شهدای ایران shohadayeiran.com

یکی از شگردهای متقلبانه بعضی از ژورنالیست‌ها این است که سخنان کسی را به‌گونه‌ای حذف و اضافه کنند که منظور اصلی گوینده «تحریف» شود. استفاده از این تاکتیک عمری به درازای تاریخ ژورنالیسم دارد. یکی از نمونه‌های این موضوع، اخیراً در مورد سخنان استاد «حسن رحیم‌پور ازغدی» اتفاق افتاده است.
شهدای ایران: مردم، استاد رحیم‌پور را اغلب در سخنرانی‌های دانشگاهی و حوزوی و از قاب تلویزیون، در قالب برنامه‌های «طرحی برای فردا» دیده‌اند. مردی با لحن منتقدانه و لهجه مشهدی که در سخنانش سعی می‌کند پیرایه‌هایی را که به اسلام ناب بسته شده کنار بزند و خلوص اسلام در اندیشه و عمل را به نمایش بگذارد؛ اما اخیراً و برای چندمین بار سخنان این معلم به مذاق مخالفانش خوش نیامده و ترجیح داده‌اند ترفند «تقطیع» و «تحریف» را برای بازنمایی سخنان برگزینند. ماجرا از این قرار است که فایلی صوتی از سخنرانی اخیر رحیم‌پور ازغدی در جمع اساتید دانشگاه، در فضای مجازی پخش شد و بعضی کانال‌های ضدانقلاب و بعضی از کانال‌های مشهور متمایل به دولت، آن را منتشر کردند. پرش‌های متناوب صدا و عوض شدن لحن سخنران، حاکی از تقطیع صوت و حذف بخش‌هایی از این سخنرانی بود. علاوه بر این کپشن‌هایی با مضامین شاد و گزینشی زیر این فایل صوتی درج شده بود که نشان از یک شیطنت رسانه‌ای بود.
 
کپشن‌هایی مانند: «باور رحیم‌پور درباره رأی مردم: رأی مردم پشیزی برای من ارزش ندارد! وظیفه من ایستادن جلوی روحانی است. من بیشتر می‌فهمم و...» اما روز بعد فایل صوتی کامل این سخنان منتشر و مشخص شد که منظور نویسنده تقابل جناحی با دولت فعلی نبوده است و این سخنان در پاسخ به یکی از حضار که آیا اعتراض به تصویب ۲۰۳۰ در دولت روحانی در سال گذشته و بدون اطلاع نهادهای مسوول، یک موضع انتخاباتی بوده؟ ادا شده است.
او در سخنرانی اصلی بر وامدار نبودن خود به جناح‌های سیاسی و رؤسای جمهور تأکید می‌کند و نمونه‌هایی از درگیری خود با دولت آقای احمدی‌نژاد را مثال می‌زند و می‌گوید که من در زمان احمدی‌نژاد از شورای انقلاب فرهنگی استعفا دادم. رحیم پور موضع خود را فراتر از دولت‌ها می‌داند و معتقد است باید جلوی هر تصمیمی که مخالف ارزش‌های انقلاب و قانون اساسی باشد ایستاد. چه خاتمی، چه احمدی‌نژاد و چه روحانی.

توهین مهاجرانی
در ادامه حمله‌ها به رحیم‌پور ازغدی، عطاالله مهاجرانی، روشنفکر-وزیرِ لندن‌نشین، شخصیت علمی رحیم‌پور را زیر سؤال برد و او را «نظریه‌انداز» به جای «نظریه‌پرداز» خطاب و سعی کرد رحیم‌پور را در تقابل جناحی با دولت فعلی نشان دهد. او در توئیتر نوشت: «نظریه‌پردازی نیاز به عمق دانش، استعداد، تجربه، شکیبایی و نقد دارد. نظریه‌اندازی؟ مثل تک‌تیراندازست. بوقی به دست می‌گیرد و نظریه‌ای را می‌اندازد. رحیم‌پور ازغدی نظریه‌انداز اصولگرا: «در این چهار سال در مقابل روحانی می‌ایستم» کلام متین! تازه می‌شود مثل همین چهار سال گذشته که ایستاده ماندید.»این تحریف در مورد سخنان رحیم‌پور ازغدی، تازه نیست و در گذشته هم چنین رفتاری در ماجرای دهه محسنیه، اهانت به زنانی که نمی‌خواهند باردار شوند، شیعه قالتاق و جاسوس آمریکا خواندن همه مسوولان از قول ایشان و مواردی این‌چنینی دیده شده است. مثلاً در ماجرای شیوه‌های عزاداری و در قضیه حضرت محسن عده‌ای گفتند که رحیم‌پور گفته است حضرت محسن وجود خارجی نداشته و عزاداری برای او بدعت است.
 
 در حالی که او به تعدد ایام عزاداری و برپایی مجلس در تمام روزها و شب‌های سال انتقاد کرده بود؛ به این دلیل که عزاداری سیدالشهدا تحت شعاع قرار می‌گیرد. او گفته بود که با این روش‌ها، اسلام، دینِ بیکارانی که مدام مجلس می‌گیرند، جلوه داده می‌شود و با آن شیوه‌ها و شعرهای مبتذل، شیعه در رسانه‌های وهابی وهن می‌شود. حتی عده‌ای از مخالفان رحیم‌پور در این ماجرا فتوا صادر کردند و گفتند که او نباید در اموری که علم و تخصص ندارد دخالت کند!

حمله همزمان تحجر و تجدد
 
جالب است که هجمه به رحیم‌پور ازغدی هم از سوی مدعیان مذهب و هم از سوی داعیه‌داران مدرنیته صورت می‌گیرد. حالا باید پرسید که علت این هجمه‌ها چیست؟ در مورد هجمه مدعیان ظاهر مذهب می‌توان به مواضع منتقدانه و مصلحانه رحیم‌پور، درباره دستگاه‌های بازتولید فرهنگ شیعه‌گری انحرافی اشاره کرد.
 
کسانی که رحیم‌پور آنان را «شیعه قالتاق» می‌خواند و معتقد است ابایی از رباخواری و برپایی مجالس آن‌چنانی عزاداری به صورت همزمان و مخالفت با انقلاب اسلامی و هم‌آغوشی با بیگانگان ندارند. رحیم‌پور باکی از اذعان به مخالفت با آنان ندارد و می‌گوید: «من دوست دارم تیمی از وهابی‌ها و شیعیان انگلیسی من را تهدید کنند چرا که من دوست دارم با آنها درگیر شوم.»
 
اما در خصوص حمله متجددمآب‌ها به رحیم‌پور، به‌ویژه در روزهای اخیر، انتقادات تند او به سیاست‌های فرهنگی دولت و سند 2030 قابل ذکر است. رحیم‌پور از معدود اساتید انقلابی است که پیش از اوج گرفتن انتقادات به این سند و اظهار نظر علنی رهبر انقلاب، به سخنرانی و افشاگری درباره این سند اقدام کرد و در نشستی در دانشگاه تهران با عنوان «برجام آموزشی» این سند را «کاپیتولاسیون فرهنگی» نامید. این انتقادات او به نفی استقلال فرهنگی در دولت همچنان ادامه دارد و اتفاقاً همان فایل صوتی که تقطیع شده بود، به سخنرانی او در جمع اساتید دانشگاه با موضوع بررسی سند 2030 اختصاص داشت.حسن رحیم‌پور ازغدی به مثابه یک استاد منتقدِ مستقل، اکنون در میان دو تیغ گازانبر قرار گرفته است. یکی تحجر و ارتجاع و دیگری تجدد و التقاط. اولی از ابزار فتوا و تکفیر استفاده می‌کند و دومی روش پروپاگاندا و تحریف و اگر جواب نداد، خشونت و حذف را برمی‌گزیند. این قاعده درباره پیروان مکتب امام خمینی (ره) همواره صادق بوده است.
 
هر دو لبه این قیچی در برابر اسلام ناب متحدند. سخن شهید سید مرتضی آوینی را به یاد بیاوریم: «تحجر و تجدد دو پرتگاه جهنمی هستند که در این سوی و آن سویِ صراط عدل دهان باز کرده‌اند: زاهدان متنسّک و عالمان متهتّک؛ آنان فلسفه و عرفان و شعر و موسیقی را تکفیر می‌کنند و اینان فقه را از پاسخگویی به مسائل روز عاجز می‌دانند و صراط عدل از میانه این دو پرتگاه و از بطن آن می‌گذرد.»

*صبح نو

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار