شهدای ایران shohadayeiran.com

بله، تمام راه‌ها را به‌جز راه خانه سید بسته بودند تا همه مجبور بشوند به منزل سید رحمه‌الله‌ بروند. به منزل سید رحمه‌الله‌ رسیدند، و مرحوم سید مجبور شد سخن بگوید؛ لذا فرمود: کاسه‌ای پر از زهر است، می‌بینم و نمی‌خورم! ولی شما که نمی‌بینید خوردنش برایتان جایز است!
به گزارششهدای ایران به نقل از سایت آیت الله بهجت، مرحوم آخوند خراسانی روی منبر نشسته بود و مشغول تدریس بود که ناگهان طلبه‌ای بلند شد و گفت: الآن تلگراف آمده است که در تبریز زدوخورد است. اگر آقا سید محمدکاظم یزدی رحمه‌الله‌ اختلاف نکند، غائله می‌خوابد!
درس تعطیل شد و طلاب از مسجد به‌سوی منزل سید رحمه‌الله‌ حرکت کردند. عده‌ای از طلاب که می‌خواستند از میان جمعیت بیرون بروند، از هر کوچه که می‌رفتند، سر کوچه چماق‌به‌دستی ایستاده بود. بله، تمام راه‌ها را به‌جز راه خانه سید بسته بودند تا همه مجبور بشوند به منزل سید رحمه‌الله‌ بروند. به منزل سید رحمه‌الله‌ رسیدند، و مرحوم سید مجبور شد سخن بگوید؛ لذا فرمود: کاسه‌ای پر از زهر است، می‌بینم و نمی‌خورم! ولی شما که نمی‌بینید خوردنش برایتان جایز است!
یکی از میان جمعیت جواب داد: اگر نزد یهودی می‌رفتیم، چنین جوابی نمی‌داد!
گویا بعد از این سخن، وضع خطرناک شد و مرحوم سید در معرض خطر قرار گرفت، لذا شُرطه‌های دولت عثمانی آمدند و طلاب را متفرق کردند.
آیا واقعاً آنها طلبه و روحانی بودند؟! آیا طلبه برای متفرق شدن نیاز به شُرطه دارد؟!
بعد از این جریانات، سید رحمه‌الله‌ به شیخ عشیره‌ی عرب‌ها پناهنده شد و گفت: تأمین جانی ندارم! و عرب‌ها با احترامی که به سادات و ذَراری (ذُریه‌ها، فرزندان) حضرت زهرا علیهاالسلام می‌گذارند، گفتند: هر چه بفرمایید اطاعت و اجرا می‌شود، و زیر پای سید رحمه‌الله‌ برای تجلیل از ایشان قربانی ذبح کردند، و از آن به بعد اطراف سید رحمه‌الله‌ محافظ بود.
در محضر بهجت، ج۳، ص۲۱۸

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار