شهدای ایران shohadayeiran.com

چند سال پيش بود كه بازيگر و كارگردان بفروش آثار كميك سينما و مقطعي از تلويزيون ايران در مراسمي كه به طور زنده از آنتن رسانه ملي هم پخش مي‌شد عنوان كرد كه براي خنداندن مردم حاضر است حتي شلوارش را ازپا دربياورد.
شهدای ایران:چند سال پيش بود كه بازيگر و كارگردان بفروش آثار كميك سينما و مقطعي از تلويزيون ايران در مراسمي كه به طور زنده از آنتن رسانه ملي هم پخش مي‌شد عنوان كرد كه براي خنداندن مردم حاضر است حتي شلوارش را ازپا دربياورد. اينكه اين بازيگر تحت چه مكتب و مرامي به تئوري هدف وسيله را توجيه مي‌كند در سينماي ايران رسيده بود، سؤال مهمي بود كه آن زمان اصلاً طرح نشد تا پاسخ داده شود، سينماي كمدي ايران الان يكي دو دهه است كه دارد بر پايه همان نظريه آن سلبريتي مشهور پيش مي‌رود. آخرين اثر محمد حسين فرح بخش يكي از محصولات مكتب اصالت خنده است.
وقتي چهره‌ها، شخصيت‌ها و مديران مثلاً تراز اول سينماي كشور سينماي اجتماعي ايران را با وجود رواج تلخي، نااميدي و مصيبت‌باري مفرط داستان‌ها و كاراكترهاي آن سينمايي آبرومند و پرافتخار تلقي مي‌كنند، ديگر نبايد از فيلمساز درجه چندم و بي‌ادعايي چون حسين فرح‌بخش انتظار خلق اثري شايسته مخاطب ايراني آن هم در ژانر كمدي داشت.
با اينكه از ابتداي انقلاب در سينماي كمدي ايران نمونه‌هاي زيادي را مي‌توان نام برد كه با نگاهي اخلاقي و آبرومندانه اثري شايسته سينما و مخاطب ايراني ارائه داده‌اند ولي سينماي كمدي ايران به ويژه طي دهه 80 و 90 با انبوهي از آثار مبتذل مواجه شده كه در ساخت آنها كمترين تعهدي نسبت به مخاطب ديده نمي‌شود. «پا توكفش من نكن»، آخرين ساخته حسين فرح‌بخش نمونه جديدي از اين سري آثار است.
  همه چيز براي فروش
«پا تو كفش من نكن»، عنوان فيلمي است كه ديدن آن ماجراي تعويض همسر در كشورهاي غربي را به ذهن متبادر مي‌كند با اين تفاوت كه تعويض همسران در اين فيلم كاملاً اتفاقي رقم مي‌خورد ولي در غرب موضوع تعويض همسران دهه‌هاست تبديل به نوعي ناهنجاري فرهنگي اجتماعي در ميان بخش‌هايي از اقشار جامعه شده است. فيلمساز مي‌تواند ادعا كند مثلاً فلان كاراكتر نماينده طبقه بورژواي تازه به دوران رسيده است يا مثلاً پديده جراحي زيبايي در ايران را به چالش كشيده يا  افزايش تمايل به ازدواج موقت و بي‌رغبتي به ازدواج دائم را مورد نقد قرار داده است اما اينها مواردي است كه در فيلم به آنها اشاره شده و در سطح باقي مانده است، ساختار كلي فيلمنامه آنقدر دم دستي و ضعيف از كار درآمده كه نقد اين مسائل در آن گم است.
سوژه فيلم اگر قدري با تعهد و مسئوليت‌شناسي اجتماعي پرداخت مي‌شد شايد مي‌توانست به فيلمي آبرومندانه‌تر تبديل شود اما مشكل اصلي فيلم در كنار انتخاب سوژه‌اي فرومايه، دست‌كم گرفتن مخاطب است. اثري كه در گيشه به احتمال زياد فروش خوبي خواهد كرد اما به قيمت پايين‌تر آوردن ذائقه مخاطب بينواي سينما. در اينجا خوب است گريزي هم به اين مسئله زد و از اين نكته غفلت نكرد كه سينماگراني چون كارگردان «پاتو كفش من نكن» در پايين آمدن سطح ذائقه مخاطب سهم دارند البته نه به اندازه مديران سينمايي كشور.
«پا تو كفش من نكن» فيلم مبتذلي است چون صرفاً براي فروش ساخته شده است. كارگردانش معتقد است كه سينما بايد سرگرم كند و اين گزاره درستي است اما او در همين نقطه متوقف مانده و ظاهراً ضرورتي براي سالم بودن محتوا و محترمانه بودن اثر سينمايي احساس نمي‌كند. پا تو كفش من نكن در كنار سوژه و محتواي زننده و مبتذل به لحاظ فرم و ساختار ضعيفش نيز مخاطب را پس مي‌زند.
فيلم را مي‌توان در رده مبتذل‌ترين آثار تاريخ سينماي ايران دسته‌بندي كرد؛ اثري كه سطح پايين‌تر از اكسيدان و نهنگ عنبر كه از دل آنها مي‌شود خلاقيت‌هاي فرمي و محتوايي بيرون كشيد ساخته شده است.
در فيلم براي چندمين بار در سينماي ايران از كاراكتر ترنس (بيماران مبتلا به هويت جنسيتي) به بدترين شكلي سوء استفاده شده است. عجيب است كه بهنوش بختياري به عنوان هنرمندي كه خود را سفير ترنس‌هاي ايران معرفي مي‌كند نسبت به نشان دادن چهره‌اي انساني‌تر و موجه‌تر از اين افراد حساسيتي از خود نشان نداده است.
اگر ترنس‌ها به عنوان بيماران روحي و افرادي كه هويت جنسيتي خود را متفاوت از هويت جنسي خويش مي‌بينند به رسميت شناخته مي‌شوند سوء استفاده از كاراكتر آنها به مبتذل‌ترين شكل ممكن در فيلم پا تو كفش من نكن صرفاً به منظور درنورديدن گيشه عملي غيرانساني و غيراخلاقي قلمداد مي‌شود.
    دم دستي، ضعيف و غيرمسئولانه
محمدحسين فرح بخش، تهيه‌كننده حداقل به دليل سابقه‌اش از او انتظار مي‌رود نقشي پدرانه‌تر در سينماي ايران ايفا كند اما متأسفانه او نمي‌خواهد يا نمي‌خواهد بيش از بچه بد و تنبل در سينماي ايران نقش‌آفرين باشد. شايد از او انتظار بيش از اين هم نبايد داشت. فيلم او با لحاظ محدوديت سني در سينماهاي كشور در حال اكران است و كيفيت آن هم به بوته نقد وجدان‌هاي منصف گذاشته مي‌شود و تماشاگراني كه هر يك به اندازه خود از آگاهي‌هاي فرهنگي و اجتماعي برخوردارند در مواجهه با آن قضاوت خواهند كرد اما مسئوليت اجتماعي فيلمسازاني چون محمدحسين فرح‌بخش مسئله‌اي است كه مي‌توان دلسوزانه و متعهدانه نسبت به آن تذكر داد.
فرح‌بخش كه سال گذشته به حق مدعي اين بود كه بخشي از مديريت تندرو و خشن دهه 60فضاي فرهنگ كشور را ناامن كرده و حتي به خود اجازه مي‌دادند در حراست وزارت ارشاد سينماگران را شلاق بزنند بايد براي به اثبات رساندن حقانيت خود و اطرافيانش بيش از اين براي اخلاقي شدن سينماي ايران تلاش كند، اگر فيلمنامه خوب را نمي‌شناسد از مشاوران و كارشناسان حرفه‌اي‌تري مدد بجويد و اگر لازم باشد براي كيفي‌تر شدن سناريو و داستان فيلم‌هايش قدري بيشتر سر كيسه را شل نمايد تا نتيجه و محصول كار او اثري آبرومندانه‌تر باشد. صرف ساختن سالي چند فيلم در مقام تهيه‌كننده يا كارگردان براي ماندگار شدن نامي نيك از يك سينماگر در تاريخ كفايت نمي‌كند.
جامعه ايران پر است از سوژه‌هايي كه مي‌توان با آنها شوخي كرد و با سلاح طنز آنها را به چالش كشيد. خلق موقعيت تعويض اتفاقي همسران نازل‌ترين سوژه‌اي است كه مي‌تواند به فكر يك سناريو‌نويس طنزپرداز برسد و خلق چنين موقعيتي اساساً نمي‌تواند بدون عبور از مرزهاي اخلاق و انسانيت منجر به ايجاد اثري عامه‌پسند شود.
اي كاش حسين فرح بخش كميت كار خود در سينما را قدري پايين مي‌آورد و در عوض وقت و سرمايه بيشتري براي بالا بردن كيفيت آثار خود صرف مي‌كرد و تن به هر سوژه كم‌مايه و دم‌دستي نمي‌داد.

*جوان
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار