های اطرافش می‌شد و همین تدبیر موجب می‌شود تا نگهبانان عراقی نیز پس از جستجوی بسیار به موردی مشکوک برخورد نکنند و پس از مدتی به سنگرهای خود بازگردند.

وقوع این حادثه صرف‌نظر از تهدید جدی‌ای که به دنبال داشت؛ در عین حال - ناخواسته - نتیجه مهمی را از نظر شناسایی به ارمغان آورد زیرا با پائین آمدن نگهبان عراقی از یکی از ستونهای اسکله،مظاهری توانست معبر مناسبی جهت صعود به اسکله دشمن را شناسایی شد. در نهایت این تیم سه نفره پس از اتمام شناسایی، سلامت به عقب بازگشتند. کسب اطلاعات جدید از آخرین وضعیت دشمن، امید موفقیت را در برادران واحد اطلاعات - عملیات، ستاد فرماندهی لشکر و جانشین فرماندهی لشکر 14 امامحسین(ع) بیش از پیش تقویت کرد.

برادر مظاهری وضعیت خود را در آن موقعیت چنین ترسیم می‌کند: «گفتم ای خدا، اینها ما را نبینند و گرنه کار، زار است ... بعد هر چه دعا و ذکر و استغاثه به نظرم رسید، خواندم و گفتم: خدایا ما امانتدار و رازدار یک سر بزرگ هستیم. خدا یا فاش نشود و این همه زحمت و مشقتی که بچه‌ها کشیدند هدر نرود. الان همه منتظرند تا ما جواب ببریم. خدای نکرده این همه تلاش با یک سهل‌انگاری از دست نرود.» (سند شماره 21185 /پ.ن.مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 9/ 4/ 1374 ، ص 38 ).

در آستانه عملیات

‌نارسایی‌ها، مشکلات محیط و لزوم تاخیر

ساعت 18 روز نهم شهریورماه 1365 است. آسمان منطقه صاف همراه با کمی ابر و هوا بسیار گرم و شرجی است.

آغاز حرکت غواصان

غواصان بسیجی که قرار بود هنگام حرکت از نهر قاسمیه به سوی اسکله تنها شلوارهای غواصی را بپوشند برای آنکه از هدر رفتن وقت پرهیز شود، لباسهای خود را کامل می‌پوشند. گرچه در گرمای فوقالعاده و شرجی بودن شدید هوا و نیز نبودن هیچ منفذی در لباسها، پوشیدن لباس کامل غواصی برای رزمندگان غواص بسیار مشکل و طاقت‌فرسا است و تشنگی شدیدی به عارض آنها می‌کند که با نوشیدنیهای خنک هم جبران‌پذیر نیست، امّا آنها تشنگی دیگری دارند که همۀ این شداید را بر آنها هموار می‌کند. ساعت 21 ، پس از اطمینان از آمادگی نیروها به مسئول محور و گردان دستور حرکت داده می‌شود. غواصان ظرف مدت 15 تا 20 دقیقه سوار دو فروند قایق والفجر که کنار اسکله، آماده حرکت، پهلو گرفته‌اند، می‌شوند.

در حالی که عقربه‌های ساعت 22:20 را نشان می‌دهد تغییرات تدریجی آب خلیج فارس آغاز شده و قدرت «فورس» آرام و طبیعی آب به طور غیرمنتظره‌ای در حال دگرگونی و امواج ناشی از آن در حال افزایش است. همزمان باد نسبتاً شدیدی شروع به وزیدن می‌کند. وقوع چنین وضع غیرمترقبه‌ای باعث نگرانی شدید غواصان، فرماندهان و مسئولین مستقر در منطقه می‌شود، زمان به سرعت می‌گذرد و فرصت از دست می‌رود.

غواصان گردان حضرت یونس(ع) که از ابتدای حرکت امید داشتند به سلامت به سه پایه الامیه برسند،حیران و سرگردان در میان امواج دریا به دنبال سه پایه الامیه می‌گردند. قطب‌نمای بعضی شناورها از کار افتاده است. کنترل قایقها به دلیل افزایش فورس آب و تلاطم دریا به سختی صورت می‌گیرد. نیروها به صورت فشرده در کنار یکدیگر نشسته‌اند و قادر به کنترل خود نیستند. لباس غواصی، شدت گرما، شرجی بودن هوا و دریازدگی،حالت تهوع و سرگیجه شدیدی بین نیروها ایجاد کرده است.

تأخیر در اجرای عملیات

جریان طبیعی جزر دریا در شرف پایان است و از دقایقی بعد جریان مد آغاز می‌شود (ساعت 16 00 بامداد). به این ترتیب امید فرماندهان هدایت کننده عملیات تبدیل به یأس می‌گردد. لذا پس از مشورت و در نظر گرفتن این مهم که ادامه عملیات امکانپذیر نخواهد بود و همچنین با توجه به اینکه غواصان به دلیل دریازدگی توانشان تحلیل رفته و سلامتی جسمی‌شان در معرض خطر است، ضمن گزارش اوضاع به فرماندهی کل سپاه که در قرارگاه خاتم‌الانبیاء(ص) مستقر در جوار قرارگاه تاکتیکی نوح در رأس آبادان جریان را لحظه به لحظه تعقیب می‌کند، لغو عملیات را درخواست می‌کنند.

19 دقیقه بعد در حالی که برادران ابوشهاب، موسوی و فدوی (مسئول) اطلاعات قرارگاه نوح در شناورهای خود منتظر کسب تکلیف هستند، برادر محسن رضایی (فرمانده کل سپاه) با در نظر گرفتن این مهم که عملیات رزمندگان به وسیله رادارهای قوی دشمن کشف خواهد شد و با روشن شدن هوا خطر حملۀ هوایی دشمن می‌رود، دستور می‌دهد: « با سوارشناورها عمل کنید.»

امّا جانشین فرماندهی لشکر با رجوع به جدول زمانبندی‌ای که در آن ساعات جزر و مد دریا و نیز وضعیت نور ماه به دقت مشخص شده است و ارزیابی آخرین وضعیت، سرانجام در ساعت 42 00 دقیقه بامداد، ضمن هماهنگی با فرماندهی کل سپاه و اعلام آمادگی برای 24 ساعت تأخیر در عملیات و بیان اینکه «ما جدول را نگاه کردیم فردا شب هیچ مشکلی نداریم.» دستور برگشت به مواضع خودی را صادر می‌کند.

کسب آمادگی مجدد و آغاز مجدد بحران

فردای آن شب اولین نبرد دریایی سپاه آغاز شد و شناورها در ساعت 20:20 از اسکله شهید شمس به سوی سه پایه الامیه به راه افتادند. دریا کاملاً آرام است. عقربه‌های ساعت به 22:15 نزدیک می‌شود. پس از گزارش فرمانده گردان حضرت یونس(ع) از آخرین وضعیت به فرماندهی عملیات،حرکت به سوی سه پایه الامیه آغاز می‌شود. به محض حصول اطمینان از استقرار شناورها در «بویه 8» دستور اعزام گروهان سوم سوارشناور (غواصان گردان حضرت یونس(ع) صادر می‌گردد. نظر به اینکه جزر دریا در مقایسه با شب قبل 30 دقیقه زودتر آغاز می‌گردد، پیش‌بینی می‌شود غواصان با حرکت بموقع در وقت تعیین شده (ساعت 23 ) زمان شروع جزر به نقطه رهایی برسند.

غواصان پس از عبور از «بویه 8»، اکنون به یک کیلومتری سه پایه رسیده‌اند و در تاریکی مطلق به انتظار راهنمایی قایق دوم که پیش از شروع عملیات برای علامت دادن به نیروها به سوی سه‌پایه الامیه اعزام شده است، چشم به دریا دوخته‌اند اما اثری از قایق دوم نیست. این خبر اولین شوک به حساب می‌آید و بسیار ناراحت‌کننده است. سعی می‌شود با حفظ خونسردی،برای دادن گرای لازم از کلمات رمز استفاده شود اما چون چنین وضعیتی پیش‌بینی نشده است،امکان کشف رمز وجود ندارد. در حالی که ساعت 23:32 را نشان می‌دهد. مسئول طرح و عملیات قرارگاه نوح به منظور تفهیم دقیق‌گرا بیسیم را به دست می‌گیرد و در شرایطی که موقعیت شناورها را نسبت به سه ‌پایه از طریق رادار زیر نظر دارد با صراحت به مسئول محور می‌گوید:«با گرای 137 درجه حرکت کنید. » اما این صراحت بیان نیز گشایشی در کار ایجاد نمی‌کند لذا فرماندهی عملیات «لشکر 14 » با احساس نگرانی تصمیم می‌گیرد با حضور در کنار بویه 8، ارتباط خود را با نیروهای غواص نزدیکتر کند.

او با قایق حرکت می‌کند و در پی او هفت فروند قایق دیگر (شامل یک قایق پدافند،یک قایق اطلاعات عملیات، یک قایق تبلیغات و چهار قایق دیگر) به حرکت درمی‌آیند. آنان به منظور محفوظ ماندن از دید رادار دشمن در حالی که شناور مجهز به رادار مسئول اطلاعات قرارگاه نوح در جلوی قایق‌ها قرار می‌گیرد، با آرایش پیکانی و با رعایت فاصله منظم از همدیگر پیش می‌روند. دقایقی نگذشته است که برادر «آستانه» مسئول طرح و عملیات خبری را مبنی بر مشکوک شدن رادارهای دشمن نسبت به حجم تردد شناورهای خودی به جانشین فرماندهی لشکر منعکس می‌کند. اعلام هوشیاری دشمن در واقع دومین شوکی است که بر مسئولین عملیات وارد می‌شود، زیرا بروز کوچکترین بی‌احتیاطی نه تنها باعث کشف تک رزمندگان می‌شود، بلکه جان نیروها را در معرض تهدید جدی قرار می‌دهد.

یک ساعت و نیم از زمان مقرر گذشته است. بایستی برای جبران زمان از دست رفته تدبیری به کار گرفته شود. در مشورت فرمانده عملیات لشکر با مسئول اطلاعات و عملیات لشکر و هماهنگی با مسئولین قرارگاه نوح، نقطه رهایی جدیدی برای نیروهای غواص مشخص و مقرر می‌شود قایقها با احتیاط دو کیلومتری دیگر مسافت را به سوی اسکله طی کنند و در فاصله سه کیلومتری اسکله،غواصان را به آب بیندازند تا بدین طریق،فرصت از دست رفته جبران شود.

در این باره برادر حسین رضایی از نیروهای لشکر 14 امام حسین می‌گوید:«نیمه شب که قایق قرارگاه (برادر فدوی) آمد،گفتم: ما هر کاری می‌کنیم سه‌پایه را پیدا نمی‌کنیم. گفت:خب، من از همین جا رادار را روشن می‌کنم به طرف سه‌پایه می‌روم، شما هم دنبال من بیایید. آن گاه پس از کشف سه‌پایه،دو کیلومتر از مسیری را که پنج کیلومتر با اسکله فاصله داشت، ما را با قایق جلو بردند.»

ناگهان اوضاع جوی دگرگون شده،نسیم ملایمی که دقایقی پیش شروع شده است به بادی تند تبدیل می‌شود. فورس آب لحظه به لحظه افزایش می‌یابد،طوری که دقایقی بعد غواصان به سختی خود را روی قایق نگه می‌دارند. پس از 20 دقیقه ادامه حرکت و طی مسافتی حدود دو کیلومتر در موقعیتی که مسیر شنا برای رسیدن به اسکله در مقایسه با طرح مانور به نصف کاهش پیدا کرده است، غواصان آماده ورود به آب می‌شوند. آنان تجهیزات انفرادی خود را که شامل کلت، خنجر، آر.پی.جی 7، نارنجک تخم‌مرغی و کلاشینکف یا ژ- 3 است، بررسی کرده و سعی می‌کنند هنگام ورود به آب تمام نکات طرح مانور را مطابق برنامه پیش‌بینی شده رعایت کنند. نیروهای هر سه گروهان که هر یک به عنوان یک محور عملیاتی محسوب می‌شوند،در تلاشند در محورهای خود قرار گیرند.

گروهان 1 (حضرت موسی(ع)): انهدام تجهیزات و ساختمان چند طبقه که مرکز فرماندهی قوای دشمن به حساب می‌آید را به عهده دارد.

گروهان 2 (گروهان حضرت نوح(ع)): مأمور تامین و پاکسازی وسط اسکله (محل بریدگی در اسکله) است.

و گروهان 3 (گروهان حضرت اسماعیل (ع)) در سمت چپ که «پد»(محل فرود) هلیکوپتر است، مأموریت دارد.

نکته دیگر اینکه قرار است غواصان به محض پیاده شدن در آب، ضمن رعایت فاصله ستونها، در یک ستون عمودی که توسط یک رشته طناب بلند و فاصله دو متر برای هر نیرو و منظور شده است، به یکدیگر متصل شده و به سوی اسکله حرکت کنند. برای حرکت در آب، تنها نفرات اول ستونها که وظیفه خواندن قطب‌نما را به عهده دارند، سرشان در داخل آب قرار می‌گیرد و بقیه نیروها که در داخل ستون قرار دارند به علت پوشیدن لباس غواصی و فین به طور کامل روی آب قرار می‌گیرند و می‌توانند با پا زدن در آب جلو بروند. چون آب در حالت جزر به طرف اسکله می‌رود و دارای سرعت است، غواصان زیاد خسته نمی‌شوند.

با تمام تمهیدات، در عمل مشکلات زیادی بروز می‌کند. سازمان محوری نیروها به هم می‌خورد زیرا نامساعد بودن اوضاع جوی و نیز نگرانی و عجله غواصان برای جبران زمان از دست رفته، کنترل اوضاع را مشکل کرده است. با این حال مسئولین گروهانها پس از ورود غواصان به آب، با تلاش زیاد سازمان محوری هر گروهان را طبق مانور تنظیم و آنها را آماده حرکت می‌کنند. اما هوا کاملاً طوفانی شده است. افزایش فورس دریا که امواج را به شدت به سینه نیروها می‌کوبد تلاش آنها را برای پیشروی خنثی می‌کند. غواصان در پاسخ به تاکید فرمانده خویش بر پیشروی می‌گویند: ما تلاشمان را می‌کنیم، ولی آب به سینه‌های ما میزند و ما را برمی‌گرداند.

ساعت 2:30 بامداد، بعضی غواصان به علت به هم خوردن تعادلشان بخشی از سلاح‌های انفرادی خود را از دست داده‌اند. همچنین تعدادی از بیسیم‌ها با آنکه به مواد ضدآب آغشته شده، به دلیل نفوذ آب از کارافتاده است. مسئولان گروهان‌ها مراقبند با توجه به محدودیت وسایل ارتباطی، از بقیه بیسیم‌ها بخوبی محافظت کنند.

جانشین فرماندهی لشکر ضمن هماهنگی با مسئولان قرارگاه نوح به نیروهای سوارشناور گردان حضرت یونس(ع) با استعداد 8 فروند قایق عاشورا (در هر قایق هشت نفر نیرو) و دو فروند والفجر (هر کدام با پنج نفر نیرو) که تحت حمایت دو فروند شناور حامل توپ‌های 23 میلیمتری در حوالی «بویه 5 » انتظار می‌کشیدند، دستور می‌دهد به آرامی به سوی سه پایه الامیه رفته، آن جا پهلو بگیرند.

30 دقیقه بعد (ساعت 3 بامداد) در حالی که رزمندگان غواص به نزدیکی متری اسکله رسیده‌اند، اوضاع به گونه‌ای دیگر عوض می‌شود. غواصان که تا این لحظه علیرغم کار افتادن و مفقود شدن برخی سلاحها، با زحمت زیاد سازمان خود را حفظ کرده‌اند، با شروع مد، غواصان نیز که به علت فعالیت زیاد کاملاً خسته شده‌اند به سختی مراقبند تا اسلحه و تجهیزاتشان به قعر دریا فرو نرود. ارتباط بیسیم کاملاً مختل شده است و امکان ارتباط مجدد، بسیار سخت و بعید به نظر می‌رسد.

دیگر هیچ اطلاعی از وضعیت غواصان در دست نیست. تنها در ساعت 3:15 که هیچ امیدی در برقراری تماس با غواصان وجود ندارد، ناگهان صدایی بریده بریده از پشت بیسیم شنیده می‌شود که: آب مد شده و دارد ما را بر می‌گرداند. نمی‌توانیم دیگر به اسکله نزدیک شویم.

این وضعیت، بویژه با توجه به پیامدهای ناگواری که برای غواصان به همراه دارد، فرماندهان را به شدت نگران و ناراحت وضع نیروها کرده است. بعضی چنان مضطرب شده‌اند که انگار دنیا روی سر آنها خراب شده است. اما از طرف دیگر رزمندگان غواص با وجود قطع ارتباط و نابسامانی شدید اوضاع، چشم امید به یاری خداوند می‌دوزند.

برادر مهدی مظاهری که خود در میان امواج گرفتار است، بعدها گوشه‌ای از این وضعیت را چنین توصیف می‌کند:یک حالت خاصی به وجود آمده بود. از حرکت ناامید نبودیم اما خیلی نگران بودیم. چطور در دعای مناجات شعبانیه می‌خوانیم: «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک ...»؟. احساس می‌کردیم که انقطاع کامل حاصل شده، یک حالت خاصی بود، هیچ مستمسکی حس نمی‌کردیم. در دریا نه وسیله‌ای بود که دستت را به آن بگیری، نه ساحل و خشکی‌ای که پایت را روی آن بگذاری. زیر پا هم آبی بود که اگر کمی غفلت می‌کردیم در آن غوطه‌ور می‌شدیم.

در این حال برادر شهید اسماعیلی که معاون گروهان و دانشجوی پزشکی بود با صدای بلند شروع کرد به خواندن دعای توسل. فرازهای دعای توسل را می‌خواند و بچه‌ها جواب می‌دادند.

لحظات پراضطراب و سایه‌های تردید اضطراب فرماندهان و نیروها را فرا گرفته است. امید رنگ باخته و یاس سایه می‌گسترد. بین فرمانده کل سپاه و فرماندهی و مسئول عملیات و سایر مسئولین قرارگاه نوح در یک طرف و جانشین فرماندهی لشکر 14 و برادر فدوی نماینده قرارگاه نوح که در دریا در چند کیلومتری نیروها حضور دارند، در طرف دیگر بحث‌های طولانی (به مدت 45 دقیقه) صورت می‌گیرد اما به تصمیم صریحی منجر نمی‌شود، زیرا اتکا به نیروهای غواص دیگر نمی‌تواند اطمینان بخش باشد. حمله «سوارشناورها» هم میسر نیست، چون به دلیل عدم اطلاع از موقعیت دقیق غواصان، احتمال برخورد با آنان وجود دارد. تنها مقرر می‌شود که سوارشناورها به آرامی در جریان مد آب گشت بزنند و غواصان سرگردان را نجات بدهند. عقربه‌های ساعت به 3:25 رسیده است. بیش از یک ساعت به روشنایی هوا نمانده و دریا همچنان طوفانی است. جمعی از قایق‌های خودی در سه‌پایه الامیه و کمی عقب‌تر سخت در تلاشند تا اثری از غواصان به دست آورند. این اقدام هم با توجه به نزدیک بودن روشنی هوا خطرناک است، زیرا کاملاً در معرض دید دشمن قرار می‌گیرند و بی‌تردید با واکنش ناوچه‌های دشمن مواجه و یا گرفتار بمباران‌های هوایی می‌شوند

هیچ نشانۀ امیدبخشی از غواصان وجود ندارد. فرماندهی عملیات که در طی این مدت فقط موفق شده است چند بار با مسئول محور، که به علت تلاطم شدید دریا از نیروهای غواص گروهانهای 1 و 3 جدا شده است، تماس برقرار کند، به برادر موسوی (مسئول اطلاعات و عملیات لشکر) دستور می‌دهد به سوی اسکله الامیه حرکت کند تا ضمن کسب خبر از غواصان، در صورت مشاهده نیروهای دسته 2، دیگران را به کمک بفرستد.

در این وضعیت بحرانی، جانشین فرمانده لشکر در شبکه بی‌سیم شروع می‌کند به گفتن السلام علیک یا اباعبدالله و این جمله را چند بار تکرار می‌کند. پس از آن با توجه به وضعیت خاص حاکم بر عملیات و احساس نیاز قرارگاه به اطلاعات دقیق است که مسئول عملیات قرارگاه از پشت بی‌سیم با جانشین فرمانده لشکر 14 با زبان زرگری شروع به صحبت می‌کند. با توجه به اینکه در این لحظات حساس امکان مکالمه به صورت رمز وجود ندارد،با این ابتکار خلق‌الساعه اوضاع دقیق بررسی شده و به قرارگاه انتقال می‌یابد و مسئول عملیات قرارگاه اطلاعات کسب شده را به فرماندهی کل که در قرارگاه حضور دارد، منتقل می‌کند.

زمان به سرعت می‌گذرد. این لحظات پراضطراب در حالی سپری می‌شود که 4000 متر جلوتر از شناور فرماندهی، از ساعت 3 بامداد، 40 غواص صبور و بی‌باک در حالی که ارتباط خود را با 80 همرزم دیگرشان به دلیل وقوع پدید مد و افزایش فوق‌العاده فورس آب دریا از دست داده‌اند، همچنان با حفظ سازمان خود در جدالی سخت با آب مشغولند. آنان با سماجت تلاش می‌کنند خود را به مواضع دشمن، روی اسکله الامیه برسانند و این در وضعیتی است که نیروهای گروهان 3 (محور سمت چپ) و دسته 2 (گروهان حضرت نوح در محور وسط) که با زحمت فراوان موفق شده‌اند تا 700 متری اسکله پیش بروند، به دلیل مواجهه با مواج سهمگین و متوالی دریا و نیز مشکلی که در حرکت آنها به علت پایان یافتن جزر و آغاز مد که توأم با تغییر جهت جریان آب دریا از سمت جنوب به سمت شمال خلیج فارس ایجاد شده، ناخواسته از ستون جدا می‌شوند و چون توانشان تا حد زیادی تحلیل رفته است، دیگر نه تنها موفق به الحاق با غواصان گروهان 1 (حضرت موسی) نمی‌شوند، بلکه جریان آب آنها را لحظه به لحظه از اسکله دور می‌کند. در این میان فقط 40 غواص از گروهان حضرت موسی(ع) موفق به حفظ انسجام و سازمان خود می‌شوند، در حالی که تعدادی از غواصان تجهیزاتشان به قعر آبها فرو رفته است و خود همچون خسی در میان امواج بالا و پائین میشوند و رمقی برایشان باقی نمانده است. با این حال مصمم هستند خود را به اسکله برسانند.

یکی از مسئولان گروهان حضرت موسی (ع) می‌گوید: شرایط خیلی بدی داشتیم. آب شلاق میزد توی صورتمان، آب شور دریا حال تهوع ایجاد می‌کرد. جریان آب هم عکس حرکت ما شده بود و توان بچه‌ها را گرفته بود. می‌شنیدم که بچه‌ها ذکر می‌گفتند. نذر می‌کردند. یکی از بچه‌ها می‌گفت من سه بار ختم قرآن نذر کردم تا انشاءالله به اسکله برسیم. برادر دیگری می‌گفت هزار تا صلوات نذر کردم و دیگری می‌گفت شش ماه حقوقم را نذر امور خیریه کردم. هر کدام به یک شکلی نذر و نیاز و استغاثه و دعا می‌کردند. یکی از برادران سرش را زیر آب کرده بود. بهش گفتم چکار می‌کنی؟ گفت دارم نماز شب می‌خوانم. ایرادی دارد؟

فرمانده گروهان حضرت موسی(ع) نیز وضعیت را چنین توصیف می‌کند:شدت جریان آب خیلی زیاد بود. باد شدیدی شروع به وزیدن کرده بود. برادران دعا می‌خواندند. موج‌ها روی سرشان می‌ریخت و هی آب می‌خوردند ولی با نیرو و توانی که خدا به برادران داد، مرتب پا می‌زدند. همان وقت احساس می‌کردیم که جمعه است و جناب آقای هاشمی رفسنجانی در خطبه‌های نماز جمعه دارند کیفیت و موقعیت ما را تشریح می‌کنند. بچه‌ها را قسم‌شان می‌دادیم. روحیه‌شان را تقویت می‌کردیم ...ناراحت نباشید از تلاطم آب دریا، داریم می‌رسیم.

ساعت 3:40 : به هر حال استغاثه و تلاش خستگی‌ناپذیر غواصان بی‌نتیجه نماند. اکنون آنان خود را به 100 متری اسکله رسانده‌اند. اگرچه امواج خروشان آنان را کاملاً در جهت عکس محور پیش‌بینی شده در طرح مانور و به سمت پد هلیکوپتر برده است. ضمن آنکه هر لحظه بیم آن می‌رود که امواج در آخرین لحظات انسجام آنها را از هم بپاشد. غواصان بسیجی در حالی که با یک دست طناب همیاری را محکم گرفته‌اند و با دست دیگر بر سینه آب می‌کوبند، مراقبند تا امواج جمع‌شان را متلاشی و آنها را از همدیگر جدا نکند. جانشین فرمانده گردان حضرت یونس(ع) در توصیف وضعیت روحی نیروها می‌گوید:واقعاً یک روحیه‌ای که اصلاً کلمه‌ای که آدم بخواهد وصفش کند، وجود ندارد. خدا شاهد است که انگار در یک عالم دیگر حرکت می‌کردیم.

تصمیم گیری در موقعیتی خطرناک

ساعت 4 بامداد نزدیک شده است. رزمندگان غواص به نزدیکی اسکله رسیده‌اند. حالا کمتر سرو و صدا می‌کنند. هر لحظه انتظار واکنش دشمن را در فکر می‌گذرانند. به رغم نگرانی‌های موجود هیچ تحرکی از دشمن دیده نمی‌شود. غواصان با احتیاط پیش می‌روند و به هدف نزدیک می‌شوند. ابتدا تصمیم می‌گیرند که با پخش شدن در سراسر اسکله، درگیری را در طول اسکله آغاز کنند، ولی این تدبیر با توجه به محدودیت نفرات و کمبود مهمات کارساز نیست. جریان مد آب هم حرکت آنها را بشدت کند کرده است و هر لحظه بیم آن می‌رود که سرعت آب آنها را از دستیابی به اسکله باز بدارد. در این لحظه، مهدی مظاهری به لحاظ تجارب و ابتکار عمل زیادی که در لحظات بحرانی در خلال عملیات‌های گذشته لشکر کسب کرده است، در پی یافتن راهکار مطمئن برمی‌آید زیرا بخوبی می‌داند اگر اندک زمانی دیگر (حتی 5 - 4 دقیقه) تأمل یا تساهل کنند، به طور یقین جریان بستر آب دریا آنها را با خود خواهد برد، لذا طی تدبیری که به منظور دسترسی به مواضع دشمن در اسکله الامیه، دوتن از فرمانده گروهان حضرت موسی(ع) و برادر همرزمان خود (برادر جان‌نثاری منصوری فرمانده یکی از دسته‌ها) را فرا می‌خواند و ضمن در میان گذاردن نظر خود با آنها، جمعاً تصمیم می‌گیرند تا زمان از دست نرفته، به هر طریق ممکن، خود را به اسکله برسانند و با نفوذ به بالای اسکله و تصرف مواضع اولیه دشمن، سرپل مناسبی برای سایر نیروها - بویژه سوارشناورها – فراهم سازند.

جانشین فرمانده گردان حضرت یونس(ع) در توجیه چگونگی اتخاذ تاکتیک فوق می‌گوید:خسته بودیم و بی‌رمق. و در حالتی یاس‌آلود بیشتر نگران بودیم که اگر در این آخرین فرصت درست اقدام نکنیم، بچه‌هایی که در دریا متفرق شده‌اند. اسیر دشمن خواهند شد و جز شرمندگی در محضر فرمانده کل قوا، حضرت مهدی(عج) و جانشین ایشان امام خمینی چیزی نخواهیم داشت. بنابراین لحظه به لحظه باید با حساب و کتاب پیش برویم و برنامه‌ریزی کنیم. کمی غفلت یا اشتباه قضیه‌ای را پیش می‌آورد که کار از کنترل خارج می‌شد ... در ذهنمان تجزیه و تحلیل می‌کردیم که الان اگر نرویم از سکو دور و در دریا متفرق می‌شویم. پس بهترین کار همین است. چون تا صبح چیزی نمانده. بنابراین تنها راه ممکن این است که برویم یک راهی باز کنیم و سرپلی بگیریم که قایق‌ها بیایند و از همین سرپل خیلی محدود و جمع و جور استفاده کنند، آن را توسعه بدهند و سکو را تسخیر کنند. اما آنچه مسلم است اینکه خودم را اصلاً در این تدبیر دخیل نمی‌دانم. خدا گواه است آن لحظه که این فکر به ذهنمان خطور کرد برگشتم، گفتم: آقای جان‌نثاری، آقای منصوری با من بیایید،بدین‌ ترتیب در موقعیتی حساس و خطرناک در حالی که کمتر از یک سوم از نیروهای پیش‌بینی شده برای مرحله اول هجوم به هدف نزدیک شده‌اند و ارتباط با بقیه نیروها و فرماندهان اصلی عملیات قطع شده است، با تدبیر جانشین فرمانده گردان و همیاری دو نفر دیگر از مسئولان نیروهای موجود، تصمیمی اساسی اتخاذ می‌شود.

آنها به سرگروه تیم غواصان (برادر شاطرپور) تاکید می‌کنند که نیروها با حداکثر تلاش خود را به اسکله برسانند و خود(برادران مظاهری، جاننثاری و منصوری) با سرعت بیشتر به پیش می‌تازند.

غواصان به چند متری اسکله می‌رسند. سه غواص جوان در کمال احتیاط و رعایت جوانب ایمنی سرانجام بسرعت خود را به دو نردبانی که در زیر پد هلیکوپتر اسکله که یکی از آنها قطع و دیگری تا روی اسکله هشت متر ارتفاع داشت و قسمت بیرونی آنها به طور ناشیانه از سیم‌خاردار پوشیده شده است، می‌رسانند. در این هنگام مهدی مظاهری بی آنکه سرو صدایی ایجاد شود، به منظور رعایت اصل غافلگیری، بدون آنکه سیم‌های خاردار را بچیند به آرامی از نردبان بالا رفته، خود را به روی اسکله می‌رساند. ولی متوجه دو سرباز عراقی می‌شود که از خستگی، خمیازه می‌کشند.

مظاهری در ارزیابی خود را از موقعیت دشمن چنین توصیف می‌کند: احساس کردیم در غفلت کامل هستند و اصلاً انتظار عملیات ما را در ساعت 4 صبح ندارند چرا که ساعت 4صبح چه موقع عملیات است؟.

با مشاهده چنین وضعی، هر سه غواص به آرامی تا چند قدمی اولین سنگر دشمن جلو می‌روند. آنان هر لحظه انتظار واکنش نگهبانان عراقی را دارند، اما با هیچ واکنشی رو به رو نمی‌شوند، طوری که احساس می‌کنند عراقیها کاملاً خوابند.سه رزمنده خودی با غافلگیری، عناصر دشمن را در سکوت کامل به هلاکت می‌رسانند و بدین طریق راه را برای سایر غواصان که در زیر اسکله منتظرند، آسان می‌کنند.

مهدی مظاهری پیشاپیش و دو نفر در پی او پاورچین خود را به 4- 3 متری اولین سنگر می‌رسانند و پشت گونی‌ها مخفی می‌شوند. مظاهری بلند می‌شود تا خود را به بالای سر نگهبان عراقی برساند که ناگهان دستش به شیئی (کاسه یا کلاهخود) می‌خورد و شیئ روی (ورقه‌های فلزی عاجدار) اسکله می‌افتد. هر سه غواص که کاملاً شوکه شده‌اند، سریع روی پنجه‌های پا نشسته، پشت حصار سنگر مخفی و منتظر واکنش دشمن می‌شوند. سه نگهبان عراقی از خواب می‌پرند و سریع از جا برمی‌خیزند و مشکوک به اطراف مین‌گرند و با احتیاط در سه جهت مختلف حرکت می‌کنند اما مورد مشکوکی نمی‌بینند.

دو نفرشان به سنگر باز می‌گردند، اما نگهبان سوم با وسواس لای لوله‌های پیچ در پیچ اسکله را وارسی می‌کند و آرام آرام به سوی غواصان پیش می‌آید که ناگهان در دو سه قدمی خود متوجه رزمندگان می‌شود. مظاهری که همه چیز را تمام شده تلقی می‌کند، بسرعت به سوی او خیز بر می‌دارد تا پیش از آن که نگهبان عراقی فرصتی برای مقابله پیدا کند، او را با کلت به هلاکت برساند. در یک لحظه کلت خود را که مجهز به صدا خفه‌کن است به سوی عراقی نشانه می‌رود و چهره به چهرۀ او می‌ایستد.

نگهبان عراقی که انتظار چنین وضعی را ندارد، خود را مواجه با موجودی عجیب و پرهیبت می‌بیند، زیرا لباس غواصی سیاه با آن لوله‌های آویزان خود به خود صحنه رعب‌آوری را ایجاد می‌کند، برای همین قبل از آنکه زبان به سخن باز کند، از شدت ترس بیهوش شده، نقش زمین می‌شود. جانشین فرمانده گردان حضرت یونس(ع) در این باره می‌گوید:«عراقی حتی فرصت نکرد حرف بزند. البته می‌خواست با یک امواج صداهای نامفهومی که به سختی از دهانشان بیرون می‌آمد، دیگران را خبرکند.

پاکسازی اولین سنگر که ناخواسته باعث ایجاد سر و صدا شد، حساسیت نیروهای سنگر بعدی را که در فاصله 30 متری از سنگر اول مستقر هستند، برمی‌انگیزد، طوری که عناصر عراقی در اولین واکنش خود، سعی می‌کنند با تماس تلفنی به سنگر مزبور، علت سر و صدا را جویا شوند. لحظه‌ای بعد زنگ تلفن به صدا درآمد. غواصان جوان یک لحظه می‌اندیشند که چه کنند؟ اگر برای زنگ تلفن، پاسخی نداشته باشند، حساسیت دشمن تشدید خواهد شد و اگر بخواهند حرفی بزنند، تسلطی به زبان عربی ندارند. هر سه به هم خیره می‌شوند. باید سریع تصمیم بگیرند. جای تردید نیست. سرگروه غواصان با خونسردی و اعتماد به نفس گوشی را برمی‌دارد و بدون آن که حرفی بزند مجدداً آن را زمین می‌گذارد تا وانمود کند عدم برقراری ارتباط ناشی از قطع تلفن و اشکال فنی آن است.

پس از این جریان، غواصان سریع مبادرت به قطع سیم‌های تلفن و بی‌سیم می‌کنند. لیکن این عمل آنها و صدای خفیف تیر شلیک شده از کلت، بیش از پیش حساسیت نگهبانان عراقی را برمی‌انگیزد، طوری که دو سرباز عراقی برای پیگیری علت اختلال در شبکه بیسیم و تلفن به سوی سنگر اول حرکت می‌کنند. دیگر امکان مخفی‌کاری باقی نمانده است، زیرا عناصر دشمن کاملاً مشکوک شده‌اند. در این هنگام برادر منصوری چراغ قوه‌اش را روی مگسک اسلحه کلاشینکف خود نصب می‌کند طوری که امتداد نور چراغ قوه هدف گلوله را روشن کند. وی به محض نزدیک شدن سربازان عراقی شلیک می‌کند. به دنبال این حادثه نگهبان دیگر که در چند متری محل واقعه قرار دارد و از معرکه جان سالم به در برده است، وحشت‌زده فریاد میزند: ایرانی، عجمی، غواص، و به سمت جنوب اسکله، محل استقرار فرماندهی فرار می‌کند.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار