شهدای ایران shohadayeiran.com

نویسنده کتاب فمینیسم و رسانه‌های تصویری گفت: اگر جوانان و زنان ما با فیلم‌های فمینیستی گمراه می‌شوند، با فیلم‌های آنتی فمینیسم باید دوباره به جاده برگردند.
شهدای ایران: وقتی در یک برهه تاریخی زنان به فمینیسم روی آوردند، کافی بود تا مدت زمانی بگذرد و جایگاه خویش را با گذشته مقایسه کنند تا بفهمند چه کلاه گشادی بر سرشان رفته است. حجت الاسلام سلمان رضوانی نویسنده کتاب فمینیسم و رسانه‌های تصویری به بسط مطالب می پردازد. متن زیر بخش چهارم و پایانی گفت وگوی خبرنگار خبرگزاری رسا با حجت الاسلام رضوانی است که تقدیم خوانندگان محترم می شود.


سینمای ایران پلی برای تبلیغ

رساـ بحثی راجع به سریال‌های فمینستی در ایران داشته باشیم. من فکر می‌کنم سریال‌های فمنیستی در ایران با پدرسالار شروع شد، امروز در چه وضعیتی قرار داریم؟

در رسانه ملی خودمان با دست خودمان بسیاری از این ارزش‌ها را از بین بردیم. همین پیچ‌های تاریخی در حوزه فرهنگ که به طور مثال در تبدیل از جامعه سنتی به جامعه مدرن هست، به سوژه‌هایی پرداختیم مثل پدرسالار.

اصلا واژه پدرسالار خود این سریال را تعریف می‌کند که در نهایت چه چیزی می‌خواهد ارائه بدهد. ما اخیرا به دنبال این موضوع هستیم که پدر و مرد در سریال‌ها تبدیل به چه چیزی شده است؟

یعنی دنبال پژوهشی هستیم که اساسا مرد چه جایگاهی در سریال‌های ما دارد یا پدر به عنوان عنصر قوام دهنده خانواده جایگاهش در سریال‌ها کجاست؟ تقریبا گم است. یعنی ما در سریال‌های خودمان در رسانه ملی و رسانه تاثیرگذاری هم هست و حجم بالایی از مخاطبین را در کشور و حتی خارج از کشور در بر می‌گیرد، متأسفانه ناخواسته در دام بسیاری از این نگرش‌های منحط غربی مثل فمینیسم افتاده‌ایم.

رساـ ‌رسانه ملی در این میان سهمی برای ترویج فمینیسم داشته است؟

با رویکردی مثبت می‌توان گفت، ناخواسته ولی این اتفاق که در رسانه ما افتاده است را نمی‌شود فرار کرد، ما در بسیاری از سریال‌های حتی طنز که سریال‌های طنز بسیار بیشتر از سریال‌های عادی و ملودرام اجتماعی تاثیر دارند، چون در طنز مخاطب منفعل است و امکان تاثیرگذاری بیشتری بر مخاطب هست، به عنوان مثال در سریال پایتخت عنصر زن عنصری بسیار فعال است.

به طوری که در مقابل عنصر زن، عنصر مرد خانواده بسیار منفعل است که همین انفعال طنز سریال را بیشتر می‌کند و شخصیت ارسطو هم به عنوان شخص مکمل از نظریه را تقویت می‌کند. این نگرش‌ها در سریال‌های مختلف چه ایرانی و چه خارجی تقویت می‌شود. در واقع اگر هم بخواهیم یک نیت خوانی کنیم از رسانه ملی، رسانه ملی هم می‌گوید من به واقعیت های اجتماعی بپردازم.

از رسانه‌ای مثل تلویزیون جمهوری اسلامی ایران این انتظار می‌رود که باید جلوتر از جامعه خودش باشد و به حوزه اجتماع و فرهنگ خط بدهد نه اینکه خط بگیرد. قطعا می‌تواند متاثر از آنها آثاری را بسازد، اما لزوما هر آنچه را که عموم می‌گویند، نباید رسانه به آنها بپردازد و یک قدم جلوتر از مخاطب حرکت کند و به مخاطب جهت دهد. به نظر می‌رسد که در رسانه ملی این موج قرار گرفته و به جای این که این مواج را به سمت رویکرد درست دینی خودمان هدایت کند.

رساـ‌ مهمترین مشکل این سازوکار در رسانه ملی و سینمای ما چیست؟

رویکرد درست دینی شارژ کننده این نوع مکاتب در جامعه است و ما شاهد بسیاری از همین رویکردها هستیم که بخش عمده آن به نگرش برنامه سازهای ما بر می‌گردد، بر خلاف مدیران ما نگرش برنامه سازان کاملا متفاوت است و با آن برنامه‌ریزی ها و آثار خودشان را می‌سازند، یعنی کارگردان به جای اینکه اثری که مدنظر رسانه است را بسازد، اثری که مد نظر خودش است را می‌سازد.

آثار آقای سیروس مقدم را اگر ببینید، نقطه کانونی آثار آقای مقدم زن است. از ریحانه و نرگس بگیر تا پایتخت که شخصیت مطلوب و شخصیت قهرمان داستان نقی نیست، بلکه هما هسمر نقی است. اوست که جلو برنده داستان است، عقل کل روایت می‌باشد و شخصیت‌های زن در آثار ایشان عاقلانه‌تر، سیاست‌مدارانه تر، مدیرتر و فعال‌تر از شخصیت‌های مرد داستان است.

اگر به سابقه تاریخی آقای مقدم نگاه کنیم، در تیم خانم میلانی و دستیار وی بود که آن جریان در قالب آقای سیروس مقدم ادامه پیدا کرده و در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران تفکرات خودش را دنبال می‌کند.

به نظر می رسد ما هیچ برنامه‌ای برای مقابله با رویکردهای فمینیستی نداریم، در مصاحبه‌ها مدیران ما عمدتا در مقابل این مکاتب و گرایش‌ها جبهه می‌گیرند، ولی در عمل هیچ برنامه و سیاستی در برابر اینگونه مکاتب ندارند. نداشتن برنامه دست برنامه سازان و فیلم سازان و سینماگران را باز می‌گذارد تا همان تفکرات خودشان را دنبال کنند، امروز بهتر، قوی‌تر و عمیق‌تر از دیروز به همان موضوعات و مولفه‌ها می‌پردازند و همچنان به حیات هنری خودشان ادامه می‌دهند و آثار خودشان را می‌سازند.

رساـ در شرایطی که نیروی انسانی ما غرب زده و تحت تاثیر مکاتبی مثل فمینیسم هست، مدیر چه کار می‌تواند انجام دهد؟ بالاخره هنر که نمی‌تواند تحمیلی باشد. بگذریم از این که اکثر هنر غرب سفارشی است و خواسته فمینیسم را با برنامه ترویج می‌کنند.

اولا فیلم‌سازهایی که الآن فیلم می‌سازند، جایی تربیت شدند، یعنی در یک فضای مدیریتی تربیت شدند، کما اینکه در همین جشنواره امسال، یکی از همین تهیه کنندگان سینما که اسم نمی برم، افتخارش این بود که 69 تا از فیلم اولی‌ها را حمایت کرده و سرمایه‌اش را در اختیار کارگردانان جوان قرار داده تا آنها فیلم‌هایشان را بسازند، با آن نگرشی که ما از آن تهیه کننده سراغ داریم، قطعا دنبال فیلم‌سازهایی می‌رود که گرایش فکری ایشان را دارند.

ایشان را به عنوان یک تهیه کننده کنار مدیر بگذارید، چند تا از مدیران سینمایی ما توانسته‌اند نیروهای متناسب خودشان را تربیت کنند؟ قطعا یکی از راه‌های مواجهه با این نوع تفکرات ارائه نیروی انسانی متناسب است و الا سینما باید به حرکت خودش ادامه دهد. تا زمانی که شما نیروی آلترناتیو و نیروی جایگزین نداشته باشید، قطعا میدان دار صحنه سینما همین سینما گران خواهند بود.

به نظر من می‌رسد که جریان مقابلی در حوزه سینما از لحاظ نیروی انسانی باید شکل بگیرد که آن جریان معتقد به نظام و اهداف نظام باشد، با مطالعه و روش‌های متناسب خودش سعی کند جهت اعتلای اهداف نظام فیلم بسازد. این به معنای سفارشی سازی نیست به معنای تربیت نیروی انسانی متناسب است که قطعا اگر این نیروی همسو توانست به آن تخصص برسد، در مواجهه با آن تفکرات فیلم خودش را خواهد ساخت و تاثیر خودش را خواهد گذاشت.

رساـ آیا برای این مدلی که می‌فرمایید، می‌توانید مثالی بزنید؟

نمونه‌اش جشنواره عمار، ما الآن در حوزه ساختار مستند و درام مستند آثار بسیار خوبی داریم که بسیاری از آنها نه تنها رقابت می‌کنند با مستند سازان غیر همسوی ما در همین کشور، بلکه از آنها پیشی گرفته‌اند. قطعا ما در حوزه سینمای داستانی هم باید همین روش را پیش بگیریم. فیلم ماجرای نیمروز نشان داد که جوان‌های حزب اللهی هم می‌توانند فیلمی بسازند که مخاطب از آنها استقبال کند، حتی داوری یک جشنواره معتبر را به چالش بکشد.

نشان می‌دهد مدیری که توانسته این را تربیت کند، قطعا می‌تواند برای آینده حرفی داشته باشد، قطعا مواجهه فیزیکی با فیلمسازان همسو با نگرش فمینیستی روش درستی نیست، چون فیلمش را اینجا هم که نسازد می‌تواند خارج بسازد و مخاطب اینجا آن فیلم را ببیند. در واقع راه مواجهه‌اش «لا ینتشر الهدی الا  من حیث انتشر الضلاله» است و این قاعده است که شما هدایت را نمی‌توانید ایجاد کنید، مگر از همان راهی که گمراهی صورت گرفته است.

رساـ چگونه باید از این مسیر رفته بازگشت؟

اگر جوانان و زنان ما با فیلم‌های فمینیستی گمراه می‌شوند، با فیلم‌های آنتی فمینیسم باید دوباره به جاده برگردند و راه کسی که از طریق فیلم از جاده خارج شده است، این است که از همان طرق فیلم دوباره به جاده برگردد. قدرت مطلق در هالیوود دست تهیه کنندگان است و نه کارگردانان و عوامل، وقتی قدرت دست تهیه کننده است یعنی هنر غرب هم غالبا سفارشی است، پس چرا آنجا فیلم‌ها درونی تر در می‌آید؟

به دلیل اینکه آنها اولا شعارهایشان با عملشان کاملا متفاوت است، اصلا سیستم ممیزی در تاریخ هالیوود شکل گرفت یعنی اصلا سانسور از هالیوود شروع شد، بر خلاف آن چیزی که متهم می‌کنند. سیستم ممیزی و سانسور از هالیوود شروع شد، چون بنده در این زمینه تحقیقات داشته‌ام . این سیستم حتی تا حد جشنواره‌ها هم پیش می‌رود و فیلمی که همسو با آنها نباشد به هیچ عنوان رای نمی‌آورد، یعنی حتی اگر نتواند در مراحل قبل از داوری کاری کنند، حتما در مرحله داوری اعمال نفوذ می‌کنند.

از هیئت انتخاب تا هیئت داوری و حتی بعد از آن هم می‌توانند اعمل نفوذ کنند و این سیستم ممیزی اتفاق می‌افتد، برخلاف ما که معمولا در حوزه انفعال قرار می‌گیریم و جو جامعه و جو یک اثر هنری تقریبا مدیران ما را به انفعال می‌کشاند و آنها را از هر گونه واکنشی خالی می‌کند.

اما در هالیوود آنها از اصول خود اصلا کوتاه نمی‌آیند، اینکه سفارش محور است، کاملا درست می‌باشد و این هم بر کسی پوشیده نیست. اگر قبلا احساس می‌کردند که بچه مذهبی توهم توطئه دارند، الآن مطالعات خود غربی‌ها این رویکرد را کاملا لو می‌دهد.

رساـ‌ آثاری که در حوزه اسلام هراسی ساخته می‌شود، بیان از چه مساله‌ای است؟

این فیلم‌ها به این مسئله می‌پردازد که یک خط فکری وجود دارد، مگر از ذهنیت کارگردان‌ها نشات می‌گیرد، قطعا اینطور نیست. سیاست‌ها و مطیف‌هایی که در همه فیلم‌ها رعایت می‌شود، یعنی یک سری خط قرمزها هست که در همه فیلم‎ها باید رعایت شود. این مطیف‌ها شاهد بر این است که سیستم سفارش دهنده سیاست‌ها اصولی برای تهیه دارد و از اصول خود کوتاه نمی‌آید.

هر فیلمی که از این حوزه تخطی کند قطعا از بازار سینما هم خارج می‌شود. جمله معروفی است که یکی از فیلمسازان سینمای آمریکا می‌گوید در هالیوود همه چیز کنترل می‌شود، حتی سوژه فیلم شما و همه چیز دست تهیه کنندگان صهیونیست و اربابان سرمایه هستند که همه چیز را مشخص می‌کنند.

آنها در حوزه ارتباطات رسانه‌ای به یک فراگرد معتقدند. فراگرد به این معناست که آنها از شروع ایده این اثر را رصد می‌کنند تا مرحله پخش و بازخوردگیری و این چرخه همچنان فنر وار ادامه دارد و هیچ وقت متوقف نمی‌شود . در هر مرحله‌ای آنها برای خودشان استراتژی دارند.

این طور نیست که شما اثری را که ساختید دیگر آن اثر رها شود و قطعا آن اثر با مخاطب رصد می‎شود و باز خورد آن اثر گرفته می‌شود و اگر آن اثر توانست اثری غیر از اثری که آنها انتظارش را دارند شود، قطعا در فیلم دیگری جبران می‌کنند.

اگر اثر مطلوب آنها بود، سعی می‌کنند آن را تقویت کنند، یعنی به سینما و تلویزیون و آثار رسانه‌ای به عنوان یک حرکت مقطعی نگاه نمی‌کنند، به عنوان یک فراگرد نگاه می‌کنند که دائم در حال تاثیر و تاثر است و این جریان ادامه دارد، مثل جریان تخاطب و مخاطب قرار دادن طرفینی که ادامه دارد و دائم تولید و باز تولید می‌شود.

رساـ به سوره مبارکه نساء اگر دقت کنیم، می‌بینیم آیات در مورد زنان در کنار آیات دشمن شناسی و ولایت آمده، چه تحلیلی از این می‌توانیم داشته باشیم، یعنی چه نگاهی در تفکر اسلامی و در جهان بینی دینی می‌توان از آن ارائه داد؟

عنصر زن به دلیل ظرفیت‌هایی که دارد، اگر توجه به آن ظرفیت‌ها نداشته باشیم، تبدیل به یک تهدید می‌شود، همیشه مورد علاقه دشمنان، سرمایه داران و صاحبان رسانه و قدرت بوده است، هیچ وقت از این عنصر هم دست نمی‌کشند.

به دلیل اینکه سوژه توانسته همیشه برای آنها رهاورد داشته باشد. من تحقیقی داشتم که در قالب یک مقاله ارائه شد، علت اینکه زن از رسانه نمی‌تواند حذف شود به دلیل اینکه در نگرش‌های مختلف زن توانست به عنوان ابزاری برای ارائه کالای هم صاحبان سرمایه و هم کالاهای رسانه‎ای عمل کند.

هم به عنوان مشتری همین کالاها بتواند به نظام سرمایه‌داری قوام دهد و هم خودش به عنوان یک کالا ارائه شود. یعنی زن سه نقش محوری در رسانه‌ها و نظام سرمایه داری دارد: 1.جذابیت دهنده کالای آنهاست. خود کالا و مشتری کالا. یعنی اگر شما تحلیلی از سریال‌های ماهواره‌ای داشته باشید.

عمده کالاهایی که در تبلیغات تجاری و رسانه‌ای وجود دارد مشتری آن زنان هستند، یعنی این جنس از انسان هم جذابیت دهنده کالاست، هم خود کالا محسوب می‌شود و هم مشتری کالا و هیچ تفکری از این موضوع غفلت نمی‌کند، قطعا سودآورترین سوژه و موضوع برای این نظام‌ها سوژه زن است.

*رسا
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار