شهدای ایران shohadayeiran.com

یکی از دلایلی که روحانی اسمی از مرحوم آیت‌ا... هاشمی نبرد همین است. روی آقای هاشمی بغض و کینه دارد که اسم او را نمی‌برد. چون خیلی خوشش نمی‌آید که هاشمی در مقابل او ظاهر شود و دیگران بگویند اگر این نبود، تو رای نمی‌آوردی یا خاتمی اگر نبود شما معلوم نبود دو میلیون و 400 هزار رای هم بیاوری، چه برسد به 24 میلیون.
شهدای ایران: صادق زیباکلام دکترای علوم سیاسی از برادفورد دارد و هم‌اکنون استادتمام دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی است. زیباکلام در تابستان ۱۳۵۳ هنگام آمدن به ایران توسط ساواک دستگیر و به اتهام خرابکاری علیه حکومت و تبلیغ برای مجاهدین خلق به سه سال زندان محکوم شد. اسناد آزادشده آرشیو ملی بریتانیا در سال ۲۰۰۶ نشان می‌دهد که محافل دانشگاهی، وزارت خارجه و دفتر نخست‌وزیر بریتانیا هارولد ویلسون، که در آن زمان ریاست دانشگاه برادفورد را برعهده داشت، تلاش زیادی را برای روشن شدن وضعیت زیباکلام و آزادی او انجام داده بودند که البته بی‌نتیجه مانده بود. وی درنهایت در شهریور ۱۳۵۵ پس از دو سال و یک ماه از زندان آزاد شد. در ادامه بخشی از گفتگوی زیباکلام با روزنامه فرهیختگان را می‌خوانید:

نزدیک به یک سال است که شاهد فقدان مرحوم آیت‌ا... هاشمی‌رفسنجانی در سپهر سیاسی کشور هستیم. گمانه‌زنی‌هایی از سوی برخی افراد و جریانات سیاسی درباره جایگزینی ایشان مطرح می‌شود. نظر شما در این خصوص چیست؟ به نظر شما چه کسی از لحاظ خط و مشی و مرامی به آیت‌ا... هاشمی نزدیک‌تر است؟

زمانی شما می‌گویید که جانشین ایشان در مجمع تشخیص مصلحت نظام یا فرض بفرمایید در یک شورای عالی مانند شورای عالی سیاستگذاری مثلا محیط‌زیست که برای مثال ایشان در این جایگاه قرار داشتند.

آقای هاشمی‌رفسنجانی به‌عنوان فردی تاثیر‌گذار بر جریانات سیاسی و کسی بوده که بیش از 30 سال در سیاستگذاری‌های جمهوری اسلامی ایران اثر‌گذار بوده‌اند.

این نوع دوم است که شما می‌گویید جایگاه ایشان را می‌تواند در نظام جمهوری اسلامی ایران را مقداری پیچیده و دشوار تحلیل کند. آقای هاشمی چند ویژگی داشتند که این خصوصیات به نظر من خیلی مهم است. یکی از این موارد اعتدال ایشان و پرهیز از تصمیمات شتاب‌زده بود. البته این تصمیمات بعضا براساس منطق نبود ؛ بیشتر واکنشی است تا اینکه فکری سنجیده، عمیق و پخته همراه آن باشد.

این موضوعات را از این باب نمی‌گویم که هیچ‌کس را نداریم بلکه افرادی را داریم که شاید در ابتدا وزنی نداشتند ولی تجربه سیاسی کسب کردند و به مرور زمان آنها به این نقطه رسیدند که امروزه می‌توانند تا حدود زیادی نقش لنگرگاه نظام را که مرحوم آیت‌ا... هاشمی داشتند، بازی کنند.

ناطق‌نوری می‌تواند به تدریج نقش هاشمی را ایفا کند

یکی از افرادی که فکر می‌کنم می‌تواند چنین نقشی را بازی کند آقای ناطق‌نوری است. معتقدم ایشان می‌تواند به مرور چنین نقشی را برعهده بگیرد. برخی دیگر از آقایان هم هستند که به تدریج به این سمت و سو متمایل می‌شوند. مثلا آقایان «دکتر علی لاریجانی» و «آقای روحانی» را تا حدودی در چنین وضعیتی می‌بینم.

لاریجانی نسبت به گذشته تغییر کرده است

آقای دکتر علی لاریجانی یک چهره و شخصیت اصولگرا هستند ولی اگر شما دقت کنید می‌بینید که بعد از 22 خرداد 88 و آن تحولاتی که اتفاق افتاد چیزی به نام تندروی یا رادیکالیسم را در ایشان نمی‌توان یافت یا خیلی کم نسبت به گذشته می‌بینید. آقای روحانی هم همین گونه است. البته آقای خاتمی هم هستند ولی آقای خاتمی وجاهت‌شان بیشتر بین جوانان، دانشجویان و تحصیلکرده‌هاست.

در هر صورت از آن کارکردی که مرحوم آیت‌ا... هاشمی داشتند افراد معدودی دارند. افرادی که بتوانند با سعه صدر و با خویشتنداری تصمیم پخته‌ای بگیرند. آن سه نفری که به نظر می‌رسد در درجه اول ناطق‌نوری و در درجه دوم روحانی و علی لاریجانی هستند. مثلا خود آقای مهندس باهنر هم از مهندس باهنر 10 یا 15 سال پیش که یک چهره محافظه‌کار اصولگرای تندرو بود فاصله گرفته است.

آقای دکتر چه شد که جریان اصلاحات از تکفیر هاشمی به تقدیس هاشمی رسید؟ تحلیلگران بر این باورند که از اواخر دهه 70 بود که جریان اصلاحات با بحث عالیجناب سرخ‌پوش شروع به تکفیر آقای هاشمی کرد. چرا؟

سوال شما را تصحیح می‌کنم، به این صورت نبود که جریان اصلاحات هاشمی را تکفیر کند بلکه افرادی از جریانات رادیکال و تندرو اصلاح‌طلب یا دوم خردادی مثل آقای اکبر گنجی و عباس عبدی در این موضوع نقش داشتند. خیلی از نویسندگان روزنامه‌های نشاط و جامعه، عصر آزادگان و صبح امروز به آیت‌ا... حمله می‌کردند.

خاتمی اگر مخالف تخریب هاشمی بود نباید سکوت می‌کرد

از سوی دیگر خود حجاریان و بچه‌های دفتر تحکیم وحدت یا همین آقای ابراهیم اصغرزاده جزء جریان رادیکال و تندرو دوم خردادی و اصلاح‌طلب محسوب می‌شدند که در اصل مقصر اصلی این حادثه بودند. البته می‌توان این گلایه را از آقای خاتمی، عبدا... نوری و موسوی‌لاری داشت که شما اگر موافق این سخنان و مواضع تندروهای اصلاحات نبودید چرا مخالفت نمی‌کردید؟ و سکوت شما آزار‌دهنده بود.

این افراد باید بیشتر برای مرحوم هاشمی ایستادگی می‌کردند و از جریان تندروی درون جبهه اصلاحات می‌خواستند که این حملات و هجمه‌ها را به ایشان نداشته باشند.

اما درخصوص واژه «تقدیس» هم مشکل دارم. واقعا هیچ‌وقت در جریان اصلاحات نه مرحوم آیت‌ا... هاشمی‌رفسنجانی، خاتمی و حتی هیچ چهره و شخصیت دیگری تقدیس نشدند.

مرحوم آقای هاشمی جایگاه بسیار بالایی برای اصلاح‌طلبان داشتند و باتوجه به اینکه لنگرگاه نظام حساب می‌شدند اصلاح‌طلبان برای ایشان احترام بیشتر از قبل قائل می‌شدند. مخصوصا بعد از 22 خرداد 88.

زمانی که اصلاح‌طلبان تندرو به ایشان حمله می‌کردند چه سالی بود؟ سال 78 و 79 بود. امروز تقریبا حدود دو دهه از آن مقطع گذشته است. افراد در طول این دو دهه نسبت به گذشته تغییر و تحولات بسیار داشته‌اند و حوادث و رویدادهای متفاوتی در کشور اتفاق افتاده است. موضع‌گیری‌های آقای هاشمی‌رفسنجانی تغییر کرد. تندرو‌های دیروز اصلاح‌طلب پخته‌تر شدند و به قول شما پوست‌اندازی کردند و متوجه شدند که یک سری شعارهایی که می‌دادند شعارهای درستی نبود.

آنها دیدگاه‌هایی داشتند که پشت آن تحلیل‌های درستی نبوده و اگر کلی بخواهیم حرف بزنیم به نظر می‌رسد هم آقای هاشمی‌رفسنجانی مقداری مواضع‌شان متناسب و نزدیک به مواضع اصلاح‌طلبان شد و هم جریانات و چهره‌ها و شخصیت‌های رادیکال اصلاح‌طلب در 20 سال اخیر به پختگی و آگاهی رسیدند.

 

چه اتفاقی افتاد که آقای روحانی در مراسم تحلیف و تنفیذ با اینکه حمایت آقای هاشمی را داشت اسمی از ایشان نبرد و از ایشان تشکر نکرد ولی از بیت امام اسم بردند؟

آقای روحانی مقدار زیادی تغییر کرده است. چند دلیل وجود دارد برای این کار. اولا ایشان آگاهانه از مرحوم اسم نبردند. ببینید زمانی است که شما یک کاری را انجام می‌دهید، بعدا وقتی به شما می‌گویند که چرا این کار را کرده‌اید، می‌گوید خیلی چیز مهمی نبوده است.

روحانی به صورتی از هاشمی اعلام برائت کرد

معتقدم که آقای روحانی در مراسم تحلیف و تنفیذ تعمدا نامی از آیت‌ا... هاشمی نبرد. مهم‌ترین علت آن هم این است که ایشان می‌خواستند این پیام را به اصولگرایان بدهند که من هیچ ارتباطی با هاشمی ندارم و من را با هاشمی محشور نکنید و به هاشمی مربوط نمی‌شوم و به صورتی از هاشمی اعلام برائت کرد و خود را از نزدیکان جریان اصولگرایی دانست.

آقای روحانی نیازی می‌دیدند که به اصولگرایان نزدیک شوند؟

بله نیاز می‌دید که این نزدیکی رخ بدهد. قبل از انتخابات 29 اردیبهشت اگر دقت کنید در مواضع آقای روحانی یک حالت رادیکالیسم و جسارت به وجود آمده بود که رای مردم مهم است و ما باید به رای مردم تمکین کنیم. منتها رعد و برق‌هایی زده شد و ایشان مقدار زیادی کوتاه آمدند و عملا ترمز گرفتند.

رعد و برق‌ها چه بود؟

رعد و برق‌ها این بود که به هرحال گفته شد رای مردم خیلی هم محل مشروعیت نمی‌تواند به وجود بیاورد. مشروعیت نظام ما از ولایت فقیه می‌آید، ولی‌فقیه در عصر غیبت جانشین امام معصوم است.

روحانی داشت به شرایط دوران بنی صدر نزدیک می‌شد

ایشان با رای مردم رئیس‌جمهور شد. مگر ولایت فقیه ایشان را به ریاست‌جمهوری منصوب کردند؟

خیر. یعنی اینکه روحانی نگوید مشروعیت از رای مردم می‌آید. در نظام جمهوری اسلامی ایران رای مردم کافی نیست. برای مشروعیت، ضوابط و چیزهای دیگری هم هست که همان ولایت فقیه می‌شود. اینکه شما تاکید کنید روی رای مردم و از یک جریان خاص بخواهید از شما حمایت کند کشور دچار دوقطبی می‌شود. همان اصطلاحی که مقام معظم رهبری به کار گرفتند. مردم دلیلی ندارد که بیایند رودرروی همدیگر قرار بگیرند. اگر دوقطبی صورت بگیرد آن شرایطی که در دوران بنی صدر بود به وجود می‌آمد. اینها باعث شد که آقای روحانی مقداری به خود بیایند و به هرحال یک مقداری خویشتنداری کنند.

روحانی سعی می‌کند فاصله‌اش را با اصلاحات و هاشمی حفظ کند

پس از دیدگاه شما آقای روحانی داشت راه بنی‌صدر را ادامه می‌داد؟

راه بنی‌صدر را ادامه نمی‌داد، ولی به هر حال ایشان به اعتبار آن 24 میلیون رای خیلی داشت صحبت می‌کرد. سخنانی که موجب شد عده‌ای به ایشان تذکر دهند که آقا فقط رای مردم نیست و خیلی چیزهای دیگری هم در این کشور هست. بعد از این ایشان سعی کرد فاصله‌اش را هم با اصلاح‌طلبان مشخص کند و هم با آقای خاتمی و هاشمی، تا مقداری از آن التهاب‌های دم انتخاباتی بکاهد.

برویم به انتخابات سال۹۶. مرحوم آیت‌ا... هاشمی می‌گفتند که رای آقای روحانی سه درصد بود و بعد از حمایت ما به بالای 50 درصد رسید.

یکی از دلایلی که روحانی اسمی از مرحوم آیت‌ا... هاشمی نبرد همین است. روی آقای هاشمی بغض و کینه دارد که اسم او را نمی‌برد. چون خیلی خوشش نمی‌آید که هاشمی در مقابل او ظاهر شود و دیگران بگویند اگر این نبود، تو رای نمی‌آوردی یا خاتمی اگر نبود شما معلوم نبود دو میلیون و 400 هزار رای هم بیاوری، چه برسد به 24 میلیون.

البته از سوی دیگر به دنبال آن است تا اعلام کند من به اینها (هاشمی و خاتمی) کاری ندارم و خودم (حسن روحانی) هستم و رای 24 میلیون را خودم آوردم. اگر یادتان باشد احمدی‌نژاد هم دقیقا این‌گونه بود. بعد از سوم تیر 84 ایشان برگشت گفت من وام‌دار هیچ حزبی نیستم. روحانی هم امروز می‌خواهد بگوید که من با کسی کاری ندارم.



نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار